سوشید

نام کوهی در برزک

سوشید

نام کوهی در برزک

۳۵۰- مادرم نیست و خیلی چیزهای دیگر

امروز وقتی صدای هیئت که به طرف زیارت عازم بود شنیدم در حال و هوای ۲۵-۲۰ سال پیش قرار گرفتم. 

با مادرم به زیارت می رفتیم و منتظر آمدن نخل و هیئت ها می شدیم. 

وقتی نخل پیشاپیش هیئت به زیارت می رسید، آقای نخلی که روی نخل نشسته بود، متن هایی را می خواند و افراد زیادی که زیر نخل قرار داشتند با حرکاتی منظم و گاهی غیر منظم نخل را به جلو و عقب و گاه به چرخش در می آوردند و بعد روی زمین می گذاشتند. 

مادرم خوردنی هایی که با خودش آورده بود به نخل می مالید و دوباره داخل کیفش می گذاشت تا شب با آنها افطار کنیم. 

اما امروز مادرم نیست و خیلی چیزهای دیگر

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی گرگ پور سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:06 ق.ظ http://gorgpoor.persianblog.ir/

سلام / خسته نباشی

محمد یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:18 ق.ظ http://kap.blogsky.com

سلام...!~
.
.
.
.
.
!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد