دلم خوش است به گل های باغ قالی ها
که چشم باران دارم ز خشکسالی ها
به باد حادثه بالم اگر شکست چه باک!
خوشا پریدن با این شکسته بالی ها !
چه غربتی است ،عزیزان من کجا رفتند؟
تمام دورو بر من پر زجای خالی ها !
زلال بود وروان رود رو به دریایم
همین که ماندم، مرداب شد زلالی ها
خیال غرق شدن در نگاه ژرف تو بود
که دل زدیم به دریای بی خیالی ها
(قیصر امین پور)
نوشته :جواد جهانی دیماه 86
یک آرزوی دور نیست؛ زندگی یک جست و جوی کور نیست زیستن در پیله پروانه چیست؟ زندگی کن ؛ زندگی افسانه نیست گوش کن ! دریا صدایت میزند؛ هرچه ناپیدا صدایت میزند جنگل خاموش میداند تو را؛ با صدایی سبز میخواند تو را زیر باران آتشی در جان توست؛ قمری تنها پی دستان توست پیله پروانه از دنیا جداست؛ زندگی یک مقصد بی انتهاست هیچ جایی انتهای راه نیست؛ این تمامش ماجرای زندگیست