روزشمار وقایع مشروطه
۱۲۷۰ـ ۱۲۷۱: بحران تنباکو
در پی واگذاری امتیاز تنباکو به تالبوت، از اتباع بریتانیا، نهضتی با رهبری علما، ازجمله میرزای شیرازی در نجف (که با فتواهای خود بهویژه حکم تحریم تنباکو این نهضت را هدایت میکرد) و میرزای آشتیانی در تهران، در مناطق گوناگون ایران برای فسخ این قرارداد برپا شد که سرانجام ناصرالدینشاه را به لغو این امتیاز واداشت و حتی به سرنگونی دولت وقت بریتانیا (به ریاست لرد سالیبوری) منجر گردید.
۱۲۷۵: ترور ناصرالدینشاه
ناصرالدین شاه به دست میرزارضا کرمانی ترور شد.
۲۰ آذر ۱۲۸۴: اقدام علاءالدوله در به چوب بستن تجار
علاءالدوله، حاکم تهران، به بهانۀ گرانی قند چند تن از تاجران سرشناس را احضار کرد و به چوب بست.
۲۲ آذر ۱۲۸۴: مهاجرت صغری
روحانیان تهران در اعتراض به اقدامات عینالدوله، صدراعظم وقت، به حرم عبدالعظیم رفتند. آنها در آنجا تحصن کردند و خواستار عزل علاءالدوله، اخراج نوز بلژیکی و تأسیس عدالتخانه شدند. در پی این تحصن، مظفرالدینشاه اعلامیهای مبنی بر تأسیس «عدالتخانه» صادر کرد که در آن از «تأسیس عدالتخانۀ دولتی برای اجرای احکام شرع و قانون معدلت اسلامیه که عبارت از تعیین حدود و احکام شریعت مطهر است» صحبت میشد. افزونبراین، شاه حاکم تهران را هم عزل کرد.
۷ اردیبهشت ۱۲۸۵: تعلل عینالدوله در تأسیس عدالتخانه
عینالدوله، صدراعظم وقت، بهرغم دستور شاه، در ایجاد عدالتخانه تعلل ورزید. به همین دلیل آزادیخواهان وی را خائن خواندند و برای نشان دادن مخالفت خود با او، به قیام و تحصن دست زدند و خواستار عزلش شدند.
۱۹ تیر ۱۲۸۵: به قتل رسیدن طلبۀ جوانی به نام عبدالحمید
وقتی شیخ محمد سلطان الواعظین، از وعاظ نسبتاً مهم تهران، در قشونخانه بازداشت شد، آیتالله بهبهانی به طلاب خود فرمان داد به ساختمان قشونخانه حمله کنند و شیخ را رها سازند. در این اقدام سید عبدالحمید، طلبۀ جوان، به قتل رسید. همین مسئله سبب شد گروه وسیعی به تحصن در مسجد جامع تهران دست زنند. در میان این تحصنکنندگان سید محمد طباطبایی، سید عبدالله بهبهانی نیز حضور داشتند.
۲۳ تیر ۱۲۸۵: مهاجرت کبری
پس از بیتوجهی عینالدوله به تحصن مسجد جامع، و خشونت وی نسبت به مردم تظاهرکننده، علما، برای شدت بخشیدن به جنبش راهی قم شدند و این گونه به تحصن خود ادامه دادند.
۲۶ تیر ۱۲۸۵: پیوستن آیتالله نوری به متحصنان
شیخ فضلالله نوری سه روز پس از حرکت سیدین بهبهانی و طباطبایی عازم قم شد و با حرکت وی، انبوه علما و روحانیان پایتخت در برابر عینالدوله موضع گرفتند و نسبت به نهضت همدلی نشان دادند.
۲۸ تیر ۱۲۸۵: تحصن در سفارت بریتانیا
نخست حدود پنجهزار نفر از نیروهای انقلابی در باغ سفارت بریتانیا در تهران تحصن کردند، اما در ۷ مرداد تعداد آنها به دوازدههزار نفر و در ۱۱ مرداد به چهاردههزار نفر رسید.
۷ مرداد ۱۲۸۵: عزل عینالدوله
در این روز مظفرالدینشاه عینالدوله را از صدارت عزل کرد و مشیرالدوله را به جای او به صدارتعظمایی گماشت.
۱۳ مرداد ۱۲۸۵: موافقت شاه با تشکیل مجلس
مظفرالدینشاه طی صدور فرمانی با تشکیل مجلس موافقت کرد، اما بعضی از مشروطهخواهان این فرمان را نپذیرفتند؛ زیرا عبارت «ملت ایران» در آن نیامده بود.
۱۴ مرداد ۱۲۸۵: صدور اعلامیهای از سوی شاه در تشکیل مجلس شورای اسلامی
بهرغم موافقت شاه با برپایی مجلس، عدهای از مشروطهخواهان با این اعلامیه مخالفت کردند و خواستار استفاده از عبارت «مجلس شورای ملی» به جای «مجلس شورای اسلامی» شدند.
۱۸ مرداد ۱۲۸۵: توافق بر سر تشکیل مجلس شورای ملی
در این روز سرانجام بر سر تشکیل مجلس شورای ملی توافق شد، اما تاریخ رسمی این فرمان شاه ۱۳ مرداد، که مصادف با سالروز تولد ایشان بود، تعیین گردید.
۱۴ مهر ۱۲۸۵: افتتاح مجلس شورای ملی
انتخابات مجلس شورای ملی در تهران پایان یافت و نخستین جلسۀ آن برگزار شد.
۲۳ آبان ۱۲۸۵: پیشنهاد تأسیس بانک ملی
به دلیل وضعیت نامناسب مالی کشور و تهی بودن خزانه وزیر مالیۀ وقت، میرزا ابوالقاسمخان ناصرالملک، در جلسۀ مجلس پیشنهاد استقراض از دولتهای خارجی را مطرح کرد که با مخالفت نمایندگان مجلس روبهرو شد و آنها برای اصلاح این وضع پیشنهاد تأسیس بانک ملی را مطرح نمودند.
۸ دی ۱۲۸۵: امضای قانون اساسی
قانون اساسی مشروطه، که تا حدودی متأثر از قانون اساسی ۱۸۳۱م بلژیک و ۱۸۷۹م بلغارستان بود، فقط یک هفته قبل از مرگ مظفرالدینشاه به امضا رسید.
۱۸ دی ۱۲۸۵: مرگ مظفرالدینشاه
مظفرالدین شاه بر اثر بیماری در ۵۴ سالگی در گذشت.
۲۸ دی ۱۲۸۵: و بر تخت نشستن محمدعلیشاه
در این روز محمدعلی شاه تاجگذاری کرد، اما در جشن تاجگذاری او نمایندگان مجلس دعوت نشدند.
۲۰ خرداد ۱۲۸۶: پذیرش پیشنهاد شیخ نوری دربارۀ متمم قانون اساسی
در این تاریخ تندروان حاضر در مجلس برخلاف میلشان پذیرفتند که نظر شیخ فضلالله را مبنی بر نظارت مجتهدان بر مصوبات مجلس، در متمم قانون اساسی بگنجانند.
اواخر خرداد و اوایل تیر ۱۲۸۶: ضدیت با مشروطه
عدهای از هواداران شیخ فضلالله نوری با برگزاری مجالس عزاداری در ایام فاطمیه، در منابر به طرفداری از آرای شیخ مبنی بر لزوم اصلاح مشروطیت سخنرانی کردند.
۲۹ خرداد ۱۲۸۶: مهاجرت شیخ فضل الله به حرم عبدالعظیم
شیخ نوری برای جلوگیری از انحراف مشروطیت از مسیر اصیل اسلامی آن، همراه جمع چشمگیری از علما و روحانیان، در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشست و تا ۲۵ شهریور در آنجا ماند.
۲۸ خرداد ۱۲۸۶: حمایت علمای نجف از شیخ نوری
آیات عظام خراسانی و مازندرانی، با ارسال تلگراف، موافقت خود را با دیدگاه آیتالله نوری دربارۀ نظارت پنج تن از مجتهدان طراز اول بر مصوبات مجلس اعلام کردند.
۶ مرداد ۱۲۸۶: انتشار لایحه از سوی شیخ فضلالله نوری
در این زمان شیخ فضلالله، که در حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کرده بود، لایحۀ خود را در انتقاد از انحراف مشروطه منتشر کرد.
۸ شهریور ۱۲۸۶: ترور امینالسلطان
در این روز امینالسلطان، صدراعظم وقت، در هنگام خروج از مجلس به دست عباسآقا، یکی از اعضای مجاهدین، به قتل رسید. طراح این سوء قصد حیدرخان عمواوغلی معرفی شد.
۱ مهر۱۲۸۶: ارسال متن فارسی معاهدۀ ۱۹۰۷ میان انگلیس و روسیه به وزارت خارجه ایران
انگلیس و روسیه بعد از یک قرن رقابت در این سال در برابر نیروی توفنده و تازه نفسی به نام آلمان اختلافات خود را ــ بیشتر به وساطت فرانسه ــ کنار گذاشتند و ایران را به سه منطقه تقسیم کردند: یک منطقۀ بی طرف و دو منطقۀ نفوذ شمال (برای روسیه) و جنوب (برای انگلیس). این توافق به قرارداد ۱۹۰۷ معروف شد.
۱۵ مهر ۱۲۸۶: تصویب متمم قانون اساسی
متمم قانون اساسی که شامل ۱۰۵ ماده بود در نخستین سالگرد مجلس به تصویب رسید.
۱۹ آبان ۱۲۸۶: وعدۀ محمدعلیشاه مبنی بر حمایت از مجلس
در این روز محمدعلیشاه در مجلس حضور یافت و حمایت خود را از این نهاد اعلام کرد.
۲۳ آذر ۱۲۸۶: عزل وزرا و عکسالعمل انجمنهای مشروطه خواه
در این تاریخ محمدعلیشاه در برابر تقاضای نمایندگان مبنی بر اخراج سعدالدوله از دربار، ناصرالملک رئیسالوزرا را زندانی کرد، وزیران را عزل نمود و علاءالدوله را که از سوی نمایندگان برای میانجیگری به دربار رفته بود دستگیر کرد. ازهمینرو فعالان جوان انجمنها به کمک نمایندگان آمدند و مجلس را سنگربندی کردند.
دی ۱۲۸۶: تجمع مردم در میدان توپخانه
شیخ فضلالله در این اجتماع مفهوم مساوات را ارتداد اجنبی دانست.
۱ دی ۱۲۸۶: تسلیم شدن شاه و تن دادن او به تقاضاهای مجلس
محمدعلیشاه زمانی که با حمایت گستردۀ مردم از مجلس روبهرو شد بار دیگر پشت قرآن را امضا کرد و متعهد شد که از مجلس حمایت کند. افزونبراین به تبعید سعدالدوله رضایت داد.
۸ اسفند ۱۲۸۶: سوء قصد به جان شاه
در این روز بمبی در اتومبیل جلوی کالسکۀ محمدعلیشاه منفجر شد که به کشته شدن دو تن از ملازمان او و مجروح شدن عدهای منجر گردید. در پی این اقدام حیدرعمواغلی، که مسبب این حادثه شناخته شده بود، دستگیر شد، اما در پی تهدید انجمنها شاه به آزادی او تن داد.
۱۴ خرداد ۱۲۸۷: استقرار محمدعلیشاه در باغ شاه واقع در حومۀ تهران
پس از ورود شاه به این باغ، هواداران مجلس که از حملۀ احتمالی قزاقها به مجلس بیمناک بودند ساختمان مجلس را احاطه کردند.
۲۲ خرداد ۱۲۸۷: درخواستهای شاه
در این روز شاه درخواستهای خود را مبنی بر بازداشت و تبعید جمعی از تندروان مانند میرزا جهانگیرخان شیرازی (سردبیر نشریۀ صوراسرافیل)، سیدجمالالدین واعظ، ملکالمتکلمین و … مطرح کرد. او در ۳۰ خرداد خواستههای خود را از مجلس افزایش داد و خواهان اختیاراتی شد که مغایر با قانون اساسی بود؛ ازهمینرو نمایندگان از پذیرش آنها سرباز زدند.
۲ تیرماه ۱۲۸۷: به توپ بستن مجلس
قزاقها به رهبری لیاخوف روسی و به دستور محمدعلیشاه به روی مشروطهخواهان مسلح و سنگرگرفته در مجلس، آتش گشودند و مجلس اول را تعطیل کردند. در پی این اقدام دورهای از استبداد آغاز شد که به استبداد صغیر معروف گردید.
۲۸ مرداد ۱۲۸۷: محاصرۀ تبریز
نیروهای سلطنتی پس از به توپ بستن مجلس، به محاصرۀ شهر تبریز، که مجاهدان آن به حمایت از مجلس برخاسته بودند، اقدام کردند.
۳ مهر ۱۲۸۷: شکست موقت نیروهای سلطنتی در تبریز
در این ماه نیروهای مجاهد تبریز توانستند نیروهای سلطنتی را شکست دهند. حکومت روسیه، که با شنیدن این خبر به هراس افتاده بود، به بهانۀ محافظت از جان و مال اتباع روسیه تهدید کرد که به این خطه از خاک ایران نیرو خواهد فرستاد.
۲۲ آبان ۱۲۸۷: تشکیل جلسه در باغ شاه
در این جلسه شیخ فضلالله و یارانش با مشروطه مخالفت کردند و اعلام نمودند که ادامۀ مشروطه موجب از بین رفتن تدریجی اسلام و کشور خواهد شد.
۶ دی ۱۲۸۷: هواداری صمصامالسلطنه از مشروطیت
صمصامالسلطنه، رئیس سابق ایل بختیاری که در پی فرمان شاه از ریاست این ایل عزل شده و مقام خود را به برادر واگذار کرده بود، اصفهان را تصرف کرد و هواداری خود را از مشروطیت اعلام نمود.
۱۹ دی ۱۲۸۷: ترور شیخ فضلالله
مخالفان شیخ که از تحریم مشروطه از سوی وی و یارانش ناخشنود بودند تصمیم به ترور او گرفتند. طرح ترور شیخ فضلالله در سفارت انگلیس و توسط کسانی چون حسینقلی خان نواب تهیه شد و کریم دواتگر آن را شبهنگام، زمانی که شیخ قصد بازگشت به منزل را داشت، به اجرا درآورد. گلولهای که او به سمت شیخ نوری نشانه رفته بود به پای چپ ایشان اصابت کرد و سبب شد شیخ بر زمین افتد، اما همراهان ایشان توانستند ضارب را دستگیر کنند.
بهمن ۱۲۸۷: نگارش رسالۀ «مقیم و مسافر»
این رساله را حاج آقا نورالله اصفهانی در دورۀ استبداد صغیر در دفاع از مشروطه به نگارش درآورد.
فروردین ۱۲۸۸: انتشار کتاب«تنبیهالامه و تنزیهالمله»
«تنبیهالامه و تنزیهالمله فی الزوم مشروطیه الدوله المنتخبه لتقلیل الظلم علی افراد الامه و ترقیه المجتمع» در دورۀ به توپ بستن مجلس و تعطیلی کامل مشروطه توسط علامه نائینی نگاشته شد. تقریظ دو تن از علمای بزرگ وقت، آیت عظام خراسانی و مازندرانی، بر این کتاب و اعلام منطبق بودن مندرجات آن بر شرع مبین از سوی ایشان، اهمیت و غنای محتوایی آن را نشان میدهد.
بهمن ۱۲۸۷ ـ فروردین ۱۲۸۸: تشکیل حکومت انقلابی در بسیاری از شهرها
در بسیاری از شهرهای ایران ازجمله گیلان، شیراز، همدان، بوشهر و بندرعباس، نیروهای مشروطهخواه حاکمان درباری ایالت یا ولایتشان را خلع کردند و ادارۀ شهر را به دست گرفتند.
۳ اردیبهشت ۱۲۸۸: خاتمۀ محاصرۀ تبریز
در این تاریخ محمدعلیشاه به محاصرۀ تبریز پایان داد و عفو عمومی اعلام کرد، اما این کار برای جلوگیری از مداخلۀ نظامی روسیه دیر بود.
۸ – ۵ اردیبهشت ۱۲۸۸: ورود نیروهای روس
سربازان روسی به فرماندهی ژنرال زنارسکی از مرز گذشتند و با چراغ سبز انگلیس، وارد خاک تبریز شدند. هرچند ورود این نیروها مردم تبریز را از گرسنگی نجات داد، وضعیت را برای انقلابیها وخیمتر کرد؛ زیرا قوای روسیه دشمن نیروهای انقلابی بودند.
اردیبهشت ۱۲۸۸: حرکت ارتش انقلابی مجاهدین از رشت به سمت قزوین
در این ماه نیروی انقلابی رشت به فرماندهی یفرمخان ارمنی از گیلان عازم پایتخت شدند.
۱۱ اردیبهشت ۱۲۸۸: موافقت شاه با اعادۀ قانون اساسی و برگزاری انتخابات
سفارتهای بریتانیا و روسیه، همپای حرکت نیروهای مجاهد اصفهان و گیلان به سوی تهران به محمدعلیشاه فشار آوردند تا با برگزاری انتخابات مجلس موافقت کند. بر اثر این فشارها بود که سرانجام شاه قاجار وعده داد در ۲۸ تیر ۱۲۸۸ مجلس شورای ملی دائر خواهد کرد و در ۱۰ تیر، قانون جدید انتخابات را امضا کرد.
۲۰ خرداد ۱۲۸۸: حرکت عشایر بختیاری اصفهان به سمت تهران
عشایر بختیاری به رهبری سردار اسعد عازم تهران شدند.
۹ تیر ۱۲۸۸: حرکت قوای روس به سمت ایران
دو دولت روسیه و بریتانیا که ظاهراً مخالف حرکت قوای انقلابی به سمت تهران و باطناً مشوق آن بودند، فرصت را برای اشغال بخشهایی از شمال و جنوب ایران مغتنم شمردند؛ برای نمونه روسیه نیروی بزرگی را به شمال ایران اعزام کرد. این نیرو در ۲۰ تیر به قزوین رسید و و بخشی از آن تا انقلاب ۱۹۰۷م روسیه در ایران ماند.
۲۳ تیر ۱۲۸۸ : ورود نیروهای یپرمخان و سردار اسعد بختیاری و سپهدار تنکابنی به تهران
در این تاریخ نیروهای مجاهد گیلان که از شمال حرکت کرده بودند همراه عشایر بختیاری که از جنوب ایران به سمت تهران آمده بودند وارد تهران شدند و سه روز بعد توانستند قوای سلطنتی را به طور کامل شکست دهند.
۲۵ تیر ۱۲۸۸: پناهندگی محمدعلیشاه به سفارت روسیه
در این تاریخ محمدعلیشاه از ترس اردوی مشروطه و به امید حمایت تزار از تاج و تختش، به سفارت روسیه در زرگنده گریخت. در پی آن بود که قزاقخانه تسلیم شد و کار فتح تهران به دست مشروطهچیان مسلح به پایان رسید.
۲۶ تیر ۱۲۸۸: تشکیل مجلس عالی فوقالعاده
مجلس مهمی به نام مجلس عالی فوقالعاده، متشکل از حدود پانصد تن از وکلای دورۀ اول مجلس، سرداران مشروطه و عدهای از وزرا، شاهزادگان، اعیان و اشراف و روسای اصناف و تجار مشروطهخواه برقرار شد. جمع یادشده، پس از ایراد چند خطبه، حدود بیست نفر را برای تشکیل کمیسیون فوق العادهای تعیین کرد تا دربارۀ محمدعلی شاه و مسائل مهم روز تصمیم بگیرند. در این کمیسیون، محمدعلیشاه به علت پناهندگی به سفارت روسیه از سلطنت خلع گردید و احمد میرزا، ولیعهد او، به جای این شاه مخلوع، به سلطنت برگزیده شد، اما چون به سن قانونی (هیجده سال) نرسیده بود، عضدالملک، رئیس ایل قاجار، نیابت سلطنت یافت.
۴ مرداد ۱۲۸۸: انتخاب احمدشاه به سمت شاهنشاهی ایران
احمدمیرزای سیزدهساله در عصر این روز همراه جمعی از سواران بختیاری و مجاهد برای تاجگذاری به قصر سلطنتآباد آورده شد. افزونبراین، در این روز، یپرمخان ارمنی رئیس نظمیۀ رژیم جدید گردید، لیاخوف، فرماندۀ قزاقخانه و مسئول به توپ بستن مجلس اول، بخشیده شد و تأمین جانی یافت و حتی به طور موقت در پست پیشین خود ابقا گشت. عینالدوله نیز، که تاکنون در جراید مشروطه از او با عنوان اسطورۀ استبداد انتقادها میشد، عفو گردید.
۸ مرداد ۱۲۸۸: دستگیری شیخ فضل الله نوری
در این روز جمعی از مجاهدین مشروطهچی به منزل شیخ فضلالله رفتند و او را دستگیر کردند.
۹ مرداد ۱۲۸۸: محاکمه و اعدام شیخ نوری
در این روز که مصادف بود با ۱۳ رجب، میلاد امام علی(ع)، شیخ فضلالله نوری، در محاکمهای صوری، که شیخ ابراهیم زنجانی نقش دادستانی آن را برعهده داشت، با حکمی از پیش تعیینشده به اعدام محکوم گردید و در عصر همان روز در میدان توپخانه به دار آویخته شد. مجری اعدام او نیز یپرمخان ارمنی بود. آخوند خراسانی تلگرافی برای حفظ جان شیخ نوری به تهران زده بود که توسط عناصر تندرو مخفی، و در اعدام شیخ تعجیل شد.
۱۴ مرداد ۱۲۸۸: صدور فرمان گشایش دومین مجلس شورای ملی
در این تاریخ کابینه فرمان گشایش دومین مجلس شورای ملی را صادر کرد.
۱۸ شهریور ۱۲۸۸: قصد خروج محمدعلیشاه مخلوع از تهران
قرار شد محمدعلی میرزا همراه خانوادهاش تهران را به قصد اروپا ترک کند. او در ۷ مهرماه همین سال با یک کشتی روسی بندر انزلی را به قصد روسیه ترک گفت.
۲۴ آبان ۱۲۸۸: افتتاح دورۀ دوم مجلس شورای ملی
در ۲۴ آبانماه مجلس دوم کار خود را به طور رسمی آغاز کرد.
۴ فروردین ۱۲۸۹: ورود ستارخان و باقرخان به تهران
ستارخان و باقرخان، با عدهای از مجاهدان که مسلح بودند، وارد تهران شدند. دولت ستارخان و همراهانش را در پارک اتابک، و باقرخان و همراهانش را در عشرتآباد سکونت داد.
اوایل سال ۱۲۸۹: تشکیل دو گروه رقیب در مجلس
در این سال دو جناح رقیب در کشور در میان مشروطهخواهان شکل گرفت که یکی دموکرات و دیگری اعتدالیون نام گرفت وعرصة مجلس را نیز ــ همچون جامعه ــ میدان کشمکش خود ساخت.
۲۴ تیر ۱۲۸۹: ترور آیتالله بهبهانی
در این تاریخ سید عبدالله بهبهانی، روحانی پیشرو مشروطه و یکی از رهبران اعتدالیون از طرف دموکراتها ترور شد.
۱ مرداد ۱۲۸۹: حکم تفسیق تقیزاده از سوی علمای اعلام
علمای مشروطهخواه نجف و در رأس آنها آخوند خراسانی حکم تفسیق سیاست تقیزاده را به اتهام توطئهچینی برای قتل آیتالله بهبهانی صادر کردند. مجلس شورای ملی در پی این ماجرا به او سه ماه مرخصی اجباری داد.
۱۰ مرداد ۱۲۸۹: به قتل رسیدن علی محمد تربیت و سید عبدالرزاق
علی محمد تربیت و سید عبدالرزاق، از اعضای حزب دموکرات، در خیابانهای تهران به ضرب گلوله از پای درآمدند.
۱۶ مرداد ۱۲۸۹: ماجرای پارک اتابک و زخمی شدن ستارخان
حکومت به مجاهدین فرصت داده بود تا سلاحهای خود را تحویل دهند، اما اعلام کرده بود که در صورت همکاری نکردن با حکومت اعدام میشوند.
ازآنجاکه در این قضیه حقوق مجاهدین پایمال، و با آنها نسبت به عمال نظامی سردار اسعد و حزب دموکرات با تبعیض رفتار شده بود، ستارخان به دفاع از آنها دست زد و همراه مجاهدین در مقابل حکومت ایستاد. به همین دلیل نیروهای دولتی در این روز محل اقامت او را محاصره کردند. در زدوخوردی که بین نیروهای دو طرف درگرفت تیری به پای ستارخان برخورد کرد و او را زخمی کرد. مرارت این زخم در کنار خانهنشینی تا پایان عمر همراه ستارخان بود. البته او مدت چندانی پس از این حادثه زنده نماند و در ۲۵ آبان ۱۲۹۳ دار فانی را وداع گفت.
۱۳ دی ۱۲۸۹: موافقت سوئد با اعزام مستشار به ایران
پس از فتح تهران مشروطهخواهان به فکر افتادند نیروی نظامی ملیگرا و مستقلی در برابر قزاقهای روسوفیل تشکیل دهند. با همین هدف بود که نمایندگان مجلس قانون تأسیس قوای ژاندارم را تصویب کردند و برای جلوگیری از نفوذ دو دولت روس و انگلیس در این نیرو، از سوئد، که کشوری بیطرف در مسائل ایران بود، برای تعالیم نظامی این گروه استفاده کردند. این گونه بود که مستشاران سوئدی به ریاست یالمارسن به ایران دعوت شدند. آنها در ۲۳ مرداد وارد تهران شدند.
۱۳ بهمن ۱۲۸۹: تصویب قرارداد استخدام مستشاران امریکایی
مجلس شورای ملی که در پی استخدام مستشار خارجی برای ادارۀ امور مالی مملکت بود سرانجام قرارداد استخدام مستشاران امریکایی را تصویب کرد.
۱۷ اردیبهشت ۱۲۹۰: ورود شوستر به ایران
مورگان شوستر امریکایی در رأس هیئتی برای اصلاح وضع مالی ایران به تهران وارد شد.
۲۶ تیر ۱۲۹۰: ورود محمدعلیمیرزا به ایران
محمدعلیمیرزا، شاه مخلوع، همراه برادرش میرزا شعاعالسطنه و عدهای از طرفداران خود و با یک کشتی روسی پر از مهمات و اسلحه، به طور ناشناس از طریق دریای مازندران وارد ایران شد. در همکاری با او، برادرش ابوالفتحمیرزا سالارالدوله، پسر سوم مظفرالدینشاه، نیز شورش خود را از غرب ایران آغاز کرد و در ۵ مرداد ماه وارد کرمانشاه شد. این دو که با هدف تصاحب تاج و تخت به شورش علیه حکومت مشروطه دست زده بودند، از حمایت دول بیگانه برخوردار بودند. اما قوای دولتی پس از زدوخوردی چند سرانجام توانست نیروهای آنها را در هم شکند. محمدعلیمیرزا سرانجام در ۱۸ اسفند همین سال مأیوسانه از کشور خارج شد.
۱۸ مهر ۱۲۹۰: ضبط اموال شعاعالسلطنه
در این تاریخ مورگان شوستر به اجرای تصویبنامۀ هیئت وزرا مبنی بر مطالبات معوقه و مالیات شعاعالسلطنه دست زد و فرمان به ضبط اموالش داد. زمانی که ژاندارمهای شوستر برای اجرای این فرمان به منزل شعاعالسلطنه رفتند، با مداخلۀ سرکنسول روس و نیروی بریگاد قزاق روبهرو شدند که به بهانۀ اینکه اموال این شاهزادۀ قاجاری در گروی بانک استقراضی روس است با اقدام قانونی آنها مخالفت کردند. این اقدام باعث آغاز رویاروییهای علنی شوستر با مداخلات روسیۀ تزاری در امور ایران شد.
۳۰ مهر ۱۲۹۰: ورود نیروهای انگلیس به ایران
سپاهیان هندی انگلیس از جنوب ایران وارد شهرهای اصلی این کشور شدند.
۱۷ آبان ۱۲۹۰: اولتیماتوم روسیه به ایران
حکومت روسیه خواستار عذرخواهی رسمی کابینۀ ایران به دلیل قضیۀ شعاعالسلطنه شد.
۲۴ آبان ۱۲۹۰: ورود نیروهای روس به ایران
حکومت روسیه در مخالفت با اقدامات شوستر در ایران مناسبات دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و اعلام نمود که نیروهای بیشتری به ایران اعزام میکند؛ درواقع به ایران اعلان جنگ داد.
۸ آذر ۱۲۹۰: اولتیماتوم دوم روسیه به ایران
در این اولتیماتوم حکومت روسیه اخراج مورگان شوستر از ایران، پرداخت هزینۀ لشکرکشی این دولت به ایران، و تعهد دولت ایران مبنی بر استخدام مستشاران خارجی با رضایت دو قدرت روس و انگلیس را خواستار شد.
۹ آذر ۱۲۹۰: مخالفت مجلس با اولتیماتوم روسیه
نمایندگان مجلس برخلاف کابینه، اولتیماتوم روسیه را رد کردند.
۱۰ آذر ۱۲۹۰: ورود قوای روس به قزوین
به دنبال اقدام مجلس در رد اولتیماتوم روسیه، قوای این کشور، که در تبریز و رشت بودند، وارد قزوین شدند.
۱۲ آذر ۱۲۹۰: تصمیم علمای نجف و کربلا برای جهاد با روسیه
در پی مداخلات دو دولت استعماری آن زمان، یعنی روسیه و انگلیس، در امور ایران و تجاوزها و دستاندازیهای آنها به خاک ایران، علمای حوزة علمیه نجف و کربلا تصمیم گرفتند برای مبارزه با روسیه و نجات ایران نیرویی تدارک ببینند.
۲۱ آذر ۱۲۹۰: درگذشت آخوند خراسانی
آخوند خراسانی درست در شب روزی که قصد عزیمت به ایران را داشت به طرز مشکوکی درگذشت.
۲ دی ۱۲۹۰: فرمان ناصرالملک نایبالسلطنه برای انحلال مجلس
هیئت دولت که مخالف اقدام مجلس در رد اولتیماتوم روس بود از ناصرالملک درخواست کرد تا مجلس را منحل کند. اینگونه بود که ناصرالملک در ۲ دی ماه فرمان انحلال مجلس را صادر کرد.
۱۰ دی ۱۲۹۰: اعدام ثقهالاسلام و عدهای از مجاهدین
اعضای کنسولگری روسیه در تبریز میرزا اعلی آقا ثقهالاسلام تبریزی، مجتهد بزرگ این شهر، را دستگیر کردند و همراه عدهای از مجاهدین به دار آویختند.
۲۲ دی ۱۲۹۰: خروج مورگان شوستر امریکایی از ایران
در پی موافقت کابینه با اولتیماتوم روسیه و تعطیل کردن مجلس، شوستر ناچار ایران را ترک کرد.
۱۰ فروردین ۱۲۹۱: حملۀ روسها به بارگاه امام رضا(ع)
در این تاریخ نیروهای مهاجم روس، که در ایران به سر میبردند، حرم امام رضا(ع) را به توپ بستند.
۳۰ تیر ۱۲۹۳: تاجگذاری احمدشاه
احمدمیرزای قاجار، پسر محمدعلیشاه، تا این تاریخ به دلیل صغر سن فقط اسماً شاه کشور بود و امور تحت اختیار او را نایبالسلطنه اداره میکرد، اما از این پس به دلیل رسیدن به سن قانونی رسماً شاه ایران گردید.
۶ مرداد ۱۲۹۳: آغاز جنگ جهانی اول
در این تاریخ جنگ بین دول متفق و متحد آغاز شد. در این جنگ، با وجود اعلام بیطرفی ایران (در ۹ آبان ماه ۱۲۹۳)، خاک این کشور از تهاجم نیروهای داخل در جنگ مصون نماند. نیروهای عثمانی و آلمان از غرب و جنوب وارد خاک ایران شدند. انگلیس و روسیه هم که از قبل در این کشور نیرو داشتند بر تعداد آنها افزودند و شهرهای ایران را تصرف کردند.
۱۳ آذر ۱۲۹۳: افتتاح مجلس سوم
مجلس سوم مشروطه، که با ورود نیروهای بیگانه به خاک کشور طی جنگ جهانی اول بسته شد، در این تاریخ گشایش یافت.
۲۹ اسفند ۱۲۹۳: تجدیدنظر در قرارداد ۱۹۰۷
دو قدرت روسیه و بریتانیا در قرارداد ۱۹۰۷ تجدیدنظر کردند. به موجب این تجدید نظر، منطقۀ بیطرف ایران به بریتانیا واگذار شد و حکومت تزاری اختیاری بلامنازع در شمال ایران یافت.
۱۹مرداد ۱۲۹۴: اشغال بندر بوشهر
انگلیس به بهانۀ نفوذ آلمان در ایران، قوای خود را وارد کشور کرد و بندر بوشهر را به اشغال خود درآورد. همزمان روسها سپاهیان خود را در گیلان و نواحی مرکزی و غربی کشور مستقر کردند.
این اقدام تجاوزکارانۀ انگلیس قیام تنگستانیها را به دنبال داشت که در پی همکاری رئیسعلی دلواری، ضابط و کدخدای دلوار، با شیخ حسینخان چاکوتاهی سالار اسلام و زائر خضرخان امیر اسلام شکل گرفت.
۱۳ آبان ۱۲۹۴: تعطیلی مجلس سوم
به علت مسافرت بسیاری از نمایندگان به قم و کرمانشاه مجلس از اکثریت افتاد و تعطیل شد. این نمایندگان در قم و سپس کرمانشاه کمیتۀ دفاع ملی را تشکیل دادند. اما با پیشروی نیروی مهاجم روس به کرمانشاه، به قصر شیرین رفتند و در آنجا در ۱۰ اردیبهشت ۱۲۹۵، به انحلال کمیتۀ دفاع ملی و تشکیل «هیئت مدافعین وطن» دست زدند. ازآنجاکه قصر شیرین نیز از حملات قوای روس بینصیب نماند، ملیون یا همان اعضای هیئت مدافعین وطن به سمت بغداد و کاظمین حرکت کردند (۱۵ اردیبهشت).
۱۱ اسفند ۱۲۹۴: تشکیل دستهای به نام پلیس جنوب
نیروهای انگلیس که وارد ایران شده بودند دستهای به نام پلیس جنوب (S.P.R) را تحت ریاست ژنرال سایکس تشکیل دادند.
۱۷ اسفند ۱۲۹۵: تأسیس حزب دموکرات آذربایجان
شیخ محمد خیابانی در تبریز، حزب دموکرات آذربایجان را بنیاد نهاد.
۱۸ اردیبهشت ۱۲۹۶: صدور فرمان انتخاب مجلس
در این تاریخ فرمان انتخابات مجلس چهارم صادر شد.
۲۶ آبان ۱۲۹۶: خروج نیروهای روسیه از ایران
دولت جدیدالتأسیسی که پس از انقلاب بلشویکی در روسیه بر سرکار آمده بود اعلام کرد هر قراردادی که آزادی و استقلال ایران را محدود نماید و در گذشته حکومت روسیۀ تزاری آن را به زور به ایران تحمیل کرده است از درجۀ اعتبار ساقط است.
۱۲۹۷ – ۱۲۹۹: قیام جنگلیها در شمال ایران
جنگلیها با هدف احیای مشروطه در شمال ایران به تشکیل نیرویی دست زدند که رهبری آن را میرزا کوچکخان برعهده داشت. شایان ذکر است که اینگونه قیامها به جنگلیها محدود نمیشد و در آن زمان، (فروردین ۱۲۹۹) خیابانی نیز در تبریز قیام کرد و حتی آیتالله شهید مدرس نیز از فکر یک کودتای ملی و ضد استعماری دور نبود.
۳ اسفند ۱۲۹۹: کودتای انگلیسی رضاخان
قوای قزاق به فرماندهی رضاخان میرپنج وارد تهران شدند و ادارات دولتی و پستخانه و کلیه مراکز حساس شهر را به تصرف خود درآوردند.
منبع:سایت زمانه
💠🌷💠🌷💠🌷💠
💠💠مسعود فرزانگان بیدگلی💠💠
به بهانه ی درگذشت هنرمند تئاتر و شاعر گرامی گهر زنده یاد امیر فرزانگان
ادبیات ما همواره با مردم همگام و هم سخن بوده و در تمام رویدادهای سیاسی و اجتماعی دلارام بوده و پیام رسان شده ، همراه با جنگها شعر نبرد ساخته ، همپا با شادی هایشان پایکوبی کرده ، همنوا با اندوه هایشان اشک ریخته و مویه کرده و در رویدادهایی همچون مرگ نیز به نوعی احساسات درونی ادمی را بازگو کرده است .
با نگرشی بر ادبیات
گاهی خاقانی است نشسته بر جنازه ی پسر ، اندوهگسار.
گاهی صباحی بیدگلی است بر ماتم کشته شدگان زلزله ، مویه کنان.
گاهی مادر حسنک است بر فراز تن مثله ی فرزند، قویدل .
گاهی فردوسی است با بیان گفتگوها و راز و رمزهای مرگ.
و گاهی مولانا با اندیشه های سترگ و بزرگش بر چند و چون مرگ به عنوان یک حرکت و تکامل .
تا چکامه سرایان همروزگار که گاهی همنوا با اندیشه ها و جهان بینی دینی به مرگ نگاه کرده اند و گاهی با اندیشه ی همراه با نیستی . ولی آنچه که پنهان است و پنهانی زیبایی است راز و رمز مرگ است .
راز مرگ و درهم شکستن پیاله ا ی که به خوبی به هم پیوسته بوده است .
ترکیب پیاله ای که در هم پیوست
بشکستن آن روا نمی دارد مست
چندین سر و پای نازنین از سر و دست
بر مهر که پیوست و به کین که نشست
خیام
و راز نا پیدای مرگ :
آورد به اضطرابم اول به وجود
جز حیرتم از حیات چیزی نفزود
رفتیم به اکراه و ندانیم چه بود
زین آمدن و بودن و رفتن مقصود
خیام
فردوسی فرزانه، مرگ را در لا بلای داستانهای کتاب خود درست در ردیف شکوه ، فر و بزرگی پهلوانانش می آورد و راز و رمز مرگ را پیش روی قهرمانان خود قرار می دهد و حتی اسفندیار رویین تن را نیز با تیر گزی رها شده از کمان رستم که نه از نتیجه ی شیادی پدر با مرگ آشنا می سازد و حتی رستم قهرمان بزرگ خود را در چاه نابرادری شغاد به مرگ رهنمون می کند تا در سرای دیگر جای بهتری بیابد و درانجا ارام گیرد :
اگر تند بادی برا ید ز کنج
به خاک افکند نارسیده ترنج
ستمکاره خوانیمش ار دادگر
هنرمند دانیمش یا بی هنر
اگر مرگ داد است بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریادچیست
از این راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر تو را راه نیست
همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این در آز باز
به رفتن مگر بهتر آیدش جای
چو ارام یابد به دیگر سرای
دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد ز برنا و فرتوت باک
چنان دان که داداست و بیداد نیست
چو داد آمدش جای فریاد نیست
جوانی و پیری به نزدیک مرگ
یکی دان چو ایدر بدان نیست برگ
دل از نور ایمان گر آکنده ای
ترا خامشی به که تو بنده ای
بر این کار یزدان ترا راز نیست
اگر جانت با دیو انباز نیست
به گیتی دران کوش چون بگذری
سرانجام نیکی بر خود بری
یا در آخر داستان رستم و سهراب چنین می گوید :
چنین گفت بهرام نیکو سخن
که با مردگان آشنایی مکن
نه ایدر همی ماند خواهی دراز
پسیجده باش و درنگی مساز
به تو داد یک روز نوبت پدر
سزد کز تو نوبت رسد بر پسر
چنین است و رازش نیامد پدید
نیابی به خیره چه جویی کلید
در بسته را کس نداند گشاد
بدین رنج عمر تو گردد به باد
در داستان سیاوش می گوید :
چو رفتی سرو کار با ایزدست
اگر نیک باشدت جای ار بداست
نگر تا چه کاری همان بدروی
سخن هر چه گویی همان بشنوی
درشتی زکس نشنوی نرم گوی
به جز نیکویی در زمانه مجوی
یا :
اگر تاج داری و گر دست تنگ
نبینی همی روزگار درنگ
مرنجان روان کاین سرای تو نیست
به جز تنگ تابوت جای تو نیست
یا :
سرانجام با خاک باشیم جفت
دو رخ را به چادر بباید نهفت
بیا تا همه دست نیکی بریم
جهان جهان را به بد نسپریم
بکوشیم بر نیکنامی به تن
که زین نام یابیم بر انجمن
در باره بهرام اورمزد می گوید :
سراینده باش و فزاینده باش
شب و روز با رامش و خنده باش
چنان رو که پرسند روز شمار
نپیچی سر از شرم پروردگار
به داد و دهش گیتی آباد دار
دل زیر دستان خود شاد دار
که بر کس نماند جهان جاودان
نه بر تاجدار و نه بر موبدان
یا :
جهان را چنین است آیین و ساز
ندارد به مرگ از کسی چنگ باز
و یا در داستان پادشاهی بهرام شاه وقتی که او را به مرگ آشنا می کند :
میاز و مناز و متاز و مرنج
چه یازی به کین و چه نازی به گنج
که بهر تو این است زین تیره گوی
هنر جوی و راز جهان را مجوی
که گر باز یابی بپیچی به درد
پژوهش مکن گرد رازش مگرد
چنین است کردار این چرخ تیر
چه با مرد برنا چه با مرد پیر
اما مولوی با جهان بینی خاص خود همه چیز را در تحرک و رفتار و تکامل می داند و روح بلند او که سرچشمه یک حرکت پر شور است حاضر نیست حتا لحظه ای درنگ را بپذیرد حتا اگر این درنگ مرگ باشد و مرگ را نیزهمپای زندگی میداند با همان جنبه ی رفتاری و تحول و تکاملش :
هر نفس نو می شود دنیا و ما
بی خبر از نو شدن اندر بقا
عمر همچون جوی نونو می رسد
مستمری می نماید در جسد
شاخ آتش را بجنبانی به ساز
در نظر او می نماید بس دراز
این درازی مدت از تیزی صنع
می نماید سرعت انگیزی صنع
پس تو را هرلحظه مرگ و رجعتی است مصطفی فرمود دنیا ساعتی است
در وجود آدمی جان و روان
می رسد از غیب چون آب روان
هر زمان از غیب نو نو می رسد
وز جهان تن برون شو می رسد
یا :
از جمادی مردم و نامی شدم
وزنما مردم زحیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی زمردن کم شدم
حمله ی دیگر بمیرم از بشر
تا برارم از ملائک بال و پر
وز ملک هم بایدم جستن ز جو
کل شی هالک الا وجهه
بار دیگر از ملک قربان شوم
آنچه اندر وهم ناید آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون
گویدم انا الیه راجعون
اینها نشان می دهد که حضرت مولانا سیر دیالکتیک عرفانی خود را بدین ترتیب اغاز کرده و پس از هر دوره دوباره هستی را به نیستی رسانیده و از آنجا بر طبق قوانین همیشگی زندگی، تکرار را روا دانسته است . مولانا با روشنی تمام تکاپوی موجودی را که حرکتی را آغاز کرده و مرحله ای را پیموده است قابل برگشت نمی داند :
هیچ آیینه دگر آهن نشد
هیچ نانی گندم خرمن نشد
هیچ انگوری دگر غوره نشد
هیچ میوه پخته با کوره نشد
حضرت مولانا در دفتر اول صفحه 25 چنین می گوید :
صورت از معنی چو شیر از بیشه دان
یا چو آواز و سخن زاندیشه دان
این سخن و آواز از اندیشه خاست
تو ندانی بحر اندیشه کجاست
لیک چون موج سخن دیدی لطیف
بحر آن دانی که باشد هم شریف
چون ز دانش موج اندیشه بتاخت
از سخن و آواز او صورت بساخت
از سخن صورت بزاد و باز مرد
موج خودرا باز اندر بحر برد
صورت از بی صورتی آمد برون
باز شد کانا الیه راجعون
یا :
ای خدا جان را تو بنما آن مقام
که درآن بی حرف می روید کلام
تا که سازد جان پاک از سر قدم
سوی عرصه دور پهنای عدم
عرصه ای بس با گشاد و با صفا
کاین خیال و هست رویاند نوا
و هزاران شاهد دیگر در ادبیات هست که هریک گویای اندیشه ی ادیبان درباره ی دیگر روی زندگی ( مرگ ) است که بیان آنها زمان و فرصت دیگری می خواهد . به پاسداشت و گرامیداشت یاد ماندگار شاعر ارجمند امیر فرزانگان برای او آمرزش و برای بازماندگانش توانایی بردباری دوری او را آرزو می کنیم و امیدواریم که بازماندگان او با آگاهی از" داد"ی که او پذیرفته راضی باشند و همچنین امیدواریم که این سفر و زندگی نوی که او آغاز کرده ، نمایی دیگر از تکامل را تجربه کند. او که جز به نیکنامی نیاندیشید و در اخر نیز نیکنام از این سرای سپنچ ، روانه سرای جاودانه شد .
"سعدیا" مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند.
مسعود فرزانگان بیدگلی
سی و یکم شهریور ۱۳۹۵
عدم در شعر مولانا به معنی نیستی محض نیست و در اشعار او عدم دارای دو معنی است : 1) همان نیستی متناقض با هستی 2) به معنای مافوق طبیعت و عالم ملکوت و منطقه جاذبه ربوب
💠🌷🌷💠🌷🌷💠🌷🌷💠
💠قحطی بزرگ ۱۲۵۰-۱۲۴۹ شمسی💠
محققان قحطی بزرگ سال ۱۲۴۹ شمسی را از هولناک ترین و مرگبارترین رویدادها در طول دو قرن اخیر و حتی در دوران بعد از حمله مغول دانستهاند.به گونهای که سال شروع قحطی به عنوان سال مجاعه ، مبدأ محاسبات تاریخی قرار گرفته است. رالینسون در ۱۸۵۰ م جمعیت ایران را ده میلیون نفر تخمینزده است اما به گفته کرزن در ۱۸۷۳ م در اثر بلای وبا و قحطی، جمعیت به شش میلیون نفر کاهش یافت. به گفته گیلبر جمعیت شناس و مورخ معروف، یک و نیم میلیون نفر از جمعیت ۹ تا ۱۰ میلیون نفری ایران در این قحطی جان باختند، و شهرهای اصفهان، یزد، و مشهد دست کم یک سوم جمعیت خود را از دست دادند. برآورد شده است که تعداد خانوار ایل قشقایی از متجاوز از ۶۰ هزار خانوار به ۱۲ هزار خانوار کاهش یافت که گویای ابعاد فاجعه است.
قهر طبیعت، خشکسالی ، سرما و یخبندان شدید علت اولیه قحطی سال ۱۲۴۹ ش به شمار میآید. در خاطرات عبدالله مستوفی آمده است: سال ۱۲۸۸ قمری که سال قحطی عمومی ایران است از یکی دو سال قبلش کمبارانی شروع و گرانی و تنگی خواربار خودنمائی میکرد ولی در زمستان سال ۱۲۸۷ باران هیچ نبارید و مایههای سنواتی هم تمام شده بود، قیمت نان که در اوائل ۱۲۸۷ بیش از یکمن ، شش هفت شاهی نبود بمرور ترقی کرده در اینوقت بیکمن ، یکقران رسید. مردم پایتخت این اشعار را ساخته بطور تصنیف میخواندند:
شاه کجکلا
رفته کربلا گشته بیبلا
نان شده گران
یکمن یکقران یکمن یکقران
ما شدیم اسیر
از دست وزیر
از دست وزیر»
این وضعیت افزایش شدید بهای غلات و خواربار را درپی داشت. به روایت عبدالله مستوفی در زمستان سال ۱۲۸۸ ق قیمت نان به پانزده تا شانزده برابر قیمت عادی آن رسید به گونهای که مقامات مجبور شدند از روسیه تقاضای کمک نمایند. به احتمال فراوان در همین زمان برای اولین بار پای آرد روسی به نام آرد حاجی طرخان -چون آن را از حاجی طرخان حمل میکردند- به ایران باز شد.این افزایش بیرویه قیمتها موجب اعتراض و حتی ایجادشورشهایی در اصفهان، بوشهر، قزوین و سایر شهرها گردید. شدت قحطی به حدی رسید که مردم به خوردن علف ، گوشت حیوانات بارکش ، سگ ، گربه، موش و حتی مردار و فضولات حیوانی روی آوردند. در بعضی نقاط آدمخواری، بچه دزدی و قتل کودکان نیز شایع گشت.به گونهای که در شهر قم هیچ کس جرأت نمیکرد تنها به خیابانها برود، و در بیرون شهر قم اراذل، زنان در جستجوی غذا را به بهانه اینکه میخواهند به آنان غذا بدهند فریب میدادند، به قتل می رساندند و از گوشت آنها استفاده میکردند. افغانی شیعه مذهبی اوضاع قم را در این روزگار چنین به تصویر میکشد: «جزئیات سفر قم دلخراش و مناظر دیده شده وحشتناک بود. اجساد مردگان جادهها را پوشانده و هوا را با تعفن ناشی از گندیدن آنها مسموم میکرد. سرایها از افراد در حال احتضار، که شیون و رنجهای آنها مناظر غیرقابل وصفی را به وجود آورده، پر بود. دهات خالی و خاموش، همانند خانه ارواح، توسط دستههایی از سگها، که با زندهها برای تصاحب مردهها مبارزه میکردند، مورد تهاجم قرار گرفته بود. زاریهای او برای ایران بسیار رسا بود. او [می ] گفت: کشور از دست رفته است. در این سرزمین نه مذهب و عدالت و نه مروتی یافت میشود. ما در کابل به ایران به عنوان مرکز خوبیهای اسلام نگاه میکردیم، ولی افغانستان، با تمام عیبهایش، کشور بهتری برای زیستن است.»
از علل جانبی قحطی می توان به مواردی چون احتکار، فقدان اعتماد و همدلی بین مردم و حاکمان بواسطه حاکمیت استبداد، بی کفایتی و فساد مسئولان حکومتی اشاره نمود. احتکار نقش مهمی در شدت بخشیدن به قحطی و گسترده شدن دامنه فاجعه ایفا می نمود.
https://telegram.me/joinchat/BwzH_D2utN9_CscFZe1T0A
از این سالها گزارشهایی در دست است که غلات بویژه در سال دوم قحطی توسط محتکران به طور مصنوعی کمیاب شده بود. این در حالی بود که صاحبان غله موجودی خود را عرضه کرده بودند، اما طمع تجار فرصت طلب و ملاکان بزرگ که فروشنده عمده ی غلات نیز محسوب میگشتند باعث بالارفتن غیرعادی قیمتها و کمبود ناشی از آن بود.گزارش شده است که ناصرالدین شاه که به سفرعتبات عالیات رفته بود طی تلگرافی درباره اوضاع و احوال عمومی، وضعیت قحطی و وبا پرسش کرد و پاسخ کارگزاران متملق چنین بود که «احوالها خیلی خوب است. تازه[ای] که قابل عرض همایون باشد هیچ نیست ... از هر جهت، امنیت و آسودگی حاصل است! طهران کمال نظم و وفور را دارد! جنس به قاعده به انبارها میرسد! به هیچ قسم از تهران نگرانی نداشته باشید!» و وضعیت ایالات نیز مثبت گزارش شده است.این در حالی بود که ایران با یکی از بزرگترین قحطیهای تاریخ خود دست به گریبان بود. این عدم مسئولیت و بی کفایتی به نوبه ی خود موجب تشدید بحران میگشت. ابعاد فساد اداری در جریان این قحطی به اندازهای بود که با کشف روابط کلانتران شهر با لوطیان و اوباشان و عدم توانایی کلانتران برای مقابله با اوباشگری سعی شد تغییراتی در وضعیت نیروهای انتظامی تهران داده شود.
احمد کتابی معتقد است که بروز و گسترش قحطی در ایران نتیجه ی مستقیم استبدادگرایی، فساد و بی کفایتی حکومتها در ایران بوده است، و می گوید: «بی مناسبت نیست که با تأسی به دکتر هما ناطق، که در پژوهش عالمانه ی خود در زمینه ی تاریخچه ی وبا در ایران بین «مصیبت وبا» و «بلای حکومت»های فاسد و غیر مردمی در ایران، پیوندی نزدیک یافته است، میان وقوع قحطی و نظام حکومتی در ایران نیز همسبتگی و ارتباطی جستجو شود.»حسین شهیدی در کتاب سرگذشت تهران در باب این قحطی آورده است: «در دوره ی ناصر الدین شاه و پس از او تا پایان دوره قاجاریه فقط این دو بار قحطی طبیعی یا مصنوعی در ایران و تهران روی نداد بلکه هر چند سال یکبار قحطی گریبان مردم را میگرفت و تنها در این میان محتکران که از اشخاص ثروتمند و با نفوذ بودند از آن سود میبردند.»پروفسور شوکو اوکازاکی در خصوص قحطی سال ۱۲۴۹ ش اظهار نموده است که: «عاملِ اصلی قحطی بروز دو خشکسالی پی در پی بود، اما این بلا به هیچ وجه کاملاً نتیجه بلهوسی طبیعت نبود ... بخش بزرگی از مسئولیت این رویداد ناگوار را میتوان، واقع بینانه، متوجه مقامات بالا، ملاکان، سوداگران غله، و برخی روحانی نمایان که دست اندرکار احتکار و سوء استفاده از اوضاع به نفع خود بودند، شناخت. همچنین،حکومت مرکزی وحکام ولایات و نواحی، که تدبیر و اقدامِ مؤثری برای اصلاح وضع در کار نیاوردند، در این بلیه سزاوار نکوهش اند. به سخن دیگر، حرص و بی کفایتی دولت مردان به همان اندازه مسبب گرسنگی و رنج مردم بود که خشکسالی و بخلِ طبیعت.»
در کنار منفعت طلبی عدهای از ملاکان و بزرگان نمونهای از کمکهای های مردمی نیز مشاهده میشود. چنانچه میرزا حسین خان مشیرالدوله صدر اعظم ناصرالدین شاه انبارهای غله شخصی خود را به روی مردم گشود و تمام تلاش خود را معطوف متقاعد نمودن مقامات حکومت برای تنزل قیمتها از طریق پرداخت یارانه به نان نمود.علاوه بر آن میرزا حسین خان به فقرا کمک بسیاری نمود که مقدار آن را تا روزی پنج هزار تومان نوشتهاند مشیرالدوله فقرای تهران و نواحی اطراف که از گرسنگی به تهران مهاجرت کرده بودند را در قلعه نصرت آباد اسکان داد و برای ایشان قوت روزانه معین کرد و عده زیادی را از مرگ حتمی نجات داد.همچنین آقا محمد قمشهای تمام آن چه را که به ارث برده بود فروخت و صرف نیازهای مردم بویژه طلاب نمود.
https://telegram.me/joinchat/BwzH_D2utN9_CscFZe1T0A
چراغان .وصاف.محله ی دروازه
مرحوم وصاف در کتاب چراغان در باره محله ی دروازه نوشته اند:
💠🌾💠🌾💠🌾💠🌾💠
محله دروازه که مشهور به دروازه سوراخ باره است حسینیه و میدان آن در جنب دروازه مذکور واقع است و این محله نیز از اجزای محله توی ده است و در محاذی حسینیه این محله متصل به دروازه مقبره مرحوم ملا میرزا محمد اردبیلی الاصل که ساکن بیدگل بوده او اولا از فحول علماء زمان خود بوده و طلاب از شهر کاشان و غیره در نزد او تحصیل علوم مینموده و مدرسه نیز در این محله داشته و بعد ارادت به مرحوم قاضی اسدالله قهپائی که مقبره آن مرحوم در شهر کاشان است پیدا نموده و از جمله عرفا بالله و در زمرهء اولیاء لله محسوب و شرح حالش در بسیاری از کتب مسطور و تالیفاتش مشهور است و مرحوم فاضل نراقی در کتاب خزائن سلسله اجازه او را بجناب معروف کرخی طاب ثره پیوسته است آن مقبره در این موضع واقع شده و قبر آن مرحوم در سردابه کوچکی واقع است و در بالای آن قبر سنگ مرمر بزرگی ( دو کلمه ناخوانا) در حق او میرود نصب است و خط خوش از رقاع در او کنده شده معروف است که آن سردابه خانه و ملک آنمرحوم بوده چون بعد از وفات او علما صورت منع دفن نعش او را در مزار مسلمین نموده اند لهذا در آن سردابه دفن شده است چنانچه نظیرش در زمان ما بسیار و از نتایج ایشان بیشمارند اگر چه کمیت خامه سرگرم بود و در این میدان حرونی و توسنی نمود ولی بیت
اینقدر هم گر نگویم ای سند
از ضعیفی شیشه دل بشکند
غرض در سطح بام آن مقبره در این چند سال مسجدی بنا نهاده اند و امام راتب آن مسجد جناب ملا محمود بن آقاحسین آعلی مزبور است بیت
ببین شرافت میخانه مرا ای شیخ
که چون خراب شود خانه خدا گردد
خلاصه مقبره آن مرحوم مطاف مخالف و مؤلف است زیارت و شمع افروختن در آن بقعه را در قضا و حوائج ، خود_ مردم بی شک میدانند و آب انبار نواب شهره در پشت_ باره و خلف آن بقعه واقع شده و این دروازه برج آجری محکمی داردو محاذی دروازه آران به چهار صد قدم اتفاق افتاده و این مسافت تمام قبرستان است و اموات قریتین اغلب در این مزار مدفون هستند مومنین و علما و اولیا در این مزار بسیار دفن اند و سنگهای تاریخ بزرگ از مرمر و غیره که بعضی را برده و برخی برجاست که در این مزار بسیار است
غرض خلق این محله زارع و کاسب و نساج و حلاجند و زارع مزارع کبیر طسوج و مکاری
نیز داده عالم و مشهوری ندارد و مشهور او آسید هاشم ابن آسیدرضا
و چند کارخانه شعربافی در این محله بوده یکی بجا مانده و خانه خرابه نیز از جماعت نساجانیکه در گرانی تار و پود هستیشان گسیخته در این محله بسیار است و یکدستگاه کارخانه نشاسته پزی در این محله بایره و افتاده است
دیدار یادگارهای عموجان با پدر
ابوالفضل ، عباس و اکبر جندقیان
مهندس ابوالفضل و عباس خدمتی
سید علی و سید مهدی مصطفوی
و مجید صباغیان
تجلیل از معلم های گرامی در بیدگل
از سمت راست آقایان:
صالحی . فرزانگان . صابری
از سمت راست آقایان:
نوریان . مصباحی
آقای مولایی
آقای سامانی
عکسهای بیشتر و گزارش در:
http://sobahi.blogfa.com/post-1443.aspx
http://www.bidgoly.blogfa.com/post-1584.aspx
http://vaammabad.mihanblog.com/post/777
http://vaammabad.mihanblog.com/post/775
با تشکر ویژه از:
موسسه نیک اندیشان توسعه بیدگل
به بهانه ی انتشار کتاب نقش نگین بیدگل 4
http://vaammabad.mihanblog.com/post/535
http://sobahi.blogfa.com/post-1434.aspx
نظرات دو وبلاگ نویس محترم شهرمان جناب عنایتی و جناب توحیدی در باره ی کتاب نقش نگین بیدگل
به بهانه ی انتشار کتاب نقش نگین بیدگل 3
خیلی از مطالب نه تنها ویژگی بیدگل را ندارد بلکه کشوری وگاهی جهانی است
عنوان دل نوشته یا خاطرات بدون تعیین بازه زمانی برای این مجموعه بهتر است.
ضمن تشکر از دست اندر کاران حوزه نشر در بیدگل اصولا یکی از اشکالات اغلب کتابهایی که توسط انتشارات بیداران چاپ می شود عدم رعایت استانداردهای کتاب است .
عنوان مکتوبات بهتر از کتاب برای این کارها می باشد.
به امیدشکوفایی بیشتر نشر کتاب در بیدگل.
به بهانه ی انتشار کتاب نقش نگین بیدگل 2
جناب آقای محمود ثابت نژاد نویسنده ی کتاب
عکس از آقای حسین بیدگلی بیدگلی
فهرست مطالب
فصل اول : جغرافیای شهری
فصل دوم : اماکن مذهبی
فصل سوم :اقتصاد
فصل چهارم : حمل و نقل ، روشنایی ، سرمایش و گرمایش
فصل پنجم : پوشاک
فصل ششم : آب و نان
فصل هفتم: سرگرمی ها
فصل هشتم: بهداشت
فصل نهم : جغرافیای انسانی
فصل دهم: آموزش کلاسیک
فصل یازدهم: سیاست
فصل دوازدهم : شعرا
فصل سیزدهم : حوزه های علمیه و روحانیون
به بهانه ی انتشار کتاب نقش نگین بیدگل
این کتاب امسال به تعداد 1000 جلد منتشر شده و خوشبختانه ناشر آن هم همشهری می باشد به نام "انتشارات مکتب بیداران " و نویسنده اش جناب آقای محمود ثابت نژاد است و همانگونه که جناب آقای عبدالله موحدی محب در مقدمه نوشته اند " اگر امروز ناچیز می نماید شاید فردا به نگاهی بیارزد و گرهی را بگشاید..."
هر چند که نویسنده محدوده ی سالهای 1331-1356 هجری شمسی را برای توصیف جغرافیای تاریخی ، فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی بیدگل در روی جلد تعیین کرده است ولی در موارد بسیاری به قبل و بعد از این محدوده پرداخته است.
طراح جلد بدون توجه به محدوده ی مذکور پشت و روی جلد را مزین نموده است به تصاویری که تمامی آنها بازسازی و نوسازیهای پس از 1356 می باشد.
به شرح حال زندگی روحانیون شهید بیدگل و رویدادهای زندگی آنان پس از انقلاب و به معرفی روحانیونی پرداخته شده است که در سال 1356 کودکانی در سن مهد کودک و پیش دبستانی بوده اند.
مولف در مقدمه نوشته اند:
"... اگر تاریخی در جایی نوشته شده در باره ی زورمندان و شاید زورمداران بوده......این کتاب گویای نام افرادی است که اکثرا از ناداری حتی یک سنگ قبر 30*40 سانتیمتری هم نداشتند..."
ادامه دارد....
گروه های آران و بیدگلی در تلفنهای همراه ( 5 )
جغرافیای آران و بیدگل
تعداد اعضا تا این لحظه 102نفر
مدیران:
مهدی باغبانزاده
زارع پور
محسن سلطان محمدی
سمیعی نیا
دهقانی
علی دارچینی
نمونه ی پیامها:
- سربندی : نگاهی به زندگی و سلوک بزرگ عالم آران و بیدگل...
- سلطان محمدی: سالن اختصاصی کشتی پهلوان کربلا ...
- امیر سحابی : افق های روشن پیش روی صنعت گردشگری کاشان و آران و بیدگل
نام آنها که در لیست نیستند.
- مهدی ابریشمی موحد
- ابوالقاسم ارمي
- مهدي باقي مجرد
- علی باغبانیان
- بهروز بوستانی کاشانی (یا رستمی)
- سيد حسين پاياب ( پاریاب)
- سعيد حاجي رضايي
- محمد حسيني نسب
- حسين خاكباز
- علي روحاني بيدگلي
- اكبر ستاري
- عباس سقائي نوش آبادي
- خسرو شمس راوندي
- عليرضا فيروزيان
- عباس كفاشي راوندي
- سيد محمود مرتضوي هشترودي
- سید محمدرضا مصطفوی
- عليرضا مفرّح
- عباسعلي منصوري آراني
- سيد مهدي موسوي
- حسين نيكزاد
گروه های آران و بیدگلی در تلفنهای همراه ( 4 )
پالیز فرهنگ و فرزانگی
تعداد اعضا تا این لحظه 31 نفر
مدیران:
آقای مسعود فرزانگان بیدگلی
خانم نرگس حمزه ای
نمونه ی پیامها:
- فرزین : ابوالحسن نجفی درگذشت...
- حمزه ای : قطعه ی سیمرغ ساخته ی حمید متبسم
- صدیقیان: تاریخ شما شرح برانداختن ماست...
- منعمی: برای غسل دل مرده آب لازم نیست...
گروه های آران و بیدگلی در تلفنهای همراه ( 3 )
گفتمان شهروندی
تعداد اعضا تا این لحظه 92 نفر
مدیران:
آقای امیر سحابی
آقای امیر رهیده
آقای حسین برجی
خانم فرزانه صباغیان
آقای احمدرضا سعیدی
آقای بهروز عالمی
آقای علی عباس عمی
آقای خلیفه
آقای گل آرایی
نمونه ی پیامها:
- ملکیان لینک مطلبی از پرتال خبری آران و بیدگل در باره ی انتخابات را گذاشته.
- مهر ذکر روز دوشنبه .
- ستاری نوشته دوران عموزاده - رئیسی - رحمان دوران خوبی برای ناحیه ی دو بود...
- توحیدی عکسهایی از پارک زیتون.
گروه های آران و بیدگلی در تلفنهای همراه ( 2)
انتظارات در آران و بیدگل
تعداد اعضا تا این لحظه 684 نفر
مدیران:
آقای احمدرضا سعیدی
آقای امیر سحابی
آقای مسلمی
نمونه ی پیامها:
- ایوبی نوشته ادمین عزیز پیامم را دوباره میذارم لطفا پاکش نکنید.
- بافنده : هر گونه انتشار اخبار کذب له یا علیه هر کاندیدایی خلاف اصول اخلاق انسانی و دینی است.
- ناشناس: آبگرفتگی در مرکز اداری شهرستان.( عکس)
- تعداد زیادی پیام تسلیت و تبریک و تبلیغات برای نامزدهای مجلس.
گروه های آران و بیدگلی در تلفنهای همراه (1)
تالار گفتگوی بیدگل
تعداد اعضا تا این لحظه 562 نفر
مدیران:
آقای مهدی عموزاده
آقای صداقتی
آقای محمد صالحی
نمونه ی پیامها:
- عباد 126 سالگی تولد چارلی چاپلین را یادآوری نموده.
- سعید از اعضا خواسته به سلیقه ها احترام بگذارند.
- حمید گفته هدف این گروه بحث و گفتگو در مورد مسائل روز بیدگل است.
- حسین ترانه ای از مصطفی جاویدان را گذاشته به نام دو تا چشم سیا داری.
جدول کامل تایید صلاحیت، رد صلاحیت و انصرافی ها
داوطلبینی که نسبت به نتایج صادره اعتراض دارند، میتوانند در مدت زمان 4 روز و در ساعات اداری از تاریخ 94/10/16 تا 94/10/19 اعتراض خود را به هیأت نظارت استان مستقر در استانداریها اعلام کنند.
قانون لزوم رسيدگي دقيق به شكايات داوطلبين رد صلاحيت شدة در انتخابات مختلف
ماده واحده: به موجب اين قانون كليه ی مراجع رسيدگي كننده ی صلاحيت داوطلبان در انتخابات مختلف (به استثناء انتخابات خبرگان رهبري كه مطابق اصل 108 قانون اساسي خواهد بود) موظفند صرفاً براساس مواد قانوني و بر اساس دلايل و مدارك معتبر كه توسط مراكز مسؤول قانوني به مراجع اجرائي و نظارتي ارسال شده است، به بررسي صلاحيت داوطلبان بپردازند و چنانچه صلاحيت داوطلبي را رد كردند بايد علت رد صلاحيت را به شرح زير با ذكر مواد قانوني مورد استناد و دلايل مربوط، به داوطلب ابلاغ نمايند.
مستندات قانوني بايد به صورت كتبي به داوطلب اعلام گردد.
در صورت درخواست داوطلب بايد دلايل و مدارك رد صلاحيت نيز توسط مرجع رسيدگي كننده به ترتيب زير به اطلاع وي رسانده شود.
الف- در كليه موارد به استثناء بندهاي «ب، ج و د» دلايل و مدارك كتباً به اطلاع وي مي رسد.
ب- در موردي كه دلايل و مدارك، با عفت عمومي و يا هتك حيثيت اشخاص مرتبط مي شود، چنانچه شخص داوطلب در معرض هتك باشد دلايل و مدارك حضوراً به اطلاع وي مي رسد و در صورتيكه پس از اطلاع حضوري، في المجلس بطور كتبي تقاضا كند دلايل و مدارك مربوط، كتباً به وي ابلاغ مي شود.
ج- چنانچه ذكر دلايل و مدارك علاوه بر هتك حيثيت داوطلب متضمن هتك فرد يا افراد ديگر باشد. دلايل و مدارك فقط حضوري به اطلاع داوطلب مي رسد.
د- در مورد مربوط به امنيت ملي اعلام دلايل و مدارك و نحوة اعلام آنها به داوطلب به تشخيص كميسيوني با عضويت رئيس ستاد فرماندهي كل قوا و وزير اطلاعات و وزير كشور خواهد بود.
قانون فوق طی نامه ی زیر برای رئیس مجلس ارسال گردیده
شماره: 0101/12030
تاريخ: 25/8/1378
حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاي ناطق نوري
رئيس محترم مجلس شوراي اسلامي
هیات نظارت بر انتخابات کاشان
به گزارش ایرنا، رئیس هیات نظارت بر انتخابات کاشان، اعضای این هیات را متشکل از حسن شعبانی زاده، محمد احترامی و غزلاوی دانست.
حجت الاسلام خلیل غزلاوی گفت:
رعایت اصل امانت داری و بیطرفی اعضا در انتخابات از برنامه های مجریان و ناظران در این دوره از انتخابات است.
اعضای هیات نظارت بر انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری استان اصفهان
به گزارش کاشان آنلاین به نقل از ایرنا، دفتر نمایندگی شورای نگهبان در استان اصفهان اعضای هیات نظارت بر انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در حوزه انتخاباتی این استان را به شرح زیر اعلام کرد:
1- مرتضی طبیبی جبلی ( رییس هیات ) .
2- حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد عبدالهی ( عضو).
3- حجت الاسلام و المسلمین سید احمد محی الدین میر مرشدی ( عضو).
4- حسین آذین ( عضو ).
5- علیرضا جوادی ( عضو ).
کاشان- ایرنا- اعضای هیات اجرایی دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در کاشان
اسامی هیات اجرایی انتخابات خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی آقایان:
- علیرضا پورعسگری - عضو اصلی- عضو شورای اسلامی شهر کاشان
- علی رسول زاده - عضو اصلی - عضو شورای اسلامی شهر کاشان
- حسین دیگبری - عضو اصلی
- فلاح زاده - عضو اصلی
- عباس اقبالی - عضو اصلی
- محمد گذرنویی - عضو اصلی
- سیدمهدی واجدی - عضو اصلی
- حسین حیدریان - عضو اصلی - رئیس شورای اسلامی شهر کاشان
همچنین حجت الاسلام رضا خرمی و آقایان ملک زاده، قسمت کننده، چاوشی و شجری به عنوان عضو علی البدل انتخابات در شهرستان کاشان معرفی شدند.
از قانون انتخابات مجلس
ماده 50 – هيأت هاي اجرايي مراكز حوزه هاي انتخابيه موظفند حداكثر ظرف ده روز پس از پايان مهلت ثبت نام با توجه به نتايج بدست آمده از بررسي هاي لازم در محل و با استفاده از نتايج اعلام شده توسط وزارت كشور صلاحيت داوطلبان در رابطه با صلاحيت هاي مذكور در اين قانون را مورد رسيدگي قرار داده و نتيجه را كلاً به هيأت هاي نظارت اعلام نمايند.
تبصره - رد صلاحيت داوطلبان نمايندگي مجلس شوراي اسلامي بايد مستند به قانون و براساس مدارك و اسناد معتبر باشد.
ماده 51 - فرمانداران و بخشداران مراكز حوزه هاي انتخابيه مكلفند نظريه ی رد هيأت اجرائي انتخابات را با ذكر استناد قانوني ظرف يك روز به داوطلبان ابلاغ نموده و با سريعترين وسيله به ضميمه اسناد و مدارك به اطلاع هيأت نظارت استان برسانند.
تبصره - كساني كه صلاحيت آنان مورد تأييد قرار نگرفته حق دارند ظرف چهار روز از تاريخ ابلاغ به داوطلب ، شكايت خود را مستدلاَ به هيأت نظارت استان اعلام نمايند.
از قانون انتخابات مجلس
ماده 25 - وزارت كشور مأمور اجراي قانون انتخابات مجلس شوراي اسلامي بوده و مسئول حسن جريان انتخابات است. بدين منظور ميتواند مأموريني جهت بازرسي و كنترل جريان انتخابات به حوزههاي انتخابيه و شعب ثبتنام و اخذ رأي اعزام دارد.
تبصره - هيچ سازمان يا دستگاهي جز وزارت كشور و شوراي نگهبان تحت عنوان اجراي قانون انتخابات يا نظارت ، مجاز نيست در امر انتخابات دخالت كند و يا مأموران و بازرساني اعزام نمايد.