سوشید

نام کوهی در برزک

سوشید

نام کوهی در برزک

۱۹۸- کمک یکصد میلیارد تومانی روستائیان به دولت نهم

 

این پست را در شرایطی می نویسم که از شدت درد به سختی خود را کنترل می نمایم و بر اعصاب خود مسلط می شوم، درد شعارزدگی، درد تبعیض، درد حق کشی مردم زحمت کش روستا و روستا شهرها، درد ضایع شدن حقوق کشاورزانی که راه گرفتن حق خود را  بلد نیستند و آنقدر در حلال ورزی زندگی خود تاکید دارند که خرد شدن زیر بار بی عدالتی را نوعی تقدیر الهی می پندارند و دم بر نمی آورند، روستائیان که در زمستان و تابستان در سخت ترین شرایط گذران زندگی می نمایند و خم به ابرو نمی آورند، و زنان روستایی که مردانه در کنار مردان و بیش از مردان بار زندگی را به دوش می کشند و دلخوشند به فرزندان دانشجوی خود که به دانشگاه فرستاده اند تا برای خودشان کسی شوند و پسران دانشجویی که زنانه خود را آرایش می کنند و درس حقوق را ناپلونی پاس می نمایند و در میتینگ های تلاش برای آزادی برای سیاستمدارانی که به قشنگی صحبت می کنند کف مرتب می زنند.

بیمه تامین اجتماعی در اصل ۲۹ قانون اساسی و همچنین چشم انداز ۲۰ ساله کشور، برای تمام اقشار مردم آمده است اما به جای توجه خوب و درست به آن به مجموعه های حمایتی که درهم شکننده غرور مردم بوده است مانند کمیته امداد و موسسه های خیریه پرداخته شده است.

«در نظام حمایتی افراد باید به درجه فقر برسند در حالی که در نظام بیمه ای دریافت مستمری بدون توجه به توانایی یا ناتوانی است و نبود متولی خاص در گذشته موجب شده با وجود چندین بار تلاش برای بیمه کردن روستاییان در بعد از انقلاب این مسئله راکد بماند»(۱)

راکد ماندن امور بیمه ای در این دوران که موجب ضایع شدن حقوق زحمت کش ترین قشر هموطن شده است به عهده کیست و این در حالی است که چنانچه شخصی در شهر می بود و آبدارچی فلان شرکت به علت پرداخت چند سال کوتاه حق بیمه و رسیدن به سن بازنشستگی، الان از حقوق بازنشستگی استفاده می کرد ولی روستایی که سیاستمداران برای او مکانیزمی تعریف نکرده اند در سن از کارافتادگی باید نگاهش به دست موسسه های خیریه باشد. آیا این است معنای عدالت گستری ؟

و آیا آن زمان که شهید رجایی(با تمام احترامی که برایشان قائل هستم) طرح صدقه دادن به روستائیان را تدوین می کرد و حال نیز معروف به طرح شهید رجایی است به فکرش نرسید که سیستم بیمه را فعال کند؟

اما صندوق محترم بیمه روستاییان و عشایر  که در بوق و کرنا می کند «برای اولین بار بعد از ۴۰ سال (البته نمی دانم چرا بعد از ۴۰ سال و نمی گوییم بعد از ۲۸-۲۷ سال) بیمه روستاییان و عشایر» فعال شده است چرا از آن استقبال صورت نمی گیرد؟

«۴۲۰ هزار خانوار از مجموع ۳ میلیون خانوار روستایی و عشایری کشور که مشمول هیچ بیمه ای نبودند از سال ۸۴ تاکنون بیمه شده ... و از مجموع ۲ هزار ۸۷۰ کارگزاری بیمه روستایی و عشایری تعداد زیادی فعالیت ندارند که در سال سوم این طرح، ارزیابی کارگزاران قبلی و جایگزینی کارگزاران فعال مد نظر است»(۲)

«طبق آمار سال ۲۰۰۵ ضریب نفوذ بیمه در دنیا ۵۲/۷ درصد بوده که این رقم در ایران ۳/۱ درصد بوده است. در حوزه تامین اجتماعی نیز حدود ۹ میلیون نفر از جمعیت کشور تحت پوشش هیچ نوع بیمه ای قرار ندارند. همچنین ضریب نفوذ بیمه در ارتباط با فعالیت های بازرگانی در کشور ما ۱۴/۱ درصد بوده که از این لحاظ مقام هفتاد و هفتم جهان را داریم و این در حالی است که ریسک برخی فعالیت ها در ایران نسبت به دنیا بالاتر هم هست از جمله در فعالیت های کشاورزی

... دریافت حق بیمه های بالا در کشور ما یکی از دلایل پائین بودن استقبال مردم از خرید بیمه نامه هاست و این ناشی از عدم حاکمیت فضای رقابتی در صنعت بیمه است چرا که بیش از ۵۰ درصد این صنعت در اختیار دولت است.

همچنان که گفته شد ایران از نظر ضریب نفوذ بیمه رتبه هفتاد هفتم دارد، اما از نظر حجم حق بیمه تولید شده با درآمد حدود ۵/۲ میلیارد دلار رتبه ۴۶ را داراست.»(۳)

روستایی خرده مالک که به ناچار در روستا مانده است و هزینه هاکشاورزیش به مراتب بالاتر از درآمدهایش می باشد از یک طرف برای بیمه شدن حق بیمه بپردازد و بعد از آن تاکی بپردازد و از طرف دیگر بحث بازنشستگی و درمان از هم جدا باشد و از طرف دیگر با حداقل های امکانات در روستا یا روستا شهر به زندگی بخور و نمیر و رای بده ادامه بدهد؛

«رئیس صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر کشور گفت: ... تا کنون  ۴۲۰ هزار خانوار از روستاییان و عشایر بیمه نشده با پرداخت ۵۴ تا ۹۰ هزار تومان برای یک خانواده به طور سالانه بیمه شده اند.

... رئیس صندوق بیمه روستاییان و عشایر اعلام کرد: داشتن ۱۵ سال سابقه پرداخت حق بیمه و حداقل ۶۵ سال سن شرط برقراری مستمری پیری است بنابراین توصیه می شود افراد فرصت را از دست نداده و در جوانی بیمه شوند»(۴)

بنابراین فعلاْ تا ۱۵ سال دیگه قرار است که پول از روستاییان و عشایر گرفته شود نه اینکه خدماتی داده شود همانطور که این مدیر محترم در جایی دیگر می گوید:

«سال گذشته یکصد میلیارد تومان حق بیمه از روستاییان دریافت و ۵ میلیارد تومان از این میزان برای عمران روستاها برگشت داد شد»(۵)

من اینگونه می فهمم که خود روستائیان تشخیص نمی دهند که پول خودشان را کجا هزینه کنند که به نفع خودشان باشد و طی یک روند بوروکراسی گسترده میلیاردها تومان از روستائیان گرفته می شود و آنگاه درصدی از آن به روستا برگشت داده می شود و من که در روستا شهر زندگی می کنم معمولا به راحتی می بینم که این پول ها چگونه در اثر مدیریت های ضعیف صرف اموری می شود که کمترین بازده را برای مردم ندارد.

و نکته ای که من سر در نمی آورم آن است که:

«رئیس صندوق بیمه روستاییان و عشایر گفت: میزان اعتبار اختصاص یافته برای صندوق از سوی دولت امسال به ۱۵۲ میلیارد تومان رسید که این مبلغ پارسال ۱۲۰ میلیارد تومان بوده است»(۶)

اما این همه ی صحبت نبود؛ و تازه به بحث روستا - شهرها می رسیم. جاهایی که به قول معروف از روستا رانده و از شهر مانده هستند. در تقسیمات کشوری شهر شده اند ولی  عملاْ روستا و در چارچوب تسهیلات روستایی قرار نمی گیرند مانند «برزک»

«۷۲۰ شهر در کشورمان جمعیتی کمتر از ۲۰ هزار نفر دارند و مجلس شورای اسلامی در حال بررسی طرحی است که به موجب آن ساکنان این شهرها می توانند زیر پوشش صندوق بیمه روستاییان و عشایر قرار گیرند.

... تا پیش از این سخت گیری زیادی از سوی مسئولین انجام می شد تا مبادا کسانی که روستایی و روستا نشین نیستند عضو صندوق شوند»(۷)

خیلی جالب است. نه؟ برای اینکه خود روستاییان عضو این صندوق شوند چقدر کاگزارها باید در مجلس عروسی و عزا تبلیغ کنند و این در حالی است که نمایندگان محترم که روی صندلی های راحت مجلس جلوس می فرمایند به فکر اینکه کسی قاچاقی نیاد و سالانه مبلغی به این صندوق محترم که حداقل ۱۵ سال است پول پرداخت نکند نگرانند. درود بر شما نمایندگان نگران

«بر اساس آمار منتشر شده از سوی صندوق بیمه عشایر و روستاییان کشور تعداد شهرهایی که مشمول این قانون خواهند شد ۷۲۰ شهر است که این شهرها بالغ بر ۴ میلیون و ۶۰۰ هزار جمعیت دارند.

... در بند «ل» تبصره ۱۴ قانون بودجه امسال آمده است: وزارت رفاه و تامین اجتماعی مکلف است بر اساس ماده (۹۱) قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کلیه روستاییان و اهالی شهرهای با جمعیت کمتر از ۲۰ هزار نفر را که تحت پوشش هیچ نوع بیمه خدمات درمانی نمی باشند به طور رایگان و از محل اعتبارات ردیف ۱۲۹۱۰۹ قسمت چهارم این قانون تحت پوشش خدمات درمانی قرار داده و حداکثر ظرف نیمه اول سال ۱۳۸۶ دفترچه بیمه درمان آنان را صادر و تحویل نماید.»(۸)

و اینجا هم نکته ای مهم در جهت عدالت گستری و مهرورزی حائز اهمیت است:

اولاْ آنکه دریافت دفترچه رایگاه نمی باشد و مستلزم پرداخت مبلغی است که من نوعی  به عنوان یک خانواده ساکن روستا بعد از تامین رزق لایموت توان پرداخت هزینه دیگری را ندارم.

دوماْ برای دریافت آن می باید شورای شهر تایید کند من ساکن روستا - شهر هستم و این هم زمانی که دولت برای صحت حرف من به عنوان یک شهروند نیاز به تایید شورا داشته باشد هیچ گاه حاضر به انجام چنین کاری نیستم و حاضرم از مریضی بمیرم ولی برای خود حداقل ارزش ها را قائل باشم.

و سوم و مهمتر از همه در سیستم تعریف شده درمانی آقایان فرض را براین گذشته اند که روستاییان و عشایر و شهرهای کمتر از ۲۰ هزار نفر خود قادر به تشخیص اینکه در مسائل تخصصی به چه پزشکی  مراجعه کنند نیستند بنابراین برای رفع مشکل بیکاری پزشکان و نبود تشخیص قدرت روستاییان سیستم نظام ارجاع و پزشک خانواده را طرح ریزی نموده اند. که این هم برای من که شهروند روستا - شهر می باشم قابل قبول نمی باشد. و دفترچه آن کمترین ارزش را در سیستم درمانی کشور دارا می باشد.

امیدوارم روزی فرا رسد که کمترین سخنرانی و بیشترین عمل را در سیستم دولتی خود شاهد باشیم.

 

 

(۱) مدیر عامل صندوق بیمه روستاییان و عشایر روزنامه ایران - سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۶ ضمیمه استان اصفهان

(۲) رئیس صندوق بیمه روستاییان و عشایر روزنامه ایران - پنج شنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۶

(۳) به دنبال بیمه فراگیر - هادی اکبری - روزنامه ایران چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۶

(۴) رئیس صندوق بیمه روستاییان و عشایر روزنامه ایران - پنج شنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۶

(۵)مدیر عامل صندوق بیمه روستاییان و عشایر روزنامه ایران - سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۶ ضمیمه استان اصفهان

(۶) رئیس صندوق بیمه روستاییان و عشایر روزنامه ایران - پنج شنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۶

(۷) روزنامه همشهری ۶ آذر ۱۳۸۶

(۸) روزنامه همشهری ۶ آذر ۱۳۸۶

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد