سوشید

نام کوهی در برزک

سوشید

نام کوهی در برزک

۳۰۸- چرا زنان به آسانی گریه میکنند؟

 

یک پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه میکنی؟ مادرش گفت: چون من زن هستم. پسر بچه گفت: من نمی‌فهمم. مادر گفت: تو هیچ‌گاه نخواهی فهمید. بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید که چرا مادر بی‌دلیل گریه میکنند؟ پدرش تنها توانست به او بگوید: تمام زنان برای «هیچ چیز» گریه میکنند. پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل شد ولی هنوز نمی‌دانست که چرا زنها بی‌دلیل گریه میکنند.
بالاخره سوالش را برای خدا مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را میداند. او از خدا پرسید: خدایا، چرا زنان به آسانی گریه میکنند؟
خدا گفت: زمانی که زن را خلق کردم میخواستم او موجود به خصوصی باشد بنابراین شانه‌های او را آنقدر قوی آفریدم تا بار تمام دنیا را به دوش بکشد. و همچنین شانه‌هایش آن قدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد و من به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن ناامید شده‌اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود. به او توانایی نگهداری از خانواده‌اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون این که شکایتی بکند. به او عشقی داده‌ام که در هر شرایطی بچه‌هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آنها به او آسیبی برسانند.
به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد. به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی‌رساند اما گاهی اوقات توانایی همسرش را آزمایش میکند و به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند. و در آخر به او اشکهایی دادم که بریزد. این اشکها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد.
او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک میریزد. خدا گفت: می‌بینی پسرم، زیبایی یک زن در لباسهایی که می‌پوشد نیست. در ظاهر او نیست و در شیوه آرایش موهایش نیست و بلکه زیبایی یک زن در چشمهایش نهفته است. زیرا چشمهای او دریچه روح اوست و قلب او جایی است که عشق او به دیگران در آن قرار دارد.

تهیه و ارسال: امیرحسین serabbakhsh86@yahoo.com

۲۷۷- زن شایستگی و وقار دارد

... ادامه پست ۲۷۴

اتحاد کامل بین دختر و پسر با عنوان ازدواج یعنی چه؟ به جملاتی نگاه کنیم:

« پاسکال: انسان را می شود درک کرد فقط اگر از نظر خدا و یا یک انسان عالی به او نگریسته شود»(۱)

«سخن بردیائف در کتاب سرنوشت انسان: معنی و هدف اتحاد بین مرد و زن نوع و اهمیت اجتماعی آن نیست، بلکه وجود خود شخص، و تلاش وی برای نیل به کمال و کلیت زندگی، و علاقه اش به جاودانه بودن است»(۱)

اتحاد جهت کمال و جاودانه بودن اجتیاج به بررسی و نگاه کارشناسانه از زوایای مختلف دارد وظیفه ما حلاجی مسئله است بدون پیش داوری یا قضاوت های عجولانه و یا دادن نظریه های جورواجو

«هیچ دانشمندی حق ندارد معارض عقاید و اصول اخلاقی افراد بشود. علم، حقایق را به همان وضع که هست تعریف می کند؛ و بعد به بصیرت اشخاص وامیگذارد که یا به نفع خود از آنها استفاده بکنند و یا به مسئولیت خویش آنها را کنار بگذارند»(۱)

برای اینکه اهمیت این اتحاد برایمان روشن شود چاره ای نیست جز اینکه ابعاد بسیار و ظریف شخصیتی پسر و دختر مورد تجزیه و تحلیل کامل قرار گیرد. حتی از زمان نوزدای، چرا که بدون توجه به آن، نگاه به بحث اتحاد و تکامل و جاودانه بودن نگاهی سطحی خواهد بود و بی حاصل.

اگر از زاویه جنسی نگاه کنیم نظر فروید قابل تامل است:

«زندگی جنسی ما از دوران بلوغ سنی شروع نمی شود بلکه عملاْ از نخستین زمانهای دوران بچگی شروع می شود.»(۱)

و به گونه ای دیگر:

«در کودکی راه زندگی ثابت است، اما از روز بلوغ، زندگی در زمان پیش می رود. طرح نقشه مستلزم و متضمن داشتن تصویری از آینده است. و آینده اولین بعد زمان است که بچه کشف می کند. درک «حال» به معنای تنها زمانی که واقعاْ در آن هستیم، از امتیازاتی است که خاص مرحله بلوغ است.

یک نفر بالغ خود، جهان و زمان و ارزشها را کشف می کند. اما در حقیقت میتوان گفت که آنها را کشف نمی کند بلکه از این عوامل وجود که همیشه در زندگی او موجود بوده است اطلاع می یابد»(۱)

اما ایا درک برای جنسیت یکی است. برای پسر همانگونه است که برای دختر.  یاد جمله ای افتادم که مضمون آن اینگونه بود که: دخترها تا هنگام ازدواج به آینده فکر می کنند و پسرها از زمان ازدواج به بعد

بی شک تفاوتی عمیق وجود دارد و آن به گونه ای در جملات زیر بیان شده است:

«انسان زن را با درک مختصری می شناسد، اما مرد را تکه تکه بررسی می کند تا به خود واقعی او برسد. زنان همیشه خود خودشان هستند؛ منش آنان هرگز در نتیجه کیفیات لک بر نمی دارد. به این جهت زنان غالباْ یقین حاصل می کنند در جائی که بسیاری از مردان باهوش تردید دارند و در راهی که اغلب مردان عالیقدر نا امیدانه به بیراهه می روند زنان با سادگی و فروتنی راه راست را در پیش می گیرند.

زنان سنگ  معدن حقیقت را از اعماق وجود ما بیرون می کشند و آنها را در حیطه ی درک حواس ما قرار می دهند. نبوغ از نوع نبوغ مردان، استثنای نادری بین مردان است، و حال آنکه نبوغ زنان مختص هر زنی است. آنها بر مجردات و اخلاق مدون که از طرف مردان برای خود اینان تدوین شده است احساس و محل مصرفی ندارند؛ اما اخلاقی که در قلب هر زنی محفوظ است، اخلاق «اساسی»، یعنی قوانین غیر مدون است که نظامات واقعی نام دارد. زن به این قوانین سفت و سخت و به وضع مصالحه ناپذیری می چسبد. اگر زنان بخواهند کاری انجام بدهند، احتیاج ندارند انگیزه ای را با انگیزه ی دیگری موازنه کنند، و به عزم و اندیشه ی پیش از وقت و طرح ریزی نیاز ندارند. آنها به اقتضای وقت عمل می کنند. و از معرفت شان بر اساس مقتضیات موقعیتی که که با آن یکتا هستند اطمینان دارند. روزی از زنی شنیدم که می گفت «من مسائل را با اندیشه حل نمی کنم بلکه با آنها زندگی می کنم»

زنان نمی توانند تنها زندگی کنند؛ آنها باید به کس یا به چیز دیگری تعلق داشته باشند؛ این یکتایی راه زندگی آنها است و اگر از این تماسها دور نگه داشته شوند، مثل مرغ آن عشق، که اگر منزوی شوند بیحس و نالان می شوند، پژمرده می گردند.

زن شایستگی و وقار دارد و مرد احترام و افتخار. احترام و افتخار، ارزش مصنوعی است و از طرف جامعه داده می شود. و مفهوم آن از جامعه ای به جامعه ی دیگر فرق می کند، شایستگی و وقار رکن مادی وجود زن است و تغییر نمی کند و منهدم نمی شود. و جلوه ای از متانت شخصیت اوست.»(۱)

این جملات را به گونه ای بسیار عمیق درک کرده ام. معمولا زنان در برخورد با مسئله ای می گویند من اینگونه «حس می کنم» و مردان معمولا می گویند «فکر می کنم» (هرچند بسیار شده است که از مردان سیاستمدار شنید ه ام می می گویند «حس ما اینگونه است»)

یا وقتی پسری به دوست دختر خود  پیشنهاد ازدواج می دهد و دختر می گوید هیچ مشکلی بین ما نیست، فقط یه حسی به من می گوید که این ازدواج نمی تونه موفق باشد. و پسر اصرار پشت اصرار که حتماْ مشکلی هست بگو تا اونو رفع کنم و ....

شاید بتوان گفت:

زن همه احساس و مرد کمی فکر

ادامه دارد... 

(۱) کتاب روان شناسی جنسی - تالیف پرفسور اسوالد شوارتز - ترجمه ب. صمد، نوری نژاد

 

۲۷۴- افسانه عشق

 

<در زیست شناسی قانونی هست که کاملاْ به ثبوت رسیده است. و آن اینکه هر عضوی از اعضای بدن احتیاج دارد وظیفه خود را انجام بدهد و کار خود را بکند، و اگر از انجام آن بازداشته شود اختلال حاصل می شود.>(۱)

پروفسور اسوالد شوارتز اعتقاد دارد بنا بر قانون فوق با توجه به اینکه رحم در زنان یک عضو اصلی می باشد  چنانچه به وظیفه خود که همان تولد نوزادی که ثمره یک اتحاد کامل است باز بماند، اختلالی که برای شخص و شخصیت زن ایجاد می کند غیر قابل جبران می باشد.  چنانچه در  جای دیگر دارد:

<... مرد اگر مجرد بماند از مقداری از کاملیت زندگی خود منصرف می گردد؛ اما زن جزء اساسی خویش را فدا می سازد.>(۲)

البته تولد نوزاد نمی تواند یک آرمان برای زنی باشد که ازدواج دلخواه خود را نداشته است و تولد فرزند زمانی خوشایند است که حاصل یک به هم پیوستگی ظریف، کامل و  عاشقانه باشد؛ همانطور که در افسانه عشق نقل می شود:

<... افسانه ای در یونان قدیم وجود دارد که ماهیت واقعی عشق را بهتر از هر نوع تعریفی که تا کنون درباره ی آن شده است توصیف می کند. افسانه می گوید: در اصل در روی زمین موجوداتی زندگی می کردند که نیمی مرد و نیمی زن بودند و چون از کامل بودن - هیبریس - Hybris - باد بر غبغب انداختند، علیه خدایان شوریدند تا اینکه زئوس Zeus خشمگین شد و هریک از آنها را دو نیم کرد و هر نیمه را در زمین پراکند، از آن پس هر نصفه در جستجوی نصفه ی دیگر خود است و این آروزی نیل به کمال همان چیزی است که عشق گفته می شود.>(۳)

... ادامه دارد

(۱) و (۲) و (۳) روان شناسی جنسی - پروفسور اسوالد شوارتز

 

۲۳۱- تمدن روزی به وجود آمد

 

... قاعدتاْ روح قدرت است و جسم سستی، اما اگر وضع معکوس شود عواقب اسف باری ببار می آید.

... پاسکال: انسان چیزهایی می نویسد که بر خواننده نیز ممکن است معلوم بشود، اگر از او بخواهند که خود درباره ی آنها تامل کند.

... تمدن روزی بوجود آمد که صیادی، اول بار، از دریدن شکار خود در نخجیرگاه صرف نظر کرد و آن را به خانه برد و پخت، و از این راه لذت آنی ارضاء شدن گرسنگی را به تعویق انداخت. اما در خلال پیشرفت تمدن جدا ساختن لذت از نیاز تقریباْ یکی از صفات ممیزه ی آن شده است، تا آن جا که ما کارها را فقط برای بردن لذت انجام می دهیم بی آنکه توجهی به ارزش باطنی و مقاصد آنها داشته باشیم. بسیار زیاد می خوریم بی آنکه ارزش غذایی مواد مصرف شده را در نظر بگیریم. بیشتر از حد احتیاج می نوشیم و می خوابیم. آموخته ایم که ارضاء شدن را از نیاز جدا سازیم، و احتیاجات مصنوعی ایجاد می کنیم تا از ارضاء شدن آنها لذت ببریم.

کتاب روان شناسی جنسی - تالیف پرفسور اسوالد شوارتز - ترجمه ب. صمد، نوری نژاد

 

۲۳۰- پر طرفدارترین پست وبلاگ

 

وقتی برای بررسی بازدیدکنندگان وبلاگ برزک همیشه آباد نگاه می کنم. به مسئله جالبی  که  برخورد می کنم آن است که روزی چندین  بازدید از پست «مردی که با گاوها همبستر می شد» صورت می گیرد و جالب تر آنکه از طریق سرچ کلمه « همبستر » در گوگل به این پست وصل می شوند. و این نشان دهنده علاقه نسبی به این موضوع می باشد.

و از طرفی با یک بررسی مختصر در بعضی از وبلاگ ها و سایت ها، به این نتیجه رسیدم که مطلب در رابطه با اینگونه مسائل یا به اندازه کافی وجود ندارد و یا اگر هستد بعضاْ غیر علمی می باشد.

از این رو تصمیم گرفتم با آوردن مطالبی در این محور مراجعه کنندگان عزیز را کم بهره نگذارم.

خواهشی که دارم این است که اینگونه مسائل حوصله خوبی می طلبد تا نتیجه خوبی بدهد، بنابراین به مطالبی که در عنوان موضوعی « مشاوره زناشویی » می آید با دقت مطالعه فرموده  و اگر نظر یا اشکالی به ذهنتان می رسد در قسمت نظرات ارسال فرمایید تا هم اندیشی خوب و کارشناسی  در این زمینه، که مهم نیز می باشد در فضای مجازی صورت گیرد.