گفت و گو

روزنامه نگار

گفت و گو

روزنامه نگار

مدیریت بر روابط عمومی یا ساقدوشی مدیران

مدیریت بر روابط عمومی یا ساقدوشی مدیران

نقد و بررسی عملکرد روابط عمومی سازمان‌ها و ادارات همراه با مرور کتاب «تحقیقات، برنامه‌ریزی و سنجش اثربخش روابط عمومی»

کاری به سیستم اداری ندارم ؛ البته اون هم در جای خودش قابل نقد و بررسی است. عجالتاً در این فرصت محدود بنا دارم با توجه به اندک تجربه کار در روابط عمومی و رسانه و مرور کتاب «تحقیقات، برنامه‌ریزی و سنجش اثربخش روابط عمومی» به وضعیت این حوزه پرداخته و آسیب‌شناسی مختصری ارائه دهم. امید دارم در سال جدید، اندیشمندان، دلسوزان و صاحب‌نظران حوزه روابط عمومی و رسانه بیش از پیش به این موضوع پرداخته تا انشاءالله با هم‌اندیشی و خرد جمعی مشکلات موجود کمتر شده و «روابط عمومی» در جایگاه واقعی خود قرار گیرد.

«فرگوسن» در سال 1984 میلادی یعنی چیزی حدود 37-36 سال پیش به دست‌اندرکاران روابط عمومی یادآوری کرده است: «روابط عمومی مجموعه‌ای استاتیک ایستا- و بسته نیست که درها خود را به روی مردم بسته و توجهی به رضایت و اطمینان خاطر ایشان نداشته باشید. روابط عمومی یک سیستم باز و پویا است. باید شرایطی فراهم کنید که «سازمان» و «مردم» به درک متقابل رسیده و نقش خود  را برای «توافق»، «اجماع» و در یک کلام «توزیع قدرت» به درستی ایفا کنید».

پس از آن «دوزیر» و «بروم» (Broom and Dozier) در سال 1990 اظهار داشتند: «دورنمای ارتباطات، ارزش روابط عمومی را از نتیجه ارتباطات -مانند شمارش تعداد بریده جراید- به نتایج رفتاری -مانند تغییر رفتاری و یا نگرش- تغییر می‌دهد.»

تحقیق و مطالعه در حوزة روابط عمومی به سال‌ها پیش از این‌ برمی‌گردد. «هارولد دی. لاسول» (Harold D.lasswell) بیش از 50 سال پیش با طرح چند پرسش اساسی اهمیت تحقیقات روابط عمومی را مورد توجه قرار داد؛ او پرسش‌های «با چه کسی»، «چگونه؟» و «با چه تأثیری؟» را مطرح کرد و گفت دست‌اندرکاران روابط عمومی باید از خود بپرسند بنا دارند «چه چیزی» را «چگونه» و برای «چه کسی» ارائه کرده و «چه تأثیری» از آن دریافت کنند.

حال باید از خود بپرسیم آیا نیم‌قرن تحقیق و تجربه، اطلاعات لازم و کافی در اختیار ما قرار نداده تا آزمون و خطا و رفتارهای سلیقه‌ای و گزینشی در روابط عمومی را کنار زده و اقدامات خود را بر مبنای اصول علمی و حرفه‌ای استوار کنیم؟ مرور اقدامات حوزة روابط عمومی برخی از سازمان‌ها و ادارات نشان از آن دارد به جای مطالعه، تحقیق و برنامه‌ریزی؛ بیشتر خیالبافی کرده‌ایم و فراموش کرده‌ایم؛ افرادی که بدون آگاهی، مدیریت روابط عمومی را به عهده گرفته‌اند چیزی جز این نیست که در شب تاریک و بدون هیچگونه درک درست و حسابی، کورمال کورمال پا بر سر مصالح مردم نهاده و تنها دل بر حب پُست و جایگاه کذایی خوش کرده و صرفاً گلیم سیاه منافع ناچیزِ شخصی و کوتاه مدت خود و دوستان خود را از آب تیره و تارِ بی‌توجهی بالا کشیده‌اند.

حتی اگر فعلاً از طرح مفاهیم نو در حوزة روابط عمومی صرف‌نظر کرده و روابط عمومی بر اساس تعاریف سال‌ها پیش دنیا را مدنظر قرار دهیم باز ساز و کار روابط عمومی موجود نسبت به آن بیگانه است، در واقع توجه و تمرکز اصلی روابط عمومی بر مدیریت ارتباطات در اثرات و جلوه‌های ارتباطی واقع شده است. «فرگوسن» در سال 1984 کار روابط عمومی را به طور عمده به عنوان کار تبلیغاتی و ارتباط با رسانه‌ها و ارتباط با کارکنان تلقی کرده است و از این‌روست که بسیاری از سازمان‌ها هنوز به روابط عمومی به عنوان وسیله‌ و شیوه‌ای برای ارائه تبلیغات مطلوب نگاه می‌کنند. Burnett & Moriarty در سال 1998 روابط عمومی را چنین تعریف می‌کنند: «روابط عمومی، استفاده و تبادل اطلاعات از طریق رسانه‌های متعدد برای تحت تأثیر قراردادن افکار عمومی است.»

با وجودی که نظریه‌پردازان روابط عمومی بیش از 30 سال پیش بر این باور بودند که ماهیت روابط عمومی در ارتباطِ موثر با رسانه است با این وجود هنوز بسیاری از مدیران روابط عمومی گامی در جهت تبیین، تشریح و تقویت رسانه نزد مدیران ارشد سازمان برنداشته و تمام تلاش خود را به کار گرفته‌اند تا ارتباط با رسانه را در نازل‌ترین سطح خود نگاه داشته و در حد سفارش آگهی و رپورتاژ آگهی تنزل دهند. در واقع این هزینه‌ای است که از سوی برخی مدیران روابط عمومیِ از جیب مردم برای حفظ جایگاه خود و مدیران ارشد خود از گزند نقد رسانه‌ای خرج شده و شوربختانه برخی از رسانه‌های نیز شأن خود را در این حد پایین آورده و به آن بسنده کرده‌اند، در صورتی که شأن و جایگاه روزنامه‌نگاران فراتر از این است تا قلمی که باید در جهت واکاوی اتفاقات جامعه و عملکرد سازمان و مدیران به کار گرفته شود به بهایی ناچیز در معرض تاخت و تاز کاسبان جایگاه، پول و قدرت قرار می‌گیرد.

با این وجود پیشرفت «علم» کاری به عملکرد و رفتار مدعیان روابط عمومی و رسانه ندارد و راه خود را پرشتاب از همیشه طی کرده است. «لیندمن» در سال 1998 اظهار می‌دارد: «مهم‌تر از همه این است که کارشناسان روابط عمومی دریافته‌اند «پیام‌» فقط از طریق گزارش‌های خبری ارائه شده توسط رسانه‌ها منتقل نمی‌شود؛ بلکه بازخورد و رفتار سازمان به واسطة کیفیت محصولات و خدمات بیان‌گر ماهیت سازمان است. آنان فاصله «وعده‌ها» و «عمل» را درک کرده و به گروه‌ها و افراد متعدد منتقل می‌کنند.» دلیل «لیندمن» با ادعای «گرونیک» همخوانی دارد که معتقد است خصوصیات رفتاری اهمیت بیشتری نسبت به ارتباطات سمبولیک و نمادین دارد؛ چیزی که بیشتر در قالب «مراسم‌ها» و «سخنرانی‌ها» و از طریق رسانه‌های صوتی، نوشتاری و تصویری در معرض دید مخاطبان سازمان قرار می‌گیرد.

«گرونیک» در سال 1993 اقدامات روابط عمومی سازمانی را به «نمادین» و «رفتاری»  تفکیک کرده و می‌گوید: «هنگامی که روابط مبتنی بر اقدامات نمادین قرار گرفته و توجهی به روابط عمیقِ ناشی از اعمال و رفتار نشود در این صورت کارگزاران روابط عمومی، اقدامات خود را در سطح اندیشه‌ای ساده‌انگارانه از «وجهه‌سازی» - که ارزش ناچیزی برای سازمان‌ در پی خواهد دارد تنزل داده و تصور می‌کنند می‌توان وجهه سازمان را برای کاهش آسیب‌های و مشکلات از طریق ارسال پیام‌هایی یک طرفه برای مردم از طریق رسانه‌ها تغییر داده و ارتقاء بخشند.

گرونیک در سال 2000 خاطرنشان کرده است: «یکی از مشکلات اساسی در زمینه ارزیابی روابط عمومی تمرکز بر شاخص‌هایی کمّی مانند «بریده جراید، تعداد ساعت آموزشی کارکنان، دوره‌ها و تعداد شرکت‌کنندگان در جلسه و مراسم» و نظیر این‌هاست. این گونه ارزیابی، مدیران سازمان را از شناسایی اقدامات اساسی که ماهیت ارتباطات و روابط عمومی بر آن استوار است دوره کرده و به اشتباه می‌اندازد. در واقع باید بررسی و تحقیقات روابط عمومی بر کنترل و بررسی شاخص‌ها اساسی از قبیل «نگرش» و نتایج «اصلاح رفتار» تقویت شده و متمرکز گردد.

شاید به همین خاطر است که همچنان معیار ارزیابی روابط عمومی که از نهادهای بالادستی به سازمان‌ها و  ادارات ابلاغ شده و درخواست می‌شود همچنان بر متراژ بنرهای چاپ شده و تعداد خبرهای ارسالی برای رسانه‌ها و عکس و فیلم و کلیپ از جلسات و مراسم معطوف و متمرکز شده است و چند سالی که زمزمه‌های استفاده از تکنولوژی‌های نوین در جامعه پیچیده، باز دَر بر همان پاشنه چرخیده و «تعداد کلیپ‌های منتشر شده در فضای مجازی» و «تعداد بازدید از آن» افزون بر موارد قبلی به عنوان محک و معیار ارزیابی روابط عمومی قرار گرفته و فاصله‌ها را تا ماهیت اصلی و اساسی علم ارتباطات و روابط عمومی بیش از پیش کرده است.

مدیریت روابط عمومی در قرن جدید لازم است به این درجه از آگاهی برسد که «روابط عمومی» را فراتر از «نصب بنر» و «ارسال تصویر» آن از طریق شبکه‌های مجازی برای مدیران ارشد و مقامات مافوق و بالادستی برای نشان دادن خوش‌خدمتی و کسب «رضایت» و «تقدیر» و «امتیاز» بداند. ماهیت روابط عمومی همان‌گونه که «فرگوسن» چهل سال پیش مطرح کرده است توجه به «تعامل بی‌پیرایه و متقابل سازمان با ذینفعان»، «صداقت و راستی و درستی» و «اصلاح نگرش و رفتار» است.

چیزی که «وارد» (Ward) نیز در سال 1998 به آن اشاره و تأکید کرده است: «روابط عمومی موفق، نه تنها موجب گسترش فرصت‌های اقتصادی می‌شود، بلکه از طریق به حداقل رساندن و یا رفع تضادها و بحران‌ها، موجب صرفه‌جویی و ذخیره سرمایه انسانی و سازمانی می‌شود.» علاوه بر این «لیندمن» نیز عقیده دارد: «این سوال که «ارزش روابط عمومی برای یک سازمان چقدر است؟» نسبت به این سوال که «برنامه‌های روابط عمومی را چگونه ارزیابی می‌کنند؟» گسترده‌تر و جامع‌تر است.»

دکتر «والترک. لیندنمن» نیز یادآوری کرده است: «به یاد داشته باشید که اغلب برای روابط عمومی فهمیدن این‌که «چرا» حقایق و امور این گونه هستند  یا دلایلی که افراد چنین عمل یا فکر می‌کنند به مراتب مهم‌تر از فهمیدن این موضوع است که حقایق چیستند و مردم چگونه فکر می‌کنند.»

باز باید یادآوری کرد؛ نقطه شروع سودمند در تحقیقات روابط عمومی، این است که تعریف یک جمله‌ای برجسته‌ای را در مورد فرآیند ارتباطات که اولین بار توسط «هارولدلاسول» Harold D.Lasswell بیش از 50 سال پیش، مطرح و توصیف شد، به خاطر آوریم. او اظهار داشت: «اگر شما بتوانید بفهمید که چه کسی؟ چه؟ چگونه؟ با چه کسی؟ و با چه پیامدی؟ سخن می‌گوید، آنگاه به شناخت بسیار خوبی در این زمینه که ارتباطات چگونه موثر و نتیجه‌بخش هستند، دست خواهید یافت»

«فریزر لایکلی» در خصوص ارزیابی اقدامات روابط عمومی معتقد است: «روش ما در تحقیقات یا نظرسنجی‌ها به این صورت است که با طرح پرسش به نتایج دست پیدا کنیم در صورتی که پی بردن به تغییر نگرش و اصلاح رفتار ذینفعان بسیار مشکل‌تر از چیزی است که تصور می‌کنید و قطعاً با پرسش و نظرسنجی به دست نخواهد آمد. البته در هر صورت توجه داشته باشید «آگاهی»، «شناخت»، «علاقه»، «میل»، «نگرش» یا «تغییرات رفتاری» ناگهانی ایجاد نمی‌شود بلکه مستلزم زمان است مشروط بر آن که یقین حاصل کنیم در مسیر گام نهاده‌ایم!»

و این شرط مهمی است که «فریزر لایکلی» بر آن تأکید کرده است؛ «مشروط بر آن که در مسیر گام برداریم». ضمن احترام به مدیران محترم روابط عمومی شهرستان کاشان که قطعاً تمام همت وتلاش خود را به کار گرفته‌اند تا از «خود» و «شخصیت خود» برای هویت‌بخشی جایگاه روابط عمومی هزینه نمایند و در این مسیر سختی، مرارت و زحمات بسیار بر خود هموار کرده‌اند با این وجود نباید غافل شد که روح حاکم افرادی نیز با بی‌توجهی، ناآگاهی، غرض‌ورزی جایگاه روابط عمومی را تنزل داده و با اقدامات سطحی و کم‌مایه خود تیشه بر ریشه هویت روابط عمومی سازمانی زده‌اند. اقداماتی که نشان از آن می‌دهد روابط عمومی‌ها نه تنها در مسیر واقعی خود قرار نگرفته‌ است بلکه فرسنگ‌ها از مسیر و هدف دور گشته‌ است.

آنچه مشهود است؛ شاخص‌های ارزیابی روابط عمومی‌ها مبتنی بر اقدامات نمادین و سمبولیک است و مدیران و متولیان نه تنها هیچ اطلاع و آگاهی از مفاهیم اصلی و اساسی «روابط عمومی» به دست نیاورده و بر آن تمرین و ممارست نکرده‌‌اند بلکه از همه بدتر ناظران بی‌تفاوت نیز که در هیبت «مدیران»،  «همکاران» و «دوستان» نیز که از دور و نزدیک نظاره‌گر اوضاع هستند تلاش و تذکری برای اصلاح آن به خرج نداده‌اند؛ از چه باید دوستیِ امروز خود را فدای مصلحت فردای سازمان و مردم نمایند؟! از چه باید منافع اندک امروز خود را فدای مصلحت مردم و همشهریان خود کنیم؟ در صورتی که  بر اساس آموزه‌های دینی، اخلاقی و سازمانی شایسته است با دقت نظر اشتباهات را تذکر داده و مجموعه روابط عمومی را از خطا و راه اشتباه باز داشته و به راه درست هدایت کنیم.

در پایان این پرسش جدی مطرح می‌شود آیا مدیران روابط عمومی که بیشترین بار مسئولیت بر دوش ایشان است و قطعاً می‌توانند نقش تعیین‌کننده‌ای در اصلاح مسیر روابط عمومی ایفا کرده و مدیران سازمان و همکاران را بر این مهم مجاب نمایند، آیا تلاشی به خرج داده‌اند یا صرفاً چون ساقدوش لباس نو بر تن کرده و گرد مدیران ارشد سازمان چرخیده‌اند؟! در هر صورت این پرسشی است که پاسخ آن در عملکرد ما و مجموعة اقدامات روابط عمومی هویداست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گلیم سفید و ذات گلی

گلیم سفید و ذات گلی

مروری بر کتاب «مأموریت در تهران»

صدتا کتاب بخونیم برنامه‌ریزی کنیم و جلسه بذاریم و ... فایده ندارد! یه چیزهایی است که طی سالیان سال در وجود ما رخنه کرده است. این‌ها در طول ده سال، 50 سال، 100 سال یا ده هزار سال در وجودمان رسوب کرده است؟ نمی‌دانم! علت چیست؟ نمی‌دانم! از کجا آمده است؟ نمی‌دانم! چگونه درست می‌شود؟ نمی‌دانم! فقط می‌دانم با آمدن این حکومت و آن حکومت یا این رئیس‌جمهور و آن رئیس‌جمهور فرقی نمی‌کند. باور دارم اگر قرار است ممکلت، کشور یا شهر و منطقه‌مان درست شود قبل از هرچیز باید ذات‌مان درست شود!

دو سه روز تعطیلات نوروز فرصت شد کتاب «مأموریت در تهران؛ خاطرات ژنرال هایزر» را بخوانم. مأموریت «هایزر» این است که با تمرکز روی فرماندهان ارتش، جلوی انقلاب را بگیرد. حضورش در آن مقطع در ایران بیشتر از یک ماه نیست. از 14 دی‌ماه تا 14 بهمن‌ماه. شرح اتفاقات نشان از آن می‌دهد به خوبی با ایران و روحیات ایرانی‌ آشناست و به همین واسطه می‌داند چگونه کار خود را پیش برده و به نظر می‌رسد تا اندازة زیادی در مأموریت خود موفق است. کاری به مباحث سیاسی ندارم! علاقه‌ای هم به آن ندارم! ولی از لابه‌لای دست‌نوشته‌ها و خاطرات هایزر که مربوط به چهل سال پیش است کم و بیش می‌توان به شرایط اجتماعی و آسیب‌های مترتب بر آن پی برده و خودِ خودمان را از نگاه یک ناظر و تحلیل‌گر خارجی مرور کنیم.

یکی از بدترین و جدی‌ترین آسیب‌هایی که گریبان ما را گرفته و رها نمی‌کند این است که هرکدام از ما به تنهایی فکر می‌کنیم عقل کُل هستیم! و بدتر از آن، حاضر نیسیتم مسئولت کارهای خوب و بد خودمان بپذیریم. «هایزر» در این خصوص می‌گوید: « ایرانی‌ها اغلب معتقدند که هیچ اشتباهی مرتکب نمی‌شوند. اگر کاری درست انجام شود، می‌گویند: «من» انجام داده‌ام. ولی اگر کاری بد انجام شود می‌گویند «تو» انجام داده‌ای! خصوصیت دیگر، این بود که آن‌ها از قبول مسئولیت ابا داشتند، ترس آن‌ها هم این بود که مرتکب اشتباهی شوند که شاه خوشش نیاید و یا شاه خودش به آن اشتباه پی ببرد.. به معنای واقعی، ایرانی‌ها همۀ مسئولیت‌ها را به گردن دیگری می‌اندازند.»

مشکل بعدی تملق و چاپلوسی است. این یکی دور از جان شما در وجود ما نهادینه شده است. تملق نگوییم روز شب نمی‌شود و شوربختانه در این مسیر تا دل‌تان بخواهد به قول معروف «زیرآب» زده و معتقدیم اگر نزنیم برای‌مان می‌زنند. بنابراین برای بقای خود و حفظ جایگاه کذایی و حقوق ناچیزِ خود باید به هر کاری متوسل شویم. برای لحظه‌ای تصور کنید؛ خیلی زشت است آدم هم جا حسابی و صاحب زن و بچه پیش یکی مثل خودش یا بدتر از خودش گردن کج کرده و دائم پاچه‌خاری و پاچه‌خواری کرده و تملق بگوید. «هایزر» می‌گوید: « امرای ارتش ترجیح می‌دادند با شاه دیداری جداگانه داشته باشند. با این تماس‌ها توانسته بودند در کسب علاقۀ شاه با یکدیگر به رقابت پرداخته و هریک پنبه دیگری را بزند. برای مثال وقتی قرار بود اطلاعی به شاه داده شود، چه خوب چه بد، آنها می‌دویدند که در رساندن خبر، نفر اول باشند. ...»

مشکل بعدی «دشمن‌آفرینی خیالی» و زدن «انگ و برچسب» بر رقبا و رفقا و همکاران است. دقیقاً مثل ترساندن بچه‌ها توسط پدر و مادر؛ «آنجا نرو، لولو آنجاست.» هایزر می‌گوید: « ظاهراً همۀ تیمسارها می‌خواستند با تأکید روی تهدید کمونیست‌ها، توجه مرا بیشتر جلب کنند. البته آموزش آن‌ها این‌گونه بود که پشت هر درختی یک شبح سرخ را تصویر کنند. در حالی که من مطمئن بودم احمقانه و نادرست است که مقاصد و جاه‌طلبی‌های مسکو را در ایران مطرح کنیم. در عین حال به این نتیجه هم رسیده بودم که هر افسری که در ارتش با تیمسارها مخالف بود برچسب کمونیستی می‌خورد.»

آفت بعدی «خودپرستی» و «خودخواهی» دیوانه‌واری است که در پوستین «ریا» و «تزویر» پنهان شده است. برای خودخواهی و خودپرستی دست به هر ظلم و جور و جنایت و حق‌خوری پیدا و پنهان زده و خود را به کوچه‌علی‌چپِ ریا می‌زنیم؛ «قره‌باغی گفت: این آموزش‌های ما نیست که عملکرد ما را تعیین می‌کند، بلکه چیزی عمیق‌تر از آموزش مطرح است و آن، سنت ایرانیِ ما است. وی گفت:

شما سنت ما را درک نمی‌کنید. همین سنت است که ما را بر آن می‌دارد که ما با شاه از ایران برویم، زیرا اولویت‌های متقن ما؛ «خدا، شاه و میهن» است. می‌دانستم این حرف چه معنایی دارد، ولی بعضی اوقات احساس می‌کردم که اولویت‌های واقعی آن‌ها؛ شاه، خدا، خودشان و میهن است.»

ژنرال آمریکایی تلاش خود را به کار گرفته است تا «میهن‌پرستی» امرای ارتش را تحریک کرده و در این خصوص «میهن‌پرستی» سربازان آمریکایی را به رخ آنان می‌کشد. « برای سومین بار، این مطلب را تشریح کردم که چرا فرماندهان ارتش باید بعد از شاه در ایران بمانند. در مورد این که ما افسران در ارتش آمریکا چگونه کشور خود را در اولویت می‌دانیم صحبت کردم و گفتم مردم می‌آیند و می‌روند، ولی این کشور است که ماندنی است. در مورد تفویض قدرت از یک رئیس جمهوری به رئیس جمهوری دیگر در آمریکا صحبت کردم. یک رئیس جمهوری ترور شده بود ما بدون وقفه از رئیس‌جمهوری دیگر حمایت کرده بودیم. در مورد دیگر، رئیس جمهوری استعفا داده بود و کشور تکان خورده بود، ولی ما کار خودمان را ادامه داده بودیم. گفتم در ایران همین اتفاق باید بیفتد. مسئولیت‌های شما مثل فرماندهان آمریکایی، دفاع از افراد نیست، بلکه دفاع از ملت است.»

هایزر مشکل دیگر حاکم بر ایران را ناآشنایی و پرهیز از «کار جمعی و گروهی» عنوان کرده و می‌گوید: «... هدف کلی من، کوشش برای جمع شدن دورهم به عنوان یک تیم است. این امر، اولویت دارد که صدای واحدی باشیم و یک صدا از بختیار حمایت مشترک کنیم.

به گروه پنج نفره ربیعی، طوفانیان، حبیب‌الهی، قره‌باغی و مقدم- گفتم: بر اساس بررسی‌های شخصی، به این نتیجه رسیده‌ام که همه شما در خلاء عمل کرده‌اید و هیچگاه تا به حال به صورت یک تیم واحد عمل نکرده‌اید. من شخصاً شاهد بوده‌ام که رئیسان و فرماندهان نیروهای آمریکا، به عنوان یک تیم عمل می‌کنند و این امر به شدت حائز اهمیت است. همیشه چند مغز، بهتر از یک مغز کار می‌کند. تجربۀ ما در آمریکا نشان داده است که چنین تلاش مشترکی بیشترین ثمره را دارد. همچنین در لفافه گفتم که برخی از فرماندهان نیروها کوشیده‌اند به خاطر جلب توجه اعلیحضرت گلوی یکدیگر را بدرند.»

آسیب بعدی «وابستگی» است که در جزء جزء وجود ما رخنه کرده است. گویی از خودمان هیچ اراده‌ای نداریم. با هر «سیستم» و «فرآیندی» بیگانه‌ایم و در انبوه مکاتبات روزمره به دنبال دستور می‌گردیم. گویی خالی از عقل و اندیشه و چشم و گوش بسته در پی رضایت دیگرانیم. وابستگی لازم نیست به شرق و غرب باشد. همین که خالی از اراده و سفت به دور و برمان چسبیده‌ایم وابستگی است؛  «قره‌باغی اعتراف می‌کند که امرای ارتش در برنامه‌ریزی تجربۀ کمی دارند. زیرا شاه، همۀ طرح‌ها را یک نفره فرموله کرده است و آنها اجرا کرده‌اند. احساس کردم آن‌ها در قلبشان یک رهبر می‌خواهند، کسی که بتواند قدرت نیروهای مسلح را در دست گرفته و استراتژی سیاسی متناسب و با دوام ارائه دهد در صورتی که «تجربه» به من یاد داده است که تنها راه حل بحران، کار تیمی است و امیدوار بودم همین مسئله را با یک هدف مشترک حل کنیم.»

و در نهایت کوری و کرختی به دور و برمان است. بی‌تفاوتی نسبت به جامعه و حتی اطراف خود. همین که جزیره‌ای امن هرچند در حد یک خانه یا ویلا یا محل کار برای خود یافته‌ایم دیگر نسبت به بیرون از آن بی‌تفاوتیم، هرچه می‌خواهد بشود، حتی اگر زبانه‌های آتش ما را احاطه کرده و روزگارمان را بر باد دهد. وضعیت این روزها، خودشاهدی بر مدعاست. اکثریت جامعه در آتش فقر و فساد می‌سوزد و تمام هوش و حواس ما به یخچال و فریزر منزل است که گوشت و میوة آن کم نشود. «هایزر»، ژنرال آمریکایی در روزهای آتش و دود منتهی به انقلاب از آن سر دنیا به اینجا آمده است تا از دولت مستقر برای حفظ منافع کشورش حمایت کرده و در صورت لزوم ارتش را به کودتا مجبور کند ولی افسران ارتش در ستاد کُل دغدغة چگونگی برگزار کردن تعطیلات آخر هفته در سر می‌پرورانند. «پنج‌شنبه بود و پنج‌شنبه‌ها در ایران مثل روزهای شنبۀ ما است. علی‌رغم حساسیت اوضاع و اهمیت هر دقیقه‌ای که می‌گذشت آن‌ها حاضر نشده بودند از تعطیلات آخر هفتۀ خود چشم‌پوشی کنند، گفتم به هیچ‌وجه این رفتار غیرمسئولانه را نمی‌پذیرم، بعد از مدتی جر و بحث، قبول کردند که زنگ بزنند و افرادشان را احضار کنند و کار را ادامه دهند.»

شاید همه‌ی این‌ها ناشی از تربیتی است که در طول تاریخ بر ما رفته است و «هایزر» به صورت گذرا به آن اشاره کرده و می‌گوید: « مردان ایرانی کاملاً متفاوت با مردان غرب بزرگ می‌شوند. پسران در ایران از کودکی زیر نظر والدین بزرگ می‌شوند و وابسته به آن‌ها هستند، در حالی که در آمریکا، پسران مستقل‌تر بار می‌آیند و در سنین پایین‌تر، مستقل‌ترند. به عقیدۀ خود من هم، علت فقدان ابتکار عمل در میان افسران جزء ارتش که مورد توجه ناظران نظامی بود، همین است. بدون وجود رهبری مرکزی پرقدرت، ارتشیان به آدم‌های محتاط منفعل تبدیل می‌شدند.»

سولیوان سفیر آمریکا در ایران معتقد است: «مردم ایران، امروزشان با دیروزشان فرق دارد و شناخت آن‌ها برای یک غربی دشوار است.» و باید گفت نه تنها شناخت ما برای غربی‌ها دشوار است برای خودمان نیز دشوار است، برای این که «خودخواهی» و «خودپرستی» و «خودشیفتگی» و «مسئولیت‌ناپذیری» و «کوری و کرختی» نسبت به دور و بر و بدتر از همه موج «تملق» و «چاپلوسی» و «ریا» و «تزویر» که در وجود ما را در هم نوردیده جایی برای شناخت باقی نگذاشته است که امروز و دیروزمان بر یک رویه طی شده و فردای بهتری را پیش‌روی‌مان قرار دهد. همة این‌ها با کتاب و کتاب‌خوانی و افزایش آگاهی اصلاح نخواهد شد. چیزی است که بر ذات ما نشسته است و باید فکر دگر کنیم. شاید باید این گلیم سیاه را شست و ذات‌مان را آب کشید.

خودِ خودت باش

جامعه‌شناسی صعود

خودِ خودت باش

گزارش صعود نوروزی بر بام کاشان

«گوجار» ، «جزه» یا «گزه» تا کنون به گوش‌تان خورده است؟ خیلی ظلم است که آدم در کاشان و آران و بیدگل و همین دور و اطراف زندگی کند ولی با این اسامی آشنا نباشد! اگر هر کدام از ما بنای سخنرانی و قلم‌فرسایی داشته باشیم -خودم یا دقیقاً شخص شما را عرض می‌کنم- جوری حرف می‌زنیم و ادعا می‌کنیم که گویی دنیا را گشته‌ و به آخر دنیا رسیده‌ایم. حتی حق‌مان را بیش از این این چیزها دانسته و معتقدیم به ما ظلم شده است و اگر آن سر دنیا بودیم الان جایگاه ریاست جمهوری بورکینافاسو بر ما تعلق داشت ولی حقیقت چیز دیگری است و ما این قدر در ناآگاهی و بی‌خبری غرق شده‌ایم که گستره نگاه‌مان در حد نوک بینی است و حتی از زیرگوش‌مان بی‌خبریم.

کاشان در بالادست اون طرف اتوبان از همان مسیری که به طرف خُنب و دُره کشیده شده است دیواری از سلسله کوه‌های مرتفع سر به آسمان ساییده است که در نگاه اول به نظر می‌رسد مرز حائل بین کویر و کوهستان است و به نوعی آخر کاشان محسوب می‌شود ولی وقتی پا در راه گذاشته و از سمت چپِ دو راهی خنُب و دره بگذریم، به روستایی کوچک و کوهستانی می‌رسیم که «خُنب» نام گرفته است. به همین جا اکتفا نکرده و مسیر را ادامه داده تا به روستای «جَزه» یا «گزه» برسیم. باز آن جا هم آخر دنیا نیست! راه را ادامه بدهید! باورتان نمی‌شود! شاید بیست سی کیلومتر راه خاکی که نسبتاً مناسب است داخل کوه‌ها و دامنه‌های بالادست کشیده شده که آدم می‌ماند؛ این همه وسعت از کجا آمده است؟ طبیعت زیبا و بکر که روح آدم را جلا می‌دهد.

داخل شهر اوضاع به گونه‌ای دیگر است. این قدر محو خودمان شده‌ایم که امر بر ما مشتبه شده است! فکر می‌کنیم دنیا همین است! خدا نکند چهارنفر دور از جان شما- دوستِ نادان و ناآگاه هم دور و برمان وَر رفته و بادمجان دور قاب ما بچینند. خدا آن روز را نیاورد. آن وقت دیگر نعوذباالله- خدا را هم بنده نیستیم.

حضرت‌عباسی برای یک بار هم که شده از زندان‌های انفرادی «محل کار» و «زندگی» بیرون آمده و قصد«گوجار» کنید. نیاز نیست ورزشکار و کوهنورد باشید. با ماشین بروید؛ راه خوب است. سخت نگیرید، با پراید هم می‌شود؛ حتی اگر پا از ماشین پایین نگذاشته و دنیا را از داخل آن تماشا کنید، باور دارم همین نگاه ساده به طبیعتِ خدا و دشتِ وسیع، فکر و نگرش و زندگی‌تان را تغییر می‌دهد؛ در این صورت دستِ کم متوجه می‌شویم؛

اول این که کاری به دنیا ندارم کاشان هم خیلی بزرگ‌تر از این چیزهاست که در فکر و ذهن ما مانده و ماسیده و پوسیده است. دوم این که همین دامنه و دشت کوچک که در لابلای کوه‌ها پنهان شده است این قدر وسیع است که برای همۀ کاشانی‌ها جا هست. نه تنها برای کاشانی‌ها بلکه اگر قرار شود روزی از قم و اصفهان هم بیایند جا می‌شود. مهم نیست نگران جای خودمان شویم، جا برای همه است. مهم این است که جای خودمان را پیدا کنیم. سوم این که حتی وقتی در ذهن و خیال تصور می‌کنیم کار به آخر دنیا رسیده و راهی نیست کافی است اراده کرده و حرکت کنیم، باور بفرمایید نه تنها راه خوبی پیدا می‌شود بلکه دامنه‌ای پیش پای شما گسترده می‌شود که دائم به خودتان بگویید، ای وای! این همه جای خوب در این نزدیکی بود و ما چشم بر آن فرو بسته‌ایم!

صعود به «سیاه‌کوه» میعاد عاشقان کوهنوردی است که هرساله روز سوم عید تکرار می‌شود. نیاز به اطلاعیه و فراخوانی و یادآوری ندارد. هرکس در کاشان عاشق کوه و کوهنوردی است می‌داند روز سوم عید باید به بام کاشان بیاید تا دیدارها تازه شود. منحصر به یک راه هم نیست. راهِ «معدن و آب‌اسبی» یکی از راه‌هاست که بیشتر از بقیه از آن استقبال می‌شود. کمی سخت و دور درازتر است ولی به نظر می‌رسد این مسیر بیشتر در دل کوهنوردان جا باز کرده است. مسیر «گوجار» کمی آسان‌تر و نزدیک‌تر است ولی سنتِ حاج‌ آقا محسن والی‌زاده مدیر محترم گروه «دومیر» است که هرساله از همین جا خودش را به «سیاه‌کوه» و همنوردان رسانده تا دیدارهای نوروزی تازه شود.

آقای والی‌زاده مدیر شایسته و قابلی است. راه‌ را به خوبی می‌شناسد. با وجودی که قله را می‌داند ولی هدفش صرفاً صعود و رسیدن به قله نیست. بارها گفته است هر «سنگ» در مسیر یک «قله» است. هدف این است که در کنار هم یک روز خوب و یک کوهنوردی خوب تجربه کنیم. هوای هم‌دیگر را داشته باشیم. به هم کمک کنیم. به همین خاطر خودش را نسبت به تک‌تک اعضای گروه مسئول می‌داند و از اعضا هم می‌خواهد مواظب همدیگر باشند. گاهی آواز می‌خواند. گاه می‌خندد و شوخی می‌کند و گاه جدی شده و مقررات و توصیه‌های کوهنوردی را به اعضا یادآوری می‌کند.

آقای والی‌زاده واقعاً مدیر است. متفاوت با خیلی از مدیران کشورهای جهان سوم که شوربختانه سرنوشت مردم و جامعه در اختیارشان قرار گرفته است. مدیرانی که هویت‌شان در گروِ همین جایگاه و میز و صندلی است که به اشتباه آن را تصرف کرده‌ و مثل «کَنه» بر آن چسبیده‌اند. اگر همین‌ها را ازشان بگیریم، زندگی‌شان را گرفته‌ایم، هویت عاریتی‌شان را گرفته‌ایم و باور بفرمایید راه خانه‌شان را هم گُم می‌کنند و باید عکس‌شان را در جراید و رسانه‌ها تکثیر و توزیع کرد و برای یافتن ایشان از مردم کمک گرفت.

بگذریم! مهم نیست! جامعه ایرانی به این چیزها عادت کرده است! از موضوع اصلی دور نشویم. گروه «دومیر» در یک ستون منظم در حرکت است. مدیر دستور شمارش می‌دهد. اعضا با صدای بلند شمارش می‌کنند. «یک»، «دو»، «سه» .... «شانزده و تمام». گروه، واقعاً گروه است. این طور نیست که هرکسی ساز خودش را بزند. همه اعضا موفقیت گروه را در موفقیت تک‌تک اعضا می‌دانند. این طور نیست که در مسیر یکی بیفتد یا مشکلی برای کسی پیش آید و افراد همین‌طور بی‌تفاوت به راه خود ادامه دهند. مثلاً یکی به عقب نگاه کرده و بگویند؛ اِه! افتاد! بد شد! خوب شد! مرد؟ خُب به راه‌مان ادامه بدهیم!

انسجام گروه علاوه بر توجه به مقررات کوهنوردی متکی به اصول ذاتی و ماهیتی است. یعنی باید راه رفتن بلد باشی، قوت و قدرت نسبی داشته باشی، مسلط به اعمال و رفتار خودت بوده و بیش و پیش از هرچیز مهارت‌ها و آمادگی‌های شخصی کوهنوردی را کسب کرده باشید. این طور نیست که با صد دوز و کلک خودت را به گروه چسبانده و انتظار صعود و رسیدن به قله داشته باشید. اینجا متفاوت با همه جا؛ دنیای واقعیت‌هاست. با دنیای رنگ و ریا، زر و زور فرسنگ‌ها فاصله دارد. اینجا تنها زمانی می‌توانید گام از گام بردارید که خودِ خودتان باشید. همین!

گروه با احساس و آرامش بسیار خوب و لذت‌بخش به قله رسیده است. این موفقیت نتیجه تلاش وعشق و انگیزۀ واقعی اعضا و راهبری مدیر توانمند و شایستۀ گروه است. شیرینی این موفقیت واقعی بر فراز بام کاشان در کنار دیگر همنوردان کام همه را شیرین کرده است. پایان راه ابتدای موفقیت است.

 

احراز یا رد صلاحیت کاندیداهای شوراهای اسلامی شهر و روستا


شوراهای اسلامی شهر و روستا در آستانه تغییر و تحول است و این روزها بحث بر سر احراز یا رد صلاحیت کاندیداهاست. در این که باید صلاحیت افراد بررسی شود؛ هیچ شکی نیست ولی آنچه باعث دلخوری، ناراحتی و نگرانی است اعمال نگرش های سلیقه ای، خطی و سیاسی در این فرآیند قانونی است. این نگرانی ها باعث شده است که ترس، خودسانسوری، ظاهرسازی بر پیکره مدیریت اجرایی و دواطلبان سازمان ها و مشاغل سنگینی کند.

آنان که دستی در تایید یا رد افراد دارند همواره در دل، سری تکان داده و با خود نجوا می کنند که ، «گذر پوست به دباغ خانه می افتد» و آنانی هم که به دنبال قرار گرفتن در جایگاه خدمت هستند دست و دلشان می لرزد تا برای هر کار کوچک و بزرگ، حرف گفته و ناگفته جانب احتیاط نگاه داشته و به خود تذکر دهند سری که درد نمی کند دستمال بستن خطاست.

کتاب هنر شورایی که این روزها منتشر شده است در دو فصل به این موضوع پرداخته و ضمن آسیب شناسی مسائل و مشکلات شوراها، راههای اعتراض به رد صلاحیت ها را یادآور شده است. علاقمندان برای تهیه کتاب با شماره همراه 09139992367 به نام رفیعی تماس بگیرند.

کتاب «هنر شورایی» منتشر شد



«هنر شورایی» به زبان ساده می گوید در شوراهای اسلامی چه خبر است. خواننده از هر طبقه و صنفی باشد از خواندن کتاب خسته نمی شود، کتاب را که می گشاید رغبت می کند تا  آخر برود و از حقایق بگو و مگوی شوراها سر در بیاورد. روایت رمان گونه کتاب که در 36 فصل طبقه بندی شده است داستان مستندی و روایت صادقانه ای از شوراهای اسلامی است که بدون هر گونه ملاحظه و سانسور؛ بد و خوب، فرصت و تهدید، نقاط ضعف و قوت شوراها را به تصویر کشیده است.

کسی که تا کنون تجربه ای از شورهای اسلامی ندارد، با خواندن کتاب نیمی از راه را رفته است و کسی که عضویت شوراهای اسلامی شهر و روستا را در کارنامه خود دارد با خواندن کتاب در می یابد عملکرد خود تا چه حد با فرآیندهای کارشناسی و قانونی شورا هماهنگ است و زین پس نیز روش ها و راهنمایی های ارزنده ای در اختیار وی قرار می دهد.

نویسنده تلاش کرده است آسیب هایی عرصه شورایی را نیز یادآوری کند تا کسانی که دستی در قانون و قانون گذاری دارند از آن برای اصلاح قوانین بهره مند گردند و به یقین می توان گفت چنانچه تجربه های شورایی طی چهار دوره فعالیت شوراهای اسلامی شهر و روستا مکتوب و مستند می گردید و پیرامون آن بحث و نقد و نظر می شد؛ وضع شوراها بهتر از این بود که اکنون است.

نویسنده کتاب هنر شورایی که خود عضو شورای اسلامی شهر برزک و نائب رئیس شورای اسلامی شهرستان کاشان است از نزدیک با واقعیت های این حوزه دست و پنجه نرم کرده است و به این واسطه است که گفته های وی ملموس است و به دل می نشیند.

با خواندن کتاب یک تیر و چند نشان زده ایم. با واقعیت های شورا بیش از پیش آشنا شده و در کنار آن رمان و داستان واقعی از شرایط موجود جامعه و دور و بر خودمان خوانده ایم  و از همه ی اینها گذشته؛ از قلم زیبای نویسنده لذت برده ایم.

کتاب «هنر شورایی» در 225 صفحه به قیمت 15 هزارتومان توسط شورای اسلامی شهرستان کاشان منتشر گردیده و علاقمندان می توانند برای تهیه کتاب با شماره همراه 09139992367 تماس گرفته و آن را تهیه نمایند.

به قلم استاد حیدرعلی عنایتی

« هنر شورایی » 

عبدالمجید رفیعی برزکی 45 ساله است ولی تهِ تهِ سن و سالش را اگر بخواهی با نگاه بر رسی کنی،بیش از سی سال نمی نماید. 

آرامش عجیبی دارد . 

همین آرامش سبب شده است که ازکنار مشکلات زندگی خوب برآید و شاداب بماند . 

البته هیچ کدام از سه نفری که در عکس زیر می بینید عبدالمجید رفیعی برزکی نیستند . 

ولی عکاس ،خودش می باشد . 

امروز وقتی می خواستم راجع به کتاب « هنر شورایی » ایشان اشاره ای داشته باشم،سرچ کردم این عکس آمد . 


Image result for ‫عبدالمجید رفیعی برزکی‬‎


ببخشید بخدا من خودم می دانم فوق العاده بد قواره ام ولی کاریش نمیشه کرد . 

وسطی آقای سبزواری است . کناری را هم نمی شناسم . حتی چنین روزی را به یاد ندارم . 

بگذریم .

مجید چهار سال اخیر را عضو شورای شهرش ، برزک بوده است بعداز تعطیلی بهشت پنهان که سردبیرش بود و ما هم گاهی در آنجا قلمکی می زدیم . 

نویسنده باید روان نویس باشد . و این خصلت را در نوشته های مجید بهتر می توان دریافت تا در نحوه حرف زدنش . 

خدا سلامتی بدهد به مسعود کیمیایی . سال ها پیش  درجایی گفته بود آدم وقتی روبروی دوربین خبرنگاری قرار می گیرد،دوست دارد حرف های مهم / مهم بزند و همین کار را خراب می کند . 

نوشتن اما به ما فرصت بازنگری می دهد تا حرف هایمان را برای خواننده قابل هضمش کنیم . 

کتاب 222 صفحه ای هنر شورایی نه تنها برای کسیکه می خواهد عضو شورای شهر باشد قابل هضم است که برای توده شهروند نیز می تواند کتابی مفید باشد . 

کتاب زنده ای است . 

1000 نسخه از این کتاب را نشر شاسوسا چاپ کرده است با قیمت هر نسخه 15000 تومان . 

شوراها ازسال 1377 که خاتمی عزیز سعی کرد برای زنده کردن یکی ازاصول فراموش شده قانون اساسی درباره اش اقدام کند درکشور ماجا افتاد و به مردم شور وحالی داد برای مشارکت عمومی درجهت بهترشدن چهره شهر و روستا . 

گمان نمی رود هیچ وقت دیگر این اصل از قانون اساسی ما دچار خستگی و تنگی نفس شود . 

خوشبختانه درحال حاضریکی از دوستان همشهری ما آقای دکتر سعید جندقیان در معاونت شوراهای وزارت کشور مصدرخیر است . 


Image result for ‫دکتر سعید جندقیان بیدگلی‬‎

امیدوارم یکی / دونسخه از کتاب هنر شورایی به دست ایشان رسیده باشد . 


گزارش سفر یک روزه به تنگه واشی

طنین شادی و هیجان در تنگه واشی فیروزکوه
گزارش سفر یک روزه به تنگه واشی
خدا نعمت را تمام کرده است. هرجای این آب و خاک را نگاه کنیم معجزه الهی است که از دست طبیعت بیرون آمده و انسان را به شگفتی وا می دارد تا شکر خدا به جا آورده و سر تعظیم در مقابل عظمت یکتا خالق بی هتما فرود آوریم.
 آب در کوزه است و ما تشنه لبان به دور جهان در تایلند، آنتالیا و ارمنستان می گردیم. «تنگه ی پرآب واشی» یکی از هزاران است که بسان تابلویی زیبا در پَسِ کوههای سربه فلک کشیده در 17 کیلومتری «فیروزکوه» بر دیوار آسمان مرتفع و رویایی ایران دلربایی می نماید. تنگه واشی در فیروزکوه نیست در دور و اطراف هر یک از شهرستان های کشور تنگه های واشی است که با کمی دقت رخ می نماید. چشم بصیرت و کمی همت می خواهد.
باید دل به آب بزنیم تا شگفتی و هیجان را تجربه کنیم. چاره ای نیست. مسیر بیش از یک کیلومتری در دو نقطه، سراسر آب روان است که در عمق کم و بیش؛ گاه پا را تر می کند و گاه سردی آن تا بالای زانو و مغز استخوان کشیده می شود. 
در ابتدای مسیر که پا به آب گذاشتیم پس از دقایقی سراسیمه پا پس نهاده و خود را به کناری کشیدیم. سردی استخوان سوزِ آب در یک روز گرم تیرماه و تابستانی تلنگر حسرت انگیزی بر ما زد که این مجال فراتر از عافیت طلبی ماست ولی هرچه بود آب از سرمان گذشته بود. هرچه بادا باد. آب که از سرگذشت چه یک وجب چه صد وجب. باید به هر قیمت شده از آن بگذریم و بسان خیل عاشق که هر آن بر تعداد و هیجانشان افزوده می شد مسیر را پی گرفته و از تنگه بگذریم.
هزاران هزار مشتاق عاشق غم را در ابتدای تنگه جا گذاشته و به دور از دود و دم و ترافیک جانفرسای شهرنشینی؛ به کوه و دشت و دمن زده اند. شادی کنان و پای کوبان با شوق و شعفی وصف ناشدنی آوای زندگی سر می دهند تا از رهگذر آب و زیر آسمان عریان و بی حجاب طبیعت،  بزرگ ترین گردهم آیی شاد و اصیل ایرانی را رقم زنند. فریاد شادی در تنگاتنگ مسیر پیچیده و صخره های عظیم را به لرزه در آورده است. گویی مردم دل آزرده از نامهربانی ها آمده اند تا غم را با فریاد فرونهاده و خدا را از لابلای صخره ها جستجو کنند.
همان جا که هنرمندان ایرانی - حجارباشی، نقاش باشی و معمار باشی - به دستور فتحعلی شاه قاجار کتیبه ای به ابعاد 6 متر در هفت متر به دیواره ی صخره و اواسط تنگه ی اول خلق کرده اند. مرد و زن ، پیر و جوان ، کوچک و بزرگ مات و مبهوت شگفتی های تنگه،  مخالف با جریان آب در حرکتند تا غم از سینه برون نموده و روح و روان خود را در موج پرخروشان طبیعت شستشو دهند.
دیروز 25 تیرماه در سایه ی باصفا و محبت آمیز دوست خوبم «علی زراعی» همراه با «شرکت لحظه های ماندگار کاشان» هیجان شگفت انگیز تنگه واشی را در کنار دیگر دوستان تجربه کردیم. خانم گلکار راهنمای سفر و آقای رضازاده و رانندگان اتوبوس نیز بساط مهربانی گستردند. با زحمات این عزیزان در مسیر پر آب تنگه ی واشی  آب توی دلمان تکان نخورد اگرچه خنکای هوای سحرگاهی در ابتدای مسیر تنگه واشی و نداشتن لباس گرم مناسب برای لحظاتی ما را نواخت ولی پس از دقایقی بالا آمدن آفتاب از پس صخره های صاف و صیقلی دشت واشی همه چیز را بر وفق مراد نمود.
همسفران نیز همراه بودند. از ابتدای تا انتهای سفر که از ساعت 24 پنج شنبه آغاز گردید تا 22 جمعه به انتها رسید لحظه ای از پای ننشستند و فرصت های شادی فراهم نمودند. تور تنگه واشی بهانه ای شد تا غریبه های دیروز ، دوستان صمیمی امروز شوند. باهم جوش خورده و در شادی هم شریک شوند. مثل یک خانواده که با هم به سفر می آیند.  بسیار عالی بود. جایتان خالی . شیرین و دلپذیر. خوش گذشت.
اگر شما تصمیم گرفتید این زیبایی عمیق را تجربه کنید یادتان نرود که کفش و لباس مناسب و به اندازه کافی همراهتان باشد. آفتاب دشت واشی سوزان است. پیراهن آستین دار که یقه ی آن را بالا زده اید کمک خواهد کرد که دست و گردنتان نسوزد. همراه بردن کلاه یا نقاب ضروری  است تا سر و رویتان از آفتاب سوزان دشتی که در فاصله تنگه اول و دوم در دامان طبیعت گسترده شده است در امان بماند.
مسیر بکر و دیدنی تنگه ی واشی مانند دیگر نقاط گردشگری کشور برای هزاران هزار گردشگر و توریست داخلی و خارجی آب و هوای خوبی دارد  ولی از ظواهر امر بر می آید که این اثر تاریخی طبیعی برای ما آب دارد ولی نانی عاید مردم محلی نکرده است. قدر مسلم برخلاف این که آب تنگه واشی از ابتدا تا انتها زلال است ولیکن آب مدیریت و برنامه ریزی این اثر  از سرچشمه گل آلود است.
نوشته های تابلوی رنگ و رو رفته خبر از آن می دهد که تنگه واشی با تصویب هیئت وزیران بعنوان اثر طبیعی و ملی به ثبت رسیده است ولی ساخت و سازهایی نازیبا که حلبی آبادهای حاشیه های شهر را تداعی می کند بعنوان محل های استراحت در بستر رودخانه، وصله ای ناجور بر دامن بکر طبیعت است که نشان از فقر برنامه در حوزه پرسود و منافع صنعت گردشگری می دهد.
از ظواهر خانه ها و خیابان های روستای «جلیزجند» بر می آید که آبی از این اثر تاریخی برایشان گرم نشده است. خیابان ها تنگ و ناهموار است. بارها اتوبوس در خیابان های روستا بر اثر آمد و رفت ماشین های گیر می کند. خانه ها خشتی و گلی است و بیشتر آنها مخروبه به نظر می رسد. وجود کودهای گاوی و گوسفندی در جای جای روستا نشان می دهد که شغل اکثر مردمان زحمتکش این روستا دامداری است.
خدایی هرکدام در هرجای این مملکت کاره ای هستیم؛  آب را گل نکنیم. فکری به حال برنامه ریزی جامع و کامل در همه ی حوزه ها به خصوص گردشگری کنیم. اگر خودمان بلد نیستیم که قطعاً نیستیم - اگر بودیم تا کنون می کردیم -  مشاور از خارج استخدام کنیم. ندانستن عیب نیست. نپرسیدن عیب است. حدیث داریم که در خصوص علم اگر از چین کافر هم کمک بگیریم عیب نیست. کاری کنیم ،  همانطور که ما با تورهای پرتعداد گردشگری  از طبیعت زیبای تنگه واشی لذت می بریم مردمان روستای های آن منطقه نیز به درستی و شایستگی از این نعمت خدادادی بهره مند گردند.

میدان را خالی نکنیم

میدان را خالی نکنیم

ضرورت مشارکت موثر صاحب نظران در شوراهای اسلامی شهر و روستا

دوره به دوره که از عمر شورا می گذرد مشتری اش کم تر می شود. الان جوری شده است که در بعضی از شوراها داوطلبین به نصاب رقابت های انتخاباتی نمی رسد. در بعضی از شوراها هم مسئولین دولتی و معتمدین محلی دست به دعا و التماس برداشته تا افرادی را برای ثبت نام ترغیب نمایند.

فضای کار در شورا به گونه ای شده است که می گویند آدم خاص خودش را می خواهد. و گاهی صفات ناپسندی را بدان موصوف می کنند. حرف هایی نظیر این که باید ... باشد – محترمانه آن صبور بودن – است. کتک خورش ملس باشد. گوشش از حرف و حدیث بی جا و با جا پر باشد. بیکار یا بازنشسته باشد. اهل معامله باشد. اهل زد و بند باشد. به دنبال رانت و از این جور چیزها باشد. و چیزهایی دیگر از این قماش. اینها که به عنوان نمونه برشمردم مشتی از خروار است که شاید در بعضی جاها بگویند و در بعضی جاها نگویند. قصد بی احترامی به اعضای محترم شورا و جایگاه مقدس این نهاد مردمی ندارم ولی نباید واقعیات جامعه را نادیده گرفت. پاک کردن صورت مسئله به حل آن کمک نخواهد کرد. ضروری است آسیب ها را به خوبی شناخته و برای حل آن تلاش کنیم.

جایی که قرار است اتاق فکر و محل تصمیم گیری های کلان یک شهر و روستا باشد جای آدم های متعهد و متخصص است. جایگاه مقدس است و افرادی که با رأی مردم لباس خدمت شورا به تن کرده اند شایسته ی احترام می باشند. چرا چنین شده است که بسیاری از صاحب نظران و فرهیختگان از نزدیک شدن به شورا پرهیز می کنند.

در این دوره از شورا وقتی شنیدم دوستی که سابقه ی 35 سال خدمت در آموزش و پرورش دارد . انسان والا ، فرهیخته و مومن است . فردی فرهنگی و عالم است و قرار است با اصرار دوستان فرهیخته ای به قافله شورا بپیوندد. از آمدنش متعجب شدم. تعجب کردم. شک کردم. باور نکردم. گفتم مگر می شود؟ 

وقتی شنیدم عزیزی که سابقه کار در مدیریت ارشد وزارت خانه های صنعت ، معدن و تجارت ، جهاد کشاورزی و دیگر سازمان های کلان کشور دارد و اکنون در دوران بازنشستگی و به اصرار دوستان قصد آن کرده است تا به این فضای اجتماعی و مردمی ملحق شود باور نکردم و به دیده ی انکار نگریستم. همه اینها به این جهت است که بسیار از نزدیک دیده و لمس کرده ام که در شهرها و روستا – به خصوص جاهای کوچک – افرادی معدود و مغرض چه بر سر انسان های محترمی می آورند که با سلامت و سادگی تنها به قصد خدمت آمده و منافع آنان را با چالش مواجه ساخته اند.

طولی نکشید که متأسفانه پیش بینی ها درست از کار درآمد. بهانه های واهی و سنگ اندازی ها آنچنان فضا را بر آنان تنگ نمود که بارها و بارها بر درستی تصمیم خود تردید کردند. برخی از همکاران حاضر در شورا نیز در خط مقدم این هنجارشکنی قد علم نموده و حداقل های اصول اخلاقی را فروگذاشته و بی احترامی ها روا داشتند که در یادداشت های بعدی و تنها به منظور آسیب شناسی به آن خواهم پرداخت. با این وجود عزیزان، مشکلات نامتعارف را بر خود و خانواده هموار ساخته تا قدمی – هرچند کوچک - برای نیت خیرخواهانه خود برداشته و در این مسیر بردباری بسیار نمودند.

با وجودی که خود یکی از قربانیان نامهربانی این عرصه هستم عمیقاً تأکید دارم که صاحب نظران و فرهیختگان شهر و روستا نباید میدان را برای ناآگاهان خالی کنند. با وجود همه ناملایمات پیش روی حضور اعضا در شوراهای اسلامی شهر و روستا نباید سرنوشت شهر را در دست کسانی قرار دهیم که صلاحیت حضور در شورا را نداشته و به هر دلیل به آن وارد شده اند. با تمام وجود معتقدم کاری نشود و تصمیمی گرفته نشود بهتر از آن است که تصمیم های نادرست، غیرکارشناسی و مغایر با موازین قانونی توسط افراد سودجو، مغرض و ناآگاه در شوراهای اسلامی شهر و روستا گرفته گردد. و این زمانی ممکن می گردد که افراد دلسوز و موثر در شوراها حضور فعال داشته باشند.

اکنون شورا نه تنها در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته است بلکه از ارزش و اعتبار اولیه آن نیز به شدت کاسته شده است. قرار گرفتن در جایگاه واقعی بسته به پایمردی داوطلبین فرهیخته و صاحب نظر و هدایت مجموعه ی حاکمیتی نظیر فرمانداری ها و استانداری ها می باشد.

مجلس شورای اسلامی ، دولت و شورای عالی استان ها موظف هستند شیوه نامه ای مشخص همراه با جزئیات دقیق برای اقدامات اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا تدوین نمایند. با وجود گذشت چهار دوره از شوراهای اسلامی همچنان اهداف و فرآیندها در ذیل عناوین کلی و گنگ باقی مانده است و این بر عهده حاکمیت است که ابتدا خود را تقویت نموده و آنگاه به توانمندسازی شوراها مبادرت نماید.

اعتقادی به افزایش اختیارات شورهای اسلامی شهر و روستا ندارم چرا که شوراها نتوانسته اند از ظرفیت موجود به نحو احسن بهره برداری نمایند و علت عمده آن نداشتن روش های مناسب و معین برای تحقق اختیارات موجود است.

تهیه و تدوین دقیق اهداف و روش ها ، ارزیابی مستمر عملکرد شوراها ، ارزش گذاری اقدامات مثبت و اثرگذار و محترم شمردن اعضای موثر و تقبیح کردن اعضا و اقدامات ناشایست می تواند بخشی از اقداماتی باشد که بر عهده دولت و مجلس است تا شوراهای اسلامی شهر و روستا در جایگاه واقعی خود هدایت نماید.

دورخیز برای شنا در بحر خدمت

دورخیز برای شنا در بحر خدمت

ویژگی های داوطلب ثبت نام در شوراهای اسلامی شهر و روستا

بیش و کم، چند صباحی مانده است که شوراهای اسلامی شهر و روستا تازه شود. لباس نو به تن کند و بهار را در تابستان از سر گیرد. گُل از گُل بشکفد. شکوفه کند و برای باروری و زایش آماده تر شود تا شیرینی میوه شورا در کام مردم مستدام گردد. کسانی که می خواهند به کاروان خدمت در شوراها ملحق شوند از هم اکنون باید آماده شوند. نرمش قبل از مسابقه ، کمک خواهد کرد تا در بازی خدمت رسانی به مردم کم نیاورند. پرانرژی و سرحال از اول بازی تا آخرش را یکسره بدوند و استقامت کنند.

یاد دارم در نخستین جلسه شورا عرض کردم هر کدام از ما توانمندی هایی داریم. ظرفیت ها و قابلیت هایی که در کنار هم می تواند برای مردم مفید باشد ولی «اختلاف فاز» داریم و اگر این واقعیت را بپذیریم؛ آنوقت زمان می خواهد تا به هماهنگی مورد قبول دست پیدا کنیم.

به نظر من «اختلاف فاز» اعضای شورا بدین معنا است ؛ کسی که سابقه و تجربه شورا دارد ، با کسی که بازنشسته آموزش و پرورش است و فردی که در مدیریت کلان وزارتخانه ها کار کرده و اکنون در دوران بازنشستگی به شورا پیوسته است و کسی که یک معلم است و با کلاس درس مأنوس است و فردی که تازه پا به شورا گذاشته است؛ همه نمی توانند یک جور درک کنند، بیاندیشند و بگویند ؛ زمانی که اندیشه ها با هم متفاوت است و ساز و کارها نیز ابداعی و نوظهور است ؛ کار جمعی و گروهی به مشکل بر می خورد. نمی گویم فکرها را یکی کنیم؛ بلکه با احترام به تفاوت سلایق و نظرات ، حرف ها و فکرها را حول محور «کارکردن برای مردم» منسجم و هماهنگ نماییم. تازه همه اینها با در نظر گرفتن این ضرورت است که غل و غشی در کار نباشد و همه انشاءالله برای کار و خدمت پا به میدان خدمتگزاری شورا گذاشته باشند.

وقتی غل و غش در میان باشد؛ کار شورا ، هزاربار سخت تر می شود. وقتی کسی با نیت تثبیت پایه های شغلی در اداره متبوع یا ارضای عقده های فروخورده اجتماعی و یا توجه به منافع اقتصادی از طریق رانت های ارتباطی و اطلاعاتی ، وامدار این جایگاه مقدس شده است؛ خواسته یا ناخواسته به فکر کار جمعی و گروهی نیست. تنها به فکر حضور نمادین است. دست به عصا، در تصمیم گیری ها ملاحظه کاری می کند و نان را به نرخ روز می خورد. جان نکنده را در اعضا و جوارح غنیمت شمرده و بر سر منافع شخصی، هزینه ای گران بر مردم و شهر و جامعه تحمیل خواهد نمود.

قانون شرایط مشخصی برای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان  معین کرده است. ولی ویژگی هایی فراتر از اینها لازم است که اعضا شورا بدان آراسته گردند تا اهداف شورا بیش از پیش محقق گردد. در این یادداشت به عناوین آن اشاره می کنم و در فرصت های بعدی مفصل به آن خواهم پرداخت.

«سابقه فعالیت در خدمات عمومی و مردمی»  در رأس این ویژگی هاست. منظور من فعالیت هایی که آدم ها بدون هیچ ساز و کار دولتی برای خدمت به مردم دل مشغول آن می شوند. خدمات عام المنفعه ای که بدون داشتن ردیف اعتبار مشخص و تعریف شده در ارتباط مستقیم با مردم اتفاق می افتد. در این گونه فعالیت ها آدم تنها روی خودش حساب باز می کند و بس. باید از آنچه به لحاظ اعتبار مادی و معنوی دارد، خرج کند. و هیچ تکیه گاهی ندارد جز خدا و خودش و دیگر هیچ.

افرادی که سابقه این گونه فعالیت ها را در کارنامه خود ندارند اکنون فرصت خوبی است. چند صباحی تا ثبت نام شوراها مانده است. می توانند با یک سازمان مردم نهاد وارد همکاری شوند. همکاری با انجمن های خیریه که به دنبال هدایت خیرین در ساخت و ساز بیمارستان ، مدرسه و دانشگاه است فرصت مناسبی برای تجربه خدمات مردمی و عمومی است. همکاری با متولیان پروژه ای زیرساختی در شهر و سازمان های زیست محیطی در منطقه این فرصت را در اختیار افراد قرار می دهد. ارتباط با شوراها و شهرداری ها برای مشارکت در امور نیز مفید است تا خودمان را محک بزنیم که آیا این کاره هستیم یا وسط کار کم خواهیم آورد.

اگرچه ویژگی یاد شده برای عضویت در شورا ضروری است ولی کافی نیست . «اشرافیت استفاده از فرآیندهای کارشناسی و قانونی» مکمل ویژگی نخست است. بسیار دیده شده است فردی به لحاظ مدرک تحصیلی متخصص است ولی در تصمیم گیری و توجه به فرآیندهای کارشناسی دقت های لازم را به خرج نمی دهد. قرار نیست همه ی اعضای شورا در رشته های مختلف مورد نیاز مدیریت شهری متخصص باشند ولی لازم و ضروری است اعتقاد به استفاده از ظرفیت های کارشناسی داشته باشند و راههای استفاده و به کارگیری از آن را بدانند.

 داشتن «انگیزه های قوی برای خدمت» ، «سعه صدر» ، «تحمل و انعطاف» در امور، از دیگر ضرورت های مورد نیاز افراد برا تصدی مسئولیت های عضویت در شوراهای اسلامی شهر و روستا است. اعضای شورا در ارتباط مستقیم با مردم هستند. مردمی که همه نیازها و مشکلات خود را از شورا می جویند. از طرف دیگر با دولت و سازمان های دولتی در ارتباط هستند که با بوروکراسی پر پیچ و خم اداری گره ای بر گره نبود اعتبارات لازم افزوده اند. همه ی اینها نیازمند صفات «صبر» ، «سعه صدر» ، «حوصله» و «سماجت در پیگیری امور» است که ضروری است اعضای شورای به آن مزین باشند.

«بلند نظری» و دوری از تنگ نظری و سطحی نگری بر مدار «برنامه ریزی» با نگاه به افق های کلان شهر و منطقه از دیگر ملزومات حضور در این عرصه است. «پرهیز از اقدامات سلیقه ای ، رابطه ای» و تأکید بر « ساز و کارهای قانونی» زیبنده ی اعضای شورای اسلامی شهر و روستا است.

«فراغت بال» در پیگیری امور ضرورت با اهمیت دیگری برای اعضای شورا است. اگرچه عضویت در شورا بعنوان شغل محسوب نمی گردد ولیکن گریزی نیست؛ فردی که قصد خدمت در این جایگاه کرده است فرصت لازم برای اقدامات خود را مدنظر قرار داده و تنها به حضور در جلسات شورا بسنده ننماید. 

«اعتقاد قلبی به توانمندی های مردمی» مبنای اساسی برای حضور در جمع شورا است. شورایی که مردم را نمایندگی می کند و به مردم برای مشارکت فعال در امور اعتقاد نداشته باشد؛ شورا نیست. یک ساختار بی معنی است. شکل گیری شورا بر اساس این اعتقاد است که «مردم»، شهر و دیارشان را خودشان بسازند ولی گاهی دیده می شود رأی مردم تنها ابزاری است که افرادی به جایگاهی دست پیدا کرده و آنگاه مردم را نفی نموده و دولتی بیندیشند. اندیشیدن دولتی یعنی حل همه مشکلات را در نفت سیاه بدانیم و قدرت مردم را نادیده انگاریم. شایسته است اعضای شورا با اعتقاد واقعی به مردم ، راهکارهای استفاده از ظرفیت های منطقه و توانمندی های مردم را برای توسعه و پیشرفت شهر و روستا شناسایی نموده و به فعلیت برسانند.

این ها بخشی از ویژگی هایی است که زیبنده اعضای محترم شورای اسلامی شهر و روستا برای خدمت به مردم است. در فرصت های بعدی بیشتر و مفصل تر خواهم گفت.

مصادره به مطلوب کردن فرهنگ بسیج و شهادت آفت بزرگی است

سرپرست فرمانداری کاشان :

مصادره به مطلوب کردن فرهنگ بسیج و شهادت آفت بزرگی است

 که باید مراقبت نمود

یکی از مهم ترین پشتوانه های بسیج که هم زایش آن را مبارک کرد و همچنین ادامه حرکت را استوار ساخت برکتی است که از نَفَس امام (ره) در این نهاد مردمی و انقلابی جاری است. شخصیت حضرت امام در کلام مقام معظم رهبری به خوبی عیان می گردد آنجا که می فرمایند؛ امام نشان داد که چگونه می توان به مرزهای عصمت نزدیک شد.

سرپرست فرمانداری کاشان در جلسه که با حضور مسئولین بسیج ادارات در سالن جلسات فرمانداری کاشان برگزار شد با بیان این مطلب گفت: بسیاری از کسانی که در دوران دفاع مقدس شهید شدند حتی محضر امام شرفیاب نشده بودند ولی آنچنان شیفته حضرت امام بودند که قابل وصف نیست. و چون یاران وفادار و بدون کوچک ترین چشمداشت با عنوان بسیج در کنار امام بودند و بعنوان بازوان پرتوان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی عمل کردند، شاهد پیروزی های بزرگ بودیم.

در این مراسم که به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر برگزار شد دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: اوصافی که حضرت امام در رابطه با بسیج بیان کرده اند آنچنان عمیق و جامع است که فهم آن را سخت نموده و مسئولیت ما را در قبال آن سنگین می نماید.

وی اظهار داشت: فرهنگ بسیج و شهادت سرمایه اجتماعی معنوی بزرگی است که در اختیار امت اسلامی قرار گرفته است و مصادره به مطلوب کردن آن آفت بزرگی در این مسیر می باشد. شهدا را به هیچ وجه و در هیچ قالبی نمی توان مصادره کرد.

مومنیان تأکید کرد: آسیب دیگری که در این عرصه وجود داشته و چون حرکت بر لبه شمشیر از حساسیات بالایی برخوردار است توصیف و تعاریفی خارج از حد معمول است که از شهدا به جامعه و جوانان ارائه می گردد. آسیب این اقدام آن است که رسیدن به مقام و جایگاه شهدا دست نیافتنی به تصویر کشیده می شود. در صورتی که آنچه باید برای جوانان الگوسازی گردد اهداف و آرمان شهدا ست و برای بیان ویژگی های خاص شهدا می توان پایبندی به اعتقادات و اصول را ذکر نمود . همچنین شهدا نسبت به محیط پیرامون خود توجه داشته اند و منفعل و بی تفاوت نبوده اند.

سرپرست فرمانداری کاشان گفت: باید مراقبت کنیم شهدا و رزمندگان را به واسطه جریانات سیاسی دسته بندی و منزوی نکنیم. همه رزمندگان و ایثارگران سرمایه های این مملکت هستند و باید بر اساس ظرفیت هایشان به کار گرفته شوند. نکند خدای ناکرده به واسطه مرزبندی ها بخشی از این سرمایه های اجتماعی را از میدان کار و تلاش و سازندگی خارج کنیم.

بپذیریم که همه در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نقش داشته و همه در اداره جامعه سهیم می باشند. بپذیریم که ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس قابل مصادره و سهم بندی نیست. همه اعضا و پیکره جامعه را تشکیل می دهند و به همان نسبت در آن دخیل و محترم هستند.

اشتباهات خود را بپذیریم و از مردم عذرخواهی کنیم. اگر به هر دلیلی خطایی از ما سر زد عذرخواهی کنیم و مسیر اعتدال را طی کنیم. قرآن کسانی را که با غرور و تبختر در زمین راه می روند نکوهش کرده است و اینها الزاماً غرور شخصی نیست و می تواند در زمینه جریانات و جایگاههای سیاسی نیز مصداق پیدا کند.

برای جبران اشتباهات از اصول اساسی نظام هزینه نکنیم. اگر رزمندگان اسلامی در دوران دفاع مقدس آن حماسه ها را آفریدند احساس می کردند که همه با هم هستیم و همه صادق هستیم و هرکس هر کاری و اقدامی انجام می دهد در جهت پیشبرد اهداف نظام است. فضای معنوی جامعه الزاماً با جنگ شکل نمی گیرد و فضای جامعه در هر زمان نیازمند تلاش و مجاهدت همه مردم در یک فضای معنوی و مقدس است.

اما و اگرهای بودجه 95 شورای اسلامی برزک


اما و اگرهای بودجه 95 شورای اسلامی برزک

بالاخره با پیگیری بسیار بودجه سال 95 شورای برزک نوشته شد. برخی از دوستان، اعتقادی به تدوین دفترچه بودجه شورا ندارند. همان گونه که در سال های متمادی دوره های قبل چیزی به نام دفترچه بودجه نوشته نشد و آب از آب تکان نخورد. شورای اسلامی یک نهاد قانونی کشور است و موظف به پیروی از شرح وظایف و قوانین می باشد ولی گویا برزک برای خودش قانون جدا دارد و از آن تبعیت می کند. وقتی معضلات و مشکلات برزک ، شورا و شهرداری را آسیب شناسی می کنیم یکی از جدی ترین آن بی توجهی به اصول کارشناسی و تخطی از قوانین است. علاوه بر اینها شفافیت در مسائل مالی بسیاری از مسائل را روشن می کند

بودجه تحقق یافته شورای اسلامی برزک در سال 94 مبلغ 7 میلیون و صد هزارتومان است. این بدان معنی است که شهرداری برای کلیه پیگیری ها و هزینه های انجام شده توسط اعضای شورا در طول یک سال تنها این مبلغ را هزینه کرده است. که بخشی از آن نیز کمک به مجموعه های فرهنگی است.

بارها عرض کرده ام کسی که پا به میدان شورا می گذارد آن هم در شهرهای کوچک مثل برزک به دنبال منافع شخصی نیست ولی آیا عضو شورا برای پیگیری هایی که انجام می دهد روزها و هفته ها وقت می گذارد به اصفهان و تهران می رود و ساعت های با مردم و مسئولین جلسه می گذارد و کارها و امور را پیگیری می کند آیا نباید در قبال حتی هزینه هایی که به صورت شخصی پرداخت کرده است؛ آن را از شورا و شهرداری دریافت نماید؟

آنچه در شوراهای دیگر شهرها به چشم می آید آن است که اعضای شورای اسلامی طبق قانون از حقوق و مزایا برخوردار هستند. بعضی اعضا از طریق رانت هایی که از طریق شورا و شهرداری به دست می آورند به منافعی دست پیدا می کنند و برخی از منافع غیرمستقیم این جایگاه بهره مند می شوند ولی اگر کسی اهل منافع و رانت و از این جور چیزها نباشد و به دنبال خدمت باشد و شورا و شهرداری حداقل های مالی مورد نیاز برای پیگیری این عضو شورا را تأمین نکند آن موقع چه باید کرد؟

گاهی این شائبه قوت می گیرد که بعضی از عزیزان در شهرداری های دیگر شهرها و برخی اعضای شورا در دیگر شوراهای شهرستان سعی می کنند فضای را به لحاظ مادی و معنوی آنچنان بر اعضای فعال تنگ نمایند تا میدان را برای جولان دیگران ترک گفته و فضا را برای یکه تازی آنان باز نماید. دود آتش خاموش چنین اقداماتی به طور مستقیم  به چشم مردمانی خواهد رفت که نجیبانه در انتظار بهبود اوضاع می باشند.

شورا برای این که بتواند موفق عمل کند نیازمند افرادی دلسوز و کارآشنا است. افرادی فرهیخته و اندیشمند که با بلند نظری وقت خود را به تحقیق و پژوهش اختصاص دهند. تصمیم گیری در حوزه شهری باید از قوت کارشناسی و تخصصی برخوردار باشد. نمی توان تصمیم های کلیدی یک شهر را با پر و پوچ و یا شیر و خط انجام داد. باید مطالعه کرد، تحقیق کرد، بررسی کرد ، با افراد کاربلد ارتباط گرفت ، قوانین را زیر و رو کرد و در نهایت موضوعی را پخته نموده تا تصمیم کارشناسی از دل آن بیرون بیاید و همه اینها مستلزم بستری از آرامش و احترام متقابل است. نیازمند همراهی همه مردم است. نیازمند هزینه و سرمایه گذاری است. نیازمند نظرهای بلند است و نتیجه همه اینها ، پختگی طرح ها ، درآمد زایی شهرداری ها و شکوفایی و پیشرفت شهر و ارتقاء خدمات رسانی به مردم می باشد.

 این بدان معنی است که برای تصمیم های مهم باید پول خرج کرد و از دل تصمیم های مهم پول و منافع  در می آید ولی اکنون قضیه عکس این است. برای تصمیم های کلان یک شهر هزینه نمی کنیم ، به فکر خود صرفه جویی می کنیم ، تصمیم ها و اقدامات غیر کارشناسی گرفته می شود و نه تنها مشکلی از مشکل شهر حل نمی کند بلکه هزینه ای بر دیگر هزینه ها تحمیل می گردد که نمونه آن معضل 150 زمین واگذاری شهرداری برزک است که چالش بزرگی بین مردم ، شهرداری و راه و شهرسازی ایجاد نموده است که در فرصت های بعدی مفصل به آن خواهم پرداخت.

برخی از اعضای شورا وقتی شرایط را برای کار و کوشش مساعد نمی بینند جان نکنده را در تن محترم شمرده و به حفظ پرستیژ شورایی اکتفا می نمایند. تنها اشکالی که باقی است حضور در منظر عموم است که آن هم در مجالس ختم و هفت و جشن متجلی می گردد. این روزها هم که به برکت شبکه های اجتماعی با اظهار نظرها عالمانه بیش از گذشته رخ می نماید. و یا فراتر از آن با ریش سفیدی در خرده کارهای عمومی نهایت شوراگری خود را به اثبات می رسانیم.

اکنون بودجه پیشنهادی سال 95 شورای اسلامی برزک به مبلغ 40 میلیون تومان مصوب و به فرمانداری و استانداری ارسال گردید. بودجه به گونه ای تدوین شده است که برای پیگیری امور و تحقیق و پژوهش و توجه به دغدغه های کارشناسی امور قائل به اعتبار است ولی آیا عزیزان همراه و شهرداری محترم نیز نسبت به تحقق آن اهتمام خواهد نمود؟

در هر صورت حدود سه سال عمر شورا با هر شرایطی گذشت. توفیق اگر قابل خدمت باشیم بزرگ ترین ره آورد این سفر سخت و سنگین است. همه ی تلاش خود را به کار گرفتیم ولی با این وجود کار کرده ای و قابل ارائه ای  در کارنامه عمل نداریم ، آنچه هست همه کوتاهی و قصور است. به هر تقدیر با همه ی ناقابلی با نیت صادقانه و خالصانه پا به  این میدان پرفراز و نشیب گذاشته ایم . به خدا امید داریم که مردم و همشهریان گرانقدر کوتاهی ها را به بزرگی خود بر ما ببخشایند.

فرهنگ انتظار / امر بر ما مشتبه شده است

فرهنگ انتظار

امر بر ما مشتبه شده است

آدم وقتی منتظر کسی یا چیزی هست؛ انتظار در حالات و رفتار وی هویداست. رنگ رخساره، التهاب وجود، آهنگ صدا و شعاع نگاه همه جار می زند که چیزی می خواهد ، در انتظار کسی هست و شرایط موجود ، جور دلش نیست. مثل سیر و سرکه می جوشد و می خروشد ، لحظه ای آرام و قرار ندارد. فکرش هزار راه می رود و بر می گردد. خواب به چشم نمی آید و زمین و زمان را بر هم می بافد تا مقصود را دریابد. هر چه نگاه می کند آن می بیند که می خواهد، هرچه می خواند آن می خواند که می خواهد. هرچه می گوید آن می گوید که می خواهد و دنیا را آن گونه تفسیر و توضیح می دهد که آن دست یافتنی شود ولی آیا این روزها و برای من و شما اندکی «انتظار» در انبوه حوائج و درخواست های ریز و درشت ما جایی باز کرده است؟

چگونه ممکن است منتظر باشیم و آسیب های گوناگون، ما را و جامعه ما را و شهر ما را احاطه کرده باشد. قطع و یقین منتظران واقعی انسان های بی تفاوت نیستند. انسان های خود مشغول و منفعل نیستد. انسان های بی توجه به حق و باطل نیستند. انسان های ظاهر نما و ظاهر فریب نیستند. 

نیمه شعبان روز مقدسی است. روح افزای فرهنگ انتظار است. فرهنگی که ظهور منجی عالم بشریت را مژده داده و مجاهدت در راه گسترش عدالت را جان تازه ای می بخشد ولی این روزها امر بر ما مشتبه شده است نیمه شعبان با جشن و خیابان گردی و آذین بندی و پختن آش رشته و توزیع نقل و نبات مترادف گردیده است و بس.

برای توضیح بیشتر از کلام حضرت آیت الله نمازی امام جمعه محترم کاشان کمک می گیرم . ایشان در این خصوص مطالبی در خطبه های نماز جمعه عنوان نمودند. «به برادران و خواهران توصیه می‌کنم شب نیمه شعبان را به گشت و گذار در خیابان‌ها صرف نکنند. چراغانی و تولید مجسمه و نقاشی سرگرمی کاذب است. متأسفانه این کارها در بعضی از شهرها و در سطح خیابان‌ها انجام می‌شود که به هیچ دردی نمی‌خورد. نباید وقتمان را بیهوده تلف کنیم . امام علیه‌السلام فرمود شب نیمه شعبان بعد از شب قدر از بهترین‌ شب‌های سال است و شایسته است تا با احیا سپری شود. در سحرگاه چنین شبی در سال 255 قمری بقیه‌الله اعظم قدم پا به عرصه گیتی نهاد و عالم هستی را به نور جلال و جمالش منور ساخت و یکی از اعمال شب و روز نیمه شعبان زیارت امام حسین علیه السلام است. نماز جمعه 2 تیرماه 1391»

موفقیت از درون رنج و محنت ها به دست می آید

موفقیت از درون رنج و محنت ها به دست می آید
اگر جامعه و شهر را چیزی مثل خانواده خودمان بدانیم خیلی کارهای نکرده هست که باید به آن فکر کنیم و برای انجام آن نقشه بکشیم. خیلی وقت ها می شود که باید وسیله ای برای خانه بخریم ، بازپرداخت وام یا اقساط آن سررسید شده و یا باید گوشت و پوستی برای خانه بخریم ، در این صورت تمام فکر و ذکرمان مشغول می شود که از چه راهی پول به دست بیاوریم ، خودمان را به زمین و زمان می زنیم تا پول مورد نیاز را تأمین کنیم. جامعه هم مثل خانه و زندگی خودمان است. ضرورتی ندارد تا مسئولیتی و جایگاهی داشته باشیم تا به آن فکر کنیم. خانواده ، خانواده است. هر مشکلی پیش بیاید همان گونه که پدر و مادر را متأثر می کند فرزندان را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. تفاوت در این است که هرکس پست و مقامی داشته باشد مسئولیتش بیشتر می شود.
من پست و مقامی ندارم ، پول و پله ای هم ندارم. ولی وقتی به نانوایی می روم و نان هایی را می بینم که خمیر یا سوخته است، سوار وسیله نقلیه عمومی می شوم که زوار در رفته است یا کرایه بیش از اندازه است، به اداره ای می روم و با بوروکراسی وقت گیر مواجه می شوم یا وضعیت آب شهر را می بینیم که می گویند روز به روز وخیم تر می شود یا ترافیک در خیابان شهر یا آلودگی هوا به واسطه آلاینده ها و چیزهایی از این دست که می بنیم، عمیقاً ناراحت می شوم، نمی توانم از کنار آن بی تفاوت بگذرم، با خودم کلنجار می روم که از دست من برای کم کردن مشکلات دور و برم چه کاری بر می آید حتی اگر کوچک و ناچیز باشد.
بعضی ها می گویند تو اگر هنر داشتی به وضعیت زندگی خودت می رسیدی و یا برخی دیگر می گویند عجب آدم ساده ای هستی. در این دوره زمانه کسی به کسی نیست. هرکسی باید به فکر خودش باشد. برو فکر نان کن که خربزه آب است. نمی گویم این حرف ها نادرست است. گاهی شرایط زندگی اینقدر سخت می شود که آدم به مرز استیصال می رسد. جایی که فکر می کنی آخر خط است ولی می گویند آدم به امید زنده است. در اینجور مواقع سعی می کنم از کتاب و مطالعه و رهنمودهای بزرگان کمک بگیرم. بنیانگذار «دوو» می گوید ؛
« برای این که دقیقاً بدانید که زندگی چندان هم آسان نیست، اجازه دهید، یکی از تعلیمات مقدماتی فرقه بودا را برایتان مثال بزنم. طبق این تعلیمات ، اساس زندگی دنیوی رنج و محنت است و دنیا دریایی است مملو از رنج و مصیبت. زندگی نه یک مسیر روان صیقل یافته است و نه بستری از گل های سرخ. حتی اگر زندگی بستری پوشیده از گل های سرخ بود، فراموش نکنید، گل های سرخ هم پر از تیغ های تیز و برنده اند. اگر از تیغ گل هراس دارید پس هرگز موفق نخواهید شد. توفیق و کامیابی از آن کسانی است که از مبارزه با تیغ های تیز و برنده وحشتی ندارند. تقریباً کامیابی تمام افراد موفق امروز نتیجه محنت ها و مشقت های دیروز آنان است و نه به لحاظ گام نهادن در بستر گل های پرطراوت ، از این رو بدن کوچک ترین تأملی می گویم، جنگ کره مرا بصورت آنچه امروز هستم ساخته است. نکته ای که مایلم به آن توجه خاص کنید این است که سختی ها خود زاینده موقعیت های مثبت زندگی می باشد البته من به خوبی دلیل این موضوع را نمی دانم. ولی حقیقت امر این است که موقعیت های مثبت زندگی همواره از درون رنج و محنت ها شکوفا می شوند.»

بازدید شورای اسلامی شهرستان از جوشقان قالی

بازدید شورای اسلامی شهرستان از جوشقان قالی

هتل تالار خاتون پدیده کم نظیر منطقه و شهرستان بزودی افتتاح می شود

دوستان جوشقان قالی به گرمی از ما استقبال کردند. همه اعضای شورا بودند. مهندس پیراینده شهردار نیز حضور داشت. بازدید با هماهنگی علیرضا مرتضایی عضو محترم شورای جوشقان هماهنگ شده است. دومین بازدید دوره ای شورای اسلامی شهرستان از شهرهای اطراف است که اولین آن را در برزک به جا آوردیم. این دیدار را با جلسه مشترک در دفتر شهردار آغاز کردیم. رئیس شورای جوشقان از مشکلات شهر گفت. مهم ترین آنها پروژه فاضلاب شهری ، اتمام درمانگاه نیمه کاره، دیوارچینی رودخانه ، جاده آنتنی و جاده ارتباطی جوشقان و کامو بود که عنوان کرد. شهردار از کمی اعتبارات شهرداری و تملک دارایی سرمایه ای شهرستان گفت. شهردار گفت شهرستان دغدغه حوزه جغرافیایی و سیاسی حوزه استحفاظی را دارد ولی توجه چندانی در رفع مشکلات شهرهای مرزی به خرج نمی دهد. دکتر حسن الماسی هم از پیگیری های شورای اسلامی شهرستان در راستای خواسته های شوراهای شهر و بخش گفت و گفت که درخواست ها را با تعیین اولویت به شورای اسلامی شهرستان انعکاس دهند تا پیگیری شود و جناب ابراهیم زمانیان هم گفت جایگاه شوراهای اسلامی شهر و روستا به راستی و درستی در بین مردم و مسئولین جا باز نکرده است و آسیب ها فراتر از تصور است و ...

صحبت ها تمام شده نشده سفر را با بازدید درمانگاه نیمه کاره جوشقان پی گرفتیم. پدیده کم نظیر هتل تالار خاتون جوشقان منزل بعدی بود. از همه قسمت های آن بازدید کردیم. این پروژه شگفتی منطقه و شهرستان است. بزودی افتتاح می شود. همت بخش خصوصی است. با هزینه بیش از ده میلیارد تومان. «مهدی تقی پور» معتقد است که به واسطه این مجموعه تفریحی ، توریستی و گردشگری ، شهر جوشقان رونق خواهد گرفت. کمتر از ده سال دیگر. پروژه بعدی جاده ارتباطی جوشقان میمه بود که فعلن در حال زیرسازی است. این پروژه هم به همت بخش خصوصی در حال انجام است. بخش خصوصی بیش از دو میلیارد و 800 میلیون تومان هزینه کرده است و نزدیک به 180 میلیون تومان شهرداری کمک کرده است. پروژه بعدی دیوارچینی رودخانه جوشقان بود. به زیبایی کار شده است. از دل جوشقان می گذرد. همت شهرداری است در دوره قبل و این دوره . شهرداری بیش از چند میلیارد تومان هزینه کرده است. امید خود را به کمک های دولتی گره نزده است. خود به میدان آمده است. پروژه بعدی ما را به منطقه سرسبز و با صفا بنام «کی آب» رهنمون گشت. جایی با صفا که شهردار همت کرده و محل ها و سکوهایی کاملاً طبیعی و سنتی در بین درختان صنوبر برای استراحت گردشگر بنا کرده است. خیلی ساده و صمیمی ...

همه با هم به سمت شهرداری رفتیم. با گرمی استقبال کردند و به مهربانی بدرقه نمودند. با چایی و میوه و شیرینی پذیرایی کردند و با عرقیات ناب ما را مهمان نمودند. و جوشقان قالی را با کتابی از تاریخ، فرهنگ و هنر این شهر  از «رحمت الله زرگری» برای همیشه همراه ما کردند. همه خوشحال بودند که میهمان شهری شده اند که انسجام ، وحدت و همدلی در نگاهشان برق رشد وشکوفایی می زند و شعاع آن را در پهن دشت جوشقان تا دوردست ها می گستراند....

از خود می پرسم چگونه است که همه اعضا شورا به استقبال مهمان می آیند؟ چگونه است که با مهربانی پذیرایی می کنند؟ چگونه است که از میهمان به گرمی استقبال می کنند و به مهربانی بدرقه می نمایند؟ چگونه است که قشر فرهیخته و تحصیل کرده شهر جوشقان خود به میدان آمده است؟ چگونه است که بخش خصوصی و مردم این چنین برای پیشرفت شهر همت کرده است؟ چگونه است که تلاش ها را قدر می نهند و به نیکی یاد می کنند؟ چگونه است که فرهنگ همدلی و همراهی و پشتیبانی در شورا و مدیریت شهری جریان دارد؟ چگونه است که برخی ؛ خدمتگزاران خود را با انواع و اقسام برچسب ها ، پیشداوری ها و تهمت های جورواجور آزار نمی دهند؟ چگونه است فرهیختگان و تحصیل کردگان با تمام قوا به میدان آباد کردن آبادی خود پا می گذارند؟ چگونه است برخی درنزد میهمان آبروداری می کنند و حضور مهمان را فرصتی برای گله واگویه های شخصی و تسویه حساب های سیاسی غنیمت نمی شمارند؟ چگونه است که حقوق همدیگر را محترم شمرده و قدر خدمتگزاران را هرچند خدمتشان ناچیز باشد با احترام و تقدیر و سپاس بجا می آورند؟ و سوال های بیشمار دیگر در جاده دور و دراز جوشقان و کامو به کاشان ذهن مرا مشغول خود می دارد.....

تلاش بی وقفه یک احساس وطن دوستی برای رشد و سعادت کشور است

فلسفه زندگی

تلاش بی وقفه یک احساس وطن دوستی برای رشد و سعادت کشور است

 

دیر آمدن و زود رفتن کارکنان این قدر طبیعی شده که اگر غیر از این شود چیزی مثل فحش خواهر و مادر است. مدت کوتاه حضور هم که خالی از فایده برای خلق الله است. جایگاه ، محملی برای رفع حوائج شخصی و خانوادگی شده و برای مشکلات و خواسته های دیگران سر زیر برف کرده ایم. بی تفاوت به این که چه اتفاقاتی دور و برمان می افتد به سوراخ روزی چسبیده ایم. صبح انگشت ها را در آن فرو می کنیم و ثانیه شماری نموده تا نصف دیگر آن را در نیمه روز ادا کنیم و آخر ماه حق حسابمان را که همان حقوق است طلب کنیم. معیار هنر اداری و ظرفیت های شخصی، زمان حضور در سازمان متبوع است و چیزی که اهمیت ندارد کیفیت حضور است. همین که به هر ضرب و زور و این را ببین و آن را ببین خود را با «برگه ای» به نام «استخدام» یا «قرارداد» به دیوار امنیت شغلی چسبانده ایم این مجوز صادر شده است که خود را کارفرمای دولت ومردم دانسته و نعوذبالله خدا را بندگی نکنیم. صاحب نظرانی شده ایم که ساعت ها در تحلیل آسیب های مملکت نطق می کنیم ولی نگاهی به خود نداریم که سهم ما در پیدایش مشکلات چقدر است. ما مسلمان هستیم. از شرافت، وجدان و انسانیت بهره برده ایم ولی گفته زیر از «کیم – وو – جونگ» در دیار کره جنوبی قابل تأمل است:

 

« در زمان نه چندان دور، ما خیلی سخت کار می کردیم یعنی از شش صبح تا نیمه شب. ما دیوانه وار کار می کردیم و رفاه امروزی زندگیمان نتیجه مستقیم همان تلاش هاست. البته واضح است که ما برای منافع شخصی خودمان کار نمی کردیم. ما برای کسب فضیلت و به انجام رساندن یک هدف اساسی سختی ها را تحمل کردیم. تلاش بی وقفه ما یک احساس وطن دوستی به خاطر رشد و سعادت کشورمان بود. اگر به خاطر آسایش شخصی و خودخواهی های فردی کار می کردیم قطعاً با این دید به تدریج سست و تنبل می شدیم ، کشور ما دیگر آنچه امروز هست نمی شد. مطمئناً ما هم محدودیت ها و نارسائی های مربوط به خودمان را داریم اما فلسفه زندگی و زیستن را آموخته ایم. طبیعتاً ما خود این فلسفه را از آموزگاران و پیش کسوتان خود اخذ کرده ایم.»

 

لطف خدا چاره ساز است

لطف خدا چاره ساز است

شهردار سنگ تمام گذاشت. مهندس مسعود رضا فلاح مدیری توانمند است. اولین شهردار برزک است که تجربه شهردار بودن در سابقه خود دارد. علاوه بر این ، با کوله باری از تجربه کار در قسمت های مختلف شهرداری پا به برزک گذاشته است. جیک و پوک کار را می شناسد. از فرصت ها و محدودیت های کار در شهرداری با خبر است. فرآیندها را می شناسد و تأکید بر قانون و قانونمداری دارد. با این وجود کار در شهرداری به خصوص شهرهای کوچک سخت است. به خصوص که با پروژه نیمه تمامی مواجه شود که زیر بار بدهی گذشته کمر تا کرده است. با این وجود در جلسه ای که امروز در بخشداری و با حضور اداره های مسئول و جمعی از هیئت امنا رودخانه بیداک برگزار شد گفت تلاش خواهد کرد تا با کمک همدیگر اعتبارات را جذب و راهی برای اتمام کار بیابد.

جلسه به دعوت و محوریت جناب سید حسین رضوی بخشدار محترم برزک برگزار شد. فلسفه برگزاری جلسه ؛ گزارش اقدامات انجام شده و پیدا کردن راه حل برای مشکلات باقی مانده بود. به غیر از عزیزان اداره منابع طبیعی همه آمده بودند. شهردار محترم برزک ، آقای مهران فر رئیس شورای اسلامی ، جناب خیرخواه از جهاد کشاورزی ، جناب دشتی از امور منابع آب کاشان، مهندس هیئتی ناظر محترم مقیم پروژه ، جناب قندی کارشناس محترم بخشداری، جناب عباس مجد ، آقای حاج حسن شاهمیری، آقای حاج غلامحسین شائمی، آقای محمود بیدگلی زاده ، آقای حاج محمد موسوی و عزیزان پیمانکار آقای امین صلاحی و رضا ملک نژاد

گزارش کاملی از اقدامات انجام شده ارائه شد. مشکلات پروژه هم مطرح شد، دیوار چینی قسمت های باقیمانده از 2400 متر طول کار انجام شده، بندکشی دیوار، باز کردن راههای دسترسی ، احداث کانال های آب در دو طرف و پرداخت بدهی های گذشته و تأمین اعتبارات لازم برای مابقی پروژه مسائل و مشکلاتی بود که مطرح شد.

عزیزان تأکید داشتند کاری که انجام شده است به سرانجام برسد. گفتند می دانیم که بدهی ها بالا رفته است و  اعتبار مشخصی برای ادامه کار دیده نمی شود. می دانیم که دولت به واسطه تبعات تحریم های کم پول شده است و کفگیر اعتبارات دولتی به ته دیگ خورده است و همه ی اینها را می دانیم ولی حیفمان می آید کاری که با این همه مشقت و سختی به اینجا رسیده است کارهای تکمیلی آن انجام نشود. راه حل های مختلفی مطرح شد. از جذب کمک های مردمی گرفته تا پیگیری اعتبارات در اصفهان و تهران و پیشنهاد دلگرم کننده ای که در نهایت شهردار محترم ارائه کرد. قرار شده تأیید کار تا اینجا از طرف ناظر صادر شده به همراه صورت وضعیت ها به شهرداری تحویل گردد تا برای اتمام کار باقی مانده چاره ای اندیشیده شود.

جلسه که تمام شد برق شادی در چشم همه عزیزان جلوه ای ویژه داشت. احساس حاکم بر جلسه این بود که کار به خوبی و خوشی به سرانجام می رسد. و همه اینها از الطاف خداوند متعال است.

حوزه های علمیه به میدان عمل بیایند

سرپرست فرمانداری کاشان:

درخواست می کنم حوزه های علمیه به میدان عمل بیایند

سرپرست فرمانداری کاشان در جلسه کارگروه آسیب های فرهنگی و اجتماعی گفت: حوزه فرهنگ حوزه سهل و ممتنع است. هم به جهت وجوه مختلف آن و همچنین پیچیدگی هایی که بر آن مترتب است. فرهنگ منشور چند وجهی است که شعاع ها نور بر گرفته از نظرات و سلایق مختلف را در جهات و زوایای مختلف منعکس نموده و در صورتی می توانیم از نتایج آن برای مردم و جامعه بهره مند گردیم که با نگاه تخصصی و برنامه ریزی مناسب شعاع های واگرا و مختلف را در نقطه اثر متمرکز نموده و ظرفیت بالقوه این حوزه را در جهت تعالی جامعه متمرکز نماییم.

در این جلسه که با حضور مدیرکل امور اجتماعی استانداری اصفهان و اعضای گروه در سالن جلسات فرمانداری کاشان برگزار شد دکتر حمیدرضا مومنیان با بیان این مطلب افزود: واژه فرهنگ مانند واژه «مردم» ، «ورزش» و «هنر» پردامنه و چندوجهی است. همانگونه که ورزش از رشته های مختلف برخوردار است و پیشرفت آن نیازمند تخصص های مرتبط می باشد فرهنگ نیز از مولفه های مختلف برخوردار است. کلی گویی در این حوزه خطاست. صحبت کردن برای فرهنگ به صورت کلی و آن هم در شهری که از سبقه و تاریخ تمدنی ، مذهبی و دینی برخوردار است منجر به ارائه راهکار نخواهد شد.

وی تأکید کرد: ضروری است اظهار نظر ها در حوزه فرهنگ را به سمت اظهار نظرهای کارشناسی، علمی و تخصصی هدایت کنیم. نگاه کارشناسی در بستری از اجرای دقیق قوانین، ضوابط و بخشنامه هایی که در این حوزه وجود دارد منجر به یک ساز و کار هدفمند و مشخص خواهد شد تا تشتت های حوزه فرهنگی را برطرف نموده و اقدامات را مثمر ثمر نماید.

دکتر مومنیان افزود:  انسان مخلوق خداوند و بالذات پیچیده است. تجربه نشان داده است اقدامات سلبی نتوانسته است نقش مطلوبی در پیشگیری از ناهنجاری فرهنگی ایفا نماید. هر راه گریزی بسته شود اگر بنا بر قانون گریزی باشد راه دیگری پیدا خواهد شد. بنابراین اقدامات در حوزه فرهنگی نیازمند یک جریان پویا و فرهنگی است تا همواره بتوانیم مسائل و مشکلات را کنترل نموده و آسیب ها و ناهنجاری ها را کاهش دهیم.

وی تأکید کرد: بحث مشکلات در حوزه هیأت های مذهبی که رئیس حوزه علمیه به آن اشاره دارد نمونه ای از ناهنجاری ها است. در یک بستر خوب ، شاهد ناهنجاری هایی مختلف و متفاوتی هستیم. این یک مصیبت است که راه حل ، راهکار و برنامه ای برای رفع آن نداریم. بیش از 200 هیأت بدون مجوز در شهر فعالیت می کنند. معضلات در این هیأت ها و حتی آنهایی که مجوز دارند روز به روز بیشتر می شود. ما واقعاً نگران هستیم. «قشری گری»، «فرافکنی» ، «خرافه گرایی» در دین و مواردی از این دست معضلات و مشکلاتی است که بعضی از هیأت ها به آن دامن می زنند.  و اینها منشأ تولید رفتارهای افراطی در حوزه مذهب است.

درخواست می کنم حوزه های علمیه به میدان عمل بیایند

سرپرست فرمانداری کاشان گفت: بعنوان نماینده عالی دولت در شهرستان از حوزه های علمیه می خواهم به انحراف ها در حوزه دین و ناهنجاری های در حوزه فرهنگ رسیدگی کنند. درخواست می کنم به میدان بیایند. مجموعه های انتظامی و اجرایی نمی توانند از تحریک احساسات مذهبی در دامن زدن به ناهنجاری ها پیشگیری کنند. 

دکتر مومنیان افزود: سازمان های مسئول نمی توانند با این مسائل برخورد قهری کنند. این بدان معنی نیست که قدرت قهریه در این موضوع وجود نداشته باشد. بخشی از این احساسات مذهبی به خصوص در بدنه هیأت ها پاک و بی شائبه است ولی هدایت و جهت دهی آن مستلزم برنامه ریزی و دقت نظر است و نباید به گونه ای باشد که از این احساسات پاک در جهت تخلف و بروز ناهنجاری ها بهره برداری شود.

شورای شهر کاشان بر بودجه های فرهنگی نظارت کند

سرپرست فرمانداری کاشان گفت: بودجه های فرهنگی خوب و مناسبی در شهر پیش بینی شده است. باعث خوشحالی است ولی به نظر می رسد برای هزینه نمودن آن نیازمند یک بلوغ و دقت نظر می باشیم. از شورای اسلامی می خواهم با توجه به ابزار نظارتی که در اختیار دارند در این خصوص نظارت لازم را بعمل آورند.

دکتر حمیدرضا مومنیان تأکید کرد: تلاش شده است با فعال کردن شورای اداری و همراه کردن مدیران دستگاههای مسئول از همه ی ظرفیت ها شهرستان کمک گرفته شود. شورای فرهنگ عمومی می تواند محوریت اقدامات فرهنگی را به عهده گرفته و با رصد اوضاع ، نگاه تخصصی ، اولویت سنجی و برنامه ریزی در حوزه فرهنگی موثر باشد ولی همه ی اینها منوط به پرهیز از نگاههای سلیقه ای و موازی کاری است.

وی افزود: بحث دیگری که گاهی مورد مغالطه قرار می گیرد بحث انقلابی گری است. مقام معظم رهبری در سخنانی پیش از عید امسال ضمن برشمردن ویژگی های یک انقلابی ؛ برنامه داشتن را از برجسته ترین ویژگی افراد انقلابی برشمردند. اشاره ای که همه ی ما اعتراف داریم در این حوزه نقص داشته و ضعیف عمل کرده ایم. ضروری است تاریخچه رفتارهای اجتماعی را بررسی کنیم. نگاهی به قوانین در زمان آمدن رادیو، تلویزیون، آمدن ویدئو ، نوارها VHS و قانون هایی که برای محدود کردن این وسایل گذرانده ایم. در دوره ای همراه داشتن موبایل برای یک خانم نوعی رفتار غیرمتعارف و شک برانگیز تلقی می شد. البته درست است تکنولوژی آسیب هایی با خود به همراه می آورد ولی نوع برخورد ما برای پیشگیری از این آسیب های با اهمیت است. تجربه نشان داده است که غالباً با هیجان با این مسائل روبرو شده ایم و البته تبعات تصمیم های مقطعی و بدون بررسی پیامدها، هزینه های سنگین اجتماعی به همراه دارد.

توجه به حقوق خصوصی و عمومی مورد توجه قرار گیرد

سرپرست فرمانداری کاشان گفت: آگاهی بخشی و ارتقاء دانش عمومی می تواند نقش موثری در پیشگیری از آسیب های اجتماعی ایفا نماید. راهکارهای کم هزینه و موثر فرهنگی برای آسیب های فرهنگی وجود دارد که مستلزم کار کارشناسی و تخصصی است. البته ابزارهای قانونی در جای خود می تواند از بزهکاری ها و خلاف های که که به حقوق اجتماعی و مردم آسیب وارد می کند به کار گرفته شود و موثر واقع گردد.

وی تأکید کرد: در حقوق خصوصی هر شهروند آزاد است هر کاری که می خواهد انجام بدهد مگر این که کاری و عملی را قانون منع کرده باشد. این موضوع برای دستگاههای مسئول و اجرایی متفاوت است. مجریان قانون حق هیچ کاری را ندارند مگر این که قانون به صورت مشخص تکلیف کرده باشد ولی متأسفانه دیده می شود که به خصوص در حوزه های فرهنگی با ابراز سلیقه های شخصی مواجه می گردیم. به محض این که شخصی مسئولیتی را پذیرفت سلایق خود را فراتر از قانون به کار گرفته و آنچه را دوست می دارد عمل می کند. همه ی ما دوست داریم خیلی کارها و اقداماتی را انجام بدهیم ولی آنچه قانون به عهده ی ما گذاشته است متفاوت است با آنچه که دوست داریم انجام بدهیم.

دکتر مومنیان تأکید کرد: مسئولین در هر حوزه ای موظف هستند به لحاظ قانونی و شرعی ، قانون را پیاده کنند. ناموس جمهوری اسلامی قانون است و قانون برای مجریان عین شرع است. قانون درمجلس شورای اسلامی به تصویب می رسد ومطابقت آن با شرع به وسیله فقهای شورای نگهبان بررسی شده و برای اجرا ابلاغ گردیده است و ما موظف به اجرای آن هستیم. البته نواقص و اشکالاتی وجود دارد که باید رصد شده و برای رفع آن از طریق فرآیندهای قانونی پیگیری شود.

دوگانگی در تفسیر و اجرای قانون باعث تعارضات فرهنگی و اجتماعی می شود

سرپرست فرمانداری کاشان گفت: دوگانگی در تفسیر ، تبعیت و اجرای قانون ، مردم و مسئولین را با تعارض مواجه نموده است. حد و حدودی که قانون مشخص کرده است در یک فیلم سینمایی رعایت می شود در دیگری رعایت نمی شود. سینمای خانگی یک الگو دارد ، دیگر شبکه های صدا و سیما از الگوی دیگری تبعیت می کند. فیلم سینمایی که در سطح شهر اکران می شود با آن چیزی که در صدا و سیما ارائه می شود متفاوت است. همه اینها تعارضاتی است که فرآیند اقدامات فرهنگی را با چالش مواجه نموده و ناهنجاری ها را دامن می زند.

وی تأکید کرد: در خصوص الگوی حجاب نیز در سطح جامعه با دوگانگی و تعارضات مواجه هستیم. البته تجربه نشان داده است که با ابزار قهری نمی توانیم ناهنجاری ها و مشکلات این حوزه را حل کنیم. مسائل فرهنگی ابزاری از جنس خودش می خواهد. متأسفانه از اظهارنظرهای غیرکارشناسی و غیرفرهنگی در این حوزه رنج می بریم. در ارتباط با برگزاری جشنواره ها هم چنین است. شنیده می شود واژه های سخیفی برای برگزاری جشنواره ها به کار برده می شود. قطعاً آسیب هایی در این حوزه نیز وجود دارد ولی هنر ما این است که آسیب ها را برطرف کنیم نه آن که صورت مسئله را پاک کنیم. مگر می شود منکر اثرگذاری برگزاری های جشنواره ها در حوزه اقتصادی و رونق کسب و کار در منطقه شد.

گردشگری برجسته ترین بستر و زمینه موثر در توسعه و پیشرفت شهرستان است

سرپرست فرمانداری کاشان گفت: در بحث هتل ها و اقامتگاههای سنتی یکی از آسیب هایی که مطرح می شود فعالیت خانه های سنتی است. اعتقاد داریم برخورد سلبی با خانه های سنتی به نفع شهرستان نمی باشد. پیشنهاد داده ایم ساز و کار کنترلی و نظارتی در این خصوص فعال گردد. تشکیل و تقویت صنف و اتحادیه در این خصوص می تواند راهگشا و موثر باشد.

دکتر حمیدرضا مومنیان تأکید کرد: برجسته ترین حوزه ای که می تواند نقش موثری در توسعه و پیشرفت شهرستان و منطقه ایفا نماید حوزه گردشگری است. به اعتقاد کارشناسان ورود به حوزه کشاورزی در منطقه ای که از کم آبی رنج می برد اشتباه محض است. نگاه به ارزش های اقتصادی در حوزه کشاورزی هم نشان می دهد که عواید حاصل از محصولات کشاورزی حتی کفاف هزینه های آب مصرف شده را نیز نمی دهد.

وی افزود: ما ناچار هستیم که کسب و کار شهرستان و منطقه را در حوزه گردشگری توسعه دهیم. حتی صنعت هم در درازمدت نخواهد توانست موثر باشد. مسائل و مشکلات زیست محیطی به واسطه آب و هوای گرم و خشک و کمی بارندگی باعث می شود که سیاستگذاری ها را به سمت و سویی هدایت کنیم که منافع مردم و منطقه در آن دیده شود.

مشکلات ، فرصت ها و تصمیم گیری های نو در بهار 95 برای پروژه دیوار چینی بیداک

مشکلات ، فرصت ها و تصمیم گیری های نو در بهار 95 برای پروژه دیوار چینی بیداک

دیشب 29 فروردین ماه 95 به اتفاق کشاورزان بیداک و ریزآب و تعدادی از عزیزان محله باغستان وکارگاه در مسجد خاتم النبیین جمع شدیم تا مسائل پروژه ساماندهی رودخانه برزک را بررسی نموده و راه حلی برای مشکلات آن پیدا کنیم.
سی ، سی و پنج نفری آمده بودند. همه صحبت کردند. دغدغه های مطرح شد. یکی گفت مهم ترین کار صاف کردن بدهی های تلنبار شده قبلی است. دیگری گفت راست باغ ما را درست نکرده اند . تا سیل بیاید زمین و کارگاه و باغ ما را آب می برد.
کشاورز عزیز دیگری گفت بهتر بود به جای این کار، اون بالادست ها سیل بند درست می کردید. اصلن نیازی به این کارها نبود.
عزیز دیگری گفت شما که پول نداشتید چرا دست به این کار زدید.
همشهری عزیز دیگری گفت ؛ راه ما را بند آورده اید.  نمی توانیم در محل رفت و آمد کنیم. اول کاری که باید انجام بدهید باز کردن راه است.
یکی گفت بهترین کار این است که همه ی ما با هم برویم فرمانداری و مشکلاتمان را به فرماندار بگوییم تا چاره ای کند.
دیگری گفت همیشه کارهای ما بر عکس است. الان که آب داریم کار نمی کنیم. یک ماه دیگه که آب نباشد و زمین هایمان تشنه باشند؛ به کشاورز التماس خواهیم کرد که آب بدهد.
***
فکرها که روی هم جمع شد و مشکلات یکی یکی بیان شد تکلیف خیلی از چیزها مشخص شد. به این نتیجه رسیدیم که سه مشکل اصلی داریم.
مشکل اول؛ ناتمام ماندن قسمت هایی از دیوارچینی است که به واسطه سرد شدن هوا در پائیز سال گذشته و مشکلات دیگر رها شده است. خیلی نیست ولی مالکان زمین های مجاور آن می گویند به این واسطه سیل احتمالی به طرف آنها سرازیر می شود.
مشکل دوم؛  ناهموار شدن راه رفت و آمد به واسطه اجرای پروژه است.
مشکل سوم انباشت بدهی و دیون پروژه و اعتبار مورد نیاز برای ادامه کار است.
***
سه مشکل اصلی این ها بود. کارهای خوب و ظرفیت های ایجاد شده هم در کنار این مشکلات مطرح شد.
اول؛ این که 40 درصد پروژه انجام شده است.
دوم؛ در حالی که کشور و اعتبارات دولتی در پروژه ها به واسطه تحریم ها با رکود مواجه بوده است این پروژه به خوبی پیش رفته است.
سوم ؛ پروژه به واسطه پیگیری های انجام شده بعنوان یک پروژه شاخص و شناخته شده در سطح شهرستان و استان مطرح گردیده و این هم یک سرمایه ای است که می توانیم از آن به شایستگی بهره برداری کنیم.
چهارم ؛ اجرای پروژه و پیگیری اعتبارات در استان و مرکز منطبق بر کار کارشناسی و فرآیند های قانونی است که نشان می دهد کارها بر اساس حساب و کتاب پیش رفته است.
پنجم؛ ردیف های اعتباری مشخص و قابل توجهی در شهرستان، استان و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به این کار اختصاص داده شده است ولی تا تخصیص همچنان نیازمند پیگیری است.
ششم؛ این پروژه فارغ از مشکلات موجود و احتمالی که بر آن مترتب است تبلور عینی یک کار گروهی و مشارکت جمعی است. از مردم محلی ، کشاورزان منطقه و هیئت امنا گرفته که محور کار بوده اند تا مسئولین شهر و شهرستان و استان. زحمت پیگیری ها به دوش عزیزانی بوده و می باشد که با استان و تهران ارتباط های خوبی داشته و کارها را پیگیری کرده اند. با حمایت ها و راهنمایی های آنان است که فرآیندها به خوبی پیش رفته است و انشاءالله به مرور از برکات آن استفاده خواهیم کرد.
***
بعد از شور و مشورت مصوب شد؛
به یاری خداوند متعال و کمک هیئت امنا و مردم در فرصت 20 تا 25 روز آینده قسمت های باقی مانده پروژه به سرانجام برسد. برای پرداخت بدهی ها با همراهی همه عزیزان از طریق شهرستان و استان و تهران پیگیری شود. تا رسیدن پول های دولتی از طریق جمع آوری کمک های مردمی کار پروژه ادامه پیدا کند. دیوارهای باقیمانده تکمیل شود و راه ایجاد شده نیز اصلاح گردد.

جلسه تکریم و معارفه فرمانده پایگاه امام حسن عسکری علیه السلام برگزار شد

جلسه تکریم و معارفه فرمانده پایگاه امام حسن عسکری علیه السلام برگزار شد

جلسه تکریم و معارفه فرمانده پایگاه امام حسن عسکری (ع) فرمانداری کاشان با حضور سرپرست و معاونین فرمانداری ، جانشین فرمانده ناحیه مقاومت سپاه ، فرمانده بسیج حوزه ادارات ناحیه مقاومت بسیج ، کارکنان فرمانداری کاشان و رئیس و کارکنان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و  اعضای بسیج این پایگاه در سالن جلسات فرمانداری کاشان برگزار شد. در این جلسه از خدمات احمدرضا طحانی قدردانی و علی عباس سلیمانی مقدم بعنوان فرمانده پایگاه منصوب شد.

سرپرست فرمانداری کاشان در این جلسه گفت: بررسی ابتکارات حضرت امام در طراحی و تأسیس نهادهای انقلابی در ظرف زمانی خود ضروری و با اهمیت است و نشان از بینش و تدبیر امام خمینی (ره) برای پاسداری از ارزش ها و اهداف انقلاب دارد.

دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: نامگذاری روز قدس، دستور تأسیس جهاد سازندگی و نهضت سوادآموز و بسیاری دیگر از این موارد هر کدام در فضای و شرایط زمانی خود نشان دهند اهمیت موضوعات حوزه مورد نظر دارد که یکی از برجسته ترین آنها فرمان امام برای تشکیل بسیج است.

وی تأکید کرد: بسیج تنیده شده در تار و پود جامعه است. سازمان و نهادی است که همه اقشار جامعه را در بر گرفته و رشد و بالندگی بسیج در طول دوران انقلاب به گونه ای بوده است که مایه افتخار برای کشور و انقلاب می باشد. حضرت امام به خوبی در توصیه ها و سخنرانی های خود ویژگی ها و خصوصیات بسیج را ذکر نموده که می توان بر اساس آن نقشه راه این نهاد انقلابی را ترسیم نمود. یکی از مهم ترین ویژگی های بسیج ، حضور موثر و فعالانه در میدان و عرصه مسائل اجتماعی است.

سرپرست فرمانداری کاشان با بیان این که انقلابی بودن یکی از مهم ترین ویژگی های بسیج است تأکید کرد: مقام معظم رهبری انقلابی بودن را برنامه داشتن در حوزه ی مسئولیت برشمرده اند.  بر این اساس با برنامه ریزی جایگاه بسیج حفظ شده و می توانیم شایسته تر از گذشته در مأموریت ها و رسالت های تعریف شده موفق عمل نماییم و ضروری است حرکت ها بر اساس منویات حضرت امام و مقام معظم رهبری تنظیم گردد تا دشمنان فرصت سوء استفاده پیدا نکنند.

در بخش دیگر این مراسم جانشین فرمانده ناحیه مقاومت بسیج کاشان گفت: بسیج بیش از آن که یک سازمان با مشخصه های خاص باشد یک فرهنگ است. هدف این فرهنگ در وهله اول حراست از اصل نظام و دستاوردهای نظام است . بسیج فراتر از ابعاد نظامی است اگرچه یکی از مهم ترین دستاوردهای بسیج در طول انقلاب دفاع مقدس است.

سرهنگ علیرضا شبانی زاده افزود: اساس بسیج بر آگاهی است. آگاهی که بر اساس آن تحلیل درستی از شرایط داشته باشیم و اقدامات خود را بر اساس آن استوار نماییم.

وی تأکید کرد: پایگاه بسیج امام حسن عسکری (ع) فرمانداری کاشان بعنوان محور پایگاههای بسیج ادارات می تواند نقش مهمی در استفاده از ظرفیت های موجود در راستای اهداف بسیج ایفا نماید.

در این جلسه احمدرضا طحانی گزارشی از اقدامات انجام شده ارائه داد و همچنین علی عباس سلیمانی مقدم نیز بعنوان فرمانده پایگاه ابراز امیدواری کرد بتواند با استفاده مجموعه ی ظرفیت های این عرصه بدون در نظر گرفتن گرایش های سیاسی قدم های موثری در جهت اهداف بسیج بردارد.

دعوتنامه بیداک و ریزآب

مالکان و همشهریان محترم منطقه دم قاشون و قاسوره برزک

با سلام و احترام

همانگونه که مستحضرید بیش از دو سال پیش با هم جمع شدیم تا فکری برای مشکلات منطقه دم قاشون و قاسوره کنیم. «احداث راه مناسب»، تامین شبکه های «آب شرب»، «برق» ، «گاز» و ایمن سازی منازل ، کارگاههای گلابگیری و باغات و مزارع درخواست هایی بود که مطرح شد. در جلسات متعددی که برگزار کردیم و فکرهایمان را روی هم گذاشتیم به این نتیجه رسیدیم که قدم اول برای هر اقدام «دیوارچینی و ساماندهی رودخانه» است ولی این کار نیازمند بودجه و اعتبار است و دولت هم با توجه به تنگناهای مالی ، بودجه لازم برای این کار ندارد. از اینرو با هم تصمیم گرفتیم که با خودیاری محلی این کار را شروع کنیم و همچنین برای گرفتن بودجه و اعتبارات دولتی استانی و ملی  تلاش نموده و پیگیری کنیم. به امید و لطف خدا شروع کردیم و حجم عظیمی از پروژه «ساماندهی» انجام شد تا این که پاییز سال 94 و با سرد شدن هوا دیوار چینی در حالی که به انتها نرسیده بود متوقف شد. کار پروژه با زحمت و مرارت بسیار به اینجا رسیده است ، زحمت زیادی برای مردم ایجاد نموده و هیئت امنا اعتبار و آبرو گذاشته است و خود را زیر بار قرض و بدهی مصالح فروش، سنگ چین ، سنگ بیار و سیمان فروش و ماسه فروش قرار داده است ولی همه این کارها برای آن است تا دم قاشون و قاسوره آباد تر شود و رنگ و لعابی دیگر بگیرد، ایمن شود و راهی مناسب احداث گردد. البته شورای اسلامی شهرو شهرداری برزک نیز تلاش کرده اند تا نظر مسئولین را به دست بیاورند تا اعتبارات استانی و ملی نیز به این کار اختصاص دهند که مکاتبات و مصوبات آن موجود است ولی همه می دانیم  که یک دست صدا ندارد. وقتی همه در کنار هم باشیم می توانیم مشکلات را یکی یکی حل کنیم و وقتی باهم باشیم فشار سختی ها و مشکلات به چندنفر نمی آید.

اکنون از حضرتعالی دعوت می کنیم قدم روی چشم ما گذاشته و در جلسه ای که به منظور گزارش دهی اقدامات انجام گرفته برگزار می گردد شرکت فرمایید. همه ی ما یقین داریم مشارکت در رفع مشکلات شهر و آبادی با کمک همدیگر معامله ای پرسود است که نه تنها خود و فرزندانمان از برکات آن بهره مند می گردیم همچنین باقیات و صالحات است که در کارنامه اعمال ما ثبت و محفوظ خواهد ماند. انشاءالله

شورای اسلامی شهر برزک

هیئت امنا منطقه دم قاشون و قاسوره برزک

زمان و مکان جلسه:

 یک شنبه 29 فروردین ماه 1394 ساعت 20 مسجد خاتم الانبیا محله باغستان برزک

تشکیل دبیرخانه سازمان های مردم نهاد ضروری است

معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری کاشان:

تشکیل دبیرخانه سازمان های مردم نهاد ضروری است

معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری کاشان گفت: تشکیل دبیرخانه سازمان های مردم نهاد با ساختار و شرح وظایف مشخص و برای ایجاد هماهنگی بین فعالیت های انجام شده ، تقویت اقدامات مطلوب  ، جلوگیری از موازی کاری و ارزیابی و نظارت بر عملکرد سازمان های مردم نهاد ضروری است.

به گزارش روابط عمومی فرمانداری کاشان عباسعلی قپانی پور در جلسه ای که با حضور مسئولین سازمان های مردم نهاد شهرستان در فرمانداری کاشان تشکیل شد با بیان این مطلب افزود: ساختار سازمان های مردم نهاد، مردمی و برگرفته از ظرفیت های اجتماعی است. غیرانتفاعی و غیر سیاسی است که بخشی از مسئولیت های دولت در حوزه اجتماعی را برعهده گرفته و با استفاده از قابلیت های مردمی در جهت رفع مشکلات آن حوزه اقدام نمایند. از اینرو ضروری است تا اقدامات انجام گرفته مجموعه ی سازمان های مردم نهاد با هم افزایی و پرهیز از موازی کاری و با چشم انداز مشخص سیاستگذاری و هدایت گردد که تشکیل دبیرخانه در این راستا می باشد.

وی تأکید کرد: اقدامات انجام شده سازمان های مردم نهاد مصداق شعار سال است که توسط مقام معظم رهبری با عنوان «اقتصاد مقاومتی ، اقدام و عمل» نامگذاری و ابلاغ گردیده است.

قپانی پور اظهار داشت: ضروری است برنامه ریزی های سازمان های مردم نهاد برای رفع مشکلات مردم در حوزه های مرتبط به صورت اصولی و تخصصی و متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی منطقه و شهرستان تعریف و عملیاتی گردد. از اینرو پیشنهاد می شود که مسئولین سازمان های مردم نهاد ارتباط خود را با نخبگان و صاحب نظران به خصوص در حوزه های دانشگاهی تقویت نموده تا از ظرفیت های موجود برای آموزش، توانمندسازی و ارتقاء کیفی مجموعه استفاده و بهره برداری نمایند.

معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری کاشان تأکید کرد: برقراری توازن در رشد متناسب خیریه ها و سازمان ها مردم نهاد شهرستان یکی از مهم ترین دغدغه های فرمانداری کاشان است. در صورتی این موضوع محقق می گردد که نیازهای های مردم و منطقه در حوزه ی سازمان های مردم نهاد به خوبی احصا گردد و اولویت ها مشخص شود و آنگاه ظرفیت های مردمی متناسب با نیازها و اولویت ها سازماندهی گردد. این کار بر عهده دبیرخانه سازمان های مردم نهاد است تا با کمک صاحب نظران و فرهیختگان جامعه نقشه راه مناسب تعریف و سیاستگذارها  را بر اساس آن استوار نماید.

وی یادآور شد: دولت برای تسهیل خدمات رسانی بهتر به مردم و تقویت جایگاه سازمان های مردم نهاد از واگذاری طرح ها و پروژه های اجرایی به سازمان های مردم نهاد در قالب برون سپاری حمایت می کند. از اینرو چنانچه مسئولین سازمان های مردم نهاد در حوزه فعالیت خود این توانمندی را کسب کنند که بخشی از خدماتی را که سازمان های دولتی ارائه می دهند به عهده گرفته و به صورت مطلوب خدمات رسانی نمایند ؛ فرمانداری آمادگی دارد تا موضوع را با بررسی نموده و ساز و کار تحقق آن را فراهم سازد.

شایان ذکر است در این جلسه مسئولین سازمان های مردم نهاد به بیان دغدغه ها، مشکلات و نیازهای خود در این زمینه پرداختند. همچنین آقای خسرو اعتماد بعنوان نماینده سازمان های مردم نهاد تأکید کرد: در صورتی که ساختار و شرح وظایف نماینده سازمان های مردم نهاد به خوبی مشخص و تشریح گردد می توان اقدامات را به نحو شایسته ای در جهت ارتقاء خدمات رسانی سازمان های مردم نهاد به مردم و منطقه در حوزه های مختلف مدیریت نمود. وی ابراز امیدواری کرد تا با تشکیل و تقویت دبیرخانه مرکزی سازمان های مردم نهاد بتوانیم مشکلات موجود را مرتفع نموده و قدم های موثری در تحقق و رسیدن به جایگاه واقعی سازمان های مردم نهاد برداریم.

کاشان رتبه نخست متوسط عملکرد باغات گل محمدی در کشور

معاون مدیرکل دفتر امور گلخانه وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرد:

کاشان رتبه نخست متوسط عملکرد باغات گل محمدی در کشور

معاون مدیر کل دفتر امور گلخانه ، گیاهان دارویی و قارچ معاونت امور باغبانی وزارت جهاد کشاورزی در جلسه هم اندیشی مقدمات برگزاری همایش اسانس ایران که اریبهشت ماه سال جاری در کاشان برگزار می گردد اظهار داشت: کاشان از نظر سطح زیر کشت گل محمدی رتبه سوم کشور را دارد. استان فارس مقام اول و کرمان مقام دوم را به خود اختصاص داده است . این تفاوت به خاطر آن است که کشت های کاشان در حوزه گل محمدی آبی و کشت این محصول در استان های فارس و کرمان به صورت کشت دیم می باشد. با این وجود کاشان جایگاه نخست متوسط عملکرد گل محمدی در واحد سطح را از آن خود نموده است.

 به گزارش روابط عمومی در این جلسه که با حضور سرپرست فرمانداری ، مسئولین و فعالین حوزه گل و گلاب شهرستان کاشان در سالن جلسات فرمانداری کاشان برگزار شد خانم مهندس میترا مجدزاده افزود: رصد و بررسی گیاهان دارویی به خصوص گل محمدی در دستور کار این حوزه قرار گرفته است. خردادماه 1392 سند ملی گیاهان دارویی و طب سنتی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. این سند دولت را مکلف به حمایت اعم از تولید، پرورش ، صادرات گیاهان دارویی نموده است.

وی افزود: سیاستگذاری و حمایت از کشت داروهای دارویی در حوزه فعالیت های این معاونت می باشد. در سند چشم انداز 1404 ، پانصد هزار هکتار از اراضی کشور برای کشت گیاهان دارویی در نظر گرفته شده است. بر اساس برنامه ریزی و استعلام از استان ها شرایط اقلیمی کشور مورد بررسی قرار گرفته و در این راستا کشت گیاهان دارویی بر اساس آبی و دیمی طبقه بندی شده است که می توان کشت 50 هزار هکتار گل محمد آبی و 100 هزار هکتار مابقی گیاهان دارویی را از اهداف چشم انداز ذکر نمود.

مجدزاده تأکید کرد: در حوزه کشت های دیمی 70 هزار هکتار برای کل گیاهان دارویی پیش بینی شده است که گل محمدی را نیز شامل می گردد. همچنین در این چشم انداز 70 هزار هکتار برای کشت زعفران مورد توجه قرار گرفته و مابقی تا سقف مورد نظر به سایر گیاهان دارویی از جمله عناب و زرشک تعلق گرفته است. بر اساس چشم انداز سند ملی 1404 کلیه موارد فوق با محوریت بخش خصوصی می باشد.

معاون مدیر کل دفتر امور گلخانه ، گیاهان دارویی و قارچ معاونت امور باغبانی وزارت جهاد کشاورزی  افزود: ایران در صادرات گل محمد، گلبرگ و گلاب مقام اول دنیا را از آن خود نموده است. ولی در بحث صادرات اسانس رتبه اول متعلق به ایران نمی باشد که این موضوع مورد توجه سازمان تجارت جهانی قرار گرفته است. این بدان معنی است بر اساس چشم انداز 2050 این سازمان ارزش تجارت اسانس باید به 5 تریلیون دلار در دنیا برسد. بنابراین با توجه به سیاستگزاری های کلان دنیا و منافع و ارزش افزوده اسانس بحث توجه به اسانس ، تولید و صادرات آن جزء اولویت های وزارت جهاد کشاورزی می باشد.

برند ملی و جهانی گل و گلاب کاشان

سرپرست فرمانداری کاشان در جلسه هم اندیشی برگزاری همایش اسانس ایران :

برند ملی و جهانی گل و گلاب کاشان

فرصتی برای تأمین منافع مردم منطقه است

سرپرست فرمانداری ویژه شهرستان کاشان در جلسه هم اندیشی مقدمات برگزاری همایش اسانس ایران که اریبهشت ماه سال جاری در کاشان برگزار می شود اظهار داشت: با توجه به این که برند ملی و جهانی کاشان در زمینه گل و گلاب مورد توجه قرار گرفته است ضروری است از بستر فراهم شده برای تأمین منافع مردم ، تولید کنندگان ، کشاورزان و سرمایه گذاران این حوزه استفاده نماییم.

به گزارش روابط عمومی در این جلسه که با حضور خانم مهندس مجدزاده معاون مدیرکل دفتر امور گلخانه، گیان دارویی و قارچ معاونت امور باغبانی وزارت جهاد کشاورزی و مسئولین و فعالین حوزه گل و گلاب شهرستان کاشان در سالن جلسات فرمانداری کاشان برگزار شد دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: نقش دولت در حوزه گل و گلاب سیاستگزاری، جهت دهی و حمایت است و دولت همه نوع همکاری و همراهی در این حوزه انجام می دهد تا بخش خصوصی مسیر اصلی خود را پیدا نموده تا پیشرو در این صنعت باشد.

وی تأکید کرد: مهم ترین معضل در این حوزه خام فروشی گل و گلاب است که با توجه به ارزش افزوده در حوزه محصولات جانبی ضروری که مورد توجه بیشتر قرار گرفته و سمت و سوی تولیدات را در این راستا هدایت نماییم.

دکتر مومنیان افزود: همان گونه که تولیدکنندگان خوبی هستیم باید عرضه کنندگان شایسته ای نیز باشیم و این مستلزم توجه بیشتر صاحبان این حوزه به موضوع بازرگانی محصولات و فراهم کردن ساز و کار مناسب برای صادرات محصول به دیگر کشورهای دنیا می باشد.

مومنیان اظهار داشت: تحقق موارد بیان شده در بخش خصوصی متجلی می گردد که برگزای جلسات متعدد ، مذاکرت و تحقیقات علمی و تجربی با صاحبان صنایع، سرمایه گذاران و تولیدکنندگان به این بخش جان تازه ای داده و آن را حفظ می نماید . از اینرو برگزاری همایش اسانس ایران که در اریبهشت ماه سال جاری در کاشان برگزار می گردد در این راستا با اهمیت است.

از توسعه صنایع جانبی گل و گلاب حمایت می کنیم

سرپرست فرمانداری کاشان در مراسم آغاز برداشت گل محمدی از مزارع شهرستان کاشان:

 از توسعه صنایع جانبی گل و گلاب حمایت می کنیم

سرپرست فرمانداری کاشان در مراسم برداشت گل محمدی که در مزارع بخش مرکزی شهرستان کاشان و با حضور جمعی از مردم و مسئولین برگزار شد اظهار داشت: با توجه به چشم انداز و سند ملی کشور در حوزه گیاهان دارویی و اقلیم آب و هوایی شهرستان و مباحث اقتصادی ، ضروری است تا سرمایه گذاری ها در حوزه کشاورزی با دقت و تدبیر بیشتر انجام گیرد.

دکتر حمیدرضا مومنیان افزود: سطح زیر کشت گل محمد در شهرستان کاشان 2 هزار و صد هکتار می باشد که از این طریق برای 13 هزار و 500 خانوار اشتغال فصلی ایجاد نموده است و درآمد حاصل تولید گل محمدی بالغ بر 560 میلیارد ریال می باشد.

وی افزود: درآمد حاصل از فروش گلاب در سال گذشته برای گلابگیران و تولید کنندگان در شهرستان کاشان به بیش از 1600 میلیارد ریال رسیده است.

سرپرست فرمانداری کاشان با بیان این که رویکرد شهرستان در حوزه گل و گلاب بر اساس چشم انداز توسعه ، توجه به تولیدات اسانس می باشد یادآور شد: در سال گذشته 162 کیلو اسانس گل محمدی و 250 تن گلاب ناب به کشورهای اتحادیه اروپا صادر شده است که کل این میزان متعلق به شهرستان کاشان می باشد.

وی تأکید کرد: در چشم انداز 2050 سازمان تجارت جهانی، ارزش تجارت اسانس 5 تریلیون دلار پیش بینی شده است باید تلاش کنیم که ازخام فروشی جلوگیری نموده و سرمایه گذاری خود را در حوزه تولید اسانس و سایر مشتقات این محصول با ارزش هدایت نماییم.

دکتر مومنیان تأکید کرد: بیشتر منافع در حوزه گل و گلاب در مشتقات این محصول نهفته است.  از اینرو فرمانداری کاشان از توسعه صنایع جانبی صنعت گل و گلاب از جمله صنایع غذایی، دارویی ، بهداشتی و آرایشی حمایت می نماید.

شایان ذکر است برداشت گل محمدی در کاشان از اواسط فروردین از بخش مرکزی آغاز و تا پایان خردادماه در بخش قمصر ، نیاسر و برزک ادامه خواهد داشت.

آفت «درگوشی» و آسیب شناسی گفتگو در شبکه های اجتماعی

می ترسیم حرف بزنیم

آفت «درگوشی» و آسیب شناسی گفتگو در شبکه های اجتماعی

از دیروز تا حالا که بحث «هولوکاست» در گروه مطرح شد، دوستان زیادی در خصوصی آمدند و در موافقت و مخالفت حرف های جالبی را مطرح کردند ولی چرا خصوصی؟ آیا می ترسیم حرف بزنیم؟ این گروه بیش از صد عضو دارد. مطمئن هستم خیلی از عزیزان مباحث را دنبال می کنند. وقتی موضوعی مطرح می شود اگر هر کسی یه چیزی بگوید حتی یک کلمه ای ، کلی در پخته تر شدن مطلب کمک می کند. روز جمعه است. خدا پدر سازندگان «برچسب ها » های تلگرام را بیامرزد. به جای بیان نظرات «برچسب» یا همان استیکر فرنگی ها را می چسبانیم. خیلی خواسته باشیم نظرمان را بگوییم یک «شست» نشان می دهیم که روبه بالا گرفته شده است یا شست و اشاره که گرد شده است و رو به دیگران نشانه رفته ایم.

یکی آمده می گوید؛ «شما هم حرف نزن» اینها را نمی شناسی. وقتی کم بیاورند، فوری به شما «برچسب» می زنند. می گویند بی دین هستی. ضد ولایت فقیه هستی . انگلیسی هستی، اسرائیلی هستی. با آمریکا رابطه داری و از زندگی ورت می آورند. از کار بیکارت می کنند. کاری می کنند که از زندگی ات سیر بشوی. در پاسخ آدم هایی که اینجوری فکر می کنند باید بگویم؛ اولاً فکر نمی کنم اینجوری ها باشد. بالاخره ما مسلمان هستیم و به یه چیزهایی اعتقاد داریم. «آبرو» ، «اعتبار» و «روزی» چیزهایی است که خدا به آدم می دهد. شما نظر خودت را بگو و نگرانی از این چیزها نداشته باش.

دوست دیگری می گوید اینها که فلانی «کپی ، پیس» کرده است تحقیق جانبدارانه است. باشد. بالاخره تحقیق یک پله از حرف های خودمانی و من درآوردی بهتر است. شما هم برو از اون طرفی تحقیق کن. ولی بررسی و جستجو کن. عزیزانی که بحث را دنبال می کنند صاحب فکر و شعور هستند و خودشان به نتیجه لازم خواهند رسید. البته بد نیست که تحقیقات گسترده ای که در اینترنت هست مطالعه کنیم و چکیده آن را در گروه منتشر کنیم. ملت کم حوصله شده اند و البته فونت بعضی از گوشی ها هم خیلی ریز است. پدر چشم در می آید تا مطلبی را از اول تا آخر بخوانیم. چشم من که لوچ شده از بس این فونت های ریز را دنبال کرده ام.

عزیز دیگری می گوید این حرف ها چه ربطی به برزک دارد. اصلاً مگر اولویت جامعه ما این چیزها هست. مردم نان شب ندارند بخورند. فقر و فحشا بیداد می کند. بعضی ها هم از کول اختلاس بالا می روند. بعضی ها هم نان این چیزها را می خورند. این وسط  شما از چیزی حرف می زنید که تلفظ اسم آن هم سخت است «هولوکاست».

این هم نظر قابل تأملی است. بحث اولویت سنجی بحث مهمی است. من در کارهای خودم سعی می کنم رعایت کنم. اولویت نخست من – اگر قابل خدمت باشم- مباحث برزک است. البته این بدان معنی نیست که همه مباحث را در گروه مطرح کنم. سعی می کنم در عمل پیگیری کنم. جایی هم که نیاز شد و پرسشی مطرح شد پاسخگو هستم. یه وقت هایی مسائلی دیگری مطرح می شود. اگر در حوزه تخصصی اینجانب است که نظر می دهم ولی بیشتر سعی کرده ام تا به ساختار درست گفت و گو  فارغ از ماهیت آن تأکید کنم . در هر صورت اگر اولویت ها مشخص شود بخش عمده ای از مشکلات ما و مردم بهتر حل خواهد شد.

دوست دیگری آمده در خصوصی  می گوید وقتی «فلانی» تئوریسین فلان جریان است که می دانیم آدم کم اطلاعی است اگر ما هم وارد بحث شویم سطح خودمان را پایین آورده ایم. موافق این نظر نیستم. خوب، شما چه کار به شخص و شخصیت و سواد و سابقه ی افراد داری. هرکس نظراتی دارد. فرض کنید از جایی کپی می کند یا از گروهی تغذیه می شود. شما هم نظر خودت را بگو و نتیجه را به جمع واگذار کن.

یکی هم می گفت؛ بعضی عزیزان می ترسند حرف بزنند و نتوانند منظورشان را آن طوری که دلشان می خواهد بیان کنند. می خواهند بگویند و پرهیز می کنند. خوب اینجا هم که کرسی استادی فلان دانشگاه یا همایش بین المللی نیست. خودمانی هستیم. چهار تا کلمه نظرمان را می گوییم. آسمان که زمین نخواهد آمد.  برادران گروه هم قول می دهند بی احترامی نکنند و کسی را هم از نان و آب و زندگی نیندازند.

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

آسیب شناسی استفاده ابزاری از دین و مذهب در گفتگوهای کاربران  شبکه های اجتماعی

هیچ کس از دین و ایمان گریزان نیست. فطرت انسان خداجوی است. به خصوص در جامعه ایرانی غالباً همه مسلمان هستیم. شیعه دوازده امامی و اهل نماز و روزه. به حلال و حرام خدا پای بند هستیم و اگر جایی هم از دستمان بر بیاید به ضعیف و بیچاره کمک می کنیم. سالی حداقل یکی دو دفعه پابوس امام رضا می رویم. امامزاده «سراج الدین موسی بن جعفر علیه السلام » و «سلطان علی بن امام محمد باقر علیه السلام» و «آقا علی عباس» که نزدیک خودمان است.  آرزوی رفتن به کربلا و نجف و سوریه را در دل داریم. دلمان می خواهد به عراق برویم نه برای گردش و سیاحت. بلکه برای زیارت و عرض ادب و ارادت. عربستان هر کاری بکند و هرچه به روزمان بیاورد؛ جرثقیل روی ما خراب کند ، راه ببندد تا در ازدحام و شلوغی خفه شویم، یا حیا را کنار زده و مستقیم تکه پاره مان کند باز عشق طواف خانه ی خدا چیزی نیست که از وجودمان بیرون برود. عشق به پیامبر و ائمه توی وجودمان است. با فرهنگ ما عجین شده است. اگر توی بیابان برهوت رهایمان کنند بازم روبه خانه خدا می رویم به ائمه اطهار التماس می کنیم. اولین چیزی که در تنگناها و مشکلات و سختی ها به زبانمان جاری می شود «یا حضرت عباس» است . از بچگی وقتی خواستیم از جا بلند شویم دستمان را گرفتند و گفتند بگو «یا علی» اگر خدای ناکرده خودمان یا عزیزی در خانواده گرفتار درد و مریضی شد اولین چیزی که به ذهنمان می رسد «پنجره فولاد امام رضا علیه السلام » است.  

من خیلی تو دنیا نگشته ام و بد و خوب روزگار را نچشیده ام. ولی حداقل از دور و اطراف ، شهر و محله و شهرستان بی خبر نیستم. همه کسانی را که می شناسم از اون به قول معرف غرب زده ها تا اونهایی که کاتولیک تر از پاپ هستند توی این حال و هوا سیر می کنند. خدا و پیغمر و ائمه را می پرستند و ته وجودشان به مقدسات اعتقاد دارند ولی چگونه است تا صحبتی می شود و می خواهیم حرف خودمان را کرسی بنشانیم به دین و ایمان مردم متوسل می شویم. رفیق مان را مرتد می کنیم. فلان استاد دانشگاه را که حرفی زده است؛ بی سواد و بی دین خطاب می کنیم. همشهری خودمان را بی بصیرت و ضدولایت خطاب می کنیم و دایره خودی را به خودمان و پسرعمه و اون مسئولی که با ما سلام علیک دارد و فلان رئیس اداره که فوری جواب ما را می دهد خلاصه می کنیم.  اگر جایی قافیه بر ما تنگ شد راحت ترین راه زدن همین انگ ها و برچسب ها و تهمت هاست تا جان به سلامت به در کنیم و فرصت نفس کشیدن را از دیگران زایل نماییم. شوخی هم نیست. صحبت دین و ایمان است. صحبت مرگ و زندگی است. «آهای دزد دزد» که بلند شد تا بیایی ثابت کنی که دزد کس دیگر است سرت بالای دار رفته است. پس باید هیچ نگویی تا جان خود را در بلبشوی بازار بی خردی و بی بصیرتی به سلامت به در کنی.

روزی هزار دفعه خدا رو شکر می کنیم که در جامعه ای زندگی می کنیم که اسلامی است. رهبر دارد. ولایت فقیه دارد و ولی فقیه عمود خیمه نظام است. شیعه هستیم و اگرچه کوله بار خوبی هایمان خالی و پرونده بدی همایمان پر است با این وجود به شفاعت امامان در آن دنیا دل خوش کرده ایم ولی فراموش نکنیم بعضی وقت ها دین و ایمان ابزاری برای افرادی می شود که هیچ اعتقادی به این مسائل ندارند. استفاده ابزاری نه تنها در حوزه دین و ایمان دیده می شود ، جبهه و جنگ هم خیلی ها را بی بهره نگذاشته است. «خاوری» یادمان نرود. رئیس اسبق بانک ملی را می گویم. او که در بالاترین رده های مدیریتی همواره «چفیه» به گردن داشت ولی این جور که می گویند مبالغ هنگفتی بالا کشید و الان در کانادا با خانه 4 میلیاردی اش خوش می گذراند. البته من علم غیب ندارم. چیزی است که از رسانه های رسمی کشور به بیرون درز کرده است.

دقت کرده اید بعضی ها اعتقادی به حلال و حرام خدا ندارند و توی همین شهر خودمان ضربه های جبران ناپذیری به صنعت گلابگیری زده اند. الان تقریباً تمام کشور زمزمه های آن رسیده است که «گلاب» دیگر «گلاب» نیست ، آب است به اضافه چیزی به نام «اسانس» و خدا کند که اسانس خوراکی باشد. حداقل سلامت مردم را مخدوش نکند. حالا در همین زمینه دقت کنید. بعضی از همین آدم ها کمک های قابل توجهی به امور مذهبی می کنند. به جلسات نذر و چیزهایی از این دست. نمی خواهم خیلی وارد جزئیات شوم. همه ی ما کم و بیش از این چیزها با خبر هستیم. گفتن بیشتر هم تف سربالاست و هم بهانه دادن به دست آدم هایی که دنبال بهانه می گردند. می خواهم بگویم این هم نمونه ایی دیگر از استفاده ابزاری از اعتقادات دینی و مذهبی برای لاپوشانی جرم و گناه خودمان است.

هرطرف که نگاه کنید از این استفاده های ابزاری دیده می شود. فلانی می خواهد با خرید و فروش زمین به منافع کلانی دست پیدا کند. چیزی که این روزها به آن «زمین خواری» اطلاق می شود. برای مخفی کردن این عمل از ساختن «مسجد» وسط اون زمین شروع می کند. همه جا هم می گوید «ریا نشود ، باید مسجد بسازیم تا مکانی برای عبادت بندگان خدا فراهم گردد». جانماز و تسبیح هم که به راه است. «والضالین» را هم چنان می کشد که فکر کنی سال ها با عرب ها مشحور و دمخور بوده است.

شنیده اید می گویند فلانی چقدر جانماز آب می کشد. خوب «جانماز» پاک و مقدس است. بستر عبادت است ولی زیاده روی در بیان و تظاهر به عبادت، مصداق همین جانماز آب کشیدن است. اگر قبلاً برای این کار نیاز بود طرف خود را به زحمت انداخته و به شست و شو مبادرت ورزد این روزها و به برکت شبکه های اجتماعی با دوتا دستور این کار محقق می شود. «کپی و پیس» دعا و راز و نیاز را در شبکه ها دست به دست می کند. الان توی هر خانه قرآن و مفاتیح و کتب دعا هست و کسانی هم که اهل عبادت هستند ترجیح می دهند بعد از نمازهای یومیه یا شبی نیمه شبی ، وقتی حالی دست داد قرآن بخوانند و با دعا و مناجات صفایی بکنند. شاید «کپی پیس» کردن دعا و آیات در شبکه های اجتماعی که ملزومات دنیای استکباری است را بتوان مصداق این «جانماز آب کشیدن» ها دانست.

حالا از همین ها که جانماز آب می کشند بخواه حمد و سوره بخوانند. بگو اصول دین چندتاست؟ فروع دین را بگویند؟ نماز آیادت و سجد سهو را بگویند؟ شک دارم که درست بگویند.  ولی حرف زدن آسان است. همه ی ما صاحب نظر شده ایم. در حوزه های اجتماعی، دینی ، مذهبی ، اقتصادی ، عمرانی و فرهنگی و هزار جای دیگر اظهار نظر نموده و قلمفرسایی می کنیم و حرفمان را هم نعوذبالله وحی مطلق می دانیم. کسی هم اگر بگوید بالای چشمان زیبای ما دوتا ابروی کمانی سایه کرده است به تریج عبایمان بر می خورد.

همه ی اینها را که گفتم نعنای روی آش بهره برداری های مذهبی در جناح بازی های سیاسی است. چیزی که سابقه ی تاریخی دارد. از حسنک وزیر گرفته تا امروز که مثل آب خوردن شخصیت ها موجه نظام را در مسلخ برچست زنی قربانی می کنیم. هرجا بخواهیم در دعواهای سیاسی حریف را از میدان بیرون کنیم بهترین انگ ها؛ برچسب های مذهبی است. طرف «بی دین است». «نماز نمی خواند». با ولایت فقیه زاویه دارد. خدا عاقبت همه ی ما را به خیر کند. البته ناگفته نگذارم خوشبختانه همه ی اینها که ذکر شد در شهر و آبادی ما وجود ندارد ولی باید مواظبت کنیم که گرفتار نشویم.

«اعتماد عمومی» مهم ترین عامل در مشارکت مردم

«اعتماد عمومی» مهم ترین عامل در مشارکت مردم
«شناسایی و بررسی پارامترهای موثر بر افزایش مشارکت مردم در طرح های ضروری منطقه – مطالعه موردی پروژه ساماندهی رودخانه برزک» بعنوان موضوع پروژه در نظر گرفته شد. هنوز موضوع برایم گنگ است. نیازمند مطالعه بیشتر است. مقاله های مختلف در این خصوص را جستجو نموده و آن را می خوانم. به نظر پارامتری هایی که می تواند مورد توجه قرار گیرد عبارت است از ؛ اعتماد عمومی ، تحصیلات ذینفعان ، درآمد ذینفان  ، آگاهی عمومی ، درخواست عمومی ، اولویت سنجی  ، اعتبار مجری ، نیازسنجی از پارامترهایی است که می توان به آن پرداخت.
مقاله « اعتماد عمومی پیوند بین شهروندان و دولت» نظرم را جلب می کند. نویسندگان : حدیث عالی، نازنین خرمالی، خدیجه نظری، دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت دولتی و بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علی آباد کتول هستند که زحمت این مقاله را کشیده اند. خبری از پرسشنامه و آمار و ارقام نیست. مطالب توصیفی است. از منابع و مراجع مختلفی استفاده شده است و تعاریف مختلف در این خصوص بیان گردیده است.
در این مقاله و در تعریف اعتماد آمده است؛ همین که در کنار هم زندگی می کنیم، به یکدیگر احترام گذاشته و شاید رفتاری خیرخواهانه یا حداقل غیر بدخواهانه به یکدیگر داریم ناشی از اعتماد سطحی بین ما می باشد ولی اگر قرار باشد با هم کاری بکنیم ؛ مثلاً به دنبال یک ارتباط فایلی باشیم، با هم به یک کار شراکتی یا اقتصادی بیندیشیم و یا بعنوان یک مسئول یک پروژه عمرانی در یک شهر و روستا را پیگیری نماییم مستلزم لایه های عمیق تر از اعتماد می باشد.
مثال های مشخص و زنده در این ارتباط «طرح 400 هکتاری نابر» ، «طرح منطقه حفاظت شده برزک» ، «طرح ساماندهی رودخانه برزک» ، «دریافت عوارض گلابگیری توسط شهرداری برزک از گلابگیران» و طرح «راه اندازی صنایع بسته بندی تولیدات کشاورزی» و موارد دیگری از این دست می باشد.
در طرح مکانیزه و کشاورزی 400 هکتاری کوثر برزک به کشاورزان گفته شد؛ زمین ، تسهیلات و وام بلاعوض به آنان پرداخت می گردد تا با استفاده از آب های زمستانی که به ظاهر هرز می رود بخشی از منطقه حاشیه ای برزک را تملک نموده و در آن کشاورزی نموده و از عواید آن استفاده نمایند. با این وجود کشاورزان در ابتدای کار تن به همکاری ندادند. استدلال آنان این بود که دولت به این واسطه تملک آب را از دست کشاورزان خارج خواهد نمود یا کشاورزی سنتی آنان فدای کشاورزی مکانیزه مورد نظر دولت خواهد شد. این نشان می دهد اعتماد عمومی مردم به جهاد کشاورزی بعنوان یک سازمان دولتی در حدی نیست که از آن تبعیت نمایند اگرچه همه نوع امکانات و تسهیلاتی را در اختیار کشاورزان قرار می دهد. جهاد کشاورزی با تلاش و پیگیری توانست اعتماد عمومی را جلب نموده و طرح را با همکاری کشاورزان اجرا کند ولی طرح بعد از چند سال با مشکلات فنی به خصوص در تأمین آب و شبکه های آبیاری قطره ای و مواردی دیگر مواجه گردید که همه اینها صدمه ای به اعتماد عمومی است.
مورد بعدی اجرای طرح «منطقه حفاظت شده برزک ، کامو و قمصر» است که با حرف و حدیث های زیادی در شهر برزک مواجه گردید. سازمان حفاظت از محیط زیست در سفرهای استانی رئیس جمهور در دولت نهم و دهم این منطقه را که شکار ممنوع  بود  بر اساس مصوبه شورای عالی محیط زیست ( کمیسیون زیربنائی دولت) به «منطقه حفاظت شده» ارتقاء داد. وسعت این منطقه ۵۹,۹۶۶ هکتار است که تابع قوانین و مقرارت مشخص در حفظ گونه های گیاهی و جانوری می باشد. کلیه فرآیند کارشناسی و قانونی این طرح تا تصویب نهایی به صورت مستقل در سازمان حفاظت از محیط زیست پیگیری شد و زمانی که مأموران برای حفاظت از گونه های گیاهی و جانوری به منطقه وارد شدند در ابتدا مورد استقبال مردم محلی قرار گرفتند ولی زمانی که سخت گیری ها در عبور و مرور و حفاظت از گونه های شدت گرفت ؛ شایعاتی توسط افرادی که منافع آنان به خطر افتاده بود در بین مردم مطرح گردید شایعاتی مبنی بر وارد کردن حیوانات وحشی به منطقه و تصرف ملک های مردم در منطقه حفاظت شده توسط دولت که باعث شد تا مردم نسبت به این طرح واکنش نشان داده و خواستار لغو آن شوند. چالش های پیش آمده باعث شد هزینه های مادی و معنوی بر شهر برزک تحمیل گردد و قطعاً اعتماد عمومی مخدوش نماید. اگرچه به لحاظ کارشناسی اشکالاتی بر این مطرح متصور است ولی نحوه ی مواجه سازمان حفاظت از محیط زیست و مردم کلیه اقدامات را از مسیر طبیعی خود خارج نمود و یک موضوع زیست محیطی را به یک چالش اجتماعی تبدیل نمود.
عمده فعالیت شهر برزک کشاورزی و گلابگیری ، صنایع دستی و مواردی از این دست است. شهرداری تازه تأسیس برزک علی القاعده باید بتواند هزینه های خود را طریق درآمدها محلی تأمین نماید. عوارض های گلابگیری یکی از این راههای درآمدی است که با بررسی آمار و ارقام در امور مالی شهرداری در سال های 90 و 91 و 92 رقمی کمتر از 5 میلیون تومان از این طریق دریافت شده است. این در حالی است که بیش از 75 کارگاه سنتی گلابگیری با بیش از 500 دیگ سنتی گلابیگری تنها در شهر برزک به این حرفه اشتغال دارند. اگر از هر کارگاه گلابگیری فقط سالانه 100 هزارتومان عوارض پرداخت شده بود رقمی بیش از 7 میلیون تومان به دست می آمد. در گفت و گوی حضوری با تعدادی از صاحبان کارگاههای گلابگیری بی اعتمادی بر عملکرد شهرداری نشانه می رود. «شهرداری چه کاری انجام می دهد که عوارض پرداخت کنیم؟»
شورای اسلامی شهر برزک در حاشیه سفر معاون مناطق محروم ریاست جمهوری به شهرستان کاشان و شهر برزک از وی درخواست کرد تا تسهیلاتی برای رونق گرفتن کسب و کار در شهر برزک در نظر گرفته شود. این پیشنهاد مورد توجه قرار گرفته و فرآیند قانونی و کارشناسی آن از طریق کمیسیون های مربوطه با محوریت فرمانداری کاشان پیگیری شد. بعد از طی کردن فرآیند و اخذ مجوزهای لازم مقرر گردید که تسهیلات لازم برای احداث کارخانه ای بسته بندی در شهر برزک پرداخت گردد. «افتتاح حساب توسط اعضا» بعنوان مهم ترین شرایط اخذ این تسهیلات در نظر گرفته شد. ولی در مواجه با اعضا دغدغه هایی مطرح گردید که قابل تأمل است؛ آیا می توان بر اساس یک کار گروهی کسب و کار موفقی راه اندازی گردد؟ آیا دولت برای پرداخت این تسهیلات اهدافی دیگر نیز مدنظر قرار دارد ؟ آیا کسب و کاری که از طریق این تسهیلات راه اندازی گردد به سود خواهد رسید؟ اگرچه راه اندازی هر کاری نیازمند دقت وتوجه کافی و لازم است ولی شاید بتوان گفت دغدغه هایی این چنینی در ضعف اعتماد عمومی بین مردم و سازمان های دولتی داشته و نشان می دهد تجربه های ناموفق گذشته بنیان هر اقدامی را سست و لرزان نموده است.
«ساماندهی رودخانه برزک» را شاید بتوان تنها پروژه ای دانست که بر بستری از ضعیف ترین وجه اعتماد عمومی بنیان نهاد شده است. با این وجود از صفر تا صد آن توسط مردم در حال انجام می باشد. فرآیند زمانی این پروژه از شکل گیری فکر و اندیشه تا مرحله اجرا بیش از 2 سال طول کشید و برگزاری جلسات بسیاری را با حضور نزدیک مردم و نمایندگان آنان در قالب هیئت امنا در کارنامه خود دارد. اگر مشارکت مردم در پروژه ها را به معنی مشارکت در تأمین بخش قابل توجهی از هزینه ها و یا مواردی بدانیم که مستلزم هزینه های مادی و معنوی قابل توجهی باشد، شاید نتوان این پروژه را به طور کامل در این طیف طبقه بندی نمود ولی اگر در شهری که با هر حرکت ، طرح و پروژه ای به دید ابهام و شک و تردید نگریسته می شود انجام آن با محوریت مردم در قالب هیئت امنا یکی از موفق ترین پروژه های نه تنها در سطح شهرستان و استان بلکه در سطح کشور است. این امر نشان دهنده آن است که «اعتماد عمومی» تنها پارامتر موثر در مشارکت های مردم در طرح ها و پروژه ها نمی باشد و دیگر عوامل نیز در خصوص دخیل می باشند. جایی که این وجه از لوازم مشارکت ضعیف گردد دیگر عوامل به یاری آید و کار را به سرانجام رساند. با این وجود ضروری است که قبل از انجام هر کاری وضعیت اعتماد عمومی را از طریق عناصر آن بررسی نموده و متناسب با آن دیگر شاخص ها را مدنظر قرار دهیم.
نمی دانم آزمون یا پرسشنامه ای که بتوان اعتماد عمومی را نمره گذاری نمود تدوین گردیده است یا خیر و چنانچه باشد از کجا می توان تهیه نمود. در هر صورت درمقاله مذکور به عناصری اشاره شده است که پازل اعتماد عمومی بین مردم و دولت را تشکیل می دهد. در بخش دیگر این مقاله آمده است ؛ «اعتماد مجموعه اعتقادات فرد به ویژگی های طرف مقابل مثل وفای به عهد،  صلاحیت تخصصی،  خیرخواهی،  پیش بینی پذیری و تمایل فرد به احساس وابستگی به اوست. (خداپرست مشهدی،1390: 3)
همچنین اعتماد را می توان داشتن حسن ظن در روابط اجتماعی دانست که دارای دو طرف اعتماد کننده و اعتمادشونده (فرد یا گروه) است و آسان کننده روابط اجتماعی بوده، امکان سود یا زیان را در خود نهفته دارد. از این رو عناصر اعتماد به شرح زیر است:
ویژگی روابط اجتماعی،  وابستگی امور به آینده و فاصله بین انتظارها و اعمال فرد ،  عدم قطعیت ،  ریسک ،  حسن ظن به افراد دیگر ،  سود و زیان ،  ایجاد انتظارهای متقابل ،  نسبیت در تعریف اعتماد به خاطر وابسته بودن تعریف اعتماد به موقعیت ها و مکان های مختلف (بختیاری ،1389: 68)»
بررسی ادبیات موجود در زمینه اعتماد و اعتماد عمومی نشان دهنده نبود یک تعریف مورد اجماع از معنای این واژه است. با این حال در تعاریفی که از اعتماد ارائه شده است آن را عموماً انتظار رفتارهای صادقانه و فاقد منفعت جویی از دیگران می دانند(دانایی فرد، 1382) بر همین اساس اعتماد عمومی نیز باور مردم نسبت به رفتارها و اقدامات خاصی است که انتظار دارند از دولت ببینند(لومن[11] ، 1979) وقتی اعتماد عمومی مطرح می شود مردم انتظار دارند مقامات و سازمانهای دولتی با اقدامات خود در تعامل با آنها که در این تعامل نوعی عدم اطمینان و عدم شناخت از نحوه انجام امور در سازمان های دولتی وجود دارد، به انتظارات آنها پاسخ داده شود. به عبارت دیگر اعتماد عمومی، یعنی انتظار مردم از دریافت مثبت به خواسته های آنان از طریق متولیان امور عمومی(الوانی و دانایی فرد، 1380) اعتماد عمومی ماهیتی جامعه شناختی دارد و می توان آن را در عرصه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه رصد کرد. ( نیه[12]  و وزلیکو [13] ، 1997) اعتماد عمومی حاصل باور افراد به توانایی های آنان در اثرگذاری بر فراگرد توسعه سیاسی و تصور آنان از مراتب پاسخ گویی وحساب پس دهی دولت اشاره دارد. (بلانگر[14] و  نادیو [15] ، 2005)

عشق و نفرت در برشی از تاریخ ایران

عشق و نفرت در برشی از تاریخ ایران
نگاهی به جلد دوم کلیدر دولت آبادی
ردپایی از صوقی در جلد دوم کلید به چشم نمی خورد ولی همواره دل نگران اویی. بی پناه و درمانده به چادر کلمیشی ها پناه آورده ولی گل محمد از ترس خبط انجام داده محل به او نمی گذارد و می خواهد تا به جای دیگر برود. این که خوب است. زمانی که در شب تاریک و جنگ تن به تن کشته ای دادند و کشته ای گرفتند صوقی به دنبالشان راه افتاد و فرار کرد. آنجا در این فکر بودند که با تیری خلاصش کنند تا چنانچه گیر افتاد نشانی از آنها ندهد. ولی صوقی با وجودی که دختری ضعیف و نحیف است این کار نمی کند که هیچ، خبر به کلمیشی ها آورد که ماجرایشان از جای دیگر لو رفته است.
آنجا که نادعلی با قاتل پدر همسفر می شود گل محمد را به فکر صوقی می اندازد: «گل محمد پشیمان از تندخویی خود، می اندیشید ای کاش آن شبی که صوقی به چادرها پناه آورده بود، نگاهش می داشت. ای کاش به نرمی با او سخن می گفت، جای و پناهش می داد. دخترک پریشان! به یقین او آمده بود که میان محل، زیر بال بلقیس بماند. او می خواسته همدم و همنفس خویشان و کسان مدیار باشد. او، آن کبوتر صحرایی، آهوی جفت گم کرده به زیر خیمه ی کلمیشی پناه آورده بود؛ اما کسی او را به خود وانگرفت. میدانی برایش نگشود، آغوش به رویش باز نکرد و به لبخندی دلش به جا نیاورد. رویش را سوزاندند. جبین بر او بستند. دست بر سینه ، واپسش زدند. راندندش. و این نه نیکمردی و مردمی ست. چنین کرداری ننگ ایل نشین ایرانی ست.»
جلد دوم «کلیدر» نیز به پایان رسید. زمستان شروع کردم و بهار به انتها رسید. هر وقت حس و حالی بود صفحاتی از آن را خواندم و لذت بردم. بلقیس همچنان سنگ صبور خانواده است آن هم در شرایطی که مرض به گله ی خانواده کلمیشی ها زده و بیچاره اشان کرده است. بیگ محمد خود را به هیزم کشی با شترهای اربابی به قافله ای می سپارد تا نان بی خورشت خود را تأمین کند و از این بابت خوشحال است؛  «شادیِ نرمی زیر پوست بیگ محمد می مُخید. روزنی به رهایی. بیگ محمد از خود پنهان نمی داشت که شاد است. قدم ها را محکم تر بر می داشت و پا به پای سگش روبه چادرها می رفت.»
خان عمو بهتر می بیند به راهزنی شکم خود سیر کند و پیران کلمیشی خود را سرگرم جمع و جور کردن گله ای می کنند که درد و مرض چون گرگ گرسنه آن را تکه و پاره نموده است. مارال و گل محمد که عشق پنهانی درونشان را به آتش کشیده و گرسنگی و ناداری عرصه را بر آنان تنگ نموده است به وصلتی تن می دهند تا در سایه محرمیت زیر آسمان خشک زمستان هیزم جمع کنند و سرمای سوزان را به هر دربه دری به بهار وصل نمایند تا خدا چاره ای سازد. و از این اتفاق تنها زیور است که می بیند و آب می شود و دم بر نمی آورد.
ماه درویش که درالتهاب عشق و عاشقی و دزدانه در نیمه شبی دست شیرو را گرفت و از آبادی رفت اکنون در غم نان و تأمین یار به فلاکت و بدبختی گرفتار آمده است « نگاه ماه درویش – نمی دانم چرا به حسرت – بر چهره ی شیرو ماند. حسرت گلی که بر باد می شود؟ جانی که تاراج می شود؟ زنی که در هم می شکند؟ نمی دانم! نمی دانم! اما آدمیزاد، درد و دریغ را پیش از این که از راه برسد، بو می کشد. چه رسد به این که درد و دریغ در خانه اش جا خوش کرده باشد. خانه ی کوچک ماه درویش. زندگانی کوچک جفتی غریب. دو کبوتر.
به چشم ماه درویش، این زن همان شیرو نبود. بود؟ هموکه غم در چهره اش دوام نمی آورد؟ که افسردگی را خوار می شمرد؟ همان تیغ برهنه؟ این زن، آیا همان شیرو بود؟ همو بود که چنین خُرد و شکسته شده بود؟
چه زود! چه زود شیرو! کجا شد آن جسارت عشق؟! سر انگشتهایت ساییده شده اند و چشم هایت به این خو کرده اند که فقط به یک نقطه نگاه کنند. به یک نخ. به دست هایت و به کارد و شانه ی قالیبافی. از یاد برده ای، از یاد رفته است عشق! قامت ات کشیده تر و باریک تر شده. لبهایت تر و تازگی خود را باخته است. سرخی گونه هایت شیرو! گونه هایت از زیر پوست بدر جسته اند و آرامشی عذاب آور در رفتارت ، در کردارت یافت شده است. آرام می روی. آرام می نشینی. آرام سخن می گویی و این آرامش تو نهفته در غمی است خاموش. بر زبان نمی آوری شیرو، بر زبان نمی آوری. خود، چنین خواسته ای؛ پندار تو را می خوانم. اما تو چنین نخواسته بوده ای. چنین شده است. چنین شده. اما تو، آن شیرو دیگر نیستی. زنی خوار شده، به خفت افتاده.
آهوی مست جلگه های ماروس، تو نیستی. بزی شکسته شاخ هستی علف ناچریده ، پای بسته . پای شکسته . عمر در سردابی بی آفتاب می گذرانی، یار من . دم بر نمی آوری. لب نمی جنبانی و خم بر ابرو نمی آوری. شادابی شیروی من کجا شد، شیرو؟»
و در این وانفسای فقر، دزدی، غارت و قتل «شیدا» پسر ارباب است که این سوک و آن سوک پنهان می شود تا به شیرو دست درازی کند. و قدیر – دوست شیدا – پدر افلیج خود را در خانه و آغشته به نجاست رها می کند تا با زن دایی خود درآمیزد؛ « دیوانگی، دمی در گریبان انسان چنگ می اندازد. شوق جوانسری و خواهش تن، تاب از تو می ستاند و در آن به معصومی بدل می شوی که چشمانت باز است و جایی را نمی توانی ببینی. دیگری قلاده ای را که به گردنت انداخته، می کشاند. به خود می کشاندت. در آن دم، در نهایت گناه، توبره ای به بی گناهی هستی. ردایی سپید بر تن داری ، اما چشمان و لبان و دستانت از خواهش تن پر شده است. میل، تمام تو را در قبضه ی خود گرفته است. دندان هایت طلب طعمه دارند. نفست بوی عشق می دهد. داغی ؛ نه، خودِ آتشی! شعله ای افروخته در یخزار. بر هر چه پندار، نظر می بندی . می ایستی.
پس درهم آمیختند. دو شعله. همبویی و همبوسی وهماغوشی. دمی دیگر، همتن شدند. گم در بخار و گرمای خود. آغشته به هم. عرق کرده، خشکیده دهان و عطشناک. عشق دزدانه. پرشتاب، آمیخته به آتش هراس. سرکشیدن قدحی یخاب در قعر آفتاب. تاختن نریان. برآمدن جرقه ای. گم شدن جرقه ای. غریوی در بیابانی خاموش. عشق دزدانه. جانخنده ای در بستر سردِ اندوه. شتاب و گریز. تشنه ای که تنها یک بار، و هر بار چون آخرین بار بر چشمه ای گذری کند. سیر نوشی. اما چشمه ی تن و جان زن، تمامی کی دارد؟ بوسه. یک بار دیگر. باز هم. بلعیدن عطر نفس. مالش پوزه در شیب شکاف سینه ها، نرمی بازوها، بناگوش و میان موها، بوییدن . باز هم. غلتیدن برهم، در هم. به دندان جویدن سر شانه ها. درد خند. شو قناله. کوتاه . کوتاه. خنده های ندانستن. خروش های فرو خورده، بسته. سرانجام به زیر ران کشیدن. آغشته شدن. از هم و در هم شدن. گم شدن. گم در گم. اوج دیوانگی دیوانگان. شکستن. نیست شدن. نابود شدن. برهم یله. بی خودی. پشیمانی. تمام!»
آن هنگام که در زیبایی نثر دولت آبادی در وصف گل و بلبل محو می شوی با بازخوانی برشی از واقعیت های تاریخ که ناشی از جهل و فقر و ناآگاهی مردمان این مرز و بوم است بر خود می لرزی، بر خود می پیچی و از جا به در می روی. بیم و امید ، عشق و نفرت در جای جای داستان جاری است و خواننده را با خود از تاریخی دور و پرهراس به آینده ای نزدیک و پرامید رهنمون شده و وعده می دهد.

مطالعه برای تحقیق «نقش آگاهی در مشارکت مردم»

مطالعه برای تحقیق «نقش آگاهی در مشارکت مردم»

امروز مقاله «نقش مشارکت اجتماعی و اقتصادی روستاییان در طرح های عمران روستایی – مطالعه موردی : دهستان نساء» را از اینترنت گرفته و مطالعه کردم. برایم جالب بود. دکتر غلامحسین شیخ حسنی – استادیار گروه جغرافیای انسانی دانشگاه شهید بهشتی – و فهیمه مهمان دوست – کارشناس ارشد برنامه ریزی روستایی – زحمت آن را کشیده اند.

حرف اصلی تحقیق و پژوهش این است؛ آگاهی از اهمیت مشارکت و همچنین میزان مشارکت اهالی روستای «نساء» از اهالی روستای «ولایتمرد» بیشتر بوده و بر همین مبنا رشد، توسعه و پیشرفت طرح های عمرانی روستای «نساء» از روستای «ولایتمرد» پیشی گرفته است.

به نظر می رسد سنجش «آگاهی» و «میزان توسعه و پیشرفت» مقایسه ای دو روستا از طریق «پرسشنامه» به دست آمده است. محقق در چکیده این تحقیق می گوید: از این دو روستا تعداد 90 نفر از سرپرستان خانوارها با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران (52 نفر از روستای ولایتمرد و 38 نفر از روستای نساء) به عنوان نمونه های پژوهش انتخاب گردیدند و به پرسشنامه پژوهش پاسخ گفتند.

آیا پرسشنامه ها از استانداردهای لازم برای تعیین موضوع مورد نظر برخوردار است یا خیر ؛ همچنان برای من نامشخص است و برای رسیدن به پاسخ بیشتر بررسی کنم ولی یقین دارم بررسی میزان مشارکت مردم در طرح های مختلف مستلزم پارامتری متعدد و مختلفی است. چیزی که محقق در قسمت دیگری از این تحقیق به آن اشاره کرده است: «البته عوامل زیادی در مشارکت روستاییان تاثیر گذار است که بررسی کامل آن از حوصله تحقیق حاضر خارج است. اما با توجه به بررسی و تحلیل داده های به دست آمده از پرسشنامه ، عوامل مهمی از قبیل میزان درآمد اهالی روستا و همچنین سطح تحصیلات در تفاوت میزان مشارکت در میان دو روستای مورد مطالعه موثر بوده اند.»

اطلاعات به دست آمده از مقاله فوق به من کمک کرد تا موضوع مورد نظرم را بهتر درک کنم. پروژه ای شاخص با عنوان «ساماندهی رودخانه برزک» در حوزه مدیریت بحران شهرستان کاشان با مشارکت اهالی در حال انجام است. نقش مردم و به خصوص هیئت امنا در پیشرفت آن حائز اهمیت است. تا جایی که شرکت آب منطقه ای استان آن را به عنوان پروژه شاخص در حوزه رودخانه ای کشور برشمرده است. مشابه این پروژه در دیگر مناطق شهرستان با برخوردهای متفاوتی از طرف مردم مواجه گردیده است. به نظر می رسد می توان با استفاده از پرسشنامه مناسب دلایل این تفاوت را بررسی نموده و مبنای اقدام لازم برای دیگر مناطق  قرار داد.

فاکتورهای قابل بررسی در راستای آگاهی عمومی و میزان مشارکت مردم در طرح ها، متعدد و مختلف است؛ «تحصیلات ذینفعان»، «میزان درآمد» ، «سن و جنس»، «اعتماد عمومی به دولت، شورا، دهیاری و شهرداری ها و مردم تحت قالب هیئت امنا بعنوان اجرا کننده طرح ها»، «سابقه ذهنی مردم از دیگر پروژه های عمرانی اجرای شده در منطقه»، «میزان آگاهی مردم از ضرورت اجرای طرح»، «نقش مردم در پیشنهاد طرح» و «تناسب طرح با نیازهای ضروری مردم»  بخشی از مواردی هستند که روی هم رفته می توانند میزان مشارکت و همراهی مردم را در طرح های عمرانی تعیین کنند و البته می توان احتمال داد که نتایج تحقیقات در نقاط مختلف شهرستان متفاوت باشد. آیا پرسشنامه محک قابل اطمینانی برای تعیین موارد مطرح شده است ؟ پرسشنامه ها در این خصوص از پیش تعریف شده و استاندارد می باشد؟ پرسشنامه های امکان درجه بندی نیز به محقق می دهد یا صرفاً مقایسه ای است؟

گزارشی از دیدار نوروزی نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل

عشق باید خدایی باشد

گزارشی از دیدار نوروزی نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل

دیدار نوروزی به این زیبایی ندیده بودم. مدیران آمدند و رفتند. فرصت کوتاه دیدار، بارها و بارها دفتر نماینده پر و خالی شد. التهاب عشق در فشار دست ها و دیده بوسی لب ها جان گرفت و در فضایی صمیمی بال و پر گستراند. گویی خیل مشتاق آمده اند تا بر ضریح مهربانی طواف قدردانی به جای آورند. زمزمه احترام در نگاه ساکت حاضران فضا را در هم می پیچید و ترنم بهاری را در برهه ای از تاریخ سرد و بی روح کاشان جاری می ساخت . عباسعلی منصوری با خضوع ، ادب و احترام همیشگی در ورودی دفترش خوش آمد می گفت و برای همگان آرزوی بهترین ها می کرد.

منصوری چهار سال نمایندگی مردم را در عهده داشت. در این فرصتِ کوتاه به همگان ادب و احترام کرد و مردم را در مهمانسرای خوشرویی به ضیافت مهربانی دعوت نمود. آمدنش نیز چنین بود. نه حقه ای سوار کرد و نه تبلیغات انتخاباتی اش را مهندسی نمود. نه برای کسی پرونده سازی کرد و نه با مکر و حیله رقبا را از میدان به در نمود. نه خود را وام دار گروه و جناح سیاسی نمود و نه بر عواطف مذهبی مردم سوار شد. نه خود را بر جایگاههای مقدس تحمیل نمود و نه از سازمان و نهاد و اداره ای یاری گرفت. منصوری صاف و ساده بعد از یک جهاد سی ساله در ارتش جمهوری اسلامی و پس از گرفتن حکم بازنشستگی، وارد گود رقابت های انتخاباتی شد و با وجود رقبای قدر قدرت؛ جوانمردانه بازی کرد و پیروز میدان شد و با خیالی راحت در پیشگاه وجدان و انصاف پا به مجلس گذاشت و شبانه روز برای مردم دوید و خدمت نمود.

می گویند منصوری فقط سنگ آران و بیدگل را به سینه زد. چنین باشد یا نباشد چیزی است که باید در کارنامه منصوری دید و منصفانه قضاوت نمود. فرض کنید چنین باشد. مردانی از کاشان در دوره های متوالی پیش از این مسئولیت نمایندگی را به عهده گرفته و شاید به تقویت کاشان همت نموده اند و به طرف کاشان غش کرده اند. یک دوره هم بگذاریم آران و بیدگلی ها جبران مافات کنند. آسمان که زمین نمی آید. آران و بیدگل هم آبادتر شود و توسعه پیدا کند، افتخار کاشان است. مگر نه این است که می خواهیم استان شویم. استان شدن در گرو این است که به همه ی شهرستان های دور و اطراف پر و بال داده و بها دهیم.

برای بعضی چیزها نمی توان با عدد و رقم چرتکه انداخت. عشق ، مهربانی، مرام، مردانگی از این دست چیزهاست. قانون بردار نیست و قابل محاسبه نمی باشد. مردم ایران قانع ، نجیب و با گذشت هستند. چیز زیادی از مسئولین نمی خواهند. تنگناهای اقتصادی دولت را می بینند و می توانند مشکلات معیشتی و بیکاری و چیزهایی از این دست را تحمل کنند ولی چیزهایی دیگری وجود دارد که برایشان با اهمیت است. بازی جوانمردانه را درک می کنند. صداقت را می فهمند. احترام را می شناسند از اینرو یقین دارم مسیر نگاه تک تک مردم کاشان و آران و بیدگل در نمایندگی مردم برای مجلس شورای اسلامی به منصوری می رسد اگرچه توفیق خدمت در دوره بعدی فراهم نگردید.

منصوری اگر از ولایت گفت؛ امتحان داده ی ولایتمداری در میدان مبارزه با دشمن بود. اگر از انقلاب گفت، فرزند انقلاب بود. اگر از جبهه و جنگ و شهادت گفت؛ در دوران مبارزه جان خود را کف دست گذاشته و برای این آب و خاک مبارزه کرده بود. اگر از خدمت به مردم گفت، دوره های خدمت را یکی پس از دیگر در عمل طی کرده تا به اینجا رسیده بود. منصوری اگر از «ولایت»، «انقلاب» ، «جبهه و جنگ و شهادت» می گفت شایسته ی او بود. چرا که «ارزش ها» از جانفشانی او و همرزمانش معنی می گرفت و هیچگاه ارزش ها ابزاری برای طی مسیر کردن او نشد و اینگونه بود که عشق او که عشق الهی است در جان و دل مردم جا گرفت و برای همیشه محفوظ خواهد ماند. نوروز بر همه ی آزادمردان مبارک باد.

نقد حرفه ای ؛ اصلاح امور یا تضعیف سازمان ها

نقد حرفه ای ؛ اصلاح امور یا تضعیف سازمان ها

دوست عزیزی در واکنش به یادداشت «صدا و سیما دست به دامان تلگرام شد» ؛  عملکرد صدا و سیما جمهوری اسلامی را یک به یک برشمرده و گفته است: «کمتر سازمان و دستگاهی در ایران چنین تکثر و تنوعی را در مأموریت ها و وظایف خود شاهد است» و از بسیاری از جهات قدرتمند ترین رسانه و نهاد آموزشی – فرهنگی در ایران به شما می رود و در ادامه گریزی به شبکه های مخرب ماهواره ای زده و یادآور شده است این شبکه ها جذابیت های خود را به واسطه شوهای جنسی، رقص و آواز و برنامه های غیراخلاقی کسب کرده اند. نویسنده در ادامه به مطالب متنوع دیگری در زمینه های مختلف پرداخته است.

این که «صدا و سیما» چون «درویشان» همه چیزی به «کشکول» خود دارد بحثی نیست؛ به گفته دوست عزیز – نقل به مضمون - متولی شرکت های فیلم سازی است، روزنامه منتشر می کند، جشنواره برگزاری می کند، کتاب چاپ می کند، سروش دارد، آموزش می دهد، دانشگاه دارد و شاید تا چند سال دیگر هم به کار واردات و صادرات بزند. خوب است و نکو است و هر کدام در جای خود قابل بحث و نقد است و البته بررسی همه اینها در یک یادداشت و مقاله نمی گنجد. با این وجود در یادداشت مذکور تنها یک وجه صدا و سیما بررسی شده است؛ «روابط عمومی صدا و سیما برای اطلاع رسانی در روزهای تعطیل نوروز از تلگرام مدد گرفته است». صدا و سیمایی که خودش به تنهایی بنگاه عظیم و بی رقیب اطلاع رسانی است متوسل به شبکه های اجتماعی شده است. همین و بس.

نویسنده از جایگاه یک «خبرنگار» وضعیت اطلاع رسانی صدا و سیما در روزهای تعطیل نوروزی را بررسی کرده است و شاید دوستان از زوایای دیگر به موضوع نگاه کنند. یکی از جایگاه «سیاست» و دیگری از جایگاه «معماری» ، «بازار» ، «ساخت و ساز»، «خرید و فروش» و... قطعاً هر دیدگاهی در جایگاه خود قابل نقد ، بررسی و احترام است. ولی توجه داشته باشیم، این که تا حرفی زده شود آن را بعنوان تضعیف سازمان های زحمتکش قلمداد کنیم کمی دور از انصاف است و باید گفت به برکت تعدد شبکه های اطلاع رسانی ، تاریخ مصرف این حرف ها گذشته است. همه باید خودمان را برای نقد شدن  آماده کنیم و البته تحمل ها را نیز افزایش دهیم.

یادداشت این دوست عزیز و مطالب دیگر دوستان در کانالی با نام «نقد و نظر» بازنشر گردیده است. دوستانی که تمایل دارند می توانند از طریق لینک زیر به این کانال محلق شوند. باعث خوشحالی و افتخار خواهد بود که با مطالب خوبشان در کامل تر شدن موضوع مشارکت نمایند.

لینک کانال نقد و نظر:

https://telegram.me/rafieebarzoki

وقتی صدا و سیما دست به دامان تلگرام می شود

تقدیم به یک دوست

وقتی صدا و سیما دست به دامان تلگرام می شود

دیشب برای اولین بار دلم به حال صدا و سیما سوخت. حرف درآورده بودند که رئیس رسانه ملی قهر کرده و سر کار نمی آید. روابط عمومی تکذیبیه صادر کرد و کارکنان ساعی و پرتلاش این رسانه در شبکه های تلگرام دست به دست هم دادند تا تکذیبیه را به اطلاع مردم برسانند و بگویند؛ اینطورها هم که می گویند نیست. کم مانده بود متوسل به قسم و آیات شوند که جناب سرافراز در محل کارشان حاضر است. این نشان به آن نشان که دور روز مانده به تحویل سال با فلان خبرگزاری مصاحبه کرده است و روز سال تحویل در محل کارش حاضر شده است. یکی هم نشانی دقیق تری داد و گفت؛ «خودم با چشم های خودم دیدم وقتی می خواستم به طبقه چهارم ساختمان شیشه ای صدا و سیما بروم جناب رئیس به من لبخند زد و حتی سلام علیک و عید نورزی کردیم و دیده بوسی برقرار بود و قس علی هذا.»

آخر یک نفر نیست به این آدم های بلانسبت شما، بیکار و بی عار و حرف مفت دربیار بگوید چرا روز تعطیل شایعه درست می کنند. وقتی همه ی روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت ها و نمی دانم هر رسانه موثر و اثرگذار تعطیل است ؛ وقت حرف مفت زدن است؟ باز خدا را شکر که چیزی به نام «تلگرام» درست شده است و دولت هم علی رغم همه فشارها دست فیلتر را بیخ گلویش فشار نداده است.حالا اگر تلگرام نبود، چگونه می توانستیم تکذبیه روابط عمومی صدا و سیما را به اطلاع مردم برسانیم؟ 

البته پیش خودمان بماند، وقتی روسای خودی سازمان ها و ادارات و متولیان امور در تنگنای شایعه و حرف مفت و از این چیزها گیر می کنند علی القاعده دست به دامن صدا و سیما می شوند که موضوع را رفع و رجوع کند و بعضی وقت هم ماست مالی کند ولی این که صدا و سیما از «تلگرام» استمداد می طلبد تا شائبه ها را از دامان رئیس این رسانه ملی پاک کند خود قصه ی پرغصه ی دیگری است که باید در کلیدواژه های «دشمن» ، «آمریکا» ، «صهیونیزم» ، «امپریالیزم» ، «بودجه» و تنگنای بودجه جستجو کنیم.

البته کمی منصف باشیم. همه ی تقصیرها مال دشمن نیست. خودمان هم گیر و گورهایی داریم. یکی به من بگوید چرا از هرکس می پرسیم چه شبکه ای را نگاه می کند انگشت ها به سمت شبکه جاسوسی «بی بی سی» اشاره می شود که هفت ساعت برنامه در شبانه روزی بیشتر ندارد ولی وقتی می گوییم «صدا و سیمای ملی» مثل این که نعوذبالله کفر گفته ایم! همه جور انگ و تهمت و تمسخر و توهین طراحی می شود تا تولید ملی را به حاشیه براند. البته خدا را شکر روابط عمومی صدا و سیما اطمینان داده است بعد از تعطیلات نوروز به محض این که قوه قضائیه و دادگاه و دادستانی شروع به کار کنند افراد مغرض را معرفی نموده و پیگیری های لازم را انجام خواهد داد تا دیگر کسی هوس نکند شایعه درست کند و بلانسبت شما حرف مفت دربیاورد.

 صدا و سیما این همه هزینه کرده است. این همه شبکه درونی و بیرونی ، آموزشی و خبری و فرهنگی و مذهبی ، فیلم و تفریح و کودک و نوجوان درست کرده است که عزیزان همه را ول کنند و به شبکه های خارجی پناه ببرند. آخر خدا رو خوش می آید؟ اصلاً مگر پول علف خرس است که صدا و سیما این همه هزینه کند و ما نگاه نکنیم تا جایی که عوامل زحمتکش رسانه ملی مجبور شوند برای اطلاع رسانی یک تکذیبیه به تلگرام متوسل شوند.

برای من کمتر فرصتی پیش می آید تا شبکه های رسانی ملی را نگاه کنم ولی از همه عزیزان درخواست می کنم در سال 95 برای یک بار تصمیم جدی بگیریم محض رضای خدا شبکه ها صدا و سیما را نگاه کنیم. اگرچه قبول داریم خیلی از تولیدات از لحاظ کیفی در سطح پایینی قرار دارد ولی بالاخره پول بیت المال هزینه شده است و حیف است که بیننده نداشته باشد و سزاوار نیست روز به روز از تعداد بیننده های صدا و سیما کم شود. دوستان ساعی و زحمتکش ما در صدا و سیما هم قول می دهند از لحاظ کیفی فکر به حال این اوضاع نابسامان کنند. انشاءالله

از نور واهمه دارند و به آسمان سنگ می اندازند

از نور واهمه دارند و به آسمان سنگ می اندازند

شبکه های اجتماعی فرصتی برای گفتگو است ولی افرادی که از نور می ترسند ، همواره هراس دارند تنویر افکار عمومی وضعیت شکننده و لرزان آنان را با مشکل مواجه سازد. از اینرو بی وقفه تلاش می کنند تا با ایجاد فضای تهدید و ارعاب فضای گفتگو را تنگ تر و تنگ تر نموده و صدای منتقد را خاموش کنند.

به محض آن که نفسی هرچند خفیف در شبکه های اجتماعی می پیچد ، مواردی از تبصره و ماده قانونی یادآوری شده و خط و نشان های ناملموس کشیده می شود.

ورود به زندگی شخصی افراد و تجسس نقاط ضعف و کمبود در حیطه کار و پست و مسئولیت منتقدان، حیله ی دیگری برای کنترل و تحت فشار قرار دادن نامحسوس کسانی  است که حرفی برای گفتن دارند.

اگر به خوبی در موضع گیری این افراد دقت کنیم در می یابیم که از طرح موضوع به شدت واهمه داشته و به جای بحث راجع به اصل و اساس مطالب منتشر شده تلاش می کنند حاشیه های آن را پررنگ نموده و هزینه های مادی و معنوی گوینده مطلب را افزایش دهند تا دیگر کسی هوس نکند حرف بزند و کلمه ای به زبان آورد.

البته ناگفته پیداست اظهار نظر در خصوص مسائل مختلف جامعه شرایط حرفه ای و خاص خود را طلب می کند. گفته های نامعتبر، گمانه زنی ، توهین ، هتک حرمت اشخاص حقیقی و حقوقی و مطالب غیر مستند از منابع غیرموثق را نمی توان در جایگاه اظهار نظر کارشناسی در فضای گفتگو تلقی نمود و از آن دفاع کرد.

نویسنده حرفه ای تلاش می کند تا مطالب مستند از شخصیت های حقیقی و معتبر و همچنین نظرات مردم را بر اساس یک روال منطقی در کنار هم قرار داده و نظرات موافق و مخالف را احصا نموده و نتیجه گیری را به مخاطب خود واگذار نماید.

کاری که در مطلب <واکنش ها به ادعای منصوری> انجام شد تلاش شده است در این راستا باشد.

نویسنده در هیچ جای مطلب از اظهار نظر شخصی بهره نبرده است. تنها نظرات نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی را از یک سو مطرح نموده و واکنش ها نسبت به آن را برشمرده است.

این که ادعاهای مطرح شده درست است یا خیر متوجه کسی است که آن را مطرح نموده است و نمی توان به واسطه نقل قول، شخص نویسنده را مواخذه نمود. پیام واضح و مشخص مطلب آن است که ادعایی از سوی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی مطرح شده که حقی از مردم کاشان و آران و بیدگل ضایع شده است و به همین جهت گریه و ناراحتی افرادی را باعث گردیده است.

این ادعا درست یا نادرست با واکنش هایی مواجه گردیده است. بعنوان مثال در یک مطلب سراسر توهین وی را با خواننده ترک مقایسه نموده و گفته اند مگر تو ابراهیم تاتلیسی که پای ترانه هایت گریه کنند.

شوربختانه باید گفت برخی افراد در شبکه های مجازی در قامت نویسنده و صاحب نظر عرض اندام می کنند که به محض باز کردن دهان چیزی جز تهدید و توهین شنیده نمی شود. در هر صورت این را می توان حداقل کارکرد  شبکه های اجتماعی دانست که به این واسطه ماهیت واقعی افراد را از پشت قاب به ظاهر موجه آنان آشکار و عیان می سازد.

امید دارم که کاربران محترم به حداقل های شبکه های مجازی بسنده ننموده و با طرح مباحث مهم اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی در یک فضای آزاد و به دور از خط و نشان کشیدن های امنیتی فرصتی فراهم آورند تا فرهنگ گفتگو کارشناسانه و عالمانه در بطن جامعه نهادینه گردد. انشاءالله

نگاهی به نقش «رها» در فیلم «کیمیا»


نگاهی به نقش «رها» در فیلم «کیمیا»

برخوردهای دوگانه صدا و سیما با حجاب


شب عید که خانم «گلوریا هاردی» را در برنامه نوروزی سیما دیدم؛ نفسم بند آمد. «گلوریا» به همراه شوهر ایرانی اش به برنامه نوروزی دعوت شده بود. همانطور که خودش صادقانه گفت، دو رگه است. پدر فرانسوی و مادر ایرانی. و البته اینها مسائل شخصی است و خیلی به من ربطی ندارد. آنچه باعث آشفتگی من شد «زلف» گلوریا بود که در سریال کیمیا و در نقش اثرگذار «رها» آن طرف مرز «پریشان» بود و این طرف مرز با حجاب کامل چند روزی مهمان خانه های ما شد.

این که یک خانم ایرانی می تواند آزاد و رها و با موهای آراسته در کنار بازیگران مرد ایرانی نقش آفرینی کند و آب از آب تکان نخورد موضوعی نیست که به راحتی از کنار آن بگذریم. بالاخره باید تکلیفمان را حداقل با خودمان مشخص کنیم. «حجاب» همواره به عنوان یک اصل و اساس برگرفته از آموزه های دینی مورد توجه مردم و مسئولین بوده است و رفتارها و برخوردهای دوگانه با این اصل مشخص و غیرقابل تفسیر مردم را سردرگم نموده و می تواند در بلند مدت آثار مخربی بر اعتقادات مردم داشته باشد.

مردم می پرسند آیا حجاب موضوعی جغرافیایی است؟ یعنی در چاردیواری کشور جمهوری اسلامی ایران موضوعیت پیدا می کند و الزامی است ولی وقتی از مرزهای جغرافیای خارج شدیم می توانیم روسری را برداشته و به آن توجه نکنیم؟ مثلاً تهیه کنندگان فیلم برای قسمت هایی که نیاز به صحنه هایی از زنان بی حجاب دارند به کشورهای خارجی مثل هند ، تاجیکستان و روسیه و فرانسه رفته و آزادانه قسمت های مورد نظر خود را فیلمبرداری نمایند و قسمت های باحجاب را در کشور دنبال نمایند. نکته جالب توجه آن است که همین فیلم ها و سریال ها به عنوان یک اثر ارزشی و فرهنگی از سیما به عنوان رسانه ملی پخش شده و در اختیار مردم قرار می گیرد.

مردم می پرسند آیا حجاب موضوعی سیاسی است؟ اگر چند تار مو خانمی که در خط و ربط مشخصی قرارندارد دیده شود ؛ بی حجابی است و دنیا به آخر رسیده است ولی اگر کاری به این حرف ها نداشته باشد و سیاسی فکر نکند و موضع گیری ننماید می تواند خارج از مرزهای جغرافیایی با گیسوان آراسته در کارهای سینمایی ظاهر شده و هنرنمایی کند.  

الحمدالله اصول برگرفته از دین و آموزه های دینی در باورها و اعتقادات مردم ریشه دوانده و نهادینه شده است و به راحتی قابل تغییر و دست اندازی مغرضان و ناآگاهان نمی باشد ، با این وجود شایسته است دقت کنیم تا اعتقادات مذهبی جامعه با پرهیز از هرگونه رفتار دوگانه، خطی و سیاسی پاک و پاکیزه باقی بماند. انشاءالله

واکنش ها به ادعای منصوری

واکنش ها به ادعای منصوری

تهدید ، توهین و ارعاب یا پاسخگویی منطقی و مستدل همراه با ادب و احترام

نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل درمصاحبه اخیر خود گفته  است؛ «در سال 94 حقی از مردم کاشان و آران و بیدگل ضایع شد» و آن را بعنوان تلخ ترین خاطره خود از سال 94 ذکر نموده است. تلخی که در در کنار شیرینی برجام قابل هضم است. منصوری می گوید: «شاهد گریه ها و غم های زیادی بودم... مردم همیشه نسبت به مظلوم حساسیت نشان می دهند و این را – باز ماندن از رقابت های انتخاباتی - ظلم در حق مردم می دانم.... ما انقلاب کردیم جمهوری اسلامی را به وجود آوردیم تا ظلم از بین برود ولی جوانان ظلم آشکاری را مشاهده کردند. ماها که در سیاست هستیم می توانیم هضم کنیم ولی برای جوانان خیلی سخت است»

خوشمان بیاید یا نیاید این ادعایی است که از طرف شخصیتی معتبر مطرح می شود. فردی که چهارسال نمایندگی مردم کاشان و آران و بیدگل را عهده دار بوده و همچنان این امانت را تا خردادماه 95 عهده دار است. شخصیتی که عضویت و مسئولیت کمیسیون های مهم سیاسی ، اجتماعی و امنیتی کشور را در برهه های مختلف بر دوش گرفته و همچنان مورد وثوق بسیاری از مردم منطقه است.

منصوری می گوید هرگونه تخلفی از وی سراغ دارند به صورت علنی برای مردم اطلاع رسانی کنند و هواداران منصوری معتقدند اگر مجوز حضور در رقابت های انتخاباتی به آنان داده می شد – حتی در شب انتخابات و بدون حضور تبلیغاتی درمهلت قانونی -  نه تنها برنده انتخابات بودند بلکه 120 هزار رأی مردم شهرستان های کاشان و آران و بیدگل در سبد آنان ریخته می شد. همه ی اینها مباحثی است که در بین بخش عمده ای از مردم وجود دارد و  نباید با پاک کردن صورت مسئله تصور کنیم از اذهان عمومی نیز فراموش می گردد و چنانچه به صورت شفاف پاسخی قابل قبولی برای مردم ارائه نشود همچنان بعنوان نقطه ای تاریک در انتخابات کاشان و آران و بیدگل خواهد ماند.

واکنش های مخالفان منصوری نیز جالب توجه است. یکی از هواداران ساداتی و منتقد منصوری می گوید: «مگر جنابعالی ابراهیم تاتلیسی که برات گریه کنند؟! یا مگر مردم کاشان و آران و بیدگل اینقدر اشکشان دم مشکشان است که مثل مردم ترکیه پای ترانه های ابراهیم تاتلیس گریه کنند؟!» و در پایان یادداشت خود می گوید: «آقای منصوری بیدار شو. الان در اسفند 94 هستیم. چهار سال از آن تاریخ گذشته، مردم آران و بیدگل 4 پیراهن بیشتر پاره کرده اند، مردم کاشان این بار حساب شده تر رأی دادند، چرا نمی خواهی از این کما خارج شوی؟!»

هوادار دیگری ساداتی و منتقد منصوری می گوید: «آقای ... دیگه حال همه رو بهم زدی بسکه این حرف های مفت این آقا را هی تکرار می کنی بسه دیگه»

انتخابات کاشان بدون حضور کاندیدای مدعی برگزار شد و به همت شورای اصول گرایی، شاهین اقبال بر دوش منتخب جوان و گمنام نشست و پرسش های اساسی در ذهن مردم بر جای گذاشت. با در نظر گرفتن شرایط موجود می توان با موج تهدید، ارعاب، توهین منتقدان را مجبور به سکوت نموده و بخواهیم ؛ نگویند، ننویسند و نپرسند آنچه دغدغه ذهنی اکثریتی از آنان است یا با ادب و احترام و پاسخ های منطقی و مستدل و محکمه پسند موجبات اقناع عمومی را فراهم سازیم.