سوشید

نام کوهی در برزک

سوشید

نام کوهی در برزک

۳۱۹- مهری بر مدیریت موجود

 تیرماه ۱۳۸۵ یک برزکی تمام تلاش خود را مصروف برنامه ای کرد که «همایش روز برزک» نام گرفت، روزی که ۵۰ سال پیش از آن در برزک سیلی ویرانگر آمد و خسارات فراوانی را برجای گذاشت.

همایش سعی کرد تلنگری باشد بر مردم، مسئولین که سیل گذشته را فراموش نکنیم و شاید هم اتمام حجتی بود که در پی گیری یک جوان خالص و پاکدل برای تلاش در جهت آگاهی بخشی عموم متجلی می گشت.

اما بودم و دیدم

نیشخندهای مردمی که بر این همایش زدند که بر خود زدند

بودم و دیدم

 که بعضی از دوستان برای شرکت در این همایش کت و شلوار خود را بر جالباسی زیر پاکت  پلاستیکی به جادستی ماشین خود آویز کرده بودند تا با پوشیدن آن در همایش عاری از چین و چروک باشد که بر دلهایشان بود.

بودم و دیدم

مسئولینی که در این همایش گوشه دنجی را اختیار کردند و در حال رایزنی بودند برای خرید یا ساخت خانه ای در ییلاقات برزک تا بعد از فارغ شدن از حدود ۳۰ سال مدیریت در پست های مختلف و کلیدی مملکت دوران بازنشستگی را دمی بیاسایند از این رنج و خستگی، خستگی ناشی از رساندن مملکت به وضع مطلوب فعلی که به قول معروف آباد کردند و به نگفتند.

بودم و دیدم

بعد از همایش رفتند و هیچ فایده ای نکرد.

و حجت تمام شد و باری دیگر سیلی آمد

و امروز بار دیگر حادثه ای تمام وجودم را به لرزه انداخت؛

مردی بدون پا و با پاهای آهنی عصازنان در کوچه و برزن، مدرسه و مسجد در حال اتمام حجتی دیگر بود بر مردمی غافل

«دیگران قول دادند و عمل نکردند تا وضع مملکت ما اینچنین است ولی من قول نمی دهم که بعد نتوانم عمل کنم ولی آمده ام»

آری او که یادگار روزهای جنگ و جبهه بود به خوبی می دانست که در این میدان غبارآلود امیدی نیست بر ماندن ولی خود را مامور به وظیفه می دانست نه نتیجه

شاید می دید که

مدیران دیروز ۶۰۰-۵۰۰ میلیون تومان پول مردم را در قاسوره  برزک هزینه کردند ولی به اعتراف کارشناسان خودی، همه دوباره کاری و کار غیر اصولی شد

پس نشستن روا نیست حتی بدون پا

شاید می شنید

صدای خرد شدن کمر کشاورز برزکی را زیر سنگینی بار خسارات سیل و یخ زدگی و حداقل هزینه های زندگی

پس نشستن روا نیست حتی بدون پا

شاید می دید

 سرخی صورت مردمان را که صبحگاهان با سیلی خود زده سرخ می گردد

پس نشستن روا نیست حتی بدون پا

شاید می دید که

مدیران دیروز و امروز ۵-۴ میلیارد تومان پول مردم را در باغی هزینه می کنند که تنها یک صفحه کار کارشناسی پیوست آن نمی باشد

پس نشستن روا نیست حتی بدون پا

شاید می دید که

همسایه را که شکم زن و بچه خود را با نان خالی پر می کند تا سد جوعی شود با رزق لایموت

پس نشستن روا نیست حتی بدون پا

شاید می دید که

مدیران دیروز و امروز از بودجه بلاعوض ۱۰ میلیارد تومانی، ۱۵۰ میلیون تومان آن را به بخش برزک اختصاص دادند تا سهم یک جریب تخریب شده زمین کشاورزی ۳۰ هزار تومان شود و سهم یک پل در قمصر و جاده قهرود  بالای میلیاردها تومان

پس نشستن روا نیست حتی بدون پا

شاید می دید که

مجموعه های اداری یک شهر اعم از شهرداری و بخشداری و شورای شهر و ... قادر به حفظ یک نانوایی فعال در شهر برزک نمی باشند.

پس نشستن روا نیست حتی بدون پا

و بودم  و دیدم

مهندس شرکتی از ترس بسته شدن شرکتش

دانشجویی از ترس گزینش نشدنش

کارمند بازنشسته ای از ترس دولتی بودنش

پیری از ترس جهنم به جهت ترک واجبش

مهری بر مدیریت موجود زد

و من می ترسم

از گربادی ویرانگر بعد از آن اتمام حجتی دیگر

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد