سوشید

نام کوهی در برزک

سوشید

نام کوهی در برزک

۱۷ درصد تولید ناخالص ملی توسط اصناف

در روزنامه شرق شماره ۹۲۴  مورخ دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۶ مصاحبه جالبی با معاون وزیر بازرگانی انجام شده بود که قسمتهای از صحبت معاون وزیر را می آورم:

«...در برنامه چهارم در مورد تمام اقشار حرف زده شده بود به غیر از اصناف. شما تمام برنامه چهارم را مرور کنید اصلاْ واژه اصناف در آن وجود ندارد. اما دولت نهم به هیچ عنوان دیدگاه سیاسی در مورد اصناف ندارد و نگاه جدیدی به اصناف دارد.

... مگر می شود گروه ۷ میلیونی نفری عضو گروه خاصی باشند.... بنابراین دولت این دیدگاه را دارد که اصناف قشر مومن و قابل اعتمادی به شمار می آیند.... اصناف متدین و مومن و قابل اعتماد هستند. یعنی آنها افرادی خداترس به شمار می آیند پس دولت هم می تواند به اصناف اطمینان داشته باشد. نکته دوم اینکه ۱۷ درصد تولید ناخالص مالی توسط همین اصناف تامین می شود. مگر می شود این وزن را نادیده گرفت. ... حال شما توجه داشته باشید همین اصناف صد درصد خصوصی هستند.

...اصناف سومین قشر جمعیتی بعد از نیروهای مصلح ( احتمالاْ مسلح) و کارمندان دولت به شمار می آیند.

...پیش از دولت نهم فضای رقابت میان اصناف و دولت بوده است. یعنی میان دولت و بازار رقابت وجود داشته است.

...فردی که نزد روحانیت می رود و به وجوهات می پردازد، هیچ زمان کار حرام یا خلاف انجام نمی دهد. شما باید توجه داشته باشید که همیشه میان اصناف و دولت رقابت بوده است. ولی دولت نهم قصد دارد این فضا را دگرگون کند.

...اصناف بر اساس توانایی های که دارند باید در تصمیم گیری ها شرکت داشته باشند. وقتی میزان اثرگذاری آنها زیاد شود، توجه به اتحادیه ها هم بیشتر خواهد شد. اصلاْ دولت می خواهد که نهادهای صنفی و مردمی مانند اتحادیه های صنفی قدرت بگیرند.

...حال این اقتصاد مردمی در صنعت و تولید به بورس و در  بازرگانی به اصناف تعبیر می شود. ما مکلف هستیم واردات را از دوش دولت برداریم، باید آن را به اصناف بدهیم مثلاْ اگر قرار است برنج وارد کنیم بهتر است مثلاْ حاج حسن آقا وارد کند یا فلان تشکل مردمی؟ به طور حتم تشکل مردمی  اولویت دارد.

...کارتل در اقتصاد خصوصی به مراتب از اقتصاد دولتی بدتر است. از انحصار خصوصی فساد متولد می شود. اقتصاد انحصاری خصوصی مولد نامشروع فساد است و چون در آن فساد ایجاد شده به طور حتم فساد را گسترش می دهد.

... کارتل این است که فردی در قسمتی از بازرگانی کشور نقشی بیش از ۵۰ درصد داشته باشد.»

حال صحبت اینجاست:

آقای معاونی که اصناف را قشر مومنی می داند اطلاع دارد که در شهرستان کاشان مسئول تامین اجتماعی به راحتی با صلاحدید شخصی و کاری تحت عنوان تحقیقات محلی به این قشر مومن، تهمت دروغگویی می زند. و اعتقاد دارد طبق قانون شهر ما، کارفرما باید در محل کارش حضور تمام وقت داشته باشد؟

و آیا معاون اطلاع دارد اصناف و اتحادیه به جز نمایشی بودن هیچ قدرتی در ساختار خدمات رسانی به مجموعه تشکیلاتی خود ندارد؟

سوابق فوق را می توان در مطالب قبلی به راحتی بصورت مستند ملاحظه نمود.

 

جملات قصار

 

به هر آنچه بیندیشی

 

همان خواهی شد.

 

کمی فکر کنیم

امروز سه شنبه در روزنامه همشهری - ویژه نامه کاشان به مطلب جالبی برخورد کردم که نتوانستم از کنار آن به راحتی بگذرم. عین مطلب به شرح زیر است:

«تا نیمه اول امسال شمار روستائیان و عشایر بیمه شده برزک به هزار خانوار می رسد

کاشان- خبرنگار همشهری: صندوق بیمه اجتماعی روستائیان و عشایر وابسته به وزارت رفاه و تامین اجتماعی در بخش برزک کاشان ظرف مدت ۴۰ روز ۵۱۴ خانوار روستایی را تحت پوشش قرار داده است.

کارگزار این صندوق گفت: در اجرای اصل ۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تکلیف قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی به منظور بیمه کردن عزیزترین اقشار جامعه، صندوق بیمه اجتماعی روستائیان و عشایر وابسته به وزارت رفاه و تامین اجتماعی تشکیل شده است.

محمد حسین عقیلی افزود: با تشکیل چنین صندوق وعده های ۴۰ ساله عمل نشده به روستائیان و عشایر در برخورداری از مزایای بیمه ای مانند مستمری بازنشستگی، از کار افتادگی کلی در حوادث و بیماری و بازماندگان بیمه شده به پایان رسید.

وی ابراز امیدواری کرد که تا پایان نیمه اول امسال تعداد بیمه شدگان تحت پوشش صندوق بیمه اجتماعی روستائیان و عشایر در بخش برزک به بیش از هزار خانوار برسد.

عقیلی گفت: به منظور تشویق و ترغیب مردم و گسترش فرهنگ بیمه در بین روستائیان به روستاهای این بخش رفته ایم و به روستائیان آموخته ایم که بیمه اجتماعی یعنی مبارزه با فقر، تبعیض و فساد و با اقدامات انجام شده توانسته ایم در سطح شهرستان کاشان اول و نسبت به جمعیت بخش در سطح استان بالاترین آمار را داشته باشیم.

بیمه شدگان تا به حال بیش از یک میلیارد ریال به حساب صندوق واریز کرده اند.»

طبق اصل ۲۹ قانون اساسی داریم:

برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بی‏سرپرستی، در راه ‏ماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی.
دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.
 
 
متن فوق سوالاتی را در ذهن من ایجاد کرد:
 
۱- چرا تا کنون این اصل ۲۹ قانون اساسی بصورت عادلانه اجرا نگشته است؟
 
۲- همگی اطلاع داریم که در عین حالی که درصد بسیار بالائی از مصرف تولیدات دامی و کشاورزی کشور توسط روستائیانی تولید می شود که بصورت سنتی عمل نموده و به تبع آن با هزینه های بالا و درآمد پائین روبرو می باشند و برای امرار معاش چاره ای جز این ندارند.
حال سوال اینجاست که این صندوق از روستائیانی که از جیب خود مواد غذایی کشور را تولید می کنند در یک منطقه کوچک ۱۰۰ میلیون تومان به صندوق واریز کرده اند تا زمانی به خودشان برگردانده شود؟!
 
۳- آیا فکر نمی کنید دریافت مشارکت مردمی از روستائیانی که بی درآمد ترین قشر جامعه هستند از چه نوعی از  عدالت است؟
 
۴- سوال دیگر اینکه هزینه بوروکراسی ایجاد این صندوق چقدر می باشد؟ آیا ادارات تامین اجتماعی بدون اضافه کردن این سازماندهی و صرف این هزینه نمی توانست مجری این امر قرار گیرد؟
 
۵- در حالی که طبق قوانین صندوق دولت نیز درصدی را به عهده گرفته است آیا در حال حاضر چه مبلغی به این صندوق واریز نموده؟ یا اینکه هزینه های بوروکراسی از جیب خود کشاورزان می باشد؟
 
۶- کشاورزانی که سالیان سال در تولید این مملکت نقش داشته و در حال حاضر پیر و از کارافتاده شده اند چگونه از این صندوق استفاده می کنند؟
 
۷- آیا درمان نیز به عنوان یک امر مهم در وظایف این صندوق دیده شده است؟ ( البته اطلاع داریم که درمان روستائیان توسط سیستم ارجاع یا پزشک خانواده در نظر گرفته شده است که آن نیز جای بحث بسیار دارد ولی چون این قشر از جامعه از کم توقع ترین طبقه و از طرفی عدم آگاهی با قوانین هیچ حرف و نقدی در این مورد به عمل نیامده است که در جای خود به آن خواهم پرداخت)
 
۸- آیا روستائیان در مورد سرانه ها در کلیه موارد از تغذیه گرفته تا خدمات و .... به حق و حقوق خود می رسند؟ و طبق قوانین اعمال می شود ؟ و یا فقط در این مورد طبق قانون می باید خود نیز مشارکت داشته باشند؟
 
در پایان
 
طبق سیاست های گذشته در مورد روستائیان مهاجرت بالای جمعیت از روستا به شهر را داشته  ایم. از حال به بعد نیز آیا به گونه ای دیگر است.
 
نمونه آن در یافت ۱۰۰ میلیون تومان ظرف ۴۰ روز از ۵۱۴ خانوار کم در آمد روستایی؟!!!
 
کمی فکر کنیم ! 

نامه به مسئول صنف

اتحادیه صنف گلدوزان - پشتی دوز و پرده دوز کاشان

سلام علیکم

اینجانب ... دارای مجوز از مجامع امور صنفی کاشان به شماره کارگاه ۱۹۲۲۴۹۰۰۱۰ با اداره محترم تامین اجتماعی شهرستان کاشان به مشکلی برخورد نموده ام که نامه و مکاتبات به پیوست تقدیم می گردد.

با توجه به اینکه در جهت حل مشکل مذکور دچار خسارات و زیان فراوانی از لحاظ مادی و معنوی گشته ام از آن مسئول محترم انتظار رسیدگی قانونی دارم و امیدوارم در انجام وظایف صنفی یک طرف فقط ملزم به اجرای قانون نباشد.

کارفرما کارگاه ۱۴/۵/۸۶

ایجاد اشتغال و موانع روبرو

همانطور که در مطالب قبلی اینجانب می بینید و مسائل و مشکلاتی که در آینده تصمیم دارم ارائه دهم ایجاد اشتغال در کارگاههای کوچک با مشکلات بسیاری دست به گریبان است. که آنچنان از طرفی ریز و کوچک است که به چشم نمی آید و از طرف دیگر مجموع آنها مشکل ساز و بازدارنده می باشد.

به نظر من؛ تا زمانی که این اشکالات ریز و درشت در فرهنگ ایجاد کار حل نشود بطور قطع سیاست های کلی آنچنان تاثیر را نمی تواند داشته باشد.

من قانون گریز نیستم ولی گزینشی اجرا کردن قانون نیز کار خطرناکی می باشد. جایی که صحبت حق و حقوق باشد قانون را مسکوت بگذاریم ولی جایی که بعد نظارتی و .... است قانون را بطور جد سخت اعمال کنیم.

همانطور که در مطالب نداشتن مجوز دیدید قانون به سختی (حتی پلمپ مغازه)اعمال می شود و در جایی دیگر (تامین اجتماعی) تحقیقات محلی و صلاحدید شخصی جایگزین قانون می شود.

نامه صنف به شبکه بهداری کاشان

اتحادیه صنف گلدوزان - پشتی و پرده دوز کاشان

شبکه بهداری کاشان

موضوع :گواهی عدم اعتیاد

برادر .... فرزند ... دارای شماره شناسنامه .... صادره از .... نظر به اینکه از اتحادیه مذکور تقاضای صدور پروانه کسبی واقع در شهرستان کاشان را نموده خواهشمند است دستور فرمائید نسبت به گواهی صلاحیت نامبرده اقدام فرمائید.

اتحادیه صنف گلدوزان - پشتی و پرده دوز کاشان

نامه صنف به آگاهی

اتحادیه صنف گلدوزان - پشتی و پرده دوز کاشان

اداره محترم آگاهی و تشخیص هویت کاشان

موضوع : عدم سوء پیشینه

برادر .... فرزند ... دارای شماره شناسنامه .... صادره از .... نظر به اینکه از اتحادیه مذکور تقاضای صدور پروانه کسبی واقع در شهرستان کاشان را نموده خواهشمند است دستور فرمائید نسبت به گواهی صلاحیت نامبرده اقدام فرمائید.

اتحادیه صنف گلدوزان - پشتی و پرده دوز کاشان

نامه صنف به دارائی

اتحادیه صنف گلدوزان - پشتی و پرده دوز کاشان

اداره محترم امور اقتصادی و دارائی کاشان

موضوع :‌مفاصا حساب

برادر .... فرزند ... دارای شماره شناسنامه .... صادره از .... نظر به اینکه از اتحادیه مذکور تقاضای صدور پروانه کسبی واقع در شهرستان کاشان را نموده خواهشمند است دستور فرمائید نسبت به گواهی صلاحیت نامبرده اقدام فرمائید.

اتحادیه صنف گلدوزان - پشتی و پرده دوز کاشان

نامه صنف به شهرداری

اتحادیه صنف گلدوزان - پشتی و پرده دوز کاشان

شهرداری محترم کاشان

موضوع :‌مفاصا حساب

برادر .... فرزند ... دارای شماره شناسنامه .... صادره از .... نظر به اینکه از اتحادیه مذکور تقاضای صدور پروانه کسبی واقع در شهرستان کاشان را نموده خواهشمند است دستور فرمائید نسبت به گواهی صلاحیت نامبرده اقدام فرمائید.

اتحادیه صنف گلدوزان - پشتی و پرده دوز کاشان

نامه مجامع به اماکن

مدیریت محترم اماکن عمومی شهرستان کاشان

با سلام و دعای خیر

احتراماً عطف به نامه شماره ۲۰۴  مورخ ۱/۵/۸۶ به استحضار می رساند با توجه به تعهد کتبی از آقای .... مسئول واحد صنفی تودوزی اتومبیل در شهرستان کاشان ظرف مدت ۳۰ روز جهت صدور پروانه کسب خواهشمند است واحد صنفی نامبرده را فک پلمپ نمائید.

رئیس مجامع امور صنفی شهرستان کاشان

نامه صنف به مجامع امور صنفی کاشان

مجامع امور صنفی شهرستان کاشان

با سلام

احتراماً بدینوسیله به استحضار می رساند آقای ... به این اتحادیه مراجعه و پرونده صنفی نامبرده در دست اقدام می باشد لذا خواهشمند است فعلاً واحد صنفی نامبرده را فک پملپ نمائید تا اقدامات بعدی صورت گیرد.

رئیس اتحادیه

صنف و در خواست کمک در جهت فک پلمپ

امروز به صنف دوزندگان مراجعه کردم و کمک خواستم.

- مسئول صنف گفت اگر می خواهی فک پلمپ شود می باید مجوز بگیری.

- گفتم مجوز دارم.

- گفت برای هر مغازه می باید مجوز جداگانه بگیری.

- اول هفتاد هزار تومان به حساب صنف واریز کن.

- اینکار را کردم.

- نامه ای به عنوان مجامع امور صنفی شهرستان کاشان به اضافه چهار نامه دیگر جهت گرفتن جواب به ادارات زیر داد:

دارایی

شهرداری

آگاهی

بهداشت

 

اماکن و پلمپ مغازه

چند روزی است که اماکن مغازه را پلمپ کرده است.

طبق نامه ای که به مجامع صنفی زده اند فک پلمپ را مشروط به گرفتن مجوز کرده اند.

همانطور که از متن های قبلی اطلاع دارید مغازه اصلی دارای مجور از مجامع امور صنفی می باشد و ما چون کار خود را توسعه داده ایم یک مغازه در نقطه ای دیگر اجاره کرده و کار خود را گسترش داد ه ایم.

البته سودی ندارد ولی دل خوش داریم که از یک طرف یکی از فامیلها را مشغول کار نموده ایم و ازطرفی دیگر تحرکی به کار خود داد ه ایم.

مشکلاتی که با تامین اجتماعی داشتیم که در متن های قبلی آمد. در رابطه با این مغازه هم به سختی با تامین اجتماعی به مشکل برخورده ایم و رئیس محترم تامین اجتماعی اعتقاد دارد که قانون شهر ما ( البته قانون تامین اجتماعی چنین حرفی نمی زند) می گوید کارفرما باید در مغازه خود حضور داشته باشد.

حال که ما یک کارفرما داریم و بیش از یک مغازه چند راه باقی می ماند:

۱- کارفرما به چند قسمت تقسیم شود و هر قسمت در یک مغازه حضور پیدا کند.

۲- قانون شهر ما! تغییر کند.

۳- فکر رئیس قانونی شود.

۵- قانون به طور کامل در  اجرا شود

...

حال با اماکن چکار کنیم!؟

گر سنگ ازین حدیث بنالد مجب مدار

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟

دردم نهفته به زطبیبان مدعی

باشد که از خزانه غیبش دوا کنند

معشوق چون نقاب زرخ در نمی کشد

هرکس حکایتی به تصور چرا کنند

چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست

آن به که کار خود به عنایت رها کنند

بی معرفت مباش که در من یزید عشق

اهل نظر معامله با آشنا کنند

بگذر به کوی میکده تا زمره حضور

اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند

می خور که صد گناه زاغیار در حجاب

بهتر زطاعتی که به روی و ریا کنند

پیراهنی که آید ازو بوی یوسفم

ترسم برادران غیورش قبا کنند

حالی درون پرده بسی فتنه می رود

تا آن زمان که پرده برافتد چه ها کنند

گرسنگ ازین حدیث بنالد عجب مدار

صاحبدلان حکایت دل خوش ادا کنند

پنهان زحاسدان به خودم خوان که منعمان

خیر نهان برای رضای خدا کنند

حافظ دوام وصل میسر نمی شود

شاهان کم التفات به حال گدا کنند

خواجه شمس الدین محمد حافظ

صنعت توریسم در شهرهای توریستی

در حالی که شهر برزک به عنوان یک شهر توریستی ، کشاورزی در تقسیمات کشوری معرفی شده است . تبلیغات فراوانی در رسانه های عمومی برای آن به عمل آمده است.

با توجه به سطح بالای تبلیغات که صورت گرفته،  افراد علاقمند برای دیدن وارد این شهر می شوند.

ولی متاسفانه فاقد هر گونه امکانات رفاهی برای این مهمانان می باشد.

در حالی که برای ایجاد یک اقامتگاه به ادارات مرتبط مراجعه می کنیم به جای همکاری شعاری جواب می دهند. که بعضی از این پی گیری ها در این وبلاگ آمده است.

حال این سوال پیش می آید:

۱- اگر شهر فاقد امکانات است چرا تبلیغات بی حد و اندازه صورت می گیرد.

۲- و اگر با بودجه های هنگفت، تبلیغات وسیع صورت می گیرد فکری هم برای حداقل امکانات بفرمایید.

 

از حرف تا عمل

اختصاص ۳ هزار میلیارد تومان تسهیلات به سرمایه گذاران گردشگری

گروه اجتماعی: با هماهنگی های به عمل آمده ۳ هزار میلیارد تومان تسهیلات در اختیار سرمایه گذاران بخش گردشگری قرار می گیرد.

به گزارش مهر، اسفندیار رحیم مشایی رئیس سازمان گردشگری و میراث فرهنگی در دیدار با مدیران شرکت توسعه و گردشگری با اعلام این خبر گفت:

«از طریق فراهم کردن امکانات برای سرمایه گذاران و آشنا کردن آنها با فرصتها و ظرفیت های گردشگری در ایران، سرمایه گذاران بی شماری جذب خواهند شد.» وی خاطر نشان کرد : «در حال حاضر بسیاری از افراد از فرصتهای مالی خوبی برخوردارند اما به علت عدم شناخت از ظرفیتها نمی توانند سرمایه گذاری کنند و همچنین افرادی هستند که مدیریت منابع مهمی در دنیا دارند که متاسفانه سیستم غلط بانکی، ما را از دسترسی به منابع عظیم دنیا باز نگه داشته است، به همین دلیل باید شرایط و تسهیلات مناسبی برای سرمایه گذاران فراهم کنیم» وی گفت: «ورود گردشگران خارجی، نخبگان، افراد متخصص و توانمند، بازرگانان و... می تواند فرصت خوبی را برای پیشرفت بخش گردشگری کشور ایجاد کند  و توسعه و پیشرفت بدون استفاده از ظرفیتهای سرمایه گذاری امکان پذیر نیست.»

روزنامه ایران - شماره ۳۶۹۰ - چهارشنبه - ۲۷ تیرماه ۱۳۸۶ - صفحه ۴

اهل آبادی در خواب

ماه بالای سر آبادی است،

اهل آبادی در خواب،

روی این مهتابی، خشت غربت را می بویم.

باغ همسایه چراغش روشن،

من چراغم خاموش.

ماه تابیده به بشقاب خیار، به لب کوزه آب.

غوک ها می خوانند.

مرغ حق هم گاهی.

کوه نزدیک من است: پشت افراها، سنجدها

و بیابان پیداست.

سنگ ها پیدا نیست، گلچه ها پیدا نیست.

سایه هایی از دور، مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست.

نیمه شب باید باشد.

دب اکبر آن است، دو وجب بالاتر از بام.

آسمان آبی نیست، روز آبی بود.

یاد من باشد فردا، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم.

یاد من باشد فردا لب سلخ، طرحی از بزها بردارم،

طرحی از جاروها، سایه هاشان در آب.

یاد من باشد، هرچه پروانه که می افتد در آب، زود از آب درآرم.

یاد من باشد کاری نکنم، که به قانون زمین بر بخورد.

یاد من باشد فردا لب جوی، حوله ام را هم با چوبه بشویم.

یاد من باشد تنها هستم.

ماه بالای سر تنهایی است.

سهراب سپهری

 

اقامتگاه در شهر برزک ؛ پیدا کنید پرتقال فروش را

از پی گیری های قبلی در رابطه با ایجاد یک اقامتگاه در شهر برزک که اطلاع دارید و حال ادامه:

با توجه به اینکه اداره گردشگری کاشان در رابطه با همکاری در حرف قول های می دادند و در عمل صفر؛

شنبه ۳۰ تیر از رئیس اداره گردشگری کاشان وقت گرفتم و به ملاقات ایشان رفتم:

ابتدا سابقه ای از پی گیری هایی که انجام دادم خدمت ایشان عرض کردم و از جمله:

با توجه به اینکه شهر برزک در تقسیمات کشوری به عنوان یک شهر توریستی مطرح شده است و مانور تبلیغاتی فراوانی صورت گرفته و در نتیجه مهمانان فراوانی از جاهای مختلف کشور به این شهر وارد می شوند؛

ولی متاسفانه زیرساخت های توریستی در این شهر اگر صفر نباشد نزدیک به صفر است.

از این رو خانه باغی به متراژ ۶۰۰ متر مربع را حاضریم به اقامتگاهی جهت مهمانان  اختصاص دهیم ولی نیاز به تعمیراتی دارد که آن را با استفاده از وام عملیاتی کنیم.

اینجانب  دو پیشنهاد مطرح کردم:

۱- این خانه باغ را طبق یک زمان تعریف شده از ما تحویل بگیرید و خودتان تعمیرات را انجام دهید و از آن در جهت امور توریستی استفاده کنید.

۲- مبلغی وام طبق برآورد کارشناسی خودتان به این طرح اختصاص داده و مدیریت آن را به ما واگذار کنید.

در جواب آقای رئیس فرمودند:

۱- با توجه به اینکه دولت در حال کوچک شدن است مورد ۱ منتفی می باشد.

۲- با توجه به اینکه در حال تدوین نقشه جامع گردشگری برای شهرستان کاشان هستیم و از طرفی ممکن است قبل از تدوین به عنوان مثال ۱۰ اقامتگاه در شهر برزک ساخته شود و در جایی دیگر هیچ، از اینرو فعلاْ صبر کنید تا نقشه جامع گردشگری آماده شود و این کار نیز یکی دو سالی طول می کشد.

۳- از طرفی موردهایی بوده است که وام تحت این عنوان گرفته اند و جای دیگری بدهی داشته و آنجا هزینه کرده اند.

 

من که از این ملاقات نتیجه ای نگرفتم شما را نمی دانم!!!؟؟؟

 

بازدید علی اصغر گرانمایه از تامین اجتماعی کاشان

کماکان مشکل ما با تامین اجتماعی ادامه دارد

از اتفاق، زمانی که کارفرما و کارگر کارگاه مورد بحث در تامین اجتماعی مشغول صحبت با رئیس و واحد درآمد بودند آقای گرانمایه نماینده محترم کاشان در مجلس شورای اسلامی در آن ساختمان مشغول بازدید بودند:

همانطور که اطلاع دارید مشکل ما با تامین اجتماعی در دو جمله خلاصه می شود:

۱- ما خواهان اجرای دقیق قانون در رابطه با وضعیت بیمه ای در کارگاه می باشیم.

۲- تامین اجتماعی بر خلاف رویه قانونی با توجه به تحقیقات محلی ادعا می کند کسی که در لیست بیمه به عنوان کارگر معرفی شده است، کارفرمای مغازه می باشد.

صحبت ما این است:

اگر قانون اشکال دارد که راه حل آن عبور از کانالهای قانونی از جمله مجلس می باشد و نه صلاحدید شخصی.

و اگر قرار است صلاحدیدهای شخصی اعمال شود که واضح و روشن آن را اعلام نمایند.

هر چند در صحبتی که با حضور رئیس تامین اجتماعی و نماینده محترم مجلس در شورای اسلامی از شهرستان کاشان و کارگر و کارفرمای کارگاه مورد بحث انجام شد. آقای نماینده خواستار حل مشکل شدند ولی:

همچنان رئیس محترم تامین اجتماعی بر مواضع خود تاکید دارد.

و

پی گیری ما هم نیز

 

آی آدمها که روی ساحل آرام در کار تماشائید!

 

آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!

یک نفر در آب دارد می سپارد جان.

یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند

روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید.

آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،

آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید

که گرفتستید دست ناتوان را

تا توانایی بهتر را پدید آرید،

آن زمان که تنگ می بندید

بر کمرهاتان کمربند،

در چه هنگامی بگویم من؟

یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان!

آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!

نان به سفره، جامه تان برتن؛

یک نفر در آب می خواند شما را.

موج سنگین را به دست خسته می کوبد

باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده

سایه هاتان را ز راه دور دیده

آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون

می کند زین آب ها بیرون

گاه سر، گه پا.

آی آدمها!

او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید،

می زند فریاد و امید کمک دارد

آی آدمها که روی ساحل آرام در کار تماشائید!

موج می کوبد به روی ساحل خاموش

پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده. پس مدهوش

می رود نعره زنان. وین بانگ باز از دور می آید:

آی آدمها...

در صدای باد بانگ او رهاتر دل گزاتر

از میان آب های دور و نزدیک

باز در گوش این نداها؛

«آی آدمها»...

نیما یوشیج