سوز بیماران و جدال ناتمام دانشگاه با تأمین اجتماعی

«یک سر به بیمارستان بهشتی بزنید و ببینید مردم چه مصیبتی می‌کشند. به داد دل مردم برسید.»

این جمله‌ی آغازین پیام یک شهروند کاشانی به مشکات آنلاین است.

این شهروند در پیام خود نوشته درحالی‌که هنوز بیمارش روند درمان را تمام نکرده است از بیمارستان با او تماس گرفته‌اند تا «علی‌الحساب» بخشی از هزینه‌های درمان را بپردازد تا پس از مرخصی بیمار، پرداخت هزینه برایش سنگین نباشد.

این روزها، درد بیماران مضاعف است. آن‌ها هم باید درد بیماری را تحمل کنند و هم درد پرداخت بخشی از هزینه را.

این واقعیت برای بیمه شدگان تامین اجتماعی کاشان که به بیمارستان شهید بهشتی را تکیه‌گاه خود در هنگام بیماری می‌دانستند تلخ‌تر است.

اجرای طرح دریافت فرانشیز از بیماران توسط بیمارستان شهید بهشتی کاشان مدت‌هاست که در محافل رسانه‌ای مطرح شده است.

امید بود تا پس از حضور وزیر کاشانی وزارت بهداشت و درمان در بیمارستان بهشتی این مشکل حل شود. وزیر آمد و قول داد که از بیماران فرانشیز دریافت نشود اما رئیس بیمارستان می‌گوید از امروز این طرح اجرا می‌شود.

دکتر سید محمدحسین مکی، مدیریت بیمارستان شهید بهشتی کاشان، در گفت‌وگو با مشکات آنلاین سخن شهروند کاشانی را تأیید کرد و گفت دریافت این مبلغ «عادی» است.

 

ادامه گزارش را در اینجا بخوانید

 

دفاع دکتر ثابت از پروژه زیرگذر کاشان

💢بخشی از گفت‎وگوی دکتر #سیدعلی_ثابت با مشکات آنلاین:

✔️تمام این ریزه‌کاری‌های پروژه توسط مشاورینی که #در_حد_ملی بوده‌اند بررسی شده است.

✔️ #کنارگذر برای توسعه کاشان لازم است، اما تاثیری چندانی بر ترافیک این مسیر ندارد.

✔️  کسانی که الان مخالفت می‌کنند در #هیچ_کدام از جلساتی که با حضور مشاوران برگزار شد، شرکت نکردند.

✔️نمی‌دانم در این شهر چه خبر است که هر وقت کسی می‌خواهد یک #کار_ماندگار و اساسی انجام بدهد، این‌چنین همه مانع او می‌شوند؟

✔️کمتر رنگ خدا را در این نظرها می‌بینم. بیشتر #سیاسی‌بازی است و همین مساله کاشان را همیشه عقب نگه داشته است.

✔️اجرای این پروژه از #اوجب_واجبات است. یک سوم مشکل ترافیکی کاشان با اجرای این پروژه حل می‌شود.

✔️کسانی که می‌گویند هزینه ۲۰۰ میلیاردی برای این طرح زیاد است، دیگر نباید بگویند ما کاشانیم و کاشان باید چنین و چنان باشد. بروند #یزد و #اصفهان را ببینند که چندین پروژه این‌چنینی را اجرا کرده‌اند.

✔️این اولین باری نیست که شهرداری در پرداخت #حقوق و معوقات تاخیر دارد. همیشه معوقات بوده است.

✔️ زمانی که می‌خواستیم #پل_مقابل_بیمارستان شهید بهشتی را اجرا کنیم، در شورای دوم آن‌قدر از این مباحث وجود داشت و آن‌قدر #منفی‌بافی‌ها وجود داشت که خدا می‌داند.

⚡️متن کامل گفت‌وگو 👇

مشکات آنلاین

پایان عصر سانسور

مدت‌هاست که دیگر سانسور و دروازه‌بانی خبر بی‌معنا شده است. زمانی که یک عده خبرنگار در تحریریه‌ها بنشینند، از میان صد خبر، ۱۰تای آن را گزینش کنند و بر اساس سلایق گروهی یا حزبی یا شخصی‌شان در صفحه نشریات بچینند گذشته است. دوره‌ای که مردم منتظر باشند تا صدای تیک تیک ساعت اخبار نواخته شود و آقای حیاتی با آن قیافه جدی‌اش در صفحه تلویزیون چند پاراگراف خبر بخواند گذشته است. امروز، هیچ خبری از طرف رسانه‌ها قابل سانسور شدن نیست و هیچ آدم باسوادی هم منتظر نیست تا کسی برای او خبر بخواند.

ادامه را در لینک زیر بخوانید:

http://meshkatonline.ir/?p=15867

احتضار انسانیت

انگار در این شهر، نمک اشک کودکان، دل را نمی سوزاند
رگ غیرت آدمها با دیدن چهره غمگین مادران دست فروش به جوش نمی آید
دیگر دستها به گرفتن دست نیازمندان عادت ندارند
و میله های زندان، دیوارهای فراموشی اند
انگار در این شهر، بنی آدم اعضای یک پیکر نیستند
انسانیت به سختی نفس می کشد
خداکند که نفسهای احتضار نباشد

آغاز

سلامی دوباره

و شروعی تازه

این مطلب در شفقنا منتشر شد

گفتگوی اختصاصی با فرزند آیت الله العظمی شبیری:

سیاست زدگی آفت حوزه است

بررسی و نقد سیستم آموزشی حوزه به عنوان یک بحث درون حوزوی در چند سال گذشته قوت گرفته است. تغییر متون درسی، تغییر سیستم آموزشی، میزان حضور طلاب در جریانات و رویدادهای سیاسی و حضور یا عدم حضور دولتها در مدیریت حوزه جزء مسائل مطرح در بحث نقد حوزه است.

شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین سید احمد زنجانی فرزند آیت الله العظمی شبیری زنجانی در باره مسائل مطرح شده، به گفتگو نشسته است.

او پس از اخذ  مدرک کارشناسی شیمی از دانشگاه علم و صنعت و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث از دانشگاه علوم قرآن و حدیث شهر قم به تحصیلات حوزوی روی آورده و هم اینک با اتمام سطح چهار حوزه به عنوان مدیر آموزشی موسسه فقهی امام محمد باقر- علیه السلام – قم به فعالیتهای علمی و آموزشی مشغول است.

او که  در شام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها در دفتر کارش میزبان ما بود از لزوم بازنگری در متون درسی حوزه ، دوری طلاب از سیاست زدگی و توجه بیشتر مدیریت حوزه به مباحث فقهی سخن گفت و بر لزوم استقلال حوزه از نهادهای دولتی تاکید داشت.

سید احمد زنجانی در این گفتگو از توجه زیاد رسانه ها به مسائل ورزشی و هنری و کم توجهی آنان به مقوله دانش اعتراض کرد و گفت: باید به سمتی برویم که کسب دانش معروف و بی دانشی منکر شناخته شود.

ادامه نوشته

این مطلب در انصاف نیوز منتشر شد

گفتگوی اختصاصی با ایت الله العظمی نکونام:

با فیلترینگ مخالفم

بحث از فیلترینگ یا عدم فیلترینگ فیسبوک با روی کار آمدن دولت حسن روحانی رواج بیشتری پیدا کرد؛ به ویژه وقتی که اعضای کابینه این شبکه ی اجتماعی را به عنوان یکی از راههای ارتباط با مردم انتخاب کردند. در این مدت علما و کارشناسان و مدیران بسیاری در این باره اظهار نظر کردند. گروهی خواستار رفع فیلتر این شبکه ی اجتماعی شدند و گروهی بر ادامه ی فیلتر بودن فیسبوک تاکید کردند. در این میان گروهی سومی استفاده از فیسبوک را  به استفاده صحیح و یا اختصاص آن به دانشمندان و اساتید مقید کردند.

آیت الله محمدرضا نکونام، از اساتید برجسته ی حوزه ی علمیه ی قم در گفتگوی اختصاصی با انصاف نیوز، فیلتر را مبارزه ی منفی نامید که ضرر فیلتر آن بیش از منفعتش است. این فقیه  جامعه شناس و روانشناس حوزه علمیه قم، معتقد است ایجاد مانع در بسیاری از موانع نتیجه ی منفی دارد و نمی شود گفت که صنعت و پیشرفت بد است.

عصر روز پنج شنبه، (28 آذر 92)، آیت الله نکونام در اتاق کوچک زیرزمین منزلش میزبان ما بود. اتاق کوچکی که محل دیدارهای خصوصی آیت الله است. تبلت و موبایلش را  روی میز کوچک کنار دستش گذاشت و با از لخند و نگاهش متوجه شدیم که منتظر اولین سوال ما درباره ی موضوعی است که از پیش مطرح کرده بودیم.

متن گفتگوی انصاف نیوز با آیت الله نکونام در پی می آید:

- نظر شما درباره ی فیلتر کردن فیسبوک چیست؟


ادامه نوشته

این مطلب در شفقنا منتشر شد

گفتگوی اختصاصی با آیت الله العظمی شبیری:

اگر می توانستم پیاده به کربلا می رفتم

نزدیک 14 قرن از زیارت قبر شهیدان کربلا توسط فرزندان سید الشهداء و کاروان اسیران کربلا ، جابر بن عبدالله انصاری و عطیه کوفی می گذرد و امروز آن حرکت مبدا و خواستگاه یک حرکت عظیم است.

شیعیان و دوستداران اباعبدالله الحسین علیه السلام اعم از زن و مرد، پیر و جوان و کودک، فقیر و غنی و عرب و عجم با هر زبان و نژادی از سراسر گیتی با پای پیاده به سوی کربلا در حرکتند تا همزمان با سالروز رسیدن کاروان حسینی به کربلا خود را به حرم سرور آزادگان برسانند.
اما آیا رفتن به زیارت با پای پیاده موضوعیت دارد؟
این سوالی است که حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی در گفتگو با شفقنا به آن پاسخ می دهد.
این مرجع تقلید شیعیان ضمن بیان فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام و تقدیر از کسانی که این حرکت عظیم را رقم زده اند, با افسوس از اینکه نتوانسته در بین مردم پیاده به کربلا برود می گوید: بسیار  اشتیاق دارم  پیاده به کربلا بروم و اگر قدرت داشتم می رفتم.
به عنوان اولین سوال از آیت الله العظمی شبیری پرسیدیم:


ادامه نوشته

گفتگو با فضه


دختری که با دندان نقاشی می کشد

نقاشی می کشد،آن هم  با دندان. نه آنکه نخواهد قلم مو را با دست بگیر، نمی تواند. دستهایش بعد از آن تصادف دیگر یاریش نمی کنند اما این روزها دندان برای او جای دست را گرفته است.

اولین تصویری را که هنرمند معلول مرکز توانبخشی کاشانه مهر کاشان با دندان رنگ آمیزی کرد، بر دیوار موسسه نصب کردند.

" خورشیدی که دیگر رمق تابیدن ندارد و با چهره‌ای زرد از دور سوسو می‌زند. اما هنوز می‌تابد و هر به همه اشیاء اطرافش نور می رساند."

 تصویر این غروب غم‌انگیز  توجه بیشتر بازدیدکنندگان مرکز توانبخشی کاشانه مهر کاشان را به خود جلب می‌کند و خواسته و ناخواسته از صاحب اثر می پرسند و جواب می شنوند:

" اثر قلم زنی دندان های فضه"

"فضه" اولین دختر خانواده علی ریاضی است که هشت سال قبل در اثر صانحه تصادف از گردن قطع نخاع شد و خورشید زندگی او رنگ غروب گرفت. بعد از دو سال بسترنشینی با مرکز توانبخشی "کاشانه مهر کاشان "آشنا شد  و دوباره نور امید بر زندگی او و خانواده اش تابید.

ادامه نوشته

ماندلا

تجربه ماندلا نشان داد که آزادگان در حبس نمی مانند.
تجربه ماندلا نشان داد که صبر و مقاومت حصرها را می شکند و سرانجام پرنده آزادی از قفس استبداد و خودکامگی رهایی می یابد.
قفس است که تهی می ماند از محبت و این محبت است که بر فراز آسمان انسانیتپرواز می کند، برای همیشه تاریخ.
ماندلاها اگر هم نمانند خاطره پروازشان می ماند.
آنچه که از حبس به یاد می ماند "اندیشه پرواز" است. هم قفس رفتنی است و هم پرنده اما "اندیشه پرواز" می ماند این را تجربه ماندلا نشان داد.

محمد علی گفت: " نو" نه "سپید" نه سبک قدیم نه دیوان شعر من همه "دوستت دارم " است

شعر

محمد علی گفت: "نو" نه "سپید" نه سبک قدیم نه دیوان شعر من همه "دوستت دارم " است

وضع دانشگاهمان بد نیست
اندیشه در حبس هیس
نمره کلاس سکوت همه بیست
شاگرد کلاس درس آزادی 
مثل ترم های گذشته
به حد نصاب نیست

سیاست

خواهشی از دوستان

بهترین تعریف سیاست را حضرت استاد در کلاس فقه اجتماعی ارائه کرد.

حضرت آیت الله العظمی نکونام در تعریف سیاست گفت: سیاست استخراج قوانین طبیعت است.
نمی دانم تعریف استاد را کامل یا درست شنیده ام یا نه اما این عبارت خوب در ذهنم جا افتاد.
استاد در ادامه گفت: این چیزی که امروز به عنوان سیاست مطرح است نجس است شماها هم پایتان را از این قضایا بیرون بکشید.چون در کشور ما همه چیز شفاف نیست این سیاست بازی ها غالبا به غیبت و تهمت و دروغ منتهی می شود.
نظر پدربزرگ هم همین است و خودم هم به همین نکته رسیده ام که پرداختن به این امور جاری دستآوردی جز هدر دادن عمر ندارد.
بارها از این دنیا توبه کردم ولی باز توبه شکستم به گونه ای که توبه هایم گاهی مورد تمسخر دوستان واقع شد.
اما واقعیت این است که چندروزی است که به این نکته رسیده ام که  رسالت اولی ما در دنیا ساختن خودمان است و سپس ساختن خانواده و سپس ساختن اجتماع.
پیامبر ابتدا خود سازی می کند و سپس با اینکه به رسالت می رسد به دنبال خانواده است و سپس اجتماع.
این سوال اساسی مطرح میشود که اگر فعالیت پیامبر صل الله علیه باعث آسیب خانواده او می شد و خانواده هم از این آسیب ناراضی بودند آیا باز پیامبر صل الله علیه به فعالیتهای اجتماعیش ادامه می داد؟
پاسخ بنده به این سوال منفی است. چگونه پیامبر رحمت می تواند به نزدیکترین افراد به خود ظلم کند؟
و وقتی که انسان پا به مرحله اجتماع می گذارد اولین گام برای احیاء جامعه بر اساس سیره معصومین فعالیت آموزشی و فرهنگی است لذا می بینیم که بعد از امام حسین علیه السلام حضرات ائمه ما مسیر فرهنگی را انتخاب می کنند و نقش پررنگی را در این مسیر ایفا می کنند.
لذا در این ماه مبارک که ماه خداست تمام توانم را برای خودسازی و سپس تشکیل خانواده و ایجاد رفاه و آسایش برای آنها به کار می گیرم و فعالیتهای اجتماعی را هم در عرصه فرهنگی دنبال می کنم.
امروز اولویت اولم خود و خانواده آینده ام هستند.
پس از شما دوستان خوب هم عاجزانه خواهش می کنم در این مدت انتخابات برای هیچ مساله انتخاباتی به بنده مراجعه نفرمایید حتی حضوری. در این مدت هم اگر پاسخگوی شما عزیزان بوده ام فقط به حرمت دوستیمان بوده و الا از مدتها قبل قصد دخالت در انتخابات و به صورت ویژه انتخابات شوراها را نداشته و ندارم.
بنده یک رای دارم که خودم در باره آن تصمیم می گیرم و حتی خانواده ام هم دقیقا از آن خبر ندارند.
لطفا در این مسیر به بنده کمک کنید.
دوست آن باشد که گیرد دست دوست

تظلم خواهی

حرم

میهمان حرم بودیم، شاید تنها جایی که می توانستیم عقده دل بگشاییم. آمده بودیم تا ظرف دل را از دریچه دیده خالی کنیم و در زیر بارش لطف کریمه سرشار از آرامش.

به حرم که رسیدیم اذن ورود خواندم " باذن الله و اذن رسوله و اذن خلفائه ادخل هذا البیت" ، کفشها را موسی گونه کندیم، نه آنکه ما موسی باشیم که این جا وادی "طوی" است.
پدر جلو گام برداشت و من،
و من "تنها بودن" را ترجیح دادم گویا پدر هم تنها بودن را ترجیح داده بود. در مقابل گامهای آهسته ام بلند و سریع گام برمی داشت، شاید هم او برای رسیدن به حریم کریمه مشتاق تر و تشنه تر از پسرش بود.
به رسم همیشه ابتدا قبر استاد را بوسه زدم و سپس به قبر عارف بزرگ حضرت آیت الله بهجت خیره شدم.
فاتحه را که خواندم زیارتنامه را برداشتم و باز هم به رسم همیشه زیارتنامه "فاطمه" سلام الله علیها را خواندم نه آن فاطمه که دختر باب الحوائج سیاه چاله های بغداد است، آن فاطمه را که هیچکس راهی به قبرش ندارد" السلام علیک ایتها المظلومه المغصوبه".
این حرم حرمی است که می شود در آن نیت دو زیارت کرد.
تلفن زنگ زد"بابا کجایی؟" 
من: کنار ضریح
پدر: من هم مسجد بالاسر هستم.
زیارتنامه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را شروع کردم؛ " السلام علیک یا آدم... یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه"
اما من که برای بهشت اینجا نیامده بودم! زیارتنامه را بستم.
" سلام خانم، تو کریمه ای, دختر کریم و خواهر کریم، خانم جایی برای تظلم خواهی نیافتم, حرف را پبشنو و نپسند که اینگونه مظلوم باشیم"
تفاوت این زیارت با زیارتهای قبلی همین بود، من برای" تظلم خواهی "آمده بودم و گویا پدر هم همین درد را داشت. این را از دستی که بر مشبکهای ضریح میفشرد فهمیدم؛ از قطره های اشکی که بر روی نقره های ضریح برق میزد فهمیدم و از نگاه خیره ای که از میان مشبکهابه قبر سبزپوش خیره شده بود .
دستهایم رو به ضریح بود که نگاهم به سیاهی بالای آن افتاد ؛ضریح را سیاه پوش کرده بودند، روز عزای زینب کبری سلام الله علیها بود، با خودم گفتم: از صبر زینب خجالت بکش, آه کشید که تو بر ناچیز روزگار فریاد برآورده ای و تا شکستنت راهی نیست؟!
قامت راست کردم و با نگاهی به حرم از حریم کریمه قدم بیرون گذاشتم.
کنار قبر استاد نشسته بودم که پدر آمد.
و باز هم مثل همیشه توشه ما از حرم " آرمش" بود.

مستی

آزمایش تشخیص درصد انسانیت

در حدیثی از امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام آمده است :" السکر اربع سکرات، سکرالشراب و سکرالمال و سکر النوم و سکر الملک"
حضرت در این روایت نورانی از چهار نوع مستی نام برده است.
مستی حالتی است که به واسطه ایجاد فاصله بین عقل و انسان ایجاد می شود و اگر "عقل" را فصل ممیز انسان و سایر حیوانها بدانیم می توان گفت مستی حالتی است که در آن انسان از ماهیت خود جدا شده و رسما تبدیل به حیوان می شود.
حضرت در این روایت از شراب و ثروت و خواب و جاه طلبی یا قدرت طلبی به عنوان چهار عامل مستی نام می برد ، به عبارتی دیگر می توان از این چهار عامل به عنوان عوامل تبدیل انسان به حیوان نام برد.
تمایل به این مسکرات بر اساس فرهنگ اسلامی ظلم به نفس است چرا که هر ظلمی ابتدا از ظلم به نفس آغاز می شود اما دو مسکر جاه طلبی و ثروت طلبی سبب ظلم به جامعه نیز می شوند.
البته این به آن معنا نیست که دو مورد دیگر اسباب ظلم به جامعه را مهیا نمی کنند بلکه ظلم به جامعه در دو مورد جاه طلبی و ثروت خواهی ظهور و نمود بیشتری دارد چرا که افزون خواهی غالبا با تضییع حقوق دیگران به وسیله ندادن حق و حقوق آنها یا احتکار و اختلاس و... همراه است و گاهی هم تنها جلوه شخصی دارد و سبب خسیس شدن شخص در مخارج زندگی و تلاش بیش از حد توان او می شود اما قدرت طلبی همواره با تضییع حقوق دیگران و ظلم به جامعه همراه است و دایره خسارتی که به واسطه مستی قدرت به جامعه و تاریخ وارد می شود بسیار وسیعتر از موارد دیگر است و اثر تخریبی آن هم ماندگارتر است. برای مستی قدرت در طول تاریخ می توان نمونه های زیادی را پیداکرد. یکی از نمونه های بارز این گفته حادثه سقیفه است. مستی قدرت سبب شد تا حاصل رسالت رسولان خدا از مسیر اصلی خود خارج شود و این انحراف تا به امروز نیز ادامه یابد.
مستی قدرت بیش از سه مورد دیگر انسان را از اصل خود دور می کند و به منجلاب حیوانیت می کشد. در بسیاری از موارد امیدی به بازگشت افراد مبتلا به این نوع مستی نیست چنانکه می بینیم همه دیکتاتورهای دنیا دچار جنونند و از کوچکترین عاطفه انسانی برخوردار نیستند و در همین حالت هم از دنیا می روند.
لذا به جاست هر از چندگاهی هر یک از ما فارغ از سایرین خود را مورد بررسی قرار دهیم تا دچار مستی مال یا خواب یا جاه طلبی نشویم. چون اکثر مبتلایان به این سه نوع مستی دیوار انکار بلندی برای خود می سازند و حتی خود هم بر مست بودنشان آگاه نیستند.
بنشینیم و بیندیشیم که برای حفظ این سمت تا به حال دست به چه کارهایی زده ام. برای به دست آوردن این ثروت چه راهی را طی کرده ام؟ آیا این راهها اخلاقی و مورد تایید سایرین است؟ چقدر به خوابیدن بها می دهم؟
اینها نمونه سوالهایی است که در چکاب مستی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

علی

 
مشق دل
هر سال همین است؛ هر سال این موقع که می شود دلم برای نوشتن برایت آرام ندارد؛ قلم را که بر صفحه کاغذ می گذارم دست از حرکت می ایستد، قلم قلم می شود و ذهن در چینش کلمات دل را یاری نمی کند
و دل
سرگردان وصف تو می ماند، سرگردان در حسی غریب؛ شاید شبیه حس یک کویر نگاه، کویری از هر طرف بی انتهاء، نه ابتدایی می توان برایت تصور کرد و نه انتهایی.
کویر؟
نه
حسی شبیه یک دریا نگاه.
دریا؟
کویر؟
عقل می خندد که چگونه در پی وصف آنی که نمی دانی؟! دلم برای نوشتن برایت آرام ندارد و به احترام " دل" کتابها را ورق می زنم ؛به امید آنکه سیاهه های کتاب مرا به تو نزدیک کند.
حقوق انسانها در سیره تو، دنیا در سیره تو، سیاست تو، دیانت تو ، قدرت تو ،مهربانی تو ، برق چشمان خیبری تو،اشکهای شبانه تو و ذوالفقار تو ، دوستان خرابه نشین تو، حکومت تو، تحمل تو و تحمل تو و تحمل تو...
قلم را روی کاغذ می گذارم اما باز دست می ایستد و قلم قلم می شود و ذهن نمی تواند در چینش کلمات دل را یاری یاری کند.
ای دل! دیگر سرگردان وادی حیرت نمی مانی. برای تسکین  شیدای ات  نوشته های پیشین را مشق کنم.
 اما
 در هر برگه ای که برایش نوشته بودم فقط یک تیتر بود و دیگر هیچ ؛"علی"
و امسال برای آرامش دل تمام برگه پیشین را با همین یک واژه تمام می کنم" علی ؛ علی ؛ علی ؛ علی ؛ علی ؛ علی...

درک فرصت

فرصتهای رفته

حکایت بندگان غافل حکایت مسافر خواب آلودهای است که تصویر طلوع را  می بیند اما هیچ توجهی به آن ندارد ؛اگر  از این طلوع عکسی بگیرند و برای او به نمایش بگذارند جذب آن شده و در دل آرزو می کند که یک روزی بتواند از نزدیک شاهد این منظره زیبا باشد.

خداوند گاهی در کشتی دنیا برخی فرصتها را برای بنده هایش مهیا می کند اما بندگان بی توجه از کنار آن می گذرند و در آینده وقتی که این تصویر را در زندگی دیگران می بینند داشتنش را آرزو می کنند و یا بر نداشتنش افسوس می خورند و همه غصه را به گردن روزگار میندازند که " چرا با ما یار نبود و اگر دو چوب از آسمان بیفتد هر دو بر سر ما فرود می آید" و یا پای "شانس" را به میدان توجیح باز می کنند.

اگر هم یادشان بیاید که روزی این رزق را خود از کف داده اند به ریسمان " قسمت" و " قضا و قدر" الهی متوسل می شوند تا مرهمی بر دل غفلت زده باشد.

درک نکردن این فرصتها و نعمتهای الهی خود یک نوع کفر نعمت است که سبب سلب آن می شود.

شکر نعمت نعمتت افزون کند/ کفر، نعمت از کفت بیرون کند

پس به جاست که انسان از خدا بخواهد علاوه بر نعمت، بصیرت درک نعمتها و فرصتها و توان شکر نعمت را نیز به او عطا کند.

غرور پدر

غرور پدر

وارد خانه اش که شدم گفت: حاج آقا شما یک کم این بچه را نصیحت کن. می گوید موتور را بده دور بزنم می گویم اگر خدایی نکرده زمین بخوری ناقص می شوی  چه ؟! می نشیند گریه می کند.

گفتم: نه ماشاءالله پسر عاقلی است می داند که در این سن موتور سواری خطرناک است شما هم قول بدهید که یک دوچرخه برایش بخرید تا سرگرم باشد.
پسر سر را از روی بالشت بلند کرد. چشمانش پر از اشک بود با گوشه آستین اشکها را پاک کرد و با بغض گفت:" آقا بچه ها همه کامپیوتر دارند چقدر وقته میگه میخرم اما نمیخره, خودم سرم میشه که موتور نباید سوار بشم کامپیوتر می خوام"
خجالت و شرمندگی تمام وجود پدر را فراگرفت. سرم را پایین انداختم تا نگاه من غرور خرد شده اش را نابود نکند.
مرد با صدایی از ته گلو آهسته گفت: "پدرجون گفتم پول دستم بیاد برات می خرم، چشم".


ای کاش کودک غرور پدر را می فهمید.

رساله نگاه

محمد گفت:

آقا رساله خواند: ما تابع دلیلیم

گر یک نگه دو گردد در حکم دین خلیلیم

یک لحظه بر ندارم از تو نگاه لیلی

این آیه از دل آمد ما تابع دلیلیم

بازتاب یک بازتاب

باز هم " دخترانه"

مخاطبی با نام " دخترانه " نوشت:

"می تونید بگید بانک ملی ازدواج با بانکهای ازدواج که در مطلبتون اشاره کردید چه تفاوتی داره؟ قصد جدل و فمنیسم گرایی ندارم اما دلتنگم از این که مردان در جوامع مختلف مسیحی - یهودی- سنی حتی شیعه زن را مانند علم - پول و... پله ترقی می دانند این در حالی است که خداوند در آنچه بر پیامبرانش نازل کرده به زن به عنوان شی یا جزیی از طبیعت برای رسیدن مرد به اهدافش معرفی نکرده. خداوند مانند سایر موجودات طبیعت - انسان را جفت آفرید تا زن و مرد که در کنار هم و مکمل یکدیگر باشند نه یکی سکوی پرواز و دیگری پرنده مشتاق پرواز. زن مظهر آرامش و محبت خداوند در زمین است. یک زن - مرد را در تمام مراحل زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ همراهی می کند . این زن گاهی مادر - لحظه ای همسر و گاهی نقش یک دختر رادارد. یک زن در طول زندگی اش دختر یک پدر - همسر یک مرد - مادر یک پسر و مادر بزرگ است و در تمام لحظه هایش بخشنده ترین و با وفا ترین همراه است. زن نیمه انسانیت است که در تاریکی و سکوت فرو رفته تنها بزرگانی چون ائمه به زن به عنوان یک انسان نگاه داشته و در رفتار با این دید عمل کرده اند . در طرح نو شما همانطور که اطلاع دارید جایگاه زن چگونه است؟ لطفا طرح خود را توضیح دهید شاید طرح آنطور که من فکر می کنم نیست؟؟؟"

پاسخگویی به این موضوع نیاز به چند مقده مفصل از جمله نگاه اسلام و عرف به مسائله خواستگاری دارد.

با سپاس از " دخترانه" پاسخ را به بعد از امتحانات موکول می کنیم.

تو چون خدا یکتایی

خمسه طیبه با تو معنی می یابد؛

یک زن و چهار مرد

فاطمه و پدرفاطمه و همسر فاطمه و دو فرزند فاطمه


دیالوگ با منتقد طرح بانک ملی ازدواج

حاشیه ای بر " دخترانه"

چندی قبل یادداشتی را با عنوان" خواستگاری و آسیبهای دخترانه" منتشر کردیم.

این یادداشت به نقد خواستگاری های سنتی مناطق بزرگ اختصاص داشت که در آن پسر با حضور در منزل پدری دختر، او را مشاهده می کند و در صورتی که دو طرف یکدیگر را پسندیدند این مسیر ادامه پیدا می کند.

در بسیاری از موارد ابتداء مادر و خواهر پسر به منزل خانواده دختر می روند تا دختر بدون پوشش در مقابل آنها ظاهر شود و اگر آنها دختر را پسندیدند نشست بعدی با حضور پسر انجام می شود.

 آسیبها و نقد های این روش در مقایسه با روش ازدواج غیرسنتی کمتر بوده اما دچار یک اشکال قابل توجه " آسیب پذیری دختر" در صورت تمایل او و عدم پسنیده شدنش توسط پسر است.

هرچند احتمال این آسیب در مورد پسران هم وجود دارد اما در دختران  با توجه به روحیات خاص دخترانه می تواند منجر به به آسیبهای روانی بعدی شود.

بر این اساس ایجاد "بانک ملی ازدوج" را به عنوان یکی از راهکارهای مناسب برای حل این عنوان کردیم.

با مطرح شدن عنوان " بانک ملی ازدواج" تصوری نه چندان خوشایند در ذهن تعدادی از مخاطبان شکل گرفت که این تصور ناخوشایند در تصویری که مخاطبان از " بانکهای ازدواج" یا " سایتهای صیغه و همسریابی" دارند ریشه دارد؛ حال آنکه طرح "بانک ملی ازدواج" فراتر از جستارهای موجود در جامعه کنونی است و براساس داده های  ررسی های میدانی انجامش شده و گفتگوهایی که در فضای مجازی با دوستان هم وطن از نقاط مختلف کشور انجام شده طرح ریزی شده است که در نوشتار قبلی توضیح درباره آن را به فرصتی مناسبتر موکول کردیم.

اما آنچه که در ادامه مشاهده می کنید نقد " دخترانه" یکی از مخاطبان بر یادداشت " خواستگاری و آسیبهای دخترانه" است.

مخاطب محترم در این نقد موضوعهای متفاوتی را مطرح کرده اند که بخشی از ان مورد قبول و بخشی از آن را وارد نمی دانیم.

در این نقد آمده است:

"بانک ازدواج نه تنها در جهت حفظ کرامت زن نیست بلکه اقدامی در جهت تسهیل مسیر آقایان(به خصوص قشر تحصلکرده و یا حتی مومن و با خدای آنها) برای رسیدن به همسر ایده آل خود دختری دارای پدر پولدار _ ترجیحا تک دختر _ پدری دارای موقعیت اجتماعی عالی در زمینه علم - سیاست - دین- زیبا (باوقار و مومن و نجیب اگر بود بهتر اگر هم نبود مهم نیست.) است. سخن آنکه قبل از اینکه در مورد راه رفتن کسی قضاوت کنیم کمی با کفش های او راه برویم. شما اگر یک دختر بودید در این بانک عضو می شدید؟ وجهه اجتماعی در جامعه- دید مردم حتی با بالا رفتن سطح تحصیلات در مورد دختری که در این بانک ثبت نام کرده؟ آیا این فکر در اذهان به خصوص آقایان نیست که دختر طالب شوهر است و این فکر با هدف حفظ مطلوبیت زن برابری می کند؟ بانک ویترینی است که دختران با شرایط مختلف در آن درخواست ازدواج دارند و آقایان که خریدار و انتخاب گرند مسلما دخترانی با شرایط ایده آل مذکور را خواهانند و این یعنی حفظ کرامت زن؟

طبق گفته خودتان زن طبیعتا دوست دارد که مورد طلب باشد - خواستار داشته باشد و مرد باید به دنبال او برود. کنه وجودی مرد اینگونه است که به دنبال مطلوب(زن) برود نه آنکه زن در پی او باشد. در کجای تاریخ ائمه می بینید که همسرانشان خود پیشنهاد ازدواج داده اند حتی در موردخدیجه (س) نیز این اقدام صورت نگرفت مگر پیامبر(ص) بهترین مرد زمان نبودند؟ پس لزوما باید این اتفاق در آن زمان رخ می داد نه حال حاضر که اگر پسری دست در جیب بابا نداشته باشد مرد نیست و حتی نمی توانداز عهده قوت لا یموت خود بر آید چه رسد به تشکیل خانواده؟؟؟ (چرا که همت و مردانگی و غیرت کمرنگ شده یا حتی از بین رفته است) . پس عقلانی است که قشر اندیشه ورز قبل از تصمیم گیری و پیشنهاد در مورد قشری یا کسی با آن گروه یا فرد صحبتی داشته باشند. زن کالا نیست برای ازدواج مانند مناقصه یا خرید در هر جا اعلام کند طالب همسر است. خداوند هر زنی را آفریده مانند مردان نه تنها به روزی او توجه داشته بلکه به ازدواج وتمام سیر زندگی او اندیشیده است و می داند که چه وقت و با چه کسی پیوند مقدس ازدواج را خواهد داشت تا در کنار همسر داشتن کرامت انسانی او نیز حفظ گردد به ویژه در دین مقدس اسلام در جای جای بحث ازدواج از خواستگاری تا مهریه و عقد و حتی بعد از آن به این مسئله به وضوح اشاره شده (با استناد به قرآن و احادیث) ببخشید که طولانی شد ولی این حرف دخترانی است که هر روزه صدها تن از آنها را در گرد خود می بینم."

قبل از پاسخگویی به بند بند این نقد از این مخاطب محترم  خواستاریم تصورشان را از " بانک ملی ازدواج" که بر اساس آن به نقد یادداشت پرداختند بیان کنند.

لازم به توضیح است که این نوشتارها به منظور مجادله تنظیم نمی شود و همه ما در پی آنیم که " طرحی نو در اندازیم" و دین خود را به خاک و وطن و آیینمان ادا کنیم.

شب

مقدمه ای برای شبهای دگر

یکی از اشتباهات بارز ما این است که گمان می کنیم شب موقع خواب است

در حالی که قرآن می فرماید: قم اللیل الا قلیلا

شب را در حال قیام باشید مگر کمی از آن را.

عارف واصل آیت الله العظمی نکونام می فرمایند شب برای سالکان مبتدی بهترین زمان برای وصول است.

اما برنامه و نسخه معنوی هر کس متفاوت است.

وقتی که سخن از بیداری شبانه می شود عده ای گمان می کنند که باید تمام شب را به نماز شب نشست درحالی که گاهی نماز مستحبی خود قساوت قلب می آورد.

شب وقتی است که انسان می تواند به وحی و الهام الهی واصل شود. به خود شناسی و خدا شناسی برسد.

نگاه به آسمان شب و سکوت شب به انسان شرح صدر می دهد. شب روح انسان را سیقل می دهد و دل را جام جم می کند.

در آینده برای شب و خواب و بیداری بیشتر می نویسم و سعی می کنم تمام آنچه را که در اینباره از استاد بزرگوار آموخته ام به دوستان منتقل کنم.

فلسفه

فلسفه به زبان ساده

یکی بود یکی نبود،

یکی بود ما هم بودیم

تا او باشد ما هم هستیم

انسان مانند خدا ازلی و ابدی است

 

امروز در زیر آسمان خودم را وزن می کردم.

داشته های یک عمر را کنار هم گذاشتم

باور کنید از خودم هیچ چیز ندارم و هر چه که امروز می خواهم بدان بنازم هدیه خداست نه هنر بنده او.

عملکرد و برخورد

ابعاد شخصیتی انسان

انسان دو بعد شخصیتی دارد؛ عملکرد و برخورد

عملکرد در شرایط عادی و معمولی بروز پیدا می کند و برخورد در شرایط غیر عادی و غیر طبیعی.

موتورسواری را فرض کنید که در یک شب آرام و مهتابی از کنار شما رد شود و به شما سلام کند در چنین شرایط عادی شما هم جواب سلام او را مودبانه خواهید داد.

اما اگر همین موتوری در یک شب بارانی از کنار شما رد شود و همزمان که می خواهد به شما سلام کند آب گودال خیابان را هم به لباس شما بریزد در این شرایط شاید دیگر مثل قبل جواب سلام او را ندهید.

رفتار انسان را در مثال اول " عملکرد" و در مثال دوم " برخورد" می نامیم.

شاید این اصطلاحات را از دهان برخی از افراد موجح شنیده باشید که : " اگر آن روی من بالا بیاید" یا " نگذار روی سگم بالا بیاید".

وقتی که شخص این جملات را به زبان می آورد از تفاوت "برخورد" و " عملکرد" در وجود خود خبر می دهد.

لذا ممکن است یک شخص در شرایط عادی از نظر شما رفتار ایده آل داشته باشد اما همین شخص در شرایط غیرعادی از خود عملکردی دور تصور ما بروز دهد.

پس به سادگی و یک یا چند برخورد نمی توان درباره افراد قضاوت کرد.

 

عارف است و بزرگ، اما گمنام، برایش پیامک ارسال کردم که:

 سلام سخت محتاج دعایم

گفت: سلام، ان شاء الله آنچه که به خیر است خداوند متعال همان را روزی کند.

گفتم: روزی می کند؟

گفت: نظام دنیا و باطن آن ناسوت و عوالم خلقت همه بر تدریج است گر صبر پیشه سازی آنچه به خیر است خود پیش آید و کفران نعمت و عجله باعث خرابی کار گردد؛ پس طاقت آر که حق خود رسم بنده پروری داند.

قایق دل

من به حرف سهراب

قایقی خواهم ساخت

نه به آن کوچکی کشتی نوح

نه برای همه جانوران
آدمها
حیوانات
قایقی خواهم ساخت
به قد و قامت دل
"که در آن نور تجلی پیداست".

ظاهرگرایی

نمونه های ظاهرگرایی در جامعه کنونی


قسمتهایی از متن:

*  با دقت در رفتار و انتخابهای افراد جامعه می توان عدم توجه آنان را به محتوا و باطن امور دریافت و همین روحیه در بسیاری از موارد منجر به واپسگرایی , عقب ماندگی  و شکستهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی می شود.

پرداختن به سوالهای حاشیه ای چنان ما را به خود مشغول کرده است که در جامعه دینی و عصمت محور ایران ظلم قبح ندارد و به صورت یک امر روزمره و عادی تبدیل شده است. در حالی که حرکت این حضرات در راستای تحقق عدالت و برچیدن ظلم در روابط فردی و گروهی بوده است.

زیبایی بی شک یک از معیارهای اصلی خرید لباس و کفش است اما گاهی این زیبایی تبدیل به تنها معیار خرید لباس و کفش می شود ؛ که  با فلسفه اصلی پوشش و پوشیدن متعارض است.

 * بی شک زیبا جلوه نمودن شریک جنسی در روابط زنا شویی نقش مهمی را ایفا می کند اما این روزها توجه با ظاهر اولین ملاک انتخاب همسر شده است که مشکلات و آسیبهای بسیاری را در پی دارد

در جامعه ظاهر گرا " مدرک گرایی" جای خود را به " علم گرایی" می دهد و لذا در چنین جامعه ای مدرک داشتن به معنای برخورداری از درک و شعور بالا نیست.

ادامه نوشته