در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) منتظران آن حضرت چه وظایفى بر عهده دارند؟
پاسخ: در تفکر شیعى انتظار موعود به عنوان یک اصل مسلّم پذیرفته شده، و از آن به عنوان برترین اعمال یاد شده و تأکید شده است که منتظر فرج باشید و از رحمت خدا مأیوس نباشید (به جهت طولانى شدن غیبت) چرا که بهترین اعمال در پیش خداوند انتظار فرج است. از بررسى اخبار و روایات معصومین(علیهم السلام)وظایفى چند در عصر غیبت براى منتظران استفاده مى شود: 1 ـ شناخت حجت خدا و امام زمان (علیه السلام): مهم ترین وظیفه ى یک فرد منتظر تلاش براى کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) است; چرا که انسان بدون شناخت امام و منزلت او نمى تواند وظیفه ى خود را در رابطه ى با او تشخیص دهد. در روایت آمده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة». «هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.» 2 ـ تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقى (خود سازى فردى): منتظر واقعى همیشه در صدد کسب فضایل اخلاقى و آراسته شدن به صفات خوب انسانى است. 3 ـ تلاش براى اصلاح جامعه (خود سازى اجتماعى): تلاش براى برطرف کردن مفاسد اجتماعى از طریق امر به معروف و نهى از منکر و اهتمام براى تربیت نسل مهذّب و کارا و خلاصه آماده سازى زمینه براى ظهور امام زمان (علیه السلام)یکى از وظایف منتظر واقعى است، چون تا زمینه ى ظهور فراهم نگردد امکان ظهور امام زمان (علیه السلام)میسر نخواهد شد. 4 ـ کسب آمادگى هاى فکرى و فرهنگى و نظامى براى یارى امام زمان (علیه السلام): چرا که آن حضرت پس از قیام به یارانى نیاز دارند که حداقل در یکى از عرصه ها بتواند مفید واقع گردد. 5 ـ توبه از گناهان 6 ـ اطاعت و پیروى از نایبان امام زمان (علیه السلام): همان طور که مى دانیم در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) مردم موظفند در تمام کارها و حوادث، به توصیه ى ائمه ى اطهار(علیهم السلام)بویژه امام زمان (علیه السلام) به فقهاى جامع الشرایط ـ که نواب عام آن حضرت هستند ـ مراجعه کنند و به احکامى که آن ها طبق موازین شرعى صادر مى کنند، عمل نمایند. 7 ـ دعا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام) و تعجیل فرج ایشان: منتظر واقعى در هر صبح و شام با خلوص نیت از پیشگاه خداى مهربان سلامتى و ظهور امام زمان (علیه السلام)را درخواست مى نماید. 8 ـ صدقه دادن براى سلامتى امام زمان (علیه السلام) 9 ـ انجام اعمال عبادى مانند خواندن نماز و قرآن، زیارت نمودن به نیابت از امام زمان (علیه السلام) 10 ـ توجه به اماکنى که مورد عنایت امام زمان (علیه السلام) است نظیر مشاهد مشرفه، مسجد سهله، مسجد جمکران و ... 11 ـ توسل به امام زمان (علیه السلام) و زیارت آن حضرت با زیارت ها و دعاهایى که در کتب ادعیه مانند مفاتیح الجنان آمده و از آن جمله موارد ذیل است: الف) دعاى عهد که هر روز صبح بعد از نماز خوانده مى شود: اللهم رب النور العظیم و رب الکرسى الرفیع ... ، ب) دعاى اللهم عرفنى نفسک فانک لم ان لم تعرفنى نفسک ... این دعا در عصر روز جمعه خوانده مى شود، ج) دعاى که براى برآورده شدن حاجات ذکر شده است و با این عبارت شروع مى شود: الهى عظم البلاء و برح الخفاء ...، د) دعا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام): اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن ...، هـ) دعاى حضرت مهدى (علیه السلام) که با این عبارت آغاز مى شود: اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المصیبته ...، و) زیارت آل یاسین. جهت توضیح بیشتر به کتابهاى (وظیفة الانام) و (شیوه هاى یارى قائم آل محمد علیه السلام) مراجعه شود
آیا نام حضرت مهدى (علیه السلام) در قرآن آمده است؟
پاسخ: قرآن کریم براى معرفى شخصیت هاى الهى گاهى نام آن ها را ذکر مى کند و گاهى ویژگى ها را یادآور مى شود، بدون ذکر نام آن ها. همان گونه که از میان صدو بیست و چهار هزار پیامبر الهى تنها نام حدود بیست و پنج نفر از آن ها در قرآن آمده، و نام دیگر پیامبران در قرآن نیامده است، و همان گونه که نام هیچ یک از امامان معصوم(علیهم السلام)در قرآن نیامده، نام مبارک امام زمان (علیه السلام) هم در قرآن نیامده است: از میان چهارده معصوم تنها نام پیامبر «محمد (صلى الله علیه وآله وسلم)» چهار بار در قرآن آمده است، آل عمران / 144 ـ احزاب / 40 ـ محمد / 2 ـ فتح / 29. اگر بنا بود نام امامى در قرآن بیاید، آمدن نام حضرت على (علیه السلام) سزاوار بود. علت اصلى این که خداوند سبحان در قرآن کریم نام امامان معصوم(علیهم السلام)را ذکر نکرده است، خودش بهتر مى داند، و شاید یکى از علت هاى آن جلوگیرى از تحریف قرآن باشد. در عین حال که اسامى ائمه(علیهم السلام)در قرآن نیامده است، آیات فراوانى در خصوص حضرت على (علیه السلام)، امام زمان (علیه السلام) و دیگر ائمه وجود دارد، که این آیات همراه با احادیثى که در تفسیر و تبیین آن ها وارد شده است، شخصیت امامان معصوم(علیهم السلام)را معرفى مى کند، مانند آیات تبلیغ سوره ى مائده، آیه 67. اکمال دین سوره ى مائده، آیه 3. ولایت سوره ى مائده، آیه 55. مباهله سوره ى آل عمران، آیه 61. تطهیر سوره ى احزاب، آیه 33. سوره ى هل اتى و ... تشکیل حکومت جهانى که بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام) خواهد بود. در آیات قرآن مطرح شده است. آیاتى از سوره ى توبه از وصف گسترش اسلام در سطح جهان نوید مى دهد: «... هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهر، على الدین کله ولو کره المشرکون» سوره ى توبه، آیه 3 و سوره صف، آیه 9. مضمون این آیه ـ که پیشگویى گسترش و همه جانبه ى اسلام در سطح جهان است، ـ هنوز تحقق نیافته است، و وعده ى الهى صدق است و من اصدق من الله حدیثنا، نساء / 87. و این در زمان حکومت جهانى حضرت مهدى (علیه السلام) تحقق خواهد یافت. خداوند سبحان در آیه ى دیگرى مى فرماید: «ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون»،انبیاء / 105. ما پس از ذکر، در زبور نوشتیم که بندگان شایسته ى من وارث زمین خواهند بود. وعده ى مندرج در این آیه هم هنوز تحقق نیافته، و این وعده اشاره به تشکیل حکومت جهانى حضرت مهدى (علیه السلام)است. آیات دیگرى هم پیرامون حکومت جهانى امام زمان (علیه السلام) در قرآن هست، مانند آیه 55 / نور و آیه 5 / قصص. آیا تنها ذکر نام مهدى (علیه السلام) دردى را دوا مى کند؟ آیا اگر نام حضرت در قرآن برده مى شد، امکان نداشت در طول تاریخ، شیادان و افراد شهرت طلب از آن سوء استفاده نکنند، یا افرادى روى غرض هاى خاص، وجود حضرت را انکار نمایند؟ تجربه ى تاریخى نشان داده است که اگر هم در قرآن صراحتاً نام حضرت برده مى شد، باز در طول تاریخ، شیادان و مدعیان دروغین مهدویت پیدا مى شدند و نام خود را امام زمان و مهدى موعود مى گذاشتند، تا از آب گل آلود ماهى بگیرند و از نام او و انتظار مردم استفاده ى نادرست کنند، مگر خدا نام پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) را در انجیل نبرده است؟ ولى گروه هاى مغرض، از آن بهره بردارى ناجوانمردانه کردند. بنابراین، مسأله ى مهم، بیان ویژگى هاى دیگر حضرت است تا افراد آگاه با شناخت آن ها، مهدى واقعى را از مدعیان دروغین مهدویت باز شناسند.
آیا در دوره غیبت کبرى ملاقات با امام زمان (علیه السلام) ممکن است و چه افرادى و تحت چه شرایطى مى توانند حضرت را ملاقات کنند؟
پاسخ: با توجه به روایاتى که در مورد ملاقات با امام زمان (علیه السلام) وارد شده است، نظر علماء بر این است که در دوره غیبت کبرى ملاقات با امام زمان (علیه السلام)ممکن است. و حکایت هاى زیادى که در زمینه دیدار با امام زمان (علیه السلام) در کتاب ها نقل شده است، مؤید امکان ملاقات با حضرت است. دیدار و رو یا رویى با حضرت به سه صورت ممکن است پیش آید: 1 ـ دیدار حضرت با عنوان غیر واقعى ایشان، به طورى که کاملا براى دیدار کننده، نا شناس باشند. 2 ـ دیدار حضرت با عنوان حقیقى ایشان، بدون اینکه این امر را ملاقات کننده متوجه شود ـ مگر پس از پایان دیدار ـ متوجه باشد. 3 ـ دیدار حضرت با عنوان حقیقى ایشان، و به صورت اختیارى در حالى که دیدار کننده نیز در اثناى ملاقات متوجه این امر باشد، این گونه دیدار بسیار کم نقل شده است مانند ملاقات سید بن طاووس و علامه بحرالعلوم. آرى هر شیعه پاک سرشتى مى تواند آن حضرت را ملاقات کند ولى باید توفیق رفیقش شود، از گناهان و موارد شبهه دار و مشکوک پرهیز کرده و درون خویش را از آلودگى هاى روحى پاک کند، و از طرفى به ایمان و یقین و صفات پسندیده، انجام واجبات و مستحبات نظیر استمرار بر نماز شب، زیارت عاشورا، زیارت جامعه، دعاى عهد، دعاى فرج، دعاى ندبه، زیارت آل یس و ... و ذکر حق تعالى جان خود را آراسته کرده و در رفع نیازمندیهاى مردم و اصلاح جامعه کوشا باشد، تا نور ولایت در دل او بتابد و توفیق دیدار حضرت نصیبش گردد. مشتاق دیدار امام زمان (علیه السلام) علاوه بر اینکه در خود زمینه ملاقات با حضرت را ایجاد مى کند، باید به نکاتى چند توجه داشته باشد: الف ـ دیدار حضرت یک اصل اساسى و ضرورى نیست; یعنى این گونه نیست که اگر شخصى توفیق دیدار حضرت را پیدا نکرد، مورد عنایت آن حضرت نیست یا از پیروان صادق و شیعیان راستین آن حضرت محسوب نمى شود، زیرا حتى در زمان حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) وائمه (علیه السلام) هم شیعیان راستینى بودند که حتى براى یک بار توفیق دیدار نیافتند. آنچه در دوران غیبت اصل اساسى براى یک شیعه است، انتظار صادقانه، ایجاد زمینه براى ظهور حضرت و عمل به تکالیف دینى است. در روایت است که: «هر کس با انتظار قائم (علیه السلام) از دنیا رود، همچون کسى است که در خیمه امام زمان (علیه السلام) و در خدمت او باشد». (بحارالانوار، ج 52، ص 125) ب ـ دل خود را با نور محبت و ولایت ایشان آشنا سازد و براى اطاعت از خداوند به شدت تلاش کند و در راه تحقق این هدف گام بردارد. ج ـ انگیزه هاى مادى و دنیا گرایانه را ترک کند. د ـ از افراط و تفریط و اقداماتى که ضرر قطعى براى روح و جسم او دارد پرهیز کند. هـ ـ از عزلت و کناره گیرى و بى توجهى به مسئولیت هاى اجتماعى دورى گزیند. و ـ از تماس گرفتن با افرادى که در لباس هاى گوناگون، این ابزار مقدّس را دستمایه اهداف دنیایى خویش قرار مى دهند دورى گزیند. ز ـ از تأخیر فیض دیدار به خاطر مصلحت هایى خاص و الهى ناامید نگردد.
مکان زندگى امام زمان (علیه السلام) کجاست؟ و آیا جزیره خضراء صحت دارد و با مثلث برمودا چه ارتباطى دارد؟
پاسخ: محل زندگى آن حضرت تعیین نشده است، و شاید مسکن معینى نداشته باشد و به طور ناشناس در بین مردم زندگى کند، شاید هم نقاط دور افتاده اى را براى زندگى انتخاب کرده باشد. در احادیث وارد شده است که در موسم حج حاضر مى شود و اعمال حج را به جا مى آورد، او مردم را مى شناسد اما مردم او را نمى شناسند.( [1]- بحارالانوار، ج 52، ص 152، به نقل از دادگستر جهان.) اما در مورد «جزیره ى خضرا» مطالب زیادى نقل شده است و در بین علماى بزرگ و صاحب نظر در این مسأله اختلافاتى وجود دارد. نتیجه ى جمع بندى ها این مى شود که این مسأله مورد اتفاق همه نیست، زیرا طبق حکایت جزیره ى خضرا ـ که از فردى به نام على بن فاضل مازندرانى نقل شده است ـ امام زمان (علیه السلام)اولادى دارند که در جزایر دریاى سفید (بحر الابیض) زندگى مى کنند و با سید شمس الدین که خود را از فرزندان امام (علیه السلام)معرفى مى کند دیدار مى نماید و ... اصل این حکایت در بحارالانوار، ج 52، ص 159 تا 174 آمده است. در هر حال دسته اى از علما آن حکایت را صحیح و معتبر دانسته، و عده اى دیگر آن را مجعول و خالى از حقیقت مى دانند و هر دسته براى ادعاى خود دلایلى ذکر مى کنند; عمده ى دلایل مخالفین آن است که اولا: این حکایت سند صحیحى ندارد لذا نمى توان آن را پذیرفت. ثانیاً: در متن حکایت تناقضاتى به چشم مى خورد از جمله این که فردى به نام سید شمس الدین خود را نایب خاص امام زمان (علیه السلام) معرفى مى کند و مى گوید: من آن حضرت را اصلا ندیده ام، بعد در جاى دیگر خود سید شمس الدین مى گوید: من هر روز صبح جمعه براى زیارت امام زمان (علیه السلام) به آن کوه مى روم ... ثالثاً: در حکایت مزبور ادعا مى شود که در قرآن تحریفاتى واقع شده است، که این حرف با اصول اعتقادى اغلب مسلمانان بویژه شیعیان همخوانى ندارد. رابعاً: در لابه لاى مباحث این حکایت احکامى ذکر شده است که با اعتقادات و احکام فقهى فقهاى شیعه مخالفت دارد. به عنوان مثال: در طى این حکایت خمس مباح دانسته شده است یعنى پرداخت خمس براى شیعیان لازم نیست، در حالى که کسى این مطلب را بیان نمى کند و ... از طرف دیگر کسانى هم خواسته اند جزیره ى خضرا را همان مثلث برمودا معرفى کنند که این موضوع با حوادثى که بعدها رخ داده تکذیب شده است. در این باره کتاب هاى مفیدى تنظیم و منتشر شده است که به نقد و بررسى این مسأله پرداخته اند. به عنوان مثال مى توان به کتاب «جزیره ى خضرا، افسانه یا حقیقت» نوشته ى سید جعفر مرتضى عاملى، ترجمه ى ابوالفضل طریقه دار، و یا به کتاب «جزیره خضراء» تألیف علی اکبر مهدیپور مراجعه نمود.
حکومت جهانى حضرت مهدى (علیه السلام) چه ویژگیهایى دارد و امام زمان (علیه السلام) چند سال حکومت مى کنند؟
پاسخ: بعد از آنکه مصلحت الهى اقتضاء کرد امام زمان (علیه السلام) از پرده غیبت بیرون مى آیند، دشمنان و ستمگران در مقابل آنحضرت به صف آرایى مى پردازند و جنگهاى سختى پیش مى آید که به لطف خداوند و همّت پیروان صدیق و وفادارشان آن حضرت در همه وقایع علیرغم تحمّل رنجهاى فراوان به پیروزى نائل مى شوند و حکومت عدل الهى را تأسیس مى نمایند که در توصیف آن، ام السلمه از پیامیر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)نقل مى کند: که در سایه حکومت حضرت مهدى (علیه السلام) چنان عدالتى در جامعه مستقر مى شود که زنده ها آرزو مى کنند اى کاش مرده ها زنده مى بودند و از آن عدالت بهره مند مى گشتند. و در مورد دیگر ضمن اشاره به این حقیقت که حضرت مهدى (علیه السلام) بر دلهاى مردم حکومت خواهند کرد مى فرمایند: شما را به مهدى، مردى از قریش بشارت مى دهم که ساکنان آسمان و زمین از حکومت و فرمانروایى او خشنودند ... در دوره حکومت آن حضرت زمین برکات خود را به روى مردم مى گشاید، امنیت بر همه جوامع حاکمیت پیدا مى کند، تعلیم و تربیت و علم و دانش پیشرفت فوق العاده اى پیدا مى کند، در روابط اجتماعى صفا و صمیمیّت رواج مى یابد و ... حضرت کوفه را پایتخت حکومت خود بر مى گزینند و حتى امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: مسجد سهله خانه امام (علیه السلام) خواهد بود یعنى حضرت با خانواده اش در آنجا سکونت خواهند داشت. در زمینه مدّت حکومت آن حضرت اقوال متفاوتى در روایات وارد شده است; در برخى از روایات مدت حکومت امام زمان(علیه السلام)هفت سال، در برخى دیگر هشت سال و در بعضى ده و بیست و یا حتى هزار سال ذکر شده است که جمع نمودن بین این روایات گفته اند سالهاى آن زمان با سالهاى رایج در زمان ما فرق خواهد داشت، چنانکه در بعضى از روایات آمده است که حکومت حضرت هفت سال است و هر سال آن به مقدار ده سال از سالهاى شماست. علامه مجلسى در بحارالانوار درباره اختلاف این روایات مى نویسند: برخى روایات بر تمام مدت حکومت دلالت دارد، برخى بر مدت ثبات و استقرار حکومت، بعضى بر طبق سالها و روزهایى است که ما با آن آشنائیم و بعضى احادیث دیگر بر طبق سالها و ماه هاى روزگار حضرت است که طولانى خواهد بود و ... بااین همه آنچه مسلم است دوره حکومت آنحضرت کوتاه نخواهد بود زیرا با توجه به زحمات فراوانى که انبیاء و ائمه(علیها السلام)در طول تاریخ کشیده اند بعید است نتیجه اش ایجاد یک حکومت 7 یا 8 ساله باشد، آنهم با این همه روایات و توصیفاتى که درباره آن حکومت جهانى از آدم تا خاتم نقل شده است; بهرحال مدّت این حکومت به اندازه اى خواهد بود که طعم عدالت به ذائقه بشریت چشانده مى شود و آنان بعد از تحمل قرن ها بى عدالتى و ستم، به یک جامعه جهانى عادلانه دست مى یابند که مسائلى همچون اقتصاد، بهداشت، امنیت، دانش و صنعت، کشاورزى و ... در حدّ بسیار بالایى از سلامت و رشد و ترقى برخوردار خواهد بود.
مادر امام زمان (علیه السلام) کیست؟ لطفاً داستان مربوط به ایشان را توضیح دهید:
پاسخ: مادر امام زمان (علیه السلام) نرجس خاتون دختر یوشعا پسر قیصر روم از نسل شمعون یکى از حواریین حضرت عیسى (علیه السلام) است که به دنبال یک سلسله وقایع معجزه آسا از روم به سامرّا مى آید و سپس به افتخار همسرى امام عسکرى (علیه السلام) نایل مى گردد. خلاصه سرگذشت ایشان از زبان خودشان بدین شرح است: جدّ من قیصر مى خواست مرا در سن سیزده سالگى براى برادر زاده خود تزویج کند وقتى مجلس عقد برپا شد و قیصر برادرزاده خود را روى تخت مخصوص نشاند ... ناگهان صلیب ها فرو ریخت، پایه هاى تخت شکست و پسر عمویم با حالت بى هوشى از بالاى تخت بر روى زمین افتاد و مجلس به هم خورد ولى باز دستور دادند تا مجلس را از نو سامان دهند تا این مراسم به اجرا درآید ولى همان حادثه دوباره تکرار شد ... همه پراکنده شدند. همان شب من در خواب دیدم که حضرت عیسى و شمعون وصى او و گروهى از حواریین در قصر جدّم اجتماع کرده اند و منبرى از نور در آنجا قرار داده شده است، طولى نکشید پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) و داماد و جانشینان آنحضرت وارد شدند; حضرت عیسى (علیه السلام) به استقبال ایشان شتافتند، حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند (خطاب به حضرت عیسى (علیه السلام)) یا روح الله من به خواستگارى دختر وصى شما شمعون براى فرزندم آمده ام و در این هنگام اشاره به امام حسن عسکرى (علیه السلام) کردند که او نیز موافقت کرد ... آنگاه حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) بالاى منبر رفته و خطبه اى خواندند و مرا به تزویج فرزندشان امام عسکرى (علیه السلام) در آوردند ... از خواب بیدار شدم و از ترس، آن واقعه را به کسى نقل نکردم ولى محبت به امام عسکرى (علیه السلام)باعث شد که کم کم رنجور گردم و از خوردن و آشامیدن باز مانم و ... بالاخره مریض شدم ... چهارده شب بعد باز در خواب واقعه عجیب دیگرى دیدم و آن اینکه دیدم دختر پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) به همراهى حضرت مریم و ... به عیادت من آمدند و من از اینکه حضرت عسکرى (علیه السلام) به دیدن من نمى آیند گله و شکایت کردم حضرت فاطمه (علیه السلام) فرمودند: اگر مى خواهى خداوند، عیسى و مریم از تو خشنود باشند و میل دارى فرزندم به دیدنت بیاید شهادت به یگانگى خدا و نبوّت پدرم پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) بده و من آنچه که او فرمودند تکرار کردم; آنگاه حضرت فاطمه(علیهم السلام)مرا در آغوش گرفتند و این کار باعث بهبودى من شد آنگاه فرمودند: اکنون به انتظار فرزندم عسکرى (علیه السلام)باش که او را نزد تو خواهم فرستاد ... وقتى از خواب بیدار شدم شعف و خوشحالى عجیبى تمام وجود من را فرا گرفته بود تا اینکه از شب بعد امام را پیوسته در خواب مى دیدم تا اینکه یکى از شب ها حضرت فرمودند: فلان روز جدّت قیصر لشکرى را به جنگ مسلمانان مى فرستد تو مى توانى به طور ناشناس در لباس خدمتگزاران همراه با عده اى از کنیزان که از فلان راه مى روند به آنها ملحق شوى و من هم چنین کردم و در نهایت جزو اسیران جنگى به اسارت مسلمانان در آمدم و بالاخره به بغداد آورده شدم و در آنجا بود که توسط نماینده امام على النقى (علیه السلام) یعنى بشر بن سلیمان خریدارى شده به خدمت آنحضرت رسیدم و آنحضرت هم مرا به خواهرشان حکیمه خاتون سپردند، او آموزشهاى به من دادند ... پس از آموزش فرایض دینى و تعلیمات اسلامى به همسرى امام عسکرى(علیه السلام) در آمدم ... و در سال 255 هجرى روز 15 شعبان در سامرّا حضرت مهدى (علیه السلام) از این بانوى بزرگوار متولد شد.
یاران امام زمان (علیه السلام) چه ویژگیهایى دارند؟
پاسخ: در همه حرکتهاى بزرگ اجتماعى جهت دستیابى به پیروزى، وجود عواملى ضرروى است که از مهم ترین عوامل در پیروزى نهضت ها وجود حامیان دلسوز، مخلص و شجاع است; بر این اساس اگر تمامى حرکتهاى مهم اجتماعى مورد بررسى قرار گیرد به خوبى روشن مى شود که در هر یک از آنها که یاران و حامیان وفادارى وجود داشته است، میزان موفقیت بیشتر بوده است. از آنجا که قیام حضرت مهدى (علیه السلام) نیز در راستاى تکمیل نهضت هاى انبیاء و اولیاء الهى است و در سطح وسیعى واقع خواهد شد لذا وجود یاران آگاه و با استقامت، نقش بسیار مهمى در پیشرفت این حرکت بزرگ جهانى دارد مخصوصاً با توجه به این واقعیت که سنت الهى آن است که این جریان مهم تاریخ بشریت بطور عادى در چهار چوب اصول و قوانین اجتماعى واقع گردد و البته این به آن معنى نیست که امدادهاى الهى وجود نخواهد چرا که «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم»( [10] ) همیشه جریان داشته و خواهد داشت و مقدار آن بستگى به میزان اخلاص و تقواى افراد و رهبران حرکتها و نوع جهت گیرى آنها دارد. در مجموعه روایات براى یاران حضرت، مشخصات و ویژگیهایى ذکر شده است که از جمله آنها روایتى است از امام صادق (علیه السلام)که فرمودند: «آنها مردانى هستند که دلهایشان همانند قطعه هاى آهن است، هرگز دچار شک و تردید نمى شوند، در حق خدا از سنگ سخت تر هستند، اگر به کوهها حمله ببرند از جاى بر مى کنند، با پرچمهاى خویش به هر شهرى روى آورند تحت سیطره خود در آورند. بر فراز اسبها چون عقاب چابک و چالاکند. براى تیمّن و تبرّک، زین اسب امام (علیه السلام) را مسح مى کنند و پروانه وار، دور شمع وجودش مى گردند و خود را سپر جان امام قرار مى دهند، شبها را به شب زنده دارى سپرى مى کنند و در سراسر شب نغمه هاى نماز و ذکر و عبادتشان چون صداى زنبور به گوش مى رسد. آنها زاهدان شب و شیران روزند، و در برابر امام عزیزشان کاملا مطیع و تسلیم هستند».( [11] ) در اغلب کتابهاى مربوط به معارف امام زمان (علیه السلام) تعداد یاران مخصوص آن حضرت را سیصد و سیزده نفر معرفى مى کنند که آنها از سراسر عالم در یک شب خود را به طرق مختلف به مکه مى رسانند این عده اولین افرادى خواهند بود که با امام زمان (علیه السلام) بیعت مى کنند و عهده دار فرماندهى لشکر و یا پرچمدار آن حضرت هستند البته بلافاصله پس از اعلام ظهور، دسته دسته مردم به آن حضرت مى پیوندند و انشاءالله جمله «اللهم اجعلنى من انصاره واعوانه والذّابین عنه والمسارعین الیه و ...»( [12] ) مصداق پیدا مى کند. در همان روزهاى اول تعداد یاران حضرت به ده هزار نفر مى رسد و تا تعداد یاران حضرت به ده هزار نفر نرسند عملا قیام نمى کنند و حرکت انقلابى این رهبر بزرگ پس از آن است که کم کم خود مکه و سپس مدینه و ... را فتح مى کنند و زمینه را براى تشکیل حکومت جهانى فراهم مى نمایند. نکته دیگر در مورد یاران حضرت آن است که بر طبق روایتى که از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است حدود پنجاه نفر از یاران آن حضرت زن هستند که کارهاى مناسب با ویژگیهاى خودشان را انجام مى دهند.( [13] ) در مورد ترکیب سربازان، حضرت امیر مؤمنان (علیه السلام) مى فرمایند: اصحاب مهدى (علیه السلام) جوانند و پیر در آنها بسیار کم است همچون سرمه در چشم و نمک درغذا و ...( [14] ) در مورد وطن یاران حضرت نیز تعابیر مختلف وارد شده است، در برخى از روایات آمده است که جمعى از مردم از طرف مشرق خروج کنند و مقدمات حکومت مهدى (علیه السلام) را فراهم سازند. على (علیه السلام) مى فرمایند: آفرین بر طالقان که خداوند در آن گنجهایى نهاده که از طلا و نقره نیست بلکه مردان مؤمنى هستند که بطور شایسته خدا را شناخته اند و در آخر الزمان یاوران حضرت مهدى (علیه السلام) خواهند بود ...( [15] )
مادر امام زمان (علیه السلام) کیست؟ لطفاً داستان مربوط به ایشان را توضیح دهید:
پاسخ: مادر امام زمان (علیه السلام) نرجس خاتون دختر یوشعا پسر قیصر روم از نسل شمعون یکى از حواریین حضرت عیسى (علیه السلام) است که به دنبال یک سلسله وقایع معجزه آسا از روم به سامرّا مى آید و سپس به افتخار همسرى امام عسکرى (علیه السلام) نایل مى گردد. خلاصه سرگذشت ایشان از زبان خودشان بدین شرح است: جدّ من قیصر مى خواست مرا در سن سیزده سالگى براى برادر زاده خود تزویج کند وقتى مجلس عقد برپا شد و قیصر برادرزاده خود را روى تخت مخصوص نشاند ... ناگهان صلیب ها فرو ریخت، پایه هاى تخت شکست و پسر عمویم با حالت بى هوشى از بالاى تخت بر روى زمین افتاد و مجلس به هم خورد ولى باز دستور دادند تا مجلس را از نو سامان دهند تا این مراسم به اجرا درآید ولى همان حادثه دوباره تکرار شد ... همه پراکنده شدند. همان شب من در خواب دیدم که حضرت عیسى و شمعون وصى او و گروهى از حواریین در قصر جدّم اجتماع کرده اند و منبرى از نور در آنجا قرار داده شده است، طولى نکشید پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) و داماد و جانشینان آنحضرت وارد شدند; حضرت عیسى (علیه السلام) به استقبال ایشان شتافتند، حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند (خطاب به حضرت عیسى (علیه السلام)) یا روح الله من به خواستگارى دختر وصى شما شمعون براى فرزندم آمده ام و در این هنگام اشاره به امام حسن عسکرى (علیه السلام) کردند که او نیز موافقت کرد ... آنگاه حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) بالاى منبر رفته و خطبه اى خواندند و مرا به تزویج فرزندشان امام عسکرى (علیه السلام) در آوردند ... از خواب بیدار شدم و از ترس، آن واقعه را به کسى نقل نکردم ولى محبت به امام عسکرى (علیه السلام)باعث شد که کم کم رنجور گردم و از خوردن و آشامیدن باز مانم و ... بالاخره مریض شدم ... چهارده شب بعد باز در خواب واقعه عجیب دیگرى دیدم و آن اینکه دیدم دختر پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) به همراهى حضرت مریم و ... به عیادت من آمدند و من از اینکه حضرت عسکرى (علیه السلام) به دیدن من نمى آیند گله و شکایت کردم حضرت فاطمه (علیه السلام) فرمودند: اگر مى خواهى خداوند، عیسى و مریم از تو خشنود باشند و میل دارى فرزندم به دیدنت بیاید شهادت به یگانگى خدا و نبوّت پدرم پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) بده و من آنچه که او فرمودند تکرار کردم; آنگاه حضرت فاطمه(علیهم السلام)مرا در آغوش گرفتند و این کار باعث بهبودى من شد آنگاه فرمودند: اکنون به انتظار فرزندم عسکرى (علیه السلام)باش که او را نزد تو خواهم فرستاد ... وقتى از خواب بیدار شدم شعف و خوشحالى عجیبى تمام وجود من را فرا گرفته بود تا اینکه از شب بعد امام را پیوسته در خواب مى دیدم تا اینکه یکى از شب ها حضرت فرمودند: فلان روز جدّت قیصر لشکرى را به جنگ مسلمانان مى فرستد تو مى توانى به طور ناشناس در لباس خدمتگزاران همراه با عده اى از کنیزان که از فلان راه مى روند به آنها ملحق شوى و من هم چنین کردم و در نهایت جزو اسیران جنگى به اسارت مسلمانان در آمدم و بالاخره به بغداد آورده شدم و در آنجا بود که توسط نماینده امام على النقى (علیه السلام) یعنى بشر بن سلیمان خریدارى شده به خدمت آنحضرت رسیدم و آنحضرت هم مرا به خواهرشان حکیمه خاتون سپردند، او آموزشهاى به من دادند ... پس از آموزش فرایض دینى و تعلیمات اسلامى به همسرى امام عسکرى(علیه السلام) در آمدم ... و در سال 255 هجرى روز 15 شعبان در سامرّا حضرت مهدى (علیه السلام) از این بانوى بزرگوار متولد شد.
www.jamkaran.info
پرسش و پاسخ مذهبی در مورد امام زمان (عج) (۱)
آیا امام زمان (علیه السلام) زن و فرزند دارد؟
پاسخ: در زمینه ى همسر و فرزند داشتن امام زمان (علیه السلام) به دو دسته از روایات بر مى خوریم بر اساس این دو دسته از روایات گروهى معتقدند که امام زمان (علیه السلام)همسر و فرزندانى در دوره ى غیبت دارند، و بر طبق بخش دیگرى از روایات عده اى معتقد شده اند امام زمان (علیه السلام)زن و فرزند داشتن شان متیقن نیست. آن کسانى که مى گویند امام زمان (علیه السلام) زن و فرزند دارند به سه دلیل تمسک جسته اند: 1 ـ قواعد کلى: یعنى بر طبق احکام اسلام یکى از سنت هاى مهم پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) ازدواج است که امام زمان (علیه السلام) به رعایت سنت هاى پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)از همه مردم اولى است. 2 ـ روایات: به عنوان مثال سید بن طاووس در جمال الاسبوع مى فرماید: روایتى با سندهاى متصل یافتم که حضرت ولى عصر (علیه السلام) را اولاد بسیارى است در شهرهاى کرانه ى دریا که آن ها هرکدام والى و حاکم اند ... 3 ـ دعاها: در برخى از دعاها نامى از فرزند امام زمان (علیه السلام) به میان آمده است مثل یا مولاى یا صاحب الزمان صلوات الله علیک وعلى آل بیتک ... على اهل بیتک ... روى هم رفته این موارد به زن و فرزند داشتن امام زمان (علیه السلام) دلالت دارند. مرحوم کفعمى در کتاب مصباح نقل کرده است که بر طبق روایتى همسر آن حضرت از نسل عبد العزّى پسر عبدالمطلب مى باشد ... 1 ـ لازم به تذکر است که به روایات مذکور از جهات مختلفى ایرادهایى وارد کرده اند که در این باره به کتاب یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام) صفحه 141 و 142 و 143 مراجعه کنید. در مقابل دلایلى هم اقامه شده است که آن حضرت حداقل هم اکنون فرزندى ندارد از جمله آنها است روایتى که مسعودى از على بن ابى حمزة ابن السّراج و ابن سعید مکارى نقل مى کند که آن دو مى گویند به خدمت امام رضا (علیه السلام)رسیدیم على بن ابى حمزه عرض کرد «از پدرانت روایت کرده ایم که امام از دنیا نمى رود تا فرزندش را ببیند.» حضرت فرمودند: «آیا در این حدیث روایت کرده اید الاّ القائم» عرض کردند: «بلى»، یا در روایت دیگر دارد: امامى وجود ندارد مگر این که فرزندى دارد جز امامى که حسین (علیه السلام) براى او از قبر بیرون مى آید او فرزند ندارد و ... به هر حال اگر چه همسر و فرزند داشتن آن حضرت محتمل است، اما در بررسى اخبار و احادیث وارده روایت معتبرى که موجب اطمینان باشد به چشم نمى خورد، یا در عین حال نه زن و فرزند داشتن و نه زن و فرزند نداشتن هیچ کدام با احکام اسلام منافاتى ندارد; چرا که نکات منفى ترک تأهل به جهت برخوردارى امام (علیه السلام) از نیروى عصمت متوجه امام (علیه السلام)نمى باشد. در مورد خصوصیات خاص و دقیق همسر و تعداد فرزندان مطلبى خاص در روایات به چشم نمى خورد.
منظور از رجعت چیست؟ چه زمانى واقع مى شود؟ چه کسانى مشمول رجعت مى شوند؟ و فلسفه آن چیست؟
پاسخ: واژه «رجعت» در لغت به معنى بازگشتن است، و اصطلاحاً به معنى بازگشتن و زنده شدن مؤمنان خالص و کافران محض، بعد از ظهور امام زمان(علیه السلام)است. قرآن کریم به مسأله ى رجعت اشاره کرده و وقایع و رخدادهایى را نسبت به امت هاى پیشین و بنى اسرائیل نقل کرده است، مانند داستان «عزیر پیامبر» که مُرد و بعد از صد سال زنده شد(1) سوره بقره، آیه 259، داستان جمعیتى که خدا آن ها را میراند و بعد آن ها را زنده کرد سوره بقره، آیه 243، داستان هفتاد نفرى که حضرت موسى (علیه السلام)براى رفتن به کوه طور انتخاب نمود و در وادى کوه طور بعد از این که صاعقه آن ها را فرا گرفت، مردند و بعد خدا آن ها را زنده نمود سوره بقره، آیه 55 و 56. داستان کشته ى بنى اسرائیل که بعد از زدن قسمتى از گاو به آن زنده گشت سوره بقره، آیه 73. زنده کردن مرده ها توسط حضرت عیسى (علیه السلام) سوره مائده، آیه 110. داستان پرنده هایى که حضرت ابراهیم (علیه السلام) آن ها را کشت، گوشت آن ها را مخلوط نمود و هر قسمتى از آن را بر کوهى نهاد و بعد آن ها را خواند و زنده شدند سوره بقره، آیه 260. از مجموع این داستان ها امکان وقوع رجعت اثبات مى شود (گرچه این موارد از مصادیق اصطلاحى رجعت نیست) روایات در خصوص رجعت، متواتر است به نحوى که وقوع رجعت را مسلّم مى کند. علاوه بر این، مسأله ى رجعت مورد اتفاق علماى شیعه و از مسائل ضرورى مذهب شیعه است علامه مجلسى در بحارالانوار، ج 53، حدود 200 روایت صریح پیرامون رجعت، از بیش از 40 نفر از روات ثقه و بزرگ نقل کرده است و فرموده: بیش از 50 کتاب توسط علماى بزرگ پیرامون رجعت نوشته شده است. رجعت بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام) و در زمان حکومت جهانى ایشان پدید خواهد آمد. در روایات آمده که مؤمنان خالص و کافران و مشرکان محض مشمول رجعت مى شوند، و در زمان حکومت امام زمان (علیه السلام) زنده خواهند شد. همچنین در روایات از افراد به خصوصى نام برده شده است که زنده خواهند شد، مانند حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)، ائمه(علیهم السلام)، حضرت عیسى (علیه السلام)، جمعى از اصحاب پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) چون سلمان، مقداد، جابر بن عبدالله انصارى و ... و اصحاب کهف. در روایات تصریح شده است نخستین امامى که رجعت مى کند، امام حسین (علیه السلام) است و ایشان مدت طولانى حکومت مى کند، به گونه اى که از کثرت سن ابروهایش روى دیدگانش مى ریزند بحارالانوار، ج 53، ص 46. علاوه بر تواتر روایات رجعت، در ادعیه و زیارات هم به رجعت اشاره شده است; از جمله در زیارت جامعه مؤمن بایابکم، مصدّق برجعتکم ... زیارت آل یاسین و انّ رجعتکم حق لا ریب فیها. زیارت وارث انى بکم مؤمن و بایابکم موقن. زیارت عاشوراان یرزقنى طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم). و دعاى عهد اللهم ان حال بینى و بینه الموت ... فاخرجنى من قبرى. براى رجعت دو حکمت و فلسفه ذکر کرده اند: 1 ـ تکمیل حلقه ى تکاملى مؤمنان خالص و چشیدن کیفر دنیوى کافران محض. 2 ـ نشانه ى عظمت خدا و مسأله ى رستاخیز براى انسانها تا با مشاهده ى آن به اوج معنوى و ایمان برسند.
مسأله طول عمر امام زمان (علیه السلام) از چه راههایى قابل تبیین است؟
پاسخ: بنابر اعتقاد شیعه هیچگاه زمین از حجت خالى نیست، چه آن حجت ظاهر باشد یا غائب. آخرین حجت الهى در روى زمین حضرت مهدى (علیه السلام)است که از دیدگان غائب است; ایشان در سال 255 ق متولد گشته اند، تا این زمان زنده هستند و در پس پرده غیبت به سر مى برند تا آنگاه که شرائط و زمینه ظهور و تشکیل حکومت جهانى آماده شود و به اذن و اراده الهى، حضرت ظاهر شوند و جهان را پر از عدل و داد نمایند. براى تبیین عمر طولانى حضرت راههاى گوناگونى وجود دارد: 1 ـ قدرت نامحدود الهى: خداوند تعالى داراى قدرت مطلق و نامحدود است و بر هر چیز قادر و توانا است «ان الله على کل شىء قدیر» خدایى که انسان را از هیچ آفرید، هرگاه اراده کند، مى تواند سالها و قرنها یک انسان را زنده نگه دارد و اراده الهى بر این تعلق گرفته است که زمین از حجت خالى نباشد و امام زمان (علیه السلام) تا آماده شدن جهان براى تشکیل حکومت جهانى و برقرارى حکومت جهانى و عدل و داد در جهان، زنده باشند. 2 ـ یافته هاى علمى: در علم طب و فیزیولوژى به اثبات رسیده است که اگر کسى از جهت ترکیبات جسمانى در کمال اعتدال باشد، اعضاى اصلى بدنش مانند: قلب، اعصاب، کلیه، کبد، مغز، معده و همه نیرومند و سالم باشند، تمام دستورات بهداشتى را بداند و مراعات کند، خواص و آثار خوردنى ها و نوشیدنى ها را بداند، از مفید آنها استفاده کند و از زیان بخش آنها خوددارى نماید، تا میکروبها و عوامل تولید آنها را بشناسد، از طریق پیشگیرى امراض بالاخص پیرى و مرگ آگاه باشد، از سموم آگاهى کامل داشته باشد و از آنها اجتناب کند، احتیاج هاى ضرورى بدن را از جهت غذا او اقسام ویتامین تأمین کند، از پدر و مادر و اجداد مرضى را به ارث نبرده باشد، از اخلاق زشت و اضطراب روح که سبب فرسودگى اعصاب و مغز و مولّد کثیرى از امراض هستند منزه باشد، تمام اخلاق نیک که آسایش بخش روح و جسم هستند در او جمع باشدو علاوه به تمام اینها، مدبر ترکیب جسمانى او، روحى باشد در حد اعلاى کمال انسان، چنین فرد ممتازى استعداد آن را دارد که چندین برابر افراد متعارف نوع خود بلکه هزاران سال زندگى کند، امام زمان (علیه السلام) تمام این شرائط و زمینه هاى را براى طول عمر دارند. 3 ـ معمّرین در طول تاریخ: در طول تاریخ افراد زیادى وجود داشته اند که عمرهاى طولانى نموده اند مانند حضرت آدم 930 سال، شعیب 912 سال، انوش 960 سال، لوط 732 سال، ادریس 300 سال، نوح بیش از 950 سال، کیومرث 1000 سال، عاد 1200 سال. گر چه ممکن است برخى از این موارد خالى از مبالغه نباشد ولى عمر حضرت نوح (علیه السلام) نص صریح قران است که 950 سال مدت نبوت ایشان بود.( پس اینگونه نیست که عمر طولانى در تاریخ وجود نداشته و امام زمان (علیه السلام) در این مورد منحصر به فرد باشند. بنابراین عمر طولانى هم در تاریخ واقع شده است و هم از نظر قدرت الهى و یافته هاى علمى امرى ممکن است.
آیا اکنون حضرت مهدى(علیه السلام) به زمان ظهورشان علم دارند؟ یعنى آیا از آغاز غیبت، حضرت مى دانستند چه زمانى ظهور خواهند فرمود؟
پاسخ: این موضوع بین دانشمندان اسلامى مورد اختلاف است; برخى مى گویند: حضرت به زمان ظهورشان علم ندارد و به نظر برخى دیگر با توجه به این که امام زمان(علیه السلام) داراى علوم غیبى هستند و از آنچه واقع شده و مى شود و خواهد شد خبر دارند، پس مى توان گفت که هم اکنون بلکه از آغاز غیبت، حضرت زمان ظهورشان را مى دانند. 2 ـ چگونه امام زمان (علیه السلام) از زمان ظهورشان مطلع مى شوند؟ بنابر آنچه در روایات آمده است، مى توان گفت: حضرت از سه راه به زمان ظهورشان علم پیدا مى کنند: الف ـ از طریق الهام: از براهین و روایاتى که در ابواب امامت وارد شده است، استفاده مى شود که امامان معصوم(علیهم السلام) با عالم غیب ارتباط دارند و هنگام ضرورت، حقایقى را دریافت مى کنند. در روایات آمده است: «امامان معصوم(علیهم السلام)صداى فرشته را مى شنوند، امّا خودش را مشاهده نمى کنند.» اثبات الهداة، ج 6، ص 437.بنابراین ممکن است خداوند متعال زمان ظهور را از طریق الهام به امام زمان(علیه السلام) بفهماند. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که مى فرمایند: «امامى از ما غایب مى شود، پس چون خداوند اراده کند که او را آشکار و ظاهر گرداند اثرى در دل وى پدید مى آید، سپس به این گونه به امر پروردگار ظاهر مى گردد.» اثبات الهداة، ج 6، ص 364 ـ مهدى موعود، ترجمه و نگارش على دوانى، ص 262. ب ـ از راه علائم و قرائن: ممکن است گفته شود: پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) زمان ظهور را توسط ائمه ى اطهار(علیهم السلام) به حضرت مهدى(علیه السلام) خبر داده است و این از راه علائم و قراینى است که پیغمبر معین کرده اند. در روایت است که پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند: «وقتى زمان ظهور مهدى فرا رسید خداوند شمشیر و پرچم آن جناب را به صدا درمى آورد، مى گویند: اى دوست خدا! به پا خیز و دشمنان خدا را به قتل رسان.» بحار الانوار، ج 52، ص 311. ج ـ از راه دستور العمل معین شده براى امامان: در روایات آمده; برنامه و دستور العمل تمام امامان بصورت مهره شده از جانب خداوند بر پیغمبر نازل شد و پیامبر آن را به حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) تحویل داد. حضرت على(علیه السلام) در موقع خلافت صحیفه ى خویش را گشود و بر طبق آن عمل نمود و بعداً آن را به امام حسن(علیه السلام) تحویل داد و به همین کیفیت، نوبت هر امامى که مى رسید، مهرنامه ى خویش را مى گشود و بر طبق آن عمل مى نمود، اکنون هم دستور العمل امام زمان(علیه السلام) در دستش موجود است اصول کافى، ج 1، ص 279.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مسجد مقدس جمکران WWW.Jamkaran.Info
یادش بخیر روزها داشتیم این داستانی که براتون مینویسم حقیقت داره من یه دوست داشتم به اسم امیرکه با هم دورانی داشتیم همیشه تو مدرسه گروه، گروه تشکیل می دادیم و با هم به جنگ ،جنگ بازی کردن می پرداختم همیشه هم دست و صورتامون خونی یا لباسها و کیف هامون پاره بود دیگه پدر مادرمان به ذله اومده بودند خودشون موقع مدرسه می اوردن و بهمونو میزاشتن که سر صف با هم دعوا نکنیم اخه ما همیشه سر اینکه اول صف یا اخر صف بایسیم دعوا می کردیم سر کلاس هم به معلمون خیلی اذیت میکردیم یادمه یه روز معلممون میخواست بره دفتر کاری رو انجام بده از امیر خواست که کسانی که شلوغ میکنند رو اسمشونو بنویسه و بده به معلممون که تنبیه ش کنه یا به گل (قول) خودش ما رو بیندازه انباری مدرسه که توش دیو هست اما همین که معلممون پاشوازکلاس گذاشت بیرون ما همه رفتیم حیاط مدرسه دیدم که مستخدم مدرسه مون گوشه حیاط اتیش (آتیش) روشن کرده و زباله ها روانداخته که بسوزن و از بین برن ما هم تا دیدم مستخدم مدرسه نیست شروع کردم چهارشنبه سوری بازی کردن مثل سرخ پوست ها هوهوهو میکردیم و از روی اتیش می پریدیم من هم دیدم که فقط یه چیز از سرخ پوست ها کم داریم علامت دادن با اتیش من زود اومدم طرف کلاس و چادر معلممون که روی میزش بود رو برداشتم و رفتم طرف حیاط امیر با دیدن چادر جا خورد و گت (گفت ) ماهان میخوای چی کار کنی؟ گفتم هیچی حاظری سرخ پوست شیم؟ سرشو اروم تکون داد به معنای رضایت اخه می ترسید که خانوم معلم پیدا شه. چادرو و با هم گرفتیم رو اتیش دود جمع شد و وقتی چادرو کشیدیم کنارمثل سرخ پوست ها دود به هوا رفت کلی حال کردیم بعد از چند بار انجام دادن یه دفعه چادر معلممون از دستمون در اومد و همون چیزی که نباید اتفاق می افتاد افتاد چادر معلممون اتیش گرفت اونم چه اتیشی که نشد خاموش کنیم همه مات و مبهوت به هم نگاه میکردیم که معلممون اومدش تو حیاط و گوش منو چنان گرفت کشید که هیچ وقت یادم نمیره منو برد دفتر، امیر اومد تودفتر و گفتش که من این کارو انجام دادم چادرو من اتیش زدم من هم دیدم که امیر میخواد خودشو به خاطر من به دردسر بیندازه زود برگشتم گفتم نه خانوم به خدا دروغ میگه امیر هم میگفت نه خانوم ماهان دروغ میگه خانوم معلممون در همین حال بود که یه دفعه امیر گفتش من ماهانو دوست دارم ماهان بهترین دوست منه خانوم معلم یه نگاه کرد به ما و بغضش گرفت گفت تا به حال بچه هایی مثل شما ندیدم که این همه همدیگه رو دوست داشته باشن سعی کنین که همیشه برای هم دوست خوبی باشین سعی کنین که بی معرفت نباشین و همدیگه رو تنها نزارین من دستم اوردم جلو گفتم امیر قول مردونه بده که همیشه باهام باشی امیر بیا دست مردونه بدیم که خانوم بدونه ما همیدیگه رو برای همیشه دوست دارم امیرهم دست داد اما واقعا نمیدونستم که چقدر بی معرفته اره امیر بیمعرفت بود بیمعرفت یه روز صبح میخواستم برم مدرسه که خواب موندم پیش خودم گفتم چرا امیر بی معرفت منو بیدار نکرد که خواب نمونم؟ گفتم اشکال نداره شاید خواب افتاده راه افتادم طرف مدرسه دیدم امیر نیومده ساعت2شد که زنگ مدرسه خورد راه افتادم طرف خونه تو راه یه پیکان ابی جست پائین خوش رنگ دیدم که جلویه گل فروشی وایستاده و دارن تزئینش میکنن اما نمیدونم که چرا سیاه تزئینش میکردن به راهم ادامه دادم گفتم یه سر برم به خونه امیرینا ببینم کجا مونده چرا امروز نیومده مدرسه رفتم تا رسیدم سر کوچه دیدم که همون ماشین پیچید کوچه امیرینا دلم شور زد یعنی چی میتونست شده باشه؟ یادم افتاد که امیر میگفت همسایمون حالش خیلی بده امروز فرداس که بمیره اومدم تو کوچه دیدم که چلچراغ گذاشتن اما چرا جلوی در امیرینا؟ رفتم جلو تا عکسو دیدم خشکم زد دیدم یه پسره خیلی قشنگ با چشمهای کاملا ابی ابروهای پیوندی داره منو نگاه میکنه گفتم یعنی کی میتونه باشه؟ یعنی امیره؟ امیر که بهم قول داده هر کجا بخواد بره منم با خودش میبره نه نمیتونه امیر باشه یه دفعه بدنم سرد شد انگاری که یه پارچ اب یخو ریختن رو سرم موهای بدنم بیز بیز شد نمیتونستم باور کنم اون ماشین عروسی که دیدم یعنی ماشین عروس امیره که سیاه تزئینش کردن؟نمیتونستم گریه کنم بغض سنگینی جلوی نفس کشیدنمو میگرفت میخواستم داد بزنم اما نمیدونم که چرا داد نمیزدم
اما دیدم که اشکهام اهسته دارن باهام همدردی میکنن اما بغضم نمیخواد با من همراهی کنه نمیخواد یه جیغ بلند بکشه به همه بگه که امیر چرا منو تنها گذاشتی یادته بهم میگفتی تو عروسیم ساقدوشت میکنم؟ یادته.. اما اخه چرا اخه چرا الان باید از تابوتت بگیرم همراهیت کنم؟ اما اینو بدون که من یه روزی میام پیشت منتظرم باش تو خودکشی کردی نه؟ یادته هر کاری تو میکردی من هم میکردم؟
حالا تو خودکشی کردی اما من هنوز زندم منتظرم باش به زودی میام پیشت اره امیر خیلی بیمعرفت اون منو تنها گذاشت و رفت برای همیشه الانم که هر وقت میرم سر قبرش بهش میگم امیر خیلی بیمعرفت بودی که منو تنها گذاشتی اخه این رسمش بود مگه تو نبودی میگفتی دوستیم تا همیشه این بود قول دادنت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کربلا در میعادگاه شماره 4
به نام مولایم حسین
این داستان رو یه جایی شنیدم بعد نیست شما هم بشنوید از سری معجزات آقام ابوالفضل
عالمی نقل می کند که در مجلسی وارد شدم زنی در آن مجلس در حال پذیرایی بود ودر میان پذیرایی اش مرتب ما را خادم عباس خطاب می کرد که این کلمه برای من غریب بود چون منی که از عالمان عربستان بودم وبه حضرت عباس اردات خاصی نداشتم چرا به این لقب خوانده می شدم ...
تا این که از همسر آن زن پرسیدم ، همسرش بعد از سکوت کوتاهی گفت زنم به هرکسی که برایش محترم باشد چنین لقبی می دهد می خواهد این شخص حاکم ،عالم و یا یه شخص عادی باشد این علت اردات او را به گذشته می توان نسبت داد
سالها پیش تنها فرزند پسرم بیمار بود همه طبیب ها او را جواب کرده بودند تا اینکه به خدمت آقا ابوالفضل بردیمش
همان طور که من وهمسرم در حال دعا کردن بودیم فرزندم جان داد و مُرد در آن لحظه همسرم زجه کنان فریاد بر آورد که من برای شفای فرزندم به دیدارت آمدم همه می گویند تو باب الحوائجی چرا پسرم را کشتیییییی!
با این حرف تمام زائرهای حرم به گریه افتادند
همین که محو شنیدن داستان مرد شده بودم جوانی رشید وارد مجلس شد و خطاب به مرد گفت سلام پدر
مرد روبه ما کرد وگفت: این همان پسر کشته شده من است حاال بقیه داستان را از او بشنوید
پسرگفت : احساس سبکی می کردم که روح از بدنم جدا شد در آسمان ها انواری زیبا به چشم می خورد که یکی پیامبر اکرم (ص)،دومی بی بی فاطمه زهرا، سومی حضرت علی(ع)، چهارمی امام حسن مجتبی، پنجمی امام حسین (ع) و در آخر آقام حضرت عباس بودند همچنان که محو چنین انواری بودم شنیدم که حضرت عباس رو به پدرشون کردندو فرمودند:بابا جان از خدا بخواهید که جان این پسر را برگرداند مادر این پسر من را در زمین رسوا کردند...
حضرت علی فرمود: مشیت خداهرچه باشد همان می شود،حضرت عباس روبه پیامبر وحضرت زهرا کردند و از آنها هم درخواست کرد ولی همه گفتند مشیت الهی هست هرچه خدا بخواهد همان می شود
حضرت ابولفضل که نا امید شده بودند شروع به گریه کردند طوری که همه حضار شروع به گریه کردند و بلند فریاد زدند ای عزارئیل به اذن خدا اوند عادل این پسر را به زمین گردان که مقام و مرتبه ابوالفضل در زمین خیلی محترم و بزرگ است
استعمال دخانیات سبب افزایش ضربان قلب و در نتیجه کار قلب می شود و فشار خون را هم بالا می برد . همچنین سیگار با اثر روی عوامل انعقادی و نیز تغلیظ خون ، احتمال تشکیل لخته و بسته شدن سرخرگها را افزایش می دهد . افزون بر این ، سیگار با اثر بر روی رگهای کوچک ،خونرسانی به بخشهای انتهایی اندام ها را مختل می کند و این عارضه در افراد دیابتی که گرفتاری اعصاب محیطی نیز دارند ، بسیار مهم است و خطر قطع عضو را باز هم افزایش می دهد این آثار جدی از آثار سرطان زایی سیگار است .که موجب ناتوانی و مرگ خواهد شد . امروزه سیگار مهمترین علت قابل پیشگیری سرطان بشمار می رود .
یگاریها در دهه سوم و چهارم زندگی خود 5 برابر دیگران احتمال ابتلا به حمله قلبی دارند یکسال پس از ترک سیگار خطر بیماری عروق قلب نصف میشود و 15 سال پس از ترک ، خطر نسبی مرگ ناشی از بماری قلبی به حد افراد غیرسیگاری می رسد تنگی نفس ، تپش قلب و افزایش فشارخون از اثرات قلبی زودرس استعمال دخانیات است
استعمال سیگار به تنهایی خطر بیماری عروق قلبی را بطور متوسط 2 برابر می کند سیگار عامل 21 درصد بیماریهای قلبی کشنده است دود سیگار مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی را برای همسران و فرزندان افراد سیگاری 3/1 برابر می کند اضطراب خطر سکته قلبی مجدد را دو برابر و مزگ را 3 برابر می کند افسردگی در 25 درصد بیماران دچار ناراحتی قلبی حاد دیده می شود و مرگ ومیر آنان را 4 برابر می کند
سیکار کشیدن از راههای مختلفی بر قلب تأثیر می گذارد . دود سیگار محتوی نیکوتین که یک ماده شدیداً اعتیاد آور است ، می باشد.نیکوتین سه اثر فوری در بدن دارد . ضربان در حال استراحت قلب را افزایش می دهد، فشار خون را موقتاً بالا می برد و رگهای خونی را منقبض می کند .برخلاف افزایش ضربان قلب ناشی از فعالیت بدنی ، افزایش ضربان قلب به دلیل نیکوتین ، حتی زمانی که فرد در حال استراحت است ادامه می یابد. دود سیگار محتوی مونو کسید کربن است که زمانی که استنشاق می شود ، منجر به کاهش توزیع اکسیژن به مغز ، قلب و سایر قسمتهای بدن می شود .به علاوه سیگار کشیدن می تواند با کاهش خونرسانی و اکسیژن رسانی به جنین منجر به عوارضی در حاملگی می شود. مونو کسید کربن میزان اکسیژن در دسترس قلب را کاهش می دهد . و به افزایش چربی در لایه داخلی شریان ، وضعیتی که معروف به تصلب شرایین است کمک می کند .
در نهایت ،رگهای خونی ، سفت تر و باریک تر می شود و جریان خون کاهش می یابد . گاهی یک لخته تشکیل می شود و جریان خون را می بندد .این انسداد علت عمده سکته قلبی و مغزی است . سیگاریها مشکلات مزمن بهداشتی زیادی مانند سرفه ، کوتاهی نفس و عفونتهای مکرر تنفسی را تجربه می کنند .به علاوه سیگار کشیدن ، منجر به مشکلات جدی دراز مدت مانند بیماری قلبی ، بیماریهای ریوی مثل آمفیزم و سرطانهای دهان و ریه می شود. آمار نشان می دهد افرادی سیگاری تصمیم به سیگار کشیدن را از اوایل زندگی می گیرند. تقریباً 80 % کل افراد سیگاری ، سیگار کشیدن را از سن زیر 18 سال آغاز کرده اند .بسیاری از آنها در آن سن تبدیل به سیگاریهای دائمی شده اند.متوسط سن اولین سیگار کشیدن 5/14 سالگی است ( در آمریکا ). بچه ها از بالغینی که در اطراف آنها سیگار می کشند ، افراد هم تراز شان و محیط ، مانند تبلیغات و فیلمهای سینمایی، برای استفاده از تنباکو تأثیر می گیرند . به دلیل اینکه نیکوتین موجود در سیگار اعتیاد آور است ،نیمی از افرادی که سیگار را تجربه می کنند تبدیل به سیگاریهای دائم می شوند
سیگار: کشیدن سیگار احتمال ابتلا به بیمارى قلبى را ۲ یا ۳ برابر مى کند. در واقع فردى که کمتر از ۵۰ سال دارد و سیگار مى کشد، نسبت به یک فرد غیر سیگارى احتمال ابتلا به بیمارى عروق کرونرى قلب در او ۵ برابر مى شود. این امر دلایل مختلفى دارد. نیکوتین موجود در دود سیگار با آزاد کردن هورمون استرس آدرنالین سبب زیاد شدن ضربان قلب و فشار خون و افزایش نیاز قلب به اکسیژن مى شود. مونواکسید کربن موجود در توتون با خارج کردن اکسیژن از جریان خون مانع رسیدن اکسیژن به قلب مى شود. سایر مواد شیمیایى موجود در سیگار سبب آزاد شدن رادیکال هاى آزاد مى شوند. همان طور که قبلاً گفته شد این رادیکال هاى آزاد مولکول هاى مضرى هستند که سبب پیشرفت عارضه آترواسکروز مى شوند.
دود سیگار به ویژه نیکوتین آن اثر بسیار زیانآور بر دستگاه عروق خونى دارند وباعث انقباض عروق به ویژه سرخرگهاى موئین مىشوند و در نتیجه جریان خون درانتهاى اندامها بسیار ضعیف مىگردد. دستها، به ویژه پاها خصوصا در هواى سرد بهسرعت کرخت و حتى کبود «سیانوزه» مىشوند اما چند هفته پس از ترک سیگار اینعوارض نیز برطرف مىشوند و در دست و پا گرمى طبیعى احساس مىگردد که این امرنتیجه بهبود جریان خون در اندامهاست.
شگفتآور این که ترک سیگار در بارورى مردان نیز موثر است. این بهبود در عرض یکماه مشاهده مىشود ظرفیت ریهها نیز در ظرف شش ماه پس از ترک سیگار بهبود مىیابد.
به طورى که ذکر شد، سیگار اثر نامطلوب بر عروق قلب و مغز دارد و در نتیجهحملههاى قلبى و سکتههاى مغزى در سیگاریها بیش از سایر افراد است.
(فراموش نشود که در این مقاله سیگار نماینده تمام اقسام دخانیات است از قبیلغلیان، چپق، پیپ، جویدن توتون و غیره) اما پس از ترک سیگار این نابرابرى از بینمىرود. سکتههاى مغزى، حمله قلبى و عوارض عروقى تقریبا به اندازه غیر سیگاریهامىگردد.
بنابر پژوهشهاى گسترده در اروپا و آمریکا، این امر به ثبوت رسیده است کهعوارض نامطلوب سیگار بر قلب پس از ترک سیگار از بین مىروند بنابراین سیگاریهانباید ناامید گشته و ناراحتیهاى قلبى و عروقى خود را غیر قابل درمان بدانندبلکه باید مطمئن باشند که پس از ترک سیگار وضع قلبى و مزاجىشان بهبود کلى خواهدیافت و به احتمال قریب به یقین به حالت نخستبر خواهد گشت. آمار نشان مىدهدکسانى که سیگار را ترک مىکنند، صرفنظر از مدت و شدت اعتیاد، خیلى کمتر ازافرادى که هنوز به کشیدن سیگار ادامه مىدهند، دچار سکتههاى قلبى و مغزى و دیگرعوارض مىگردند.
http://forum.p30world.com
شرط عجیب بخشش قصاص : ازدواج پدر مقتول با مادر قاتل
روزنامه ایران امروز نوشت: کیف قاپ زندانى که به اتهام قتل هم سلولى اش در آستانه قصاص قرار داشت با پذیرش شرط عجیب پدر مقتول از مجازات اعدام نجات یافت.
مادر پسر جنایتکار پس از شنیدن شرط پدر مقتول در جلسه صلح و سازش دادسراى جنایى، در حالى که شوکه شده بود پس از چند روز براى نجات جان فرزندش حاضر به ازدواج شد. به گزارش خبرنگار ما، حدود ۳ سال قبل مجید ـ ۲۴ ساله ـ که به اتهام کیف قاپى در زندان رجایى شهر زندانى بود، با غلامرضا ـ ۲۶ ساله ـ که به اتهام فروش مواد مخدر زندانى بود، آشنا شد. اما مدتى بعد میان آن دو اختلاف و مشاجره هایى درگرفت. سرانجام نیز روز اول مرداد سال ۸۳ مجید و غلامرضا پس از جر و بحث تند با هم درگیر شدند که مجید با شىء نوک تیز غلامرضا را در راهرو زندان از پا درآورد.
بنابراین پرونده مجید به اتهام قتل عمد براى رسیدگى به شعبه ۷۱ دادگاه کیفرى استان تهران ارجاع شد و هیأت قضایى به استناد دلایل و مستندات پرونده مجید را مجرم شناخت و او را به قصاص نفس ـ اعدام ـ محکوم کرد. قضات دیوان عالى کشور نیز پس از رسیدگى به پرونده، اعتراض متهم به قتل را وارد ندانسته و حکم اعدام او را تأیید کردند. در طول گذشت ۳ سال از ماجراى قتل مادر قاتل بارها براى گرفتن رضایت به خانه پدر مقتول مراجعه کرد. اما این مرد به هیچ وجه حاضر به گذشت نبود تا این که در آخرین روزهاى زندگى پسر اعدامى به پیشنهاد قاضى جابرى رئیس اجراى احکام دادسراى جنایى تهران، خانواده مقتول و متهم براى آخرین بار در دادسرا حضور یافتند.در این جلسه که با ریاست عصمت الله جابرى و محسن پورمکرى مسئول واحد صلح و سازش، تشکیل شد قاضى اجراى احکام به پدر مقتول گفت: متهم پسر جوان و پشیمانى است. بارها با ارسال نامه هاى مختلف از اشتباه هاى گذشته و عذاب وجدانش نوشته است. او از ما خواسته به خاطر رضاى خدا او را عفو و از گناهش چشم پوشى کنید. پدر غلامرضا که پس از شنیدن حرف هاى مسئولان لب به سخن گشود با صراحت اعلام کرد به هیچ وجه حاضر به اعلام رضایت و گذشت نیست اما پس از چند ساعت گفت وگوى نفسگیر سرانجام شرط عجیبى را مطرح کرد. او خطاب به مادر جوان اعدامى گفت: فقط در صورتى حاضر به گذشت هستم که مادر متهم پیشنهاد ازدواج مرا بپذیرد و ۲۰ میلیون تومان نیز بابت دیه بپردازید.با اعلام این پیشنهاد، حاضران در جلسه از جمله مسئولان واحد صلح و سازش و خانواده محکوم به مرگ شگفت زده دقایقى مات و مبهوت به هم چشم دوختند. زن میانسال که بیش از دیگران بهت زده مانده بود سرانجام با پذیرفتن شرط پدر مقتول به مسئولان قضایى گفت: پیشنهاد ازدواج و پرداخت دیه را مى پذیرم. من این کار را به خاطر نجات پسرم انجام مى دهم تا او اعدام نشود.
وقتى مادر متهم به قتل شرط پدر مقتول را پذیرفت، مسئولان واحد صلح و سازش و اجراى احکام دادسراى جنایى تهران رضایت پدر متهم به قتل و پذیرش شرط از سوى مادر مقتول را صورت جلسه کردند. قاضى اجراى احکام نیز با اعلام رضایت پدر مقتول، دستور آزادى متهم را صادر کرد.
با سلام
بازم مقاله ، اونم در مورد :
افزایش آگاهی-پتانسیل های خود را بواسطه ی گسترش نیروی ذهنی افزایش بخشید
معمولاً گـفته می شود که ذهن انسان ها از تمام کامپیوتر
هایی کـه بشر تاکنون موفق به ساخت و بهره برداری از آن
شده است، پیچیده تر و شگفت انگیز تر عمل میکند. تمام
فن آوریـهای ساخت بشر، سر تسلیم در مـقابل بـرتری این
انـدام حیـرت انگیـز آدمی فـرود آورده اسـت. شایـد تـا کـنون
در این مورد مطالبی شنیده باشید که انسانـها تـنها درصد
بسـیار پاییـنی از قـدرت مـغزی خود را به کار می گیرند. به
عـقیـده من اکتشاف این قلمرو ی نـامعلـوم مـوجود در سـر
انسانها، میتواند بـعنوان یکی از پیشرفت های تکنولـوژیـک
ارزشمنـدی شنـاخته شـود که در هزاره ی بعدی شاهد آن
خواهیم بود. ذهن ما قادر است که هر نوع اندیشه، احساس، فعالیت، و رویدادی که در زندگی برایمان رخ داده است را در خود ثبت و ضبط نماید. باید توجه داشت که ذهن، تنها اطلاعات مربوط به زندگی فعلی را در خود جای نمی دهد، بلکه گستره ی آن به حدی وسیع است که می تواند اطلاعات مربوط به هر واقعه را، در هر زمانی که روی داده و روح ما آنرا تجربه کرده است، در خود جای دهد. اگر یاد بگیریم وجوه مختلف ذهن خود را بررسی کرده و قابلیت های آنرا درک کنیم، بی شک به این مسئله پی خواهیم برد که هیچ گونه محدودیتی برای ذهن مطرح نیست. پیرو این مطلب، راحت تر میتوانیم خودمان را به جهان پیوند زده و جزئی از پیکره ی نامحدود عالم هستی شویم. در یک چنین حالتی ذهن فردی ما متصل می شود به ذهن مقدس و با ذهن مقدس حوزه ی هشیاری و آگاهی ما نیز افزایش پیدا خواهد کرد. استادان تهذیب روح مانند بودا و مسیح توانستند این جهش بزرگ را انجام دهند و خودشان را با ذهن مقدس یکی کنند.
این امر بدان معناست که عالمان روحانی از ذهن خود بیشتر از مردمان عادی بهره میبرده و استفاده می کردند. در یک چنین شرایطی اینگونه افراد ارتباط تنگاتنگ و جدانشدنی میان اخلاقیات، عرفان و سایر علوم قائل می شدند. ما می دانیم که در ذهن ما قسمت هایی دست نیافته وجود دارد و همچنین شاهد آن هستیم که هر چند وقت یکبار، انسان هایی پیدا می شوند که یک جهش بزرگ فکری ایجاد کرده و تبدیل به یک فرد خارق العاده می شوند. در هزاره ی جدید یک چنین سرنوشتی در انتظار همه ی ما خواهد بود. باید مطلع باشیم که همه ی ما دارای مغزی هستیم که سرشار از منابع عظیم انرژی دست نخورده است. همه ما این توانایی را داریم که به "شهود باطنی" دست پیدا کنیم. می توانیم به کل عالم هستی بپیوندیم و به خشنودی مطلق دست پیدا کرده و سعادت را از آن خود سازیم. این امر موهبتی است که به ما کمک می کند تا بتوانیم هارمونی و هماهنگی را در زندگی خود تجربه کنیم و زندگی روحانی را که در فرای این زندگی مادی وجود دارد درک کنیم. اما سوالی که منباب این مسئله به ذهن خطور می کند این است که: "باید از کجا شروع کرد؟" یکی از گام های حیاتی در این زمینه بدین شرح است که ابتدا می بایست کلیه ی محدودیت ها را از میان برداشت. در واقع محدودیت جلوه ای از الگوهای باطل طرز تفکر کلیشه ای است. الگوهای فکری شما می توانند در هم شکسته شوند و در عوض ایده های قدرتمند نوین می توانند در ذهن شما ریشه بدوانند.
باید از افرادی که ذهنیت گرا هستند کمک بگیرید؛ متاسفانه تعداد کثیری از افراد هستند که از تغییر و تحول وحشت دارند و به طور کلی می ترسند که برای تغییر در زندگی خود تصمیمات جدید اتخاذ کنند، اگر با چنین کسانی در ارتباط باشید، سبب می شوند تا شما نیز از انجام چنین کاری بترسید و از آن پرهیز نمایید. شما این اختیار را دارید که حتی برخی ارتباطاتتان که هیچ سودی برایتان در بر نداشته و از آنها راضی نیستید را نیز برهم بزنید. یکی دیگر از گام های اساسی به منظور جذب آگاهی و علم بیشتر "بخشش" است. از خودتان شروع کنید. شما اکثر انتخاب های خود را با در نظر گرفتن محدودیت ها انجام داده اید و بخش اعظمی از زندگی خود را با وجود توهمی به نام "محدودیت" گذرانده اید. خودتان را به این دلیل که تفکری مخرب و الگوی اندیشیدن و رفتار نادرستی را در زندگی برگزیده بودید، ببخشید. خودتان را به خاطر انتخاب های نادرست شغلی و رابطه ای ببخشید. همچنین افراد دیگری که در زندگی تان هستند را نیز ببخشید چراکه آنها نیز در زیر پرده ای از محدودیت ها عمر خود را سپری کرده اند. مطمئناً این امر بدان معنا نیست که شما مجبور هستید رفتار آزاردهنده ی دیگران را تحمل کرده و یا از آن چشم پوشی کنید. برای اینکه خودتان را "آزاد" کنید، باید بخشیدن را آموزش ببینید؛ گفتنی است که بخشش ابزاری مناسب برای ایجاد آزادی و رهایی فرد از نفرت هاست. این دو گام ابتدایی به منزله ی از بین بردن علف های هرز باغچه ی مغزتان به شمار می روند؛ در عین حال امور مذکور به ذهن شما برای یافتن آگاهی و هشیاری بیشتر نیز کمک خواهند کرد.
گام بعدی بارور ساختن خاک موجود در زمین مغزتان است. در این زمان تکنیک های مدیتیشن و و ریلکسیشن از اهمیت زیادی برخوردار می شوند. با اتکا به این روش ها قادر خواهیم بود تا افت و خیز تفکرات را در ذهن خود ارتقا بخشیم. درست مثل اینکه خاک بهتری را برای ارتقای رشد گیاهان باغچه مصرف کنیم. برای مدیتیشن می توانید فقط بنشنید و زیر لب زمزمه کنید، و یا در جنگل راه بروید، به گلی که در باد تابستانی اینطرف و آنطرف می رود نگاه کنید و یا یوگا تمرین کنید. هر کس باید شیوه ی مربوط به خودش را پیدا کند که به واسطه ی آن از هیاهو و غوغای نامساعد برپا شده در ذهنش کاسته شود. فرد باید بتواند به واسطه ایجاد آرامش ذهنی، به سمت خلق اندیشه هایی آرام و مسالمت آمیز گام بردارد؛ اما باید این کار را به صورت دائمی انجام دهیم، یک باغچه همیشه نیاز به هرس شدن و تعویض خاک دارد. محدودیت های منفی را از سر راه خود بردارید و نقوص و ضعف های خود و دیگران را ببخشید. ما همچنان باید به بارور ساختن خاک ذهن خود به واسطه ی مدیتیشن و ریلکسیشن ادامه دهیم و مطمئن شویم که جوانه های نوپای طرز تفکر جدیدمان به اندازه ی کافی غذا برای تقویت شدن در اختیار دارند.
آخرین کاری که باید انجام دهیم این است که مطمئن شویم به اندازه ی کافی صبر و تحمل داریم. باید ایمان داشته باشیم و منتظر لطف و مرحمت خداوند باشیم؛ باید مطمئن باشیم که نتیجه ی اعمال جدید خود را آن هم در مسیر جدیدی که انتخاب کرده ایم، می بینیم. تنها کاری که در حال حاضر می توانید انجام دهید این است که "باغچه" خود را با شوق بی بدیل رشد، آبیاری کنید و خودتان را خالصانه وقف فرایند گسترش روح کنید.
اگر بتوانید بر ترس ها و محدودیت های ذهنی خود غلبه کنید، صاحب یکی از بزرگترین تکنولوژی های برتر قرن خواهید شد که چیزی نیست جز حکمرانی بر قلمرو ذهنی. اساتید تهذیب نفس این امر را با عنوان "سر اکبر" می شناسند و برای سالیان دراز همواره در تلاش بوده اند که آنرا به پیروان خود آموزش دهند. در حال حاضر به جایی رسیده ایم که بسیاری از افراد به قدرت های خارق العاده ی ذهنی خود بی تفاوت شده اند و خود را محصور زندگی ماشینی کرده اند. زمانیکه مردم از معجزات عیسی به شگفت آمده بودند او به مردم گفت: "باید کارهای بزرگتری از آنچه که می بینید را از من انتظار داشته باشید." شاید شروع هزاره ی جدید، وقت مناسبی باشد که باور کنیم می توانیم ارباب ماشین درونی ذهن خود باشیم و عزم خود را برای هماهنگ شدن با ذهن مقدس گیتی جزم کنیم.
با تشکر
منبع : سایت مردمان
امیر حسین serabbakhsh86@yahoo.com
ماجرا از آنجا آغاز شد که همزمان با خلقت انسان ، توجیه نیز آفریده شد و انسان زندگی خود را بر پایهی آن استوار کرد و در دادگاه وجدان خویش ، بارها و بارها خود را به وسیله آن تبرئه کرد ! اما به راستی ؛ حقیقت واژهی گمشدهی سرزمین توجیه است که رنگی بی معنا به خود گرفته است. و صداقتی که تحت تاثیر همین توجیه ها ، برای خودمون هم جایگاهش رو از دست داده است .
کاش با خودمون صادق باشیم و به این سئوال پاسخ بدیم که چقدر به درستی کارها و رفتارهایی که انجام می دیم ، اطمینان داریم و چقدر از اون ها رو با گول زدن خودمون انجام می دیم ؟
عجیبه خیلی از کارها رو با وجودی که می دونیم مسیر رو اشتباه می ریم انجام می دیم و با اصرار راه رو ادامه ! و به راحتی واقعیت ها و مسیر غلط خودمون رو ادامه می دیم . یه جورایی یاد گرفتیم هر کاری رو چه خوب و چه بد انجام می دیم ، براش دلیل تراشی کنیم ، دلیل هایی که رابطه ای با اصل موضوع کار ما ندارن اما با اون ها خودمون رو گول می زنیم و اشتباهات و نواقص کارمون رو نمی پذیرم . بازیگر بازی توجیه شدیم و احساس خوب راحتی وجدانمون بعد از توجیه کارهای غلط ، اجازه نمی ده که این میدان رو ترک کنیم.
با یک نگاه خودمون رو توجیه می کنیم که عاشق شدیم و نیاز به محبت رو بهانه ای برای درستی نظریه خودمون می کنیم ، جایی که می ریم کارمون گیر می کنه ، رشوه می دیم و توجیه می کنیم که همه جا همینطوره و یا اینکه رشوه دیگه عادی شده ! پشت سر هم غیبت می کنیم و می گیم مگه دروغ گفتیم ! یا رودررو شم می گیم اما تو روش به روی خودمون هم نمی یاریم ! دروغ هامون رو با مصلحتی بودن توجیه می کنیم ، تقلب هامون رو با ناچاری ! نامردی می کنیم و می گیم روزگاری بدی شده ! به دیگران کمک نمی کنیم ، می گیم کی هر کس به فکر خودشه ! بی حجاب می شیم و می گیم مد شده ، هوس بازی می کنیم و می گیم مگه ما دل نداریم! کارهای خلاف دیگه رو با خوبی خودمون توجیه می کنیم ، کار نکردن در اداره رو با کم بودن حقوق و اصلاً هم مهم نیست که همین کم کاری هاست که کار رو به اینجا رسونده !
با احساسات دیگران بازی می کنیم و می گیم خودش خواسته ! ریاکاری می کنیم می گیم جامعه ما رو اینطوری می خواد ، اعمال دینی مون رو انجام می دیم و می گیم ما که خدا رو قبول داریم دیگه اینا واسه چی ! برق و گاز اضافی مصرف می کنیم و می گیم پوشو می دیم ! حق دیگران رو می خوریم و می گیم خوب بقیه هم حق ما رو خوردن ، داشنگاه نمی ریم و می گیم اونا که رفتن چی شدن و هزار مثال و اتفاق جورواجور دیگه که هر روز در زندگی ما اتفاق می افته و به راحتی توجیه می کنیم و از کنارش رد می شیم ! و همین ها فاصلمون رو از انسانیت واقعی بیشتر کنن .
امروز ما با راحت طلبی هامون توجیه ررو قرین لحظه هامون کردیم و با دوری از واقعیت ها سعی داریم وجدانمون رو آروم کنیم . کاش یخورده به خودمون بیایم و با پذیرش اشتباهات و برای پیشرفت و ترقی خودمون پرونده توجیه رو برای همیشه ببندیم و فرصت اصلاح شدن اشتباهاتمون رو از دست ندیم و از تکرار این جمله جلوگیری کنیم :
و انسان توجیه را آفرید ... !
امیر حسین serabbakhsh86@yahoo.com
مسأله عقیده به ظهور مصلحى جهانى در پایان دنیا امرى عمومى و همگانى است، و اختصاص به هیچ قوم و ملّتى ندارد. سر منشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار، علاوه بر اشتیاق درونى و میل باطنى هر انسان ـ که به طور طبیعى خواهان حکومت حقّ و عدل، و برقرارى نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهاى بى شائبه پیامبران الهى در طول تاریخ بشریّت به مردم مؤمن و آزادى خواه جهان است. تمام پیامبران بزرگ الهى در دوران مأموریّت الهى خود به عنوان جزیى از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخر الزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانى ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بى دینى و بى عدالتى را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. سیرى کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه هاى دیگر اقوام مختلف بشرى، این حقیقت را به خوبى روشن و مسلّم مى سازد که همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آرا، عقاید و اندیشه هاى متضادّى که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانى، بسر مى برند.
اکنون همه ادیان راجع به امام مهدی علیه السلام پیش بینی میکنند که عدل کامل ، صلح کامل ، رفاه کامل ، سلامت کامل و امنیت کامل برقرار خواهد شد ، همان پیش بینی تکامل تاریخ و تکامل بشریت است ، یعنی زندگی بشر در آینده منتهی میشود به عالیترین و کاملترین زندگیها که از جمله آثاری که در آن هست آشتی انسان و طبیعت است و آن این است که زمین تمام معادن خود را در اختیار انسان قرار میدهد ، آسمان تمام برکات خود را در اختیار انسان قرار میدهد و همه اینها خود تکامل تاریخ است. از این رو اعتقاد به آخرالزمان و ظهور منجی و اصلاحگر توانمند و بزرگ جهانی از آرمانهای مشترک تمام ادیان و مذاهب زنده دنیا به شمار میرود.
هندوئیسم و اندیشه انتظار
پیروان هندوئیسم مانند دیگر ادیان در اصل قیام نجات بخش انسانها هیچ تردیدی روا نمیدارند و در کتابهای گوناگون خود با صراحت از آن سخن به میان میآورند. در کتاب جوک ـ یکی از کتب هندیان ـ در رابطه با ویژگیهای مصلح چنین آمده است: «سر انجام دنیا به کسی برمیگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد. » و در جای دیگر «شاکمونی» پیامبر هندوها در کتاب خود نسبت منجی را به سید خلایق میرساند و ثمره قیام وی را خاطر نشان میسازد: «پادشاهی دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان کشن بزرگوار تمام شود.
او کسی باشد که بر کوههای مشرق و مغرب دنیا حکم براند و بر ابرها سوار شود و دین خدا یک دین شود و دین خدا زنده گردد. » یا آن که هدایت انسانها را از ویژگی حکومت وی دانسته و در کتاب «دداتک» این گونه میآورد: «دست حق در آید و جانشین آخر ممتاطا ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد و همهجا خلایق را هدایت کند. » اما جالب آنجا است که هندوئیسم اگر چه به رفق، مدارا، فردگرایی و گریز از اجتماع مشهور است، اما در رابطه با قیام آخر الزمان، از واژههایی همچون شمشیر، هلاکت شریران و... سود میبرد. هندوها رهبر آخرالزمان را با نام کلکی و یکی از جلوههای دهگانه خدای حفظ کننده (ویشنو Vishnu) میدانند و وی را این گونه ترسیم میکنند: «این مظهر ویشنو در انقضای کلی یا عصر آهن سوار بر اسبی سفید، در حالی که شمشیر برهنه درخشانی به صورت ستاره دنبالهدار در دست دارد، ظاهر میشود و شریران را هلاک میسازد و خلقت را از نو تجدید و پاکی را رجعت میدهد.
این مظهر دهم در انتهای عالم ظهور خواهد کرد، اوپانیشاد، ص737.» اما آنچه مهم است آن است که هندوئیسم به همین میزان پیشگویی بسنده کرده، به هیچ عنوان در صدد مغلوب سازی اندیشههای رقیب برنیامده، از هندوئیسم یک اندیشه غالب و پیروز نمیسازد و آن را به صورت دینی جهان شمول که طاقتِ بر دوش کشیدن حکومت جهانی را دارد، معرفی نمیکند. در کتاب باسک از کتب مقدسه هندیان چنین آمده: "دو دنیا تمام شود به پادشاهی عادلی در آخر زمان که پیشوای ملائک و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریاها و زمینها و از آسمانها پنهان باشد همه را بدست آورد و ... در کتاب وشن حوک درباره عاقبت جهان میخوانیم: "سرانجام دنیا به کسی برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد." در کتب دیگر هندیان از جمله دارتک دیده با تکیل شابو سرگان جلوههایی از این موعود جهانی را میبینیم.
زرتشتیان و اندیشه انتظار
ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخى آنان زنده است و در «کابل» خوابیده، و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى کنند تا روزى که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید. گروهى دیگر از ایرانیان مى پنداشتند که: «کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایى، دیهیم پادشاهى به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزى ظاهر شود و اهریمنان را از گیتى براند. در هزاره گرایی زردشتیان، انتظار ظهور سه منجی از نسل زردشت مطرح است. این اصلاح طلبان، یکی پس از دیگری جهان را پر از داد خواهند کرد. هوشیدر، هزار سال پس از زردشت، هوشیدر ماه دو هزار سال پس از وی و سوشیانس سه هزار سال پس از صاحب اوستا خواهد آمد و با ظهور او جهان پایان خواهد یافت.
جاماسب حکیم در کتاب جاماسبنامه، به نقل از زردشت جزئیات ظهور سوشیانس را میآورد: «مردی بیرون آید از زمین تازیان، بر آیین جد خویش با سپاه بسیار روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین را پر از داد کند. سوشیانس «نجات دهنده بزرگ» دین را به جهان رواج دهد، فقر و گرسنگی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر، هم گفتار و هم کردار گرداند. » زرتشت در جای دیگر فرموده است:" هنگامیکه سزای این گناهکاران فرا رسد پس آنگاه ای مزدا کشور ترا بهمن در پایان برپا کند خواستاریم از آنانی باشیم که زندگی تازه کنند آری آنگاه به کامیابی به کامیابی جهان دروغ را شکست از پیرسد. "( اوستا بخش گاتها صفحه 34 نسخه ترجمه آقای پور داوود.)
چنانچه از این پیشگویی بدست می آید سرانجام جهان بدست فردی به نام بهمن ، که در فرهنگ دینی زرتشتیان مظهر قدرت و توانایی خداوند است- از آلودگی پاک خواهد شد. مجرمان به مجازات خود میرسند و دروغ و نادرستی شکست خورده رخت از جهان برمیبندد و خلاصه در یک کلام نظام الهی در زمین برپا میشود. در پایان نیز میبینیم که زرتشت نیز خود از خداوند درخواست حضور در آن دوره نورانی را مینماید.این آینده درخشان در قسمتی دیگر از سخنان زرتشت با تکیه روی موضوع انتظار و نیز برپایی نظام الهی مورد تاکید قرار گرفته آنجا که آمده است:" کی ای مزدا بامداد روز فراز آید جهان دین راستین فراگیرد کیانند آنان که بهمن به یاریشان خواهد آمد."( مدرک پیشین صفحه 98).
در کتاب زند از کتب مقدسه زردشتیان درباره عاقبت جهان به این صورت بحث شده است: "آنگاه از طرف اهورا افراد به ایزدان یاری میرسد، پیروزی بزرگ از آن ایزدان میشود و اهریمنان را منقرض میسازند. بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان، به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست ..." در کتاب زند و هوهومن لیسن از ظهور سوشیانس (نجات دهنده بزرگ جهان) خبر داده است: "نشانههای شگفتانگیزی در آسمان پدید آید که به ظهور منجی دلالت میکند و فرشتگان از شرق و غرب به فرمان او فرستاده میشوند و به همه دنیا پیام میفرستد."اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران باستان آن قدر ریشهدار است که در جنگ قادسیه پس از شکستهای پیدرپی ایرانیان یزدگرد سوم، رو به کاخ پرشکوه مدائن میکند و میگوید: "درود بر تو باد. من اکنون از تو روی بر میتابم تا آنگاه که با یکی از فرزندان خود که هنوز زمان ظهور آن فرا نرسیده است بسوی تو باز گردم." (جاماسب نامه صفحه 121 و 122).
در یکی از کتابهای مذهبی زردشتیان این گونه میخوانیم: «لشکر اهریمنان با ایزدان دائم در روی خاکدان محاربه و کشمکش دارند و غالبا پیروزی با اهریمنان باشد. آن گاه پیروزی بزرگ از طرف ایزدان میشود و اهریمنان را منقرض میسازند و بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیک بختی خواهد نشست. » همان گونه که پیداست، در آیین زردشت اگر چه سوشیانس را از تبار زردشت میداند، اما در حکایتی غیر متعصبانه منجی را متدین به آیین جد خویش دانسته، سرزمین اعراب را آغاز گاه قیام معرفی میکند. در رویکرد پیروان اوستابه آخرالزمان نیز مانند هندوئیسم یک نگاه حکایت گرایانه به چشم میخورد. زردشتیان ضمن آن که بر نبرد خیر و شر تأکید میکنند، اما به روشنی مرز آنها را مشخص نمیسازد.
اقوام و ملل دیگر نیز هرکدام معتقد به منجی و موعودی می باشند از جمله :
نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متّحد سازد و آنها را بر دنیا مسلّط گرداند.
نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و «ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند.
اهالى صربستان انتظار ظهور «مارکو کرالیویچ» را داشتند.
برهمائیان از دیر زمانى براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدى سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفین را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.
ساکنان جزایر انگلستان، از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که: «ارتور» روزى از جزیره «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساکسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد.
اسن ها معتقدند که پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، دروازه هاى ملکوت آسمان را براى آدمیان خواهد گشود.
سلت ها مى گویند: پس از بروز آشوبهایى در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرّف خود درخواهد آورد.
اقوام اسکاندیناوى معتقدند که براى مردم دنیا بلاهایى مى رسد، جنگهاى جهانى اقوام را نابود مى سازد، آنگاه «اودین» با نیروى الهى ظهور کرده و بر همه چیره مى شود.
اقوام اروپاى مرکزى در انتظار ظهور «بوخص» مى باشند.
اقوام آمریکاى مرکزى معتقدند که: «کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثى در جهان، پیروز خواهد شد.
چینى ها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات مى دهد. در کتاب شاکمونی از کتب معتبر و مقدس چینیان آمده است: "پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلایق و در دو جهان کشن (در لغت هندی اسم پیامبر اسلام است) تمام شود و کسی باشد که بر کوههای مشرق و مغرب عالم حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و ..."
قبایل «اى پوور» معتقدند که: روزى خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردى بروز نکند و آن به سبب پادشاهى دادگر در پایان جهان است.
گروهى از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگى مى کردند، معتقد بودند که سلطانى در آخرالزمان با نیروى غیبى بر جهان مسلّط مى شود، اختلاف طبقاتى را از بین مى برد و مردم را به آرامش و آسایش مى رساند.
گروهى دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستاده خدا در آخر الزمان، در کنار خانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر مى کند.
یونانیان مى گویند: «کالویبرگ» نجات دهنده بزرگ، ظهور خواهد کرد، و جهان را نجات خواهد داد.
منبع: http://tahoor.com/
انتظار و ظهور منجی در ادیان الهی
اعتقاد به ظهور منجی و امام مهدی علیه السلام در همه ادیان به عنوان یک وجه مشترکی می باشد : ادیان الهی در این باور توحیدی هیچ منافاتی با یکدیگر ندارندو اعتقاد به آخرالزمان و ظهور منجی و اصلاحگر توانمند و بزرگ جهانی از آرمانهای مشترک تمام ادیان و مذاهب زنده دنیا به شمار میرود. اما این مسأله در مذهب شیعه به گونهای متمایز مطرح است چرا که هویت اساسی شیعه و رمز ماندگاری، پویش و جوشش آن در طول تاریخ در پیوند با اندیشه سرخ حسینی و امید سبز مهدوی معنا میشود.
یهودیان و مسیح موعود
یهودیان معتقدند که عیسایی ظهور خواهد کرد که البته با عیسای مسیحیان متفاوت است .آن گونه که بررسیها نشان میدهد، پیش از اسارت قوم یهود و آوارگی آنان توسط آشوریان، اندیشه ظهور منجی در ادبیات مذهبی، غیر مذهبی، اساطیر و افسانهها و روایات مکتوب و شفاهی بنی اسرائیل جایی نداشته است. تنها در سده دوم پیش از میلاد بود که ظهور نجات بخشِ قوم خدا در اذهان و افکار یهود توسعه یافت و دانیال نبی به دنبال رنجهای پیاپی قوم یهود، پایان زجرها را نوید داد: «و در ایام این پادشاهان، یهوه خدای آسمانها سلطنتی را که تا ابد جاوید میماند، بر پا خواهد نمود و این سلطنت به قومی دیگر غیر از بنی اسرائیل منتقل نخواهد شد، بلکه تمامی آن سلطنتها را خرد کرده، مغلوب خواهد ساخت و خودش برای همیشه پایدار و جاودان خواهد ماند، دانیال نبی، باب دوم، آیه 44». اشعیای پیامبر نیز در پیشگوییهای خود مژده آمدن مسیح را داد و گفت: «''برای ما ولدی و پسری بخشیده میشود که سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قادر و پدر سرمدی و سرور و سلامتی خوانده خواهد شد. ترقی سلطنت و سلامتی او را بر کرسی داوود و بر کشور وی پایانی نخواهد بود، تا آن که انصاف و عدالت را برای همیشه استوار سازد ،کتاب اشعیا، باب 9 : 6 ـ 8''» .
البته شایان توجه است که قوم یهود به عنوان مردمی دیندار همواره به آینده خویش امیدوار بودند و این عبارت کتاب مقدس میان یهودیان رایج بود که: «اگر چه ابتدایت صغیر بود، عاقبت تو بسیار رفیع گردد، ایوب، باب 8 : 7.» با این وجود آنان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همیشه در انتظار رهبر الهی، قدرتمند و پیروزی آفرین بودند تا اقتدار و شکوه «قوم برگزیده» را احیا کند. یهودیان بر مبنای آنچه در زبور داوود آمده بود خود را وارثان به حق خداوند میپنداشتند. در زبور آمده است: «زیرا که شریران منقطع خواهند گشت و متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود اما حکیمان (صالحان) وارث زمین خواهند گشت و میراث آنها خواهد بود تا ابد الآباد. زیرا متبرکان خداوند وارث زمین خواهند شد و ملعونان وی منقطع خواهند گشت ،زبور داوود، باب 37: نک به مجموع آیات 9، 18، 28، 29.» .
این اندیشه وقتی با پیش گوییهای صریح اشعیا در هم آمیخت، نیرو و امیدی تازه در رگهای یهود جریان یافت. ایشان کلام اشعیا را در حافظه خود به خوبی حفظ کردند و آن را دستمایه عشق به آیندهای روشن و افتخارآمیز قرار دادند، آنجا که میگوید: «''نهالی از تنه، یَسّی (پدر داوود) بیرون آمده، شاخهای از ریشههایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و روح معرفت و ترس از خداوند، خوشی او در ترس از خدا خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود، بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود. جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه لبهای خود خواهد کشت. کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت''.»
سپس اشعیا به گونهای کنایهآمیز به صلح جهانی در آن دوران اشاره میکند و ادامه میدهد: «گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند... طفل شیر خواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفلِ از شیر باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت و در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهد کرد، زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود، مثل آبهایی که دریا را میپوشاند اشعیا، باب 11: 1 ـ 9.» .اما صفنیای پیامبر به نابودی رهبران دولتها اشاره میکند و آن را مقدمه جهان شمولی دین یهود میداند. او میگوید: «به منظور گردآوری طوایف بشر بر یک دین حق، سلاطین دول مختلف را نابود کنیم. آن وقت برگردانیم به قومها لب پاکیزه را برای خواندن همگی به نام خدای و عبادت کردن ایشان به یک روش ،صفنیا، باب 3 : 8 ـ 9.» . یهودیان در طول تاریخ به این مسأله از دریچهای مذهبی نگریسته، انتظار را یک وظیفه مقدس به شمار آوردهاند، تنها پس از ورود صهیونیسم سیاسی به دنیای یهود بود که زاویه نگاه برخی یهودیان به این مسأله عوض گشت و تشکیل یک حاکمیت سیاسی را راهگشای «عصر مسیحا» دانستند.
هم اکنون صهیونیستها با سوء استفاده از تغییر نگرش به وجود آمده خود را به عنوان منتظران واقعی مسیحا معرفی کرده، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذاری رژیم اسرائیل (پنجم ماه ایّار عبری)، پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا میکنند: «اراده خداوند، خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد» .بیگمان طرز تلقی صهیونیسم از مقوله انتظار و ظهور منجی، یکی از بینشهای چالش آفرین وبحرانساز فراروی معتقدان به آخرالزمان میباشد. چرا که تکیه بیش از اندازه بر نژاد و قومیت، این مکتب را دچار نوعی تمامیت خواهی غیر عادلانه نموده، ظرفیتهای گفت و گو را از آن گرفته است.
مسیحیان و بازگشت مسیح اندیشه بازگشت حضرت عیسی علیهالسلام یکی از باورهای جامعه مسیحیت را تشکیل میدهد.
این شوق و انتظار در بخشهای قدیمیتر عهد جدید مانند رساله اول و دوم پولس به تسالونیکیان به خوبی منعکس شده است، اما در رسالههای بعدی مانند رسالههای پولس به تیموتاؤس و تیطس، همچنین رساله پطرس، به بعد اجتماعی مسیحیت توجه گشته است.این مسأله از آنجا ناشی میشد که با گذشت زمان پی بردند که بازگشت مسیح بر خلاف تصور آنها نزدیک نیست، هر چند اقلیتی از آنان بر این عقیده باقی ماندند که عیسی به زودی خواهد آمد و حکومت هزار ساله خود را تشکیل خواهد داد؛ حاکمیتی که به روز داوری پایان خواهد یافت. از همین رو از دیر باز گروههای کوچکی به نام هزاره گرا در مسیحیت پدید آمدند که تمام سعی و تلاش خود را صرف آمادگی برای ظهور دوباره عیسی در آخر الزمان میکنند.
البته وجود آیاتی در انجیل این حالت انتظار را تشدید میکند و با اشاره به عدم تعیین وقت ظهور، آن را ناگهانی معرفی میکند. به عنوان مثال در انجیل متّا از زبان عیسی علیهالسلام این گونه نقل شده است که: شما نمیتوانید زمان و موقع آمدن مرا بدانید؛ زیرا این فقط در ید قدرت خداست. هیچ بشری از آن لحظه «زمان ظهور» آگاهی ندارد؛ حتی فرشتگان، تنها خدا آگاه است ـ مکاشفه، باب17:14 و باب19:16»یا آن که در انجیل لوقا این چنین آمده است: «مسیح میگوید: همیشه آماده باشید، زیرا که من زمانی میآیم که شما گمان نمیبرید لوقا، باب12:40..» .روشن نگه داشتن چراغ انتظار در لابهلای انجیل به چشم میخورد، مثلا در انجیل آمده است: «کمرهای خود را بسته و چراغهای خود را افروخته بدارید. باید مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند. تا هر وقت آید و در را بکوبد، بیدرنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که شما گمان نمیبرید، پسر انسان میآید،لوقا، باب12 : 35 ـ 40.»
مسیحیت ضمن تأکید بر غیر منتظره بودن بازگشت عیسی، هدف از این بازگشت را ایجاد حکومتی الهی در راستای حکومت الهی آسمانها ارزیابی میکند.علاوه بر این ظهور مسیح را یگانه راه حل برای ادامه حیات و زندگانی بر میشمرد.عیسی را منجی انسانها و پادشاه پادشاهان معرفی میکند. وی بر اساس سخنان دانیال نبی سیستم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی و مذهبی جهان را عوض خواهد کرد و جهانی بر مبنای راه و روش خدا بنا میکند. مسیحیان همچنین برای ظهور حضرت عیسی بن مریم علاماتی قائل میباشند: «عنقریب بعد از آن آزمایش سخت، روزگاران خورشید تیره و تار میگردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان افول خواهند کرد و قدرتهای آسمانی نیز به لرزه در خواهند آمد و سپس آثار و علائم ظهور آن مرد آسمانی اشکار خواهد شد و سپس تمامی قبائل زمین نگران و غمگین میگردند و آنگاه عیسی از ابرهای آسمان با جلال و شکوه و قدرت فرو خواهد آمد ،انجیل متا، باب 6: 10.»
ظهور منجی در اسلام
روایات اسلامی نیز بر آمدن حضرت مسیح علیهالسلام صحه میگذارند. از جمله آن که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «وَالَّذی نَفْسی بِیَدِهِ لَیُوشَکَنَّ اَنْ یُنَزَّلَ فیکُمُ ابْنُ مَرْیَمَ حَکَما عَدْلاً وَ اِماما مُقْسِطا؛ ''سوگند به آن که جانم به دست او است به طور یقین عیسی بن مریم به عنوان داوری عادل و پیشوایی دادگر در میان شما فرود خواهد آمد''» .همچنین مفسران در تفسیر آیه 159 سوره نساء آن رابا بازگشت حضرت مسیح در آخر الزمان مرتبط میدانند و این آیه را در همین رابطه ارزیابی میکنند، مجمع البیان، ج3، ص212؛ نمونه، ج4، ص204. به هر حال مسأله فرود آمدن مسیح علیهالسلام و بازگشت وی در آخرالزمان از نقاط مشترک اندیشه انتظار نزد مسلمانان و مسیحیان است.
البته اسلام در این رابطه منجی موعود را مهدی علیهالسلام معرفی نموده، او را پیشوای آخرالزمان معرفی میکند: «کَیْفَ بِکُمْ (اَنْتُمْ) اِذا نَزَلَ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ فیکُمْ وَ اِمامُکُمْ مِنْکُمْ؛ ''چگونه خواهید بود، آنگاه که عیسی بن مریم در میان شما فرود آید و پیشوای شما از خود شما باشد. ، بحار الانوار، ج 14، ص 344''» یا آنکه در روایتی دیگر از قول امام باقر علیه السلام نقل شده است: «یَنْزِلُ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ اِلَی الدُّنْیا فَلا یَبْقی اَهْلُ مِلَّةِ یَهُودیٍّ وَ لا نَصْرانیٍّ اِلاّ آمَنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یُصَلّی خَلْفَ الْمَهْدیِّ؛ ''پیش از قیامت، [عیسی] به دنیا فرود میآید و هیچ کس از ملت یهود و مسیحی نمیماند مگر آنکه پیش از مرگ به او ایمان آورد و [آن حضرت[ پشت سر مهدی علیهالسلام نماز میگذارد، بحار الانوار، ج 14، ص 349''.»
در اسلام نیز مسئله انتظار فرج، بسیار قدیمی است که یکی از نشانههای سابقه داشتن این اعتقادها همانا ظهور عدهای از مدعیان مهدودیت، از اوائل اسلام به این طرف میباشد. در اسلام تا حدی به انتظار فرج اهمیت داده شده که پیامبر اکرم آن را برترین اعمال امتش معرفی نموده و امام صادق علیه السلام یکی از شرایط پذیرفته شدن اعمال بندگان را انتظار حکومت مهدی عجلالله (انتظار فرج) میداند و در جایی دیگر میفرمایند که "و انتظروا الفرج صباحاً و مساعاً یعنی صبح و شام در انتظار فرج و ظهور باش". مسئله مهدی موعود از صدر اسلام و از زمان پیغمبر اکرم یک امر قطعی و مسلم در میان مسلمین بوده است و از نیمه دوم قرن اول هجری منشأ حوادث بزرگ تاریخی شده است .
مهدویت در اسلام و بالاخص در تشیع یک فلسفه بزرگ است، اعتقاد به ظهور منجی است، نه در شعاع زندگی یک قوم و یک ملت و یا یک منطقه و یا یک نژاد بلکه در شعاع زندگی بشریت. مهدویت به این نیست که یک منجی بیاید، و مثلا شیعه را یا ایران را یا آسیا را یا مسلمانان جهان را نجات دهد، مربوط به این است که یک منجی و مصلح ظهور کند و تمام اوضاع زندگی بشر را در عالم دگرگون کند و در جهت صلاح و سعادت بشر تغییر بدهد. قرآن کریم هم میفرماید: "« و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون ، انبیاء ، 105» یعنی ما از پیش اطلاع دادهایم که وارث اصلی زمین ، بندگان صالح و شایسته ما خواهند بود. برای همیشه زمین در اختیار ارباب شهوت و غضب و بندگان جاه و مقام و اسیران هوای نفس نخواهد بود." پیش بینی یک آینده سعادت بخش و پیروزی کامل عقل بر جهل ، توحید بر شرک ، ایمان بر شک ، عدالت بر ظلم ، سعادت بر شقاوت است. اندیشه پیروزی نهائی نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم ، گسترش جهانی ایمان اسلامی ، استقرار کامل و همه جانبه ارزشهای انسانی ، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایدهآل ، و بالاخره اجراء این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی ، از او به " مهدی " تعبیر شده است ، اندیشهای است که کم و بیش همه فرق ومذاهب اسلامی - با تفاوتها و اختلافهائی - بدان مؤمن و معتقدند .
این اندیشه ، به حسب اصل و ریشه ، قرآنی است . این قرآن مجید است که با قاطعیت تمام ، پیروزی نهائی ایمان اسلامی (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون »ترجمه: ''او کسى است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!( ''توبه / 33 وصف /9) ، غلبه قطعی صالحان و متقیان (لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون » ترجمه: در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «''بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!» ''(انبیا /105 ) ، کوتاه شدن دست ستمکاران و جباران برای همیشه (و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون »
ترجمه: ''ما مىخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم! و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از آنها [بنى اسرائیل] بیم داشتند نشان دهیم ''( قصص /5 و 6 ) و آینده درخشان و سعادتمندانه بشریت (قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا ، ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین »ترجمه: ''موسى به قوم خود گفت: «از خدا یارى جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار مىکند و سرانجام (نیک) براى پرهیزکاران است! ''(اعراف /128) را نوید داده است . در حدیثی که از شیعه و سنی نقل شده چنین آمده است که اگر از دنیا بیش از یک روز نمانده باشد خداوند آن یک روز را چنان طولانی می کند که مهدی ظهور کرده و جهان را از عدل و داد لبریز سازد.
در اخبار آمده است که او نه تنها اسلام را احیاء می کند بلکه همه ادیان را به حالت حقیقی خویش اقامه می کند. بنابر این انتظار فرج واژه آشنایی است که تجلی یکی از بزرگترین دگرگونیها را به همراه دارد، دگرگونی برای آن عده از افراد که بیصبرانه در اقیانوس متلاطم زندگی، سفینه نجات را میطلبند تا با تنها ناخدای کشتی حق و عدالت به سرزمین خوشبختیها قدم گذارند، در همان سرزمینی که صلح، صفا، برابری، برادری، امنیت، رفاه و آسایش و ... حاکم باشد.ما با سیری گذرا در کتب مقدسه ادیان و مذاهب مختلف جهان، به این حقیقت میرسیم که اعتقاد به ظهور مصلحی که در آخر الزمان ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد یک اعتقاد جهانی و همگانی است. اکنون همه ادیان راجع به حضرت حجت پیش بینی میکنند که عدل کامل ، صلح کامل ، رفاه کامل ، سلامت کامل و امنیت کامل برقرار خواهد شد ، همان پیش بینی تکامل تاریخ و تکامل بشریت است ، یعنی زندگی بشر در آینده منتهی میشود به عالیترین و کاملترین زندگیها که از جمله آثاری که در آن هست آشتی انسان و طبیعت است و آن این است که زمین تمام معادن خود را در اختیار انسان قرار میدهد ، آسمان تمام برکات خود را در اختیار انسان قرار میدهد و همه اینها خود تکامل تاریخ است.
منبع: http://tahoor.com/
وقت ظهور آن حضرت معلوم نیست ، و حتى مطابق روایات کسانى که وقت ظهور را تعیین کنند، دروغگو شمرده شده اند. (1)
ولى نشانه هایى به عنوان علائم در روایات بسیار آمده که مربوط به مدت اندکى قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است ، این نشانه ها بسیار زیادند که معروفترین و جامعترین آنها این است که هرج و مرج در همه چیز دنیا مشهود مى گردد.
سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد. (2)
این موضوع در ضمن یک روایت جامع بطور مشروح بیان شده و امام صادق علیه السلام آن را در 119 ماده بیان کرده است و اینک ترجمه روایت :
حضرت امام صادق علیه السلام به یکى از یارانش فرمود :
1. هرگاه دیدى : حق بمیرد و طرفدارنش نابود شوند.
2. و دیدى که : ظلم همه جا را گرفته.
3. و دیدى که : قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.
4. و دیدى که : دین همچون ظرف تو خالى و بى محتوا شده است .
5. و دیدى که : طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.
6. و دیدى که : کارهاى بد آشکار شده و از آن نهى نمى شود و بدکاران بازخواست نمى شوند.
7. و دیدى که : چنان فسق و فجور آشکار شده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء مى کنند.
8. و دیدى که : افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمى پذیرند.
9. و دیدى که : شخص بدکار ، دروغ گوید و کسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى کند.
10. و دیدى بچه ها ، بزرگان را تحقیر کنند.
11.و دیدى که : قطع پیوند خویشاوندى شود.
12. و دیدى که : بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13. و دیدى نوجوانان پسر ، همان کنند که زنان مى کنند.
14. و دیدى که : زنان با زنان ازدواج نمایند.
15. و دیدى که : مداحى دروغین از اشخاص ، زیاد شود.
16. و دیدى که : انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف مى کنند و کسى مانع نمى شود.
17. و دیدى که : افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین ، به خدا پناه مى برند.
18. و دیدى که : همسایه به همسایه خود اذیت مى کند و از آن جلوگیرى نمى شود.
19. و دیدى که : کافر به خاطر سختى مؤمن ، شاد است .
20. و دیدى که : شراب را آشکارا مى آشامند و براى نوشیدن آن کنار هم مى نشینند و از خداوند متعال نمى ترسند.
21. و دیدى : کسى که امر به معروف مى کند خوار و ذلیل است.
22. و دیدى آدم بدکار در آنچه آن را خدا دوست ندارد ، نیرومند و مورد ستایش است.
24. و دیدى راه نیک بسته و راه بد باز است.
25. و دیدى خانه کعبه تعطیل شده ، و به تعطیلى آن استوار داده مى شود.
26. و دیدى که : انسان به زبان مى گوید ولى عمل نمى کند.
27. و دیدى که : مردان از مردان و زنان از زنان لذت مى برند. (یا مردان خود را براى مردان ، و زنان خود را زنان فربه مى کنند).
28. و دیدى که : زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تامین مى شود.
29. و دیدى که : زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع) تشکیل مى دهند.
30. و دیدى که : در میان فرزندان "عباس" ، کارهاى زنانگى به وجود آید.
31. و دیدى که : زن براى زنا با مردان ، با شوهر خود همکارى کمک مى کنند.
32. و دیدى که : بیشترین مردم و بهترین خانه ها که زنان را بر بدکارى کمک مى کنند.
33. و دیدى که : مؤمن ، خوار و ذلیل شمرده شود.
34. و دیدى که : بدعت و زنا آشکار شود.
35. و دیدى مردم به شهادت ناحق اعتماد کنند.
36. و دیدى که : حلال ، حرام شود و حرام ، حلال گردد.
37. و دیدى که : دین براساس میل اشخاص معنى شود و کتاب خدا و احکامش تعطیل گردد.
38. و دیدى که : جرئت بر گناه آشکار شود و دیگر کسى براى انجام آن منتظر تاریکى شب نگردد.
39. و دیدى که : مؤمن نتواند نهى از منکر کند مگر در قلبش.
40. و دیدى که : ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
41. و دیدى که : سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
42. و دیدى که : والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
43. و دیدى که : پست هاى مهم والیان براساس مزایده است نه براساس شایستگى.
44. و دیدى که : مردم را از روى تهمت و یا سوءظن بکشند.
45. و دیدى که : مرد به خاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
46. و دیدى که : مرد از بدکارگى همسرش نان مى خورد.
47. و دیدى که : زن بر شوهر نیست انجام مى دهد ، و به شوهرش خرجى مى دهد.
48. و دیدى که : مرد همسر و کنیزش را کرایه مى دهد و به غذاى پست (که از این راه بدست مى آورد) خشنود است.
49. و دیدى که : سوگندهاى دروغ به خدا بسیار گردد.
50. و دیدى که : آشکارا قمار بازى مى شود.
51. و دیدى که : مشروبات الکلى بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش مى شود.
52. و دیدى که : زنان مسلمان خود را به کافر مى بخشند.
53. و دیدى که : کارهاى زشت آشکار شده و هر کس از کنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.
54. و دیدى که : مردم محترم ، توسط کسى که مردم از سلطنتش ترس دارند ، خوار شوند.
55. و دیدى که : نزدیکترین مردم به فرمانداران آنانى هستند که به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت علیهم السلام ستایش شوند.
56. و دیدى که : هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش را قبول نمى کنند.
57. و دیدى که : در گفتن سخن باطل و دروغ ، با همدیگر رقابت کنند.
58. و دیدى که : شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولى شنیدن باطل برایشان آسان است.
59. و دیدى که : همسایه از ترس زبان بد همسایه ، او را احترام مى کند.
60. و دیدى که : حدود الهى تعطیل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.
61. و دیدى که : مسجدها طلاکارى (زینت داده) شود.
62. و دیدى که : راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان دروغگو است.
63. و دیدى که : بدکارى آشکار شده و براى سخن چینى کوشش مى شود.
64. و دیدى که : ستم و تجاوز شایع شده.
65. و دیدى که : غیبت ، سخن خوش آنها گردد، و بعضى بعض دیگر را به آن بشارت دهند.
66. و دیدى که : حج و جهاد براى خدا نیست.
67. و دیدى که : سلطان به خاطر کافر ، شخص مؤمن را خوار کند.
68. و دیدى که : خرابى بیشتر از آبادى است.
69. و دیدى که : معاش انسان از کم فروشى بدست مى آید.
70. و دیدى که : خونریزى آسان گردد.
71. و دیدى که : مرد بخاطر دنیایش ریاست مى کند.
72. و دیدى که : نماز را سبک شمارند.
73. و دیدى که : انسان ثروت زیادى جمع کرده ولى از آغاز آن تا آخر زکاتش را نداده است.
74. و دیدى که : قبر مرده ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
75. و دیدى که : هرج و مرج بسیار است.
76. و دیدى که : مرد روز خود را مستى به شب مى رساند و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتى به برنامه مردم ندهد.
77. و دیدى که : با حیوانات آمیزش مى شود.
78. و دیدى که : مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى برمى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزدیده اند).
79. و دیدى که : حیوانات همدیگر را بدرند.
80. و دیدى که : دلهاى مردم ، سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.
81. و دیدى که : بر سر کسبهاى حرام آشکارا ، رقابت کنند.
82. و دیدى که : نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.
83. و دیدى که : فقیه براى دین ، فقه نمى آموزد و طالب حرام ، ستایش و احترام مى گردد.
84. و دیدى که : مردم در اطراف قدرتمندانند.
85. و دیدى که : طالب حلال ، مذمت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستایش و احترام مى گردد.
86. و دیدى که : در مکه و مدینه کارهائى مى کنند که خدا دوست ندارد و کسى از آن جلوگیرى نمى کند، و هیچ کس بین آنها و کارهاى بدشان مانع نمى شود.
87. و دیدى که : آلات موسیقى و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
88. و دیدى که : مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهى از منکر کند ولى دیگران او را از این کار بر حذر مى دارند.
89. و دیدى که : مردم به همدیگر نگاه مى کنند ، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى کنند) و از مردم بدکار پیروى نمایند.
90. و دیدى که : راه نیک خالى و راه رونده ندارد.
91. و دیدى که : مرده را مسخره کنند و کسى براى او اندوهگین نشود.
92. و دیدى که : سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.
93. و دیدى که : مردم و جمعیتها جز از سرمایه داران پیروى نکنند.
94. و دیدى که : به فقیر چیزى دهند که برایش بخندند ولى در راه غیر خدا ترحم کنند.
95. و دیدى که : علائم آسمانى آشکار شود و کسى از آن نگران نشود.
96. و دیدى که : مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسى بجا مى آورند و کسى از ترس مردم از آن جلوگیرى نمى کند.
97. و دیدى که : انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند ولى در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
98. و دیدى که : عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترامى براى آنها قائل نیستند ، بلکه نزد فرزند از همه بدترند.
99. و دیدى که : زنها بر مسند حکومت بنشینند ، و هیچ کارى جز خواسته آنها پیش نرود.
100. و دیدى که : پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد ، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
101. و دیدى که : اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدکارى ، کم فروشى ، و زشتى انجام نداده ، ناراحت است.
102. و دیدى که : قدرتمندان ، غذاى عمومى مردم را احتکار کنند.
103. و دیدى که : اموال حق خویشان پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.
104. و دیدى که : به وسیله شراب ، بیمار را مداوا کنند و براى بهبودى بیمار آن را تجویز نمایند.
105 و دیدى که : مردم در مورد امر به معروف و نهى از منکر و ترک دین بى تفاوت و یکسانند.
106. و دیدى که : سر و صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است.
107. و دیدى که : براى اذان و نماز مزد مى گیرند.
108. و دیدى که : مسجدها پر است از کسانى که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند.
109. و دیدى که : شرابخوار مست ، پیش نماز مردم شود.
110. و دیدى که : خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
111.و دیدى که : قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
112. و دیدى که : استانداران از روى طمع ، خائنان را امین خود قرار دهند.
113. و دیدى که : فرمانروایان ، میراث (مستضعفان) را در اختیار بدکاران از خدا بى خبر قرار دهند.
114. و دیدى که : بر روى منبرها از پرهیزکارى سخن مى گویند ولى گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
115. و دیدى که : صدقه را با وساطت دیگران بدون رضاى خدا و به خاطر درخواست مردم بدهند.
116. وقتى که دیدى : وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
117. و دیدى که : هم و هدف مردم ، شکم و شهوتشان است.
118. و دیدى که : دنیا به آنها روى کرده
119. و دیدى که : نشانه هاى برجسته حق ، ویران شده است ، در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد... (3)
پاورقی :
1. بحار، ج 52، ص 101 تا 122 اثباة الهداة ، ج 7، ص 86
2. المجالس السنیه ، ج 5، ص 398
3. بحار، ج 52، ص 256 به بعد
منبع: www.monajat.org
- در کوران مرگ و زندگی
- و گهگاه گرم می کنم وجود خود را از تنش یک احساس تازه و گذرا
- برای بودن ثانیه ای دیگر
- و کشیدن خفت و خواری و نابرابری و ظلم وستم بیشتر و بیشتر
و اصرار خانواده:
- آخه مرد حسابی ۷۰ میلیون بیمه شده در کشور داریم؛ چرا ما جزء ۱۰ میلیون بیمه نشده باشیم.
- یادت رفته وقتی سال ۸۴ بیمه روستایی داشتیم، چه مکافاتی می کشیدیم؛ اول پزشک تایید کنه که ما مریضیم و بعد تشخیص بده مریضیمون چیه و بعد تشخیص بده کدام دکتر برایمون مناسبه (با بیمه روستایی قرارداد داره) و بعد داروخانه بگه ما قرارداد نداریم.
- باشه کاچی بهتر از هیچیه
... و یه روز سرد زمستانی ۸۴ زمانی که دکتر متخصص گفت با بیمه روستایی قرارداد نداریم، با عصبانیت این صدقه سری (بخونید دفترچه درمان) رو پاره کردم و تو سطل آشغال ریختم.
۱- آخه آدم حسابی کسی اسب پیش کش رو دندوناش می شماره
۲- نکنه دروغ میگی و تو روستا - شهر برزک ساکن نیستی
۳- عزیز دل من اگر راست نمی گی، نه وقت ما رو بگیر و نه وقت خودتو
۴- تو هیچم از بیمه ها سر در نمی آری
۵- کی گفته خدمات درمانی وظیفه حاکمیتیه
۶- ... شما، تو رو می گم شوهر دخترت چکاره است (یه دست به بغل دستی ببینه دخترش شوهر کرده و می خواهد از بیمه پدر و مادر استفاده کنه یا نه)
۷- حالا فهمیدم با شورا مشکل داری
۸- یا می خواستی شورا بشی نشدی و نمی خواستی فرم را ببری امضا کنند که راست می گی و تو روستا - شهر برزک ساکن هستی یا نه .
۹- اگر سالی ۱۷۰ هزار تومان می دادی تا بیمه درمان بشوی دفترچه درمان خانمتو پاره نمی کردی
۱۰- من اصلاْ استدلال های تو را قبول ندارم
۱۱- یعنی چه که سیستم ارجاع و پزشک خانواده اشکال داره، این سیستم یک سیستم جهانی است.
۱۲- من نمی گم شما روستایی ها عقلتون نمی رسه که به کدام پزشک مراجعه کنید، من می گم پزشکی که سی سال درس خونده عقلش بیشتر از شما می رسه که تشخیص بده کدام پزشک به درد شما می خورد.
۱۳- دیگه قانون سال قبل عوض شده و نیاز نیست شورا تایید کنه که راست می گی یا نه، فقط خانه بهداشت تایید کنه کافیه
...
بیشتر از ۱۳ ، پیش داوری و قضاوت و نتیجه گیری و تجزیه و تحلیل یک کارمند ساده متصدی بیمه خدمات درمانی شهر کاشان برای یک مراجعه کننده در چند دقیقه کوتاه
... بعضی ها به فرماندار و استاندار و وکیل و وزیر و رئیس جمهور اشکال می گیرند!
سیگار (سیکار) و بیماریهای وابسته به آن :
کشیدن سیگار یکی از بزرگترین مشکلات بهداشتی قابل پیشگیری در جوامع مختلف میباشد مصرف سیگار به صورت یک عادت درجوامع مختلف و گروههای سنی مختلف در آمده است اغلب افراد سیگاری مدعی هستند که سیگار باعث کاهش عصبانیت و تنش و رفع اضطراب و خستگی و به آرامش رسیدن میشود. در تحقیقات اغلب ثابت شده است که شروع و سر آغاز مصرف دخانیات یک جنبه روانی دارد و سیگار تنها بطور موقت و گذرا اضطراب و عصبانیت را کاهش میدهد ولی ساعاتی بعد همان اضطراب و عصبانیت با شدت بیشتری بروز میکند.
خطرات سیگار:
احتمال سرطان ریه لب, دهان, حنجره, پانکراس , مثانه, ... با مصرف سیگار افزایش می یابد. حدود 8% سرطانهای ریه در رابطه با مصرف طولانی مدت سیگارمی باشند.
2. آمفیزم : تمامی سیگاریها به درجاتی از آمفیزم دچار میشوند. در این بیماری دیواره حباب چه های ریوی بتدریج از بین رفته و فرد مبتلا به تنگی نفس میشود. پیشروی این بیماری بستگی به تعداد سیگار در روز و تعداد روزهایی که مصرف میشود دارد
3.برونشیت مزمن: حدود 4/3 موارد علت این بیماری مصرف سیگار است این بیماری با دفع خلط فراوان و سرفه شروع میشود که ابتدا در فصول سرد سال است و سپس در تمام سال این علائم ادامه می یابد.
. سکته مغزی , حدود 4% سکته های مغزی در افراد زیر 65 سال با مصرف سیگار است.
5. گرفتاری های عروق محیطی : گرفتاری های عروق دستها و پاها و تنگی شریان این اندامها در اثر آترواسکلروز یا التهاب عروق ممکن است منجر به قطع عضو یا لنگیدن شود
* چگونه سیگار را ترک کنیم :
- ترک سیگار راحت است یک فرد ممکن است بارها سیگار را ترک کند ولی مهم اینست که فرد در ترک باقی بماند تا بتواند از اثرات مفید ترک سیگار بهره مند شود.
- مهمترین عامل در ترک سیگار اراده و تصمیم گیری خود فرد است و کمکها و روشهای ترک سیگار از اهمیت درجه دوم برخوردار است
- با توجه به این که سیگار از دیدگاه روانکاوی نیازهای دهانی را ارضا میکند بنابراین با مصرف تنقلات وآدامس می توان این نیاز را بر آورده ساخت.
- تا آنجا که ممکن است چیزی ارزشمند تر از سیگار را جایگزین سیگار کنید. مثلا سلامتی تان , قلبتان و... ورزش نیز متضمن آرامش و دوری از عصبانیت است با فرا گرفتن
راههای ایجاد آرامش و کاهش استرسها مانند پیاده روی , دوچرخه سواری , شنا و کوه پیمایی میتوان مصرف سیگار را کنترل کرد.
- در طول ترک سیگار سعی کنید روشهایی برای حل مشکلات خود فراهم آورید تا دوباره به سیگار روی نیاورید .
- یک روز تصمیم بگیرید که اصلا سیگار نکشید و این تاریخ را برای خودتان ثبت کنید و بخاطر بسپارید ولی اگر ترک یک باره سیگار برایتان مشکل است سعی کنید ابتدا تعداد آن را کم کرده و هر سیگار را نصفه خاموش کنید. هر بار نسبت به روز قبل تعداد سیگار کمتری بکشید.
- زمانی که میل شدید به کشیدن سیگار پیدا میکنید از جا بلند شوید , نفس عمیق بکشید, چند قدم راه بروید, به دستها پاها کشش دهید یا یک نوشیدنی مثل آب میوه میل کنید.
بدانید که نکته مهم قطع کامل سیگار است چون تعداد کم آن هم می تواند خطرناک باشد.
مطمئن باشید اگر بتوانید یک بار مبارزه کنید میتوانید برای همیشه با عادات بد خود مبارزه کنید. * نیکوتین موجود در سیگار یک عامل اعتیاد آور است و بسیار ی از کسانی که سیگار را ترک کرده اند و بعدا برای سر گرمی یک یا چند سیگار کشیده اند مجددا تبدیل به سیگاریهای قهار شده اند پس بهتر است بعد از ترک سیگار حتی برای سرگرمی هم سیگار کشیده نشود.
در سیـگار حـدود 4000 مـاده شـیمـیایی خطرناک همچونآمونیاک، سرب و آرسنیک موجود میباشد اما مـاده ای کـهسبب میگردد افراد بدنبال سیگار گرایش یابنـد نـیـکوتـیـناسـت. نیـکوتـیـن از بـرگـهـای گیاه تنباکو بدست می آیـد.نیکوتین یک آلکولوئید (شبه قلیا) بسـیـار سـمی و روغـنمانند میباشد. نیکوتین تاثیر مضاعف تحریک و سرکوب گردر بـدن دارد. یـک نـخ سـیگار حاوی 8 الی 20 میـلی گـرمنیکوتین است که تنها 1 میلی گـرم آن هنـگـام کـشــیدنسیـگــار جذب بدن می گردد. شایان ذکر است کـه تـنـهـا2 الی 5 میلی گرم نیکوتین سبب تهوع و استفراغ و تنها60 میلی گرم از این ماده مرگ آور میباشد. راه های ورودنیکوتین به بدن 3 طریق میباشد:
جذب از طریق پوست
جذب از طریق ریه ها
جذب از طریق غشاء مخاطی بینی و دهان
بیـشتـرین جـذب نیـکوتین از طریق استنشاق و آلوئولهای (کیسـه های ریـز هـوایـی که تبادل گازها در آن ها صورت میگیرد) ریه می بـاشد. نیـکوتین پس از ورود به جریان خون مستقیما و سریعا به مغز میرسد و سپس در تمام بدن منتشر میگردد. تـنها 10 الی 15ثانیه زمان کافی است که پس از اولین پک شما به سیگار نیکوتین به مغز شما برســد. مهمتریت اثر نیکوتین نیز بر روی مغز اعمال میگردد اثراتی که باعث:
1- احساس لذت و خوشایند از کشیدن سیگار2- احساس تحریک پذیری پس از ترک سیگار
میگردد. نیمه عمر نیکوتین در بدن 1 ساعت می بـاشد بـدین مــفهوم که پس از سپری شدن 6 ساعت از کشیدن سیگار تنها در حدود 0.031 میلیـگرم از 1 میلی گرم نیکوتین جذب شده در بدن باقی خواهد ماند. بدن از طرق زیر از شر نیکوتین خلاص میگردد:
1- 80 درصد نیکوتین توسط آنزیمهای کبد تجزیه میگردد.2- نیکوتین در ششها متابولیزه شده و به کوتینین و اکسید نیکوتین تبدیل میگردد.3- کوتینین و دیگر مواد متابولیزه و باقی مانده نیکوتین نیزتوسط کـلـیه هـا ----- شده و از طریق ادرار دفع میگردند.
نیمه عمر کوتینین 24 ساعت میباشد بنابراین با آزمایش ادرار حتی تا 2 روز بعد قادر می بـاشید تشخیص دهید فرد اخیرا سیگار کشیده یا خیر.
برخی افراد کبدشان آنزیم کمتری به مـنـظور تــجزیه نیکوتین ترشح کرده بنابراین اینگونه افراد در روز به تعداد سیگار کمتری برای تداوم اثرات سیگار نیازمندند.
افرادی که بطور مداوم سیگار می کشـنـد بـدنشـان نـسبت به نـیکوتین مقاومت حاصل کرده و برای دستیابی به اثرات سیگار به تعداد سیگار بیشتری نیاز دارند.
اثرات نیکوتین بر بدن نیکوتین عملکرد بدن و مغز شما را دگرگون میـکـند. نتیجهنـهایـی متناقض میباشد: نیکوتین هم نیرو بخش و محرکو هم سرکوبگر و آرامش دهنـده اسـت. نـیکوتین اثرات زیررا در بدن ایجاد میکند:
1- نـیـکوتـین سبـب تـرشـح فـوری آدرنالین می گردد. با اثر آدرنالین هنگامی کـه شـمـا وحشتزده هستید و یا حالت هجومی پیدا میکنید آشنا هستید: ضربان قــلبتان سریعتر شده، افزایش فشار خون، تنفس سریع و کم عمق، افزایش گلوکز خون، کـاهـش دمای پـوسـت، تحریک سیستم عصبی مرکزی. خـود نیـکوتـیـن نـیز به نوبه خـود مـانـع تـرشـح هورمون انسولین میگردد (انسولین قند خون را کاهش میدهد) بـنابراین نیکوتین سبب میـشـود گلوکز بیش از معمول در خون وجود داشته باشد که بـاعث مـی گــردد شـخـص احساس گرسنگی کمتری کند.
2- نیکوتین متابولیسم پایه را افزایش می دهد یعنی فرد کالری بیشتر از معمول خواهد سوزاند. بنابراین به مرور زمان وزنشان کاهش خواهد یافت.
3- نیکوتین سبب افزایش ترشح استیل کولین می گردد .افزایش استیل کولیــن باعــث افزایش فعالیتهای نورونهای مغزی، بهبود سرعت عمل واکنش شما به محرکات، افزایش توانایی تمرکز کردن میشود.
4- افزایش ترشح دپامین: این همان عاملی است که به فرد در پـی اسـتـعـمـال سـیگار حس خوشی و نشاط میدهد.
5- سبب آزاد سازی گلوتامات که سبب افزایش یادگیری و حافظه می گردد.
6- افـزایش تـرشـح آنـدروفـیـن. آندروفین یک مسکن درد طبیعی بدن است و خـاصـیـتـی همچون مرفین دارد.
اما در دراز مدت نیکوتین اثرات مخرب زیر را بدنبال دارد:
1- فشار خون بالا.2- انسداد عروق خونی و در پی آن سکته قلبی و مغزی.3- کاهش ویتامین C.4- کاهش کارایی سیستم ایمنی بدن.5- سرطان دهان، گلو، حنجره و ریه.6- برونشیت و آمفیزم.7- زخم معده.8- کاهش وزن.9- کاهش حواس بویایی و چشایی.10- چین و چروک پوست .11- ناباروری در مردان.
) سیگارها داراى ۴۰۰۰ ترکیب شیمیایى متفاوت هستند که ۴۳مورد آن ها سمى هستند و به همین دلیل خطر ابتلا به سرطان ، بیمارى قلبى، سکته، عقیم شدن، افزایش فشار خون، مشکلات باردارى، بیمارى هاى لثه، بیمارى هاى دندان، مسدود شدن شریان ها، زخم معده و آب مروارید چشم را افزایش مى دهد.بسیارى از افراد نمى دانند که سیگار حتى روى استخوان هاى آنها نیز تأثیر مى گذارد و استخوان هاى افراد سیگارى حجم و ضخامت کمترى دارد و همین امر با شکستگى، عدم بهبود سریع و حتى بیمارى پوکى استخوان در آن ها مى شود. افراد سیگارى حتى هنگام راه رفتن و بالا و پایین رفتن از پله نیز دچار مشکل نفس تنگى مى شوند و نمى توانند حتى براى مدت کوتاهى بدوند، اما به محض این که سیگار را کنار بگذارید متوجه تغییرات در بدن خود و نفس کشیدن خود مى شوید و براحتى حتى براى مدت طولانى بدون نفس تنگى مى توانید بدوید و یا از پله ها بالا و پایین بروید. لازم به ذکر است که سیگار تنها براى فرد سیگارى مضر نیست و روى اطرافیان که در کنار وى هستند نیز تأثیر مى گذارد. سالانه بیش از ۳۰۰۰ نفر در اثر ابتلا به بیمارى سرطان و بیش از ۵۰ هزار نفر در اثر ابتلا به بیمارى قلبى جان خود را از دست مى دهند در حالى که حتى یک بار هم سیگار نکشیده اند بلکه با فردى سیگارى زندگى و همنشینى کرده اند. به همین دلیل است که کشیدن سیگار در اماکن عمومى ممنوع شده است.شما الگوى فرزندان جوان خود هستید،؛ فکر نکنید که اگر به فرزند یا نوه خود بگویید سیگار نکشید در حالى که این رفتار را دائماً از شما مشاهده مى کند، موفق خواهید شد. خودتان را گول نزنید زیرا وقتى شما سیگار مى کشید، این پیغام را به او انتقال مى دهید که خطرناک نیست و ضررى ندارد. تحقیقات نشان داده فرزندان افراد سیگارى ۵ برابر بیشتر از بقیه سیگارى هستند.هزارها دلیل مهم دیگر براى ترک سیگار و رهایى از مشکلات و مضرات آن وجود دارد، هیچ وقت ترک عادت هاى بد دیر نیست. از همین امروز ترک سیگار را در برنامه خود قرار دهید و سعى کنید هر چه زودتر این کار را انجام دهید.
مصرف هر نوع دخانیات مانند سیگار ، پیپ ، قلیان ، و چوپق برای سلامتی ضرر دارد .قلب ، عروق و ریه بیشترین آسیب را در اثر استعمال دخانیات پیدا می کنند. اینجا مختصری در مورد سیگار توضیح می دهیم :
مضرات سیگار اثرات اشاره می کنیم :
*سموم موجود در دود سیگار ، باعث سرطانهای ریه ، گلو، دهان ، مثانه ، کلیه و غیره میشوند .
*مواد موجود در سیگار ، ضربان قلب و فشار خون را بالا می برد، روی قلب و عروق خونی فشار می آورد و خطر سکته های مغزی را بیشتر میکند .* با مصرف سیگار خون و اکسیژن کمتری به دستها و پا ها می رسد و ممکن است باعث سیاه شدن و قطع انگشتان شود.
* گاز های سمی موجود در سیگار ، بصورت لایه ای ، داخل راههای تنفسی و ریه ها را می پوشاند . همانند دوده ای که در دود کش بخاری می نشیند .* سیگار بروز پوکی استخوان را تسریع می کند .
* دود سیگار باعث بیماری لثه ها ، خرابی و زرد شدن دندان ها بوی بد دهان وخشکی دهان می شود .
* افراد سیگاری مزه غذا ها را خوب متوجه نمی شوند .
* سیگار گردش خون را ضعیف می کند و باعث بد رنگی و چروکیدگی پوست صورت می شود.
* سیگار یکی از ععل ایجاد ناتوانی جنسی در مردان است .
* احتمال پائسگی زود رس در زنان سیگاری بیشتر است .
علیرغم این همه مضرات چرا بعضی ها سیگار می کشند ؟
* بسیاری از سیگاریها فکر می کنند سیگار به آنها آرامش می دهد ؛ اما آیا فردی که دچار عوارض سیگار شده آرامش خواهد داشت ؟
* گروهی نیز میگویند به کشیدن سیگار عادت کرده اند بنابراین این کار را ادامه می دهند .این افراد باید بدانند که هر چه تعداد و مدت سیگار کشیدن بیشتر باشد ، عوارض آن شدید تر خواهد بود . از طرف دیگر نباید نا لمید باشند ؛ زیرا امکان ترک سیگار ، در هر سنی وجود دارد . پس در هر زمانی که سیگار را ترک کنید جلوی اثرات تخریبی آن را گرفته اید .
* بعضی دیگر دوست دارند سیگار بکشند و به سلامتی خود اهمیت نمی دهند . این افراد باید متوجه باشند که اثرات سرطان زایی و سایر مضرات ناشی از دود سیگار ، برای اطرافیان فرد سیگاری ، بیشتر از خود اوست . دود سیگار افراد سیگاری ، به کودکان و زنان باردار بیشتر از سایر افراد آسیب می رساند.
چگونه سیگار را ترک کنیم ؟* ابتدا برای ترک سیگار تصمیم بگیرید و سپس زمان خاصی را برای این کار انتخاب کنید .*راههای زیادی برای ترک سیگار وجود دارد . برای هر فرد یکی از این راهها مناسب است . 1- راه اول این است که از یک روز معین ترک سیگار را شروع کنید و دیگر اصلا سیگار نکشید و در این تصمیم خود محکم باشید . در این صورت یکباره سیگار را ترک خواهید کرد . 2- راه دوم اینکه سیگار را کم کم ترک کنید : برای این کار می توانید :
- میزان مصرف روزانه سیگار را کم کنید .- مکان همیشگی سیگار کشیدن را عوض کنید .- زمان همییشگی سیگار کشیدن را به تاخیر بیندازید .- سیگارتان را وقتی نصفه شد خاموش کنید .در نهایت سیگار را کاملا کنار بگذارید .
* اگر نیازی دارید دستهایتان مشغول باشند ، گرفتن قلم ، کلید یا تسبیح در دست را امتحان کنید .*با ترک سیگار ممکن است میل شدید به کشیدن سیگار پیدا کنید ، در این صورت انجام کارهای زیر می تواند بشما کمک کند .
-دو بار پشت سر هم یک نفس عمیق بکشید .- یک لیوان آب یا نوشیدنی دیگر بنوشید .- کار دیگری انجام دهید به عنوان مثال از خانه بیرون بروید و قدم بزنید .- بضرر های سیگار کشیدن فکر کنید . * اگر کسی به شما سیگار تعارف کرد ، بدون ترددید بگویید : نه ! من سیگار نمی کشم .*اگر قبلا زیاد سیگار میکشیدید ممکن است برای ترک ، نیاز به استفاده از آدامس نیکوتین دار داشته باشید . در باره چگونگی مصرف آن ، از پزشک یا داروساز استفاده کنید . * اگر پس از ترک سیگار ، بار دیگر کشیدن سیگار را شروع کردید ، دلسرد نشوید.در وقت مناسب دیگری مجددا ترک سیگار را شروع کنید .
برخی از اثرات ترک سیگار
* 20 دقیقه بعد از ترک سیگار ،فشار خون و ضربان قلب به حد طبیعی برمیگردد.* 8 ساعت پس از ترک سیگار ،مقدار اکسیژن خون به حد طبیعی برمی گردد.* 24 ساعت پس از ترک سیگار ، اثرات آن از ریه ها کم کم پاک می شود .*48 ساعت پس از ترک سیگار قدرت چشایی و بویایی بهتر می شود .* 72 ساعت پس از ترک سیگار ، تنفس راحت تر می شود . * 2 تا 12 هفته پس از ترک سیگار ، گردش خون بهتر می شود. * 3 تا 6 ماه بعد از ترک سیگار ، سرفه، خس خس و مشکلات تنفسی خوب می شود .
*5 سال پس از ترک سیگار ، خطر حمله قلبی نصف یک فرد سیگاری می شود . * 10 سال پس از ترک سیگار ، خطر سرطان ریه نصف یک فرد سیگاری می شود و خطر سکته قلبی ، مانند کسی است که هرگز سیگار نکشیده است . سیگار کشیدن نه تنها سلامتی خود فرد را به خطر می اندازد بلکه تجاوز آشکار به حقوق دیگران به خصوص کودکان است .
مصرف سیگار و پیامدهای آن
امروزه سیگار به عنوان یکی از مهمترین عوامل مرگ و میر انسان ها و در عین حال تنها علت قابل پیشگیری مرگ و میر و ناتوانی در دنیا محسوب می شود و سالانه جان میلیون ها نفر بر اثر استعمال سیگار به مخاطره می افتد. آمار افراد سیگاری در دنیا حدود1 میلیارد و200 میلیون نفر است که800 میلیون نفر از آنان متعلق به کشورهای در حال توسعه هستند. این آمار نشان دهنده افزایش روز افزون تعداد افراد سیگاری به ویژه زنان جوان در کشورهای در حال توسعه است.بر اساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی 6/14 درصد از ایرانیان در فاصله سنی15 تا69 ساله سیگار می کشند.سالانه در دنیا سیگار باعث مرگ4 میلیون و800 هزار نفر می شود که این مرگ و میرها در کشورهای در حال توسعه بیشتر رخ می دهد. تخمین زده می شود تا سال2030 میلادی، سالانه10 میلیون نفر بر اثر استعمال دخانیات جان خود را از دست خواهند داد70 درصد از این تعداد مربوط به کشورهای در حال توسعه خواهد بود.در ایران هر سال حدود50 هزار نفر در اثر استعمال سیگار جان خود را از دست می دهند. هم چنین بالاترین میزان مرگ و میر ناشی از سرطان قسمت های فوقانی دستگاه تنفس (لب، دهان، حلق) و سرطان قسمت های تحتانی دستگاه تنفس (نای، ریه، برونش) در میان کشورهای خاورمیانه متعلق به ایران است.حدود80 تا90 درصد سیگاری های حرفه ای، قبل از20 سالگی شروع به کشیدن سیگار کرده اند و در این میان جوانان15 تا24 ساله بیشتر از سایر سنین برای اولین بار سیگار را تجربه می کنند. با این وجود اتخاذ راهکارهایی به منظور پیشگیری از این معضل ضروری به نظر می رسد.
یکی از مهم ترین راهکارها برای پیشگیری از اعتیاد به سیگار، آموزش نوجوانان در معرض خطر است. دوران مدرسه بهترین زمان برنامه ریزی و آموزش برای جلوگیری از گرایش و اقدام به چنین رفتارهایی می باشد. چه عواملی باعث گرایش به مصرف سیگار را در نوجوانان می شود؟ بیشتر دختران و پسران جوان سیگاری معتقدند که سیگار برای سلامتی آنها مضر نیست. این نگرش در جوانانی که از کودکی پدر و مادر سیگاری خود را دیده اند و با این رفتار خو گرفته اند تقویت می شود. گاهی ترغیب اطرافیان می تواند عامل اصلی ایجاد این گرایش در فرد شود. اغلب جوانان در اقشار پایین فرهنگی سیگار را به عنوان وسیله ای برای کسب و ارتقای جایگاه اجتماعی جدی تر قلمداد کرده و با همین نگرش آن را تجربه می کنند. گاهی افراد بنا به تصورهای نادرست خود از آن به عنوان آرام بخشی برای کاهش استرس و اضطراب استفاده می کنند. آمار نشان می دهد دو سوم نوجوانان در16 سالگی برای اولین بار، کشیدن سیگار را تجربه کرده اند. میزان استفاده از سیگار در پسران بیشتر از دختران بوده و پسران در سنین پایین تری کشیدن سیگار را شروع می کنند. مواد تشکیل دهنده سیگار و مضرات آن سیگار از توتون، کاغذ، مواد نگهدارنده و اسانس تشکیل یافته است. در درجه حرارت بالا ترکیبات سیگار تغییر کرده و تبدیل به مواد سرطان زا می شوند. مواد سمی موجود در سیگار عبارتند از ترکیبات گازی (مونوکسید کربن، فرمالدئید و...) و ترکیبات ذره ای (نیکوتین، قطران و...). مونوکسید کربن حاصل از دود سیگار بعد از ورود به ریه ها، با هموگلوبین خون ترکیب شده و جای اکسیژن را می گیرد. به عبارتی هموگلوبین به جای ترکیب با اکسیژن با مونوکسیدکربن اتصال برقرار کرده و به طبع آن اکسیژن کمی به اعضای بدن خواهد رسید. نتیجه این کمبود اکسیژن، خستگی، ضعف عضلانی و مشکلات تنفسی می باشد. بدن برای مقابله با این وضعیت گلبول قرمز بیشتری تولید می کند تا از این طریق کمبود اکسیژن خود را جبران کند و این حالت منجر به غلظت خون و یا پلی سایتمی می شود. از میان عوامل ذره ای سیگار، نیکوتین تنها بخش اعتیادآور سیگار است. نیکوتین با تاثیر روی سیستم قلبی و عروقی، به بالا رفتن فشار خون و افزایش ضربان قلب کمک کرده و این امر موجب بروز بیماری های قلبی عروقی خواهد شد. نیکوتین هم چنین روی سیستم اعصاب مرکزی اثر گذاشته و باعث لرزش، تشنج، فلج عضلات و مرگ می شود. بسیاری از افراد به ویژه جوانان بر این باورند که مصرف قلیان بی ضرر است و وجود آب در قلیان را دلیلی بر بی خطر بودن آن می دانند. این تصور نه تنها به هیچ عنوان درست نیست بلکه اسانس هایی که به تنباکو های امروزی اضافه می شود کاملاً سرطان زا هستند. تاثیر سیگار بر تمامی ارگان های بدن به نحوی است که تقریباً هیچ ارگانی را نمی توان یافت که از آثار سو سیگار در امان باشد. قربانیان مصرف سیگار
امروزه از هر3 نفر که می میرند یک نفر مبتلا به بیماری های قلبی و عروقی هستند. سیگار اصلی ترین عامل ایجاد کننده این بیماری است. بیماری های قلبی نظیر انسداد عروق قلب و سکته قلبی جان تعداد زیادی از مردم را تهدید می کند. در سال2000 میلادی، 5 میلیون نفر بر اثر استعمال سیگار جان باختند. از این تعداد افراد حدود 7/2 میلیون نفر در اثر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی حاصل از مصرف سیگار جان باختند، یک میلیون نفر در اثر ابتلا به بیماری های ریوی جان خود را از دست دادند و850 هزار نفر در اثر ابتلا به سرطان ریه درگذشته اند. بیماری های حاصل از مصرف سیگار مصرف1 تا14 نخ سیگار در روز احتمال ابتلا به سرطان ریه را8 برابر می کند و اگر این تعداد سیگار مصرفی به25 نخ در روز برسد، احتمال ابتلا به سرطان ریه25 برابر خواهد شد. اگر شخصی علاوه بر سیگار از الکل و پیپ هم استفاده کند شانس ابتلا به سرطان ریه، لب، دهان، گلو در وی دو چندان می شود.
کشیدن سیگار شایع ترین عامل شناخته شده ای است که با برونشیت مزمن و آمفیزم ارتباط دارد.90 درصد بیمارانی که بیماری مزمن ریوی دارند، مصرف کنندگان قبلی یا فعلی توتون هستند. کشیدن سیگار برای مدت طولانی حرکت مژک های سلول های اپیتلیال تنفسی را مختل کرده و شخص را مستعد ابتلا به بیماری های ریوی می کند. بیماری های ریوی حاصل از استعمال سیگار می تواند، تمامی ارگان های بدن را درگیر کند. وظیفه مهم ریه، رساندن اکسیژن به تمام اعضای بدن است. به این ترتیب که فقر اکسیژن، بیماری ها و ناتوانی های زیادی ایجاد می شود. سیگار نه تنها باعث افزایش انواع بیماری ها وسرطان های ریه می شود بلکه احتمال ابتلا به سرطان هایی نظیر پانکراس، کلیه، کبد، خون، معده، مثانه، دهان، لب و گلو نیز چند برابر می کند. یکی از اعضای حیاتی که در اثر مصرف سیگار دچار اختلال عملکرد می شود مغز است. بر اثر کاهش اکسیژن مغز، احتمال ابتلا به آلزایمر (از دست دادن حافظه، عدم تشخیص زمان، مکان و جهت و ...) دو برابر افراد عادی می شود. هم چنین سیگار باعث از دست دادن بافت استخوانی شده و پوکی استخوان و شکستگی های استخوان را نیز افزایش می دهد. با مصرف سیگار، جریان خون در دهان کاهش یافته و احتمال ابتلا به بیمارهای دهان و دندان نیز افزایش می یابد. به طوری که آمار نشان می دهد افراد سیگاری بیشتر از افراد عادی دندان های خود را از دست می دهند، رنگ دندان هایشان تیره می شود و بیماری های دهان و دندان به صورت شدیدی در آنها بروز می کند. حتی در کاشت دندان نیز افراد سیگاری با شکست بیشتری مواجه می شوند. به علت عدم اکسیژن رسانی مناسب، ترمیم زخم در افراد سیگاری با80 درصد تاخیر صورت می گیرد. بنابراین در صورت انجام عمل جراحی، این افراد باید بسیار مراقب زخم و عفونت ناشی از عمل جراحی باشند. به علت افت جریان خون پوستی و اثری که سیگار بر روی آنزیم های پوستی دارد، پوست افراد سیگاری تیره تر و دارای چین و چروک بیشتری هستند. هم چنین سیگار مهم ترین عامل بروز سرطان معده و مری بوده و در بروز بیماری های چشم نظیر آب مروارید نیز موثر است. با توجه به رشد روز افزون تعداد زنان جوان سیگاری در سال های نه چندان دور با یک اپیدمی سرطان ریه در زنان جوان روبرو خواهیم شد. زیرا زنان سیگاری دو برابر مردان سیگاری شانس ابتلا به سرطان ریه را دارند. زنانی که سیگار می کشند، بیشتر در معرض حملات قلبی، انواع سرطان ها و مشکلات دهان و ریه قرار دارند. آمار نشان می دهد که از سال1987 به بعد سرطان ریه حتی بیشتر از سرطان سینه جان زنان را در معرض خطر قرار داده است. سیگار روی باروری زنان نیز تاثیر داشته و حتی در طی حاملگی احتمال زایمان زودرس، مرگ جنین و تولد نوزاد با وزن کم را افزایش می دهد. زنانی که علاوه بر سیگار از قرص های ضد باروری نیز استفاده می کنند، ده برابر افراد عادی دچار حمله قلبی می شوند. سیگار علاوه بر فرد سیگاری به اطرافیان و افراد خانواده او آسیب های فراوان می رساند و آنها ناخواسته مبتلا به بیماری هایی به مراتب شدیدتر از بیماری های فرد سیگاری می شوند. تحقیقات انجام شده حاکی است که برونشیت مزمن، عفونت ریه، آسم و سایر بیماری های مزمن ریوی در بچه هایی که والدین آنها سیگار می کشند بیشتر دیده می شود. و حتی شانس ابتلا به سرطان های مختلف نیز در این بچه ها بالاتر است. بسیاری از اطرافیان فرد سیگاری از تحریک چشم ها، بینی، گلو، کاهش عملکرد ریه، افزایش ابتلا به آسم و شدت حملات آن شکایت دارند. آزمایشات نشان می دهد که احتمال ابتلا به بیماری های عروق قلبی در سیگاری های غیر فعال (افراد در معرض دود سیگار) بیشتر است. سالانه میلیون ها نفر در سراسر جهان در معرض ابتلا به بیماری های عروق قلبی هستند این افراد مستعد ابتلا به سرطان های مختلف، به ویژه سرطان ریه نیز هستند. ترک سیگار همان طور که گفته شد مصرف سیگار به مدت طولانی تغییرات مخربی در ریه ایجاد می کند. بعد از ترک سیگار از روند تخریب ریه جلوگیری شده و ریه به تدریج شروع به ترمیم خود می کند و در نتیجه احتمال ابتلا به سرطان ریه و پیشرفت سرطان ریه کم تر می شود. ترک سیگار علاوه بر کاهش سرطان ریه، احتمال ابتلا به سرطان های قسمت های دیگر، بیماری های عروقی، مغزی و تنفسی را نیز از بین می برد. به علت اعتیادآور بودن نیکوتین موجود در سیگار برای ترک سیگار اقدامات خاصی باید انجام گیرد. قدم اول برای ترک سیگار ایجاد آمادگی در فرد سیگاری است. ابتدا باید تاریخ مشخصی برای ترک سیگار تعیین شود. - در صورت امکان با یکی از دوستان سیگاری خود مشورت کرده و هر دو همزمان با هم اقدام به ترک کنید. - توجه داشته باشید چرا اقدام به ترک می کنید و در چه زمانی می خواهید به طور کامل سیگار را کنار بگذارید.
- کارهایی که در حین انجام آنها سیگار کشیده می شود مشخص کنید. به عنوان مثال رانندگی. - سعی کنید عادت های ناخودآگاه خود را که در حین مصرف سیگار انجام می دهید، تغییر دهید. (مثلاً سیگار را در جای دیگری نگه دارید، در جیب دیگر شلوار یا کت و یا با دست دیگر سیگار بکشید.) - وقتی در حال کشیدن سیگار هستید، هیچ کار دیگری انجام ندهید و فقط به سیگار فکر کنید. - فقط در جای خاصی سیگار بکشید و هیچ گاه در منزل سیگار نکشید. خود را مقید کنید که فقط در بالکن و یا حیاط اقدام به کشیدن سیگار کنید. - هر گاه هوس کردید سیگار را روشن کنید، چند دقیقه صبر کنید وسعی کنید به جای کشیدن سیگار کار دیگری انجام دهید. به عنوان مثال یک لیوان آب خنک بخورید ویا آدامس بجویدو یا از آبنبات و یا خلال دندان استفاده کنید. - سیگار را در زمان مشخصی خریداری کرده و سعی کنید نوع سیگار مصرفی را به سیگاری که علاقه ای به آن ندارید تغییر دهید. - اواخر هر روز در صورت نکشیدن سیگار به خود پاداش دهید. مثلاً یک فیلم زیبا و یا یک غذای خوشمزه. - سعی کنید ورزش کنید، به ویژه پیاده روی ویا دوچرخه سواری. - به نتایج مثبت ترک سیگار فکر کنید. این که چقدر به خود و خانواده اتان علاقه دارید و به سلامت آنها اهمیت می دهید. افکار مثبت به شما کمک زیادی خواهند کرد. - به طور منظم غذا بخورید. زیرا گاهی احساس گرسنگی با هوس سیگار کشیدن اشتباه می شود. - ظرفی را در نظر بگیرید و پولی که هر هفته با آن سیگار می خریدید، در آن بیاندازید. - اجازه دهید تمام افراد خانواده، دوستان و آشنایان بدانند که شما در حال ترک سیگار هستید، زیرا افراد زیادی از شما حمایت خواهند کرد. - خیلی از دوستان سیگاری شما مایلند بدانند شما چطور موفق به ترک آن شده اید، با آنها صحبت کنید. در حقیقت افرادی که به مدت طولانی موفق به ترک سیگار شده اند، از حمایت قوی دوستان و خانواده برخوردار بوده اند. - اگر احیاناً گاهی سیگار کشیدید، نگران نشوید، اغلب کسانی که موفق به ترک کامل شده اند چند بار اقدام به ترک کرده اند.
در هر صورت با توجه به اثر اعتیاد آور نیکوتین، با قطع مصرف سیگار، علائمی به صورت تحریک پذیری، عدم تمرکز، افزایش اشتها و هوس کشیدن سیگار به وجود خواهد آمد. این مسائل کاملاً طبیعی و البته زود گذر است. برای کمتر شدن این علائم، می توان نیکوتین سیگار را با روش های دیگر جایگزین کرد. روش NRT (Nicotin Replacement Therapy) جایگزین کردن نیکوتین سیگار با منابع دیگری غیر از سیگار است. آسان ترین روش ترک سیگار استفاده از آدامس نیکوتین و یا برچسب های پوستی نیکوتین است که فرد در هنگام هوس سیگار می تواند از آنها استفاده کند و به دلیل تغییر رفتار سیگار کشیدن کمک زیادی به فرد می کند. البته روش های دیگری نظیر استفاده از اسپری های نیکوتین نیز وجود دارد که توسط پزشک باید تجویز شود. هدف اصلی NRT از بین بردن رفتار سیگار کشیدن است. گرچه اعتیاد به نیکوتین ممکن است مدتی باقی بماند، اما برای ترک سیگار نیکوتین جایگزین را نیز به تدریج باید قطع کرد.
◊ نیکوتین و مضرات آن در سیـگار حـدود 4000 مـاده شـیمـیایی خطرناک همچون آمونیاک، سرب و آرسنیک موجود میباشد اما مـاده ای کـه سبب میگردد افراد بدنبال سیگار گرایش یابنـد نـیـکوتـیـناسـت. نیـکوتـیـن از بـرگـهـای گیاه تنباکو بدست می آیـد. نیکوتین یک آلکولوئید (شبه قلیا) بسـیـار سـمی و روغـنمانند میباشد. نیکوتین تاثیر مضاعف تحریک و سرکوب گر در بـدن دارد. یـک نـخ سـیگار حاوی 8 الی 20 میـلی گـرمنیکوتین است که تنها 1 میلی گـرم آن هنـگـام کـشــیدن سیـگــار جذب بدن می گردد. شایان ذکر است کـه تـنـهـا2 الی 5 میلی گرم نیکوتین سبب تهوع و استفراغ و تنها 60 میلی گرم از این ماده مرگ آور میباشد. راه های ورودنیکوتین به بدن 3 طریق میباشد: • جذب از طریق پوست • جذب از طریق ریه ها • جذب از طریق غشاء مخاطی بینی و دهان بیـشتـرین جـذب نیـکوتین از طریق استنشاق و آلوئولهای (کیسـه های ریـز هـوایـی که تبادل گازها در آن ها صورت میگیرد) ریه می بـاشد. نیـکوتین پس از ورود به جریان خون مستقیما و سریعا به مغز میرسد و سپس در تمام بدن منتشر میگردد. تـنها 10 الی 15ثانیه زمان کافی است که پس از اولین پک شما به سیگار نیکوتین به مغز شما برســد. مهمتریت اثر نیکوتین نیز بر روی مغز اعمال میگردد اثراتی که باعث: 1- احساس لذت و خوشایند از کشیدن سیگار 2- احساس تحریک پذیری پس از ترک سیگار میگردد. نیمه عمر نیکوتین در بدن 1 ساعت می بـاشد بـدین مــفهوم که پس از سپری شدن 6 ساعت از کشیدن سیگار تنها در حدود 0.031 میلیـگرم از 1 میلی گرم نیکوتین جذب شده در بدن باقی خواهد ماند. بدن از طرق زیر از شر نیکوتین خلاص میگردد: 1- 80 درصد نیکوتین توسط آنزیمهای کبد تجزیه میگردد. 2- نیکوتین در ششها متابولیزه شده و به کوتینین و اکسید نیکوتین تبدیل میگردد. 3- کوتینین و دیگر مواد متابولیزه و باقی مانده نیکوتین نیزتوسط کـلـیه هـا ----- شده و از طریق ادرار دفع میگردند. • نیمه عمر کوتینین 24 ساعت میباشد بنابراین با آزمایش ادرار حتی تا 2 روز بعد قادر می بـاشید تشخیص دهید فرد اخیرا سیگار کشیده یا خیر. • برخی افراد کبدشان آنزیم کمتری به مـنـظور تــجزیه نیکوتین ترشح کرده بنابراین اینگونه افراد در روز به تعداد سیگار کمتری برای تداوم اثرات سیگار نیازمندند. • افرادی که بطور مداوم سیگار می کشـنـد بـدنشـان نـسبت به نـیکوتین مقاومت حاصل کرده و برای دستیابی به اثرات سیگار به تعداد سیگار بیشتری نیاز دارند.
اثرات نیکوتین در بدن
نیکوتین عملکرد بدن و مغز شما را دگرگون میـکـند. نتیجه نـهایـی متناقض میباشد: نیکوتین هم نیرو بخش و محرک و هم سرکوبگر و آرامش دهنـده اسـت. نـیکوتین اثرات زیررا در بدن ایجاد میکند: 1- نـیـکوتـین سبـب تـرشـح فـوری آدرنالین می گردد. با اثر آدرنالین هنگامی کـه شـمـا وحشتزده هستید و یا حالت هجومی پیدا میکنید آشنا هستید: ضربان قــلبتان سریعتر شده، افزایش فشار خون، تنفس سریع و کم عمق، افزایش گلوکز خون، کـاهـش دمای پـوسـت، تحریک سیستم عصبی مرکزی. خـود نیـکوتـیـن نـیز به نوبه خـود مـانـع تـرشـح هورمون انسولین میگردد (انسولین قند خون را کاهش میدهد) بـنابراین نیکوتین سبب میـشـود گلوکز بیش از معمول در خون وجود داشته باشد که بـاعث مـی گــردد شـخـص احساس گرسنگی کمتری کند. 2- نیکوتین متابولیسم پایه را افزایش می دهد یعنی فرد کالری بیشتر از معمول خواهد سوزاند. بنابراین به مرور زمان وزنشان کاهش خواهد یافت. 3- نیکوتین سبب افزایش ترشح استیل کولین می گردد .افزایش استیل کولیــن باعــث افزایش فعالیتهای نورونهای مغزی، بهبود سرعت عمل واکنش شما به محرکات، افزایش توانایی تمرکز کردن میشود. 4- افزایش ترشح دپامین: این همان عاملی است که به فرد در پـی اسـتـعـمـال سـیگار حس خوشی و نشاط میدهد. 5- سبب آزاد سازی گلوتامات که سبب افزایش یادگیری و حافظه می گردد. 6- افـزایش تـرشـح آنـدروفـیـن. آندروفین یک مسکن درد طبیعی بدن است و خـاصـیـتـی همچون مرفین دارد. اما در دراز مدت نیکوتین اثرات مخرب زیر را بدنبال دارد: 1- فشار خون بالا. 2- انسداد عروق خونی و در پی آن سکته قلبی و مغزی. 3- کاهش ویتامین C. 4- کاهش کارایی سیستم ایمنی بدن. 5- سرطان دهان، گلو، حنجره و ریه. 6- برونشیت و آمفیزم. 7- زخم معده. 8- کاهش وزن. 9- کاهش حواس بویایی و چشایی. 10- چین و چروک پوست . 11- ناباروری در مردان.
منبع: http://forum.p30world.com/
در ایران علیرغم ممنوعیت مصرف مشروبات الکلی، سالانه چندین میلیون دلار صرف وارد کردن مشروبات الکلی به کشور میشود که همه آنها بهصورت قاچاق وارد کشور شده و مصرف میشوند. این مسئله به افراد سودجو امکان هرگونه سوءاستفادهای را میدهد. قضایای سال گذشته شیراز و کور شدن عدهای در اثر مصرف الکل غیر استاندارد که یادتان هست؟
واژه <الکلیسم> که حتما به گوشتان خورده، به مصرف بیش از حد الکل یا صدمات روانی، فیزیکی و اجتماعی حاصل از مصرف زیاد آن اشاره دارد.
مراقب این گروه باشید
بیشترین میزان مصرف الکل در مردان جوان بهویژه در سنین انتهایی نوجوانی روی میدهد، البته مثل خیلی از ناهنجاریهای دیگر، سن مصرف الکل هم پایین آمده و در سالهای اخیر افزایش مصرف الکل در میان افراد 15 تا 16 سال گزارش شده است. زنان در مقایسه با مردان کمتر مقادیر خطرناک الکل را مصرف میکنند اما همین مقدار هم در زنان بسیار بیشتر از مردان تاثیر میگذارد. بهطور کلی میتوان گفت زنان در مقابل عوارض مغزی ناشی از مصرف الکل بسیار آسیبپذیرتر از مردان هستند. علاوه بر این، در میان کسانی که بنا به ضرورت شغلی، دسترسی آسانتری به الکل دارند، میزان مصرف خطرناک الکل بیشتر از افراد دیگر است. در ضمن طبقنظر محققان، عوامل ژنتیکی هم میتوانند در مصرف الکل دخیل باشند.
آسیبهای روانی مصرف الکل
الکل بدون تعارف، یک ماده سمی است که اثر مستقیمی روی بافتهای مغز و کبد دارد. مقالات و کتب بسیاری در مورد آسیبهای فیزیکی ناشی از الکل مانند زخم معده، واریسها، سرطان مری و مشکلات لوزالمعده، اختلالات سیستم اعصاب مانند زوال عقل، مشکلات مخچهای، صرع و مشکلات بینایی، کمخونی و .... به نگارش در آمدهاند، اما بحث در مورد آسیبهای روانی و اجتماعی ناشی از مصرف الکل، موضوع مهمتری است که در این مقاله به آن پرداخته شده است. برخی از مهمترین اختلالات روانی ناشی از مصرف الکل، این موارد هستند:
اختلال حافظه: در کسانی که مقادیر خطرناکی از الکل را بهصورت مداوم مصرف میکنند، علاوه بر تابلوی آشنای مستی، اختلال حافظه نیز رخ میدهد بهطوری که، شخص، حوادثی را که در زمان مستی رخ داده است، به یاد نمیآورد. البته چنین دورههای اختلال حافظه در کسانی که سابقه مصرف عادتی و مرتب الکل را ندارند اما یکباره مقادیر زیاد آن را مصرف کردهاند نیز ممکن است رخ دهد. اختلال حافظه طولانیمدت بهطوری که قسمت اعظمی از روز یا تمام روز را شامل شود، نمایانگر مصرف مستمر و لاینقطع مقادیر زیاد الکل است.
افسردگی: افسردگی ممکن است در اثر مصرف طولانیمدت و خطرناک الکل ایجاد شود ولی از طرف دیگر افراد افسرده نیز در بعضی از موارد الکل زیادی مصرف میکنند تا بدین وسیله نشانههای خود را بهبود بخشند. یعنی هم افسردگی میتواند باعث مصرف الکل شود و هم مصرف الکل میتواند موجب افسردگی شود، بنابراین باید توالی دقیق این دو حالت را مشخص نمود.
اضطراب: در دوره ترک نسبی الکل نشانههای اضطراب شایع هستند، با این وجود برخی از مبتلایان به اضطراب برای کاهش اضطراب خود به مصرف الکل روی میآورند. بنابراین همانند افسردگی، اضطراب و مصرف الکل هم رابطهای دوطرفه دارند.
خودکشی: رفتارهای دال بر میل به خودکشی و یا قصد آسیبرساندن به خود در میان الکلیها نسبت به جمعیت همسن آنها از شیوع بیشتری برخوردار است. براساس برآوردهای موجود، 6 تا 20 درصد مصرفکنندگان مقادیر زیانآور الکل، اقدام به خودکشی میکنند.
اختلال شخصیت: تغییر شخصیت یکی دیگر از مشکلاتی است که اغلب در مصرفکنندگان مقادیر زیاد الکل رخ میدهد. این اختلال میتواند خود را بهصورت خود محوری، اهمین ندادن به دیگران، عدم رعایت موازین رفتاری و اخلاقی بهویژه عدم صداقت و مسئولیتپذیری نشان دهد. حسادت بیمارگونه نوعی عارضه نادر ولی جدی مصرف زیاد الکل است. سوءظن نسبت به همسر هم در میان این افراد بسیار شایع است.
اختلال عملکرد جنسی: افرادی که بهمدت طولانی الکل مصرف میکنند، اغلب از اختلال عملکرد جنسی شاکی هستند و معمولا اختلالاتی در نعوظ یا انزال تاخیری دارند. اثر الکل بر سیستم عروقی و عصبی و یا ایجاد اختلال در ارتباط با شریک جنسی در اثر مصرف شدید الکل، ممکن است در اختلال عملکرد جنسی در این افراد نقش داشته باشند.
توهم: توهمهای گذرای بینائی یا شنوائی در برخی از مصرفکنندگان مقادیر زیاد الکل دیده میشود. حتی در نوعی اختلال نادر که توهمزدگی الکلی نامیده میشود، فرد دچار توهمهای شنوایی پریشانکننده میشود که معمولا شامل صداهای تهدیدکننده است. برخی از بیماران با صداهایی که میشنوند با صدای بلند با هم بحث و گفتگو میکنند و گروهی دیگر نوعی احساس اجبار در تبعیت از فرمانهای این صداها را تجربه میکنند. امکان بروز سوءتعبیرهای هذیانی نیز در این افراد وجود دارد که اغلب از نوع گزند و آسیب است، مثلا بیمار فکر میکند که دیگران او را تعقیب میکنند. مدت زمانی که این اختلالات طول میکشد در افراد مختلف متغییر است.
چه کسی معتاد الکل است؟
وابستگی به الکل زمانی رخ میدهد که مصرف الکل مداوم بوده و از فواصل زمانی منظمی برخوردار باشد به نحوی که مانع بروز علائم ترک الکل شود. این حالت در اغلب موارد در سنین میانه چهلسالگی برای مردان و چند سال بالاتر برای زنان ایجاد میشود و متاسفانه در حال حاضر در میان سنین پایان نوجوانی هم رو به افزایش است. این حالت پس از شکلگیری بهصورت مخرب پیشرفت میکند مگر آنکه بیماران نوشیدن الکل را متوقف کرده و یا آن را کنترل کنند.
الکلیسم درمان دارد
مصاحبه و گفتگو با بیمار در مورد عادات مربوط به مصرف الکل و مشکلات حاصل از آن فقط یک راه تشخیصی نیست بلکه اولین قدم در درمان بیمار است زیرا به تعیین ماهیت و شدت مشکلات وی کمک میکند. بدون تشویق بیمار و برانگیختن انگیزههای درونی او، درمان با شکست مواجه میشود. در کسانی که مقادیر زیانآوری الکل مصرف میکنند و به آن وابستگی دارند، هدف نهایی از درمان، پرهیز کامل از الکل است ولی متاسفانه اغلب بیماران چنین هدفی را نمیپذیرند و یا به وضوح با آن مخالفت میکنند. عدهای نیز به مصرف خود ادامه میدهند و چنین ادعا میکنند که الکل را کنار گذاشتهاند. در مورد بیماران وابسته، ترک ناگهانی الکل همانند ترک مواد مخدر، میتواند با بروز نشابههای شدید ترک مانند تشنج و هذیان همراه باشد. این مرحله بسیار حساس و مهم است چون ممکن است فرد را از ادامه درمان باز دارد. برای جلوگیری از بروز علائم ترک معمولا از داروهای آرامبخش استفاده میشود که البته مصرف آنها نیز نباید طولانی شود.
در کنار درمان دارویی و قطع مصرف الکل، درمانهای روانشناسی نیز برای بیمار باید صورت گیرد. تحقیقات نشان دادهاند که گروه درمانی بیشترین اثر را بر این افراد دارد زیرا بیماران در اغلب موارد حمایتها و توصیههای ارائه شده توسط بیماران دیگر را بهتر از توصیههای پزشکان میپذیرند. این توصیهها باید در مورد انجام فعالیتهای جدید درخانواده و یا انتخاب سرگرمیها یا علایق جایگزین باشد. عواملی که به باقی ماندن مشکلات حاصل از الکل منجر میشوند، نیز به درمانهای اختصاصیتر نیاز دارند و بهعنوان مثال حل مشکلات خانوادگی نیازمند کمکگرفتن از مشاوره خانواده است.
منبع: سایت علمی دانشجویان ایران www.daneshju.ir
در حالی که وارد هزاره جدید شده ایم، ویروس از بین برنده سیستم ایمنی بدن انسان یا همان HIV به ایفای نقشی بـرجستـه در بـه خـطر انـداختـن سـلامتی بشر در سراسر جهان ادامه می دهد. آمـارهـای ارائـه شـده اخـیر از سوی سـازمـان مـلل نـشان می دهـد که تقریباً 34 میلیون نفـر از مردم جهان به این بیماری مبتلا هستند و هر ساله تعـداد 5.6 میلیون نفر به این تعداد افزوده می گردد. فاجعه انسانی مربوط به ایدز بی مانند است.
بیشتر موارد راه های انتقال ویروس HIV می تـواند بـه طرق مخـتلف بـه رفـتـار بشر مربوط گردد؛ مانند مواد مخدر و فعالیت های جنسی. در حالی کـه ایـن گونه رفتارها در بـرخی از جوامع رواج بسیاری یافته است، اغلب آنها را می تـوان بــا آموزش و مشاوره منـاسب تـغیـیر داد یا اصـلاح نـمـود. چـندین کشور از قبیل تایلند و اوگاندا توانسته اند با سعی بسیار در این زمینه، با موفقیت میـزان انتشار ایــن بـیـماری را کاهش دهند.
اســتفــاده از وسایل پیشگیری، اعمال جنسی ایمن و پرهیز از رفتارهای پـرخــطر دیـگر، «استانداردهای طلایی» راهبردهای پیشگیری از ایدز محسوب می شـوند
در کشـور آمـریـکا بـا ایـن که رفتارهای مخاطره انگیز در برخی از گروه ها هـمانـنـد مــردان همجنس گرا به طور قابل توجـهـی کـاهش یـافـتـه اسـت، گزارش های اخیر حاکی از طغیان مجدد این بیماری می باشند. این تجدید فعالیت قطعاً به صـورت چند عاملی بوده و بخشی از آن به دلیل حمایت عمومی و سیاسی متزلزل می باشـد. روش هـای مـبـارزاتی عـمــده برای تغییر دادن رفتارها در طول زمان دارای نتایجی متغیر و متناقض بوده است. به علاوه توان بالقوه پزشکان ( یا متخصصان بالینی ) در جهت تأثیر گذاری بر اعمال و رفـتار بـیـماران، متأسفانه عمدتاً فراموش شده است. برخلاف کشیدن سیگار، مشاوره و اطلاع رسانی درباره پیشـگیـری از ایـدز در کـمـتـر از یـک درصـد مـوارد مـراجعه بـیـماران بـه پـزشـک عـمومی خـود ارائـه می گردد. در نهایت، دستیابی علم پزشکی به معالجات جدید، که باعث حفظ جان و سلامتی و جلوگیری از ابتلا به بسیاری از بیماری های ویروسی می شود نـیـز مـمـکن اسـت تـرس از دچـار شـدن به ایدز را کاهش دهد. متـأسـفانه این روش های درمانی برای همه جواب نداده، انجامشان مشکل بوده و منوط به داشتن پتانسیل پادزهری و عوارض بلندمدت خواهد بود.
از آنجایی که احتمال تولید یک دارو یا واکسن در آینده نزدیک کم است ، تلاش برای کاستن بیماری مسری ایدز باید به عـنوان هدفی اولیه بر پیشگیری از این بیماری تمرکز یـابد. پــزشکان و ارائه کنندگان اقلام بـهداشتی باید نقش عمـده ای در ارائه مشـاوره و اطلاع رسانی های پیشگیرانه ایفا نمایند. برای پزشکان مهم است که بدانند پیشگیری از ایدز نیازی به مهارت های مشاوره ای و مداخلات روان شناختی گسترده ندارد. پیشگیری بـه عنوان بخشی از آموزش سلامتی روزمره است و با تشخیص و سنجش ریسک و فراهم آوردن اطلاعات می توان رفتارهای پر خطر را اصلاح نمود.
چه افرادی در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند؟
گفته می شود بیش از یک میلیون نفر در آمریکا مبتلا به ایدز هستند و هر ساله بین 40 تا 80 هزار نفر به این تعداد اضافه می شود. به طور قابل توجهی ملاحـظه شد که در بـیـن مـردان هـمـجنس گرا و معتادان تزریقی همچنان که بیماری مسری ایدز گـستـرش یافته، گروه های در مـعـرض خـطـر و راه هـای انـتـقـال تـغـییر یـافـته است. زنان، جوانان و نـوجـوانـان و اقــلیت هـای نژادی، سریع ترین جمعیت در حال گسترش مبتـلا بـه ویـروس ایـدز به شمار می روند.
مهم ترین و سریع ترین عامل انتقال ویروس HIV از طریق رفتارهای مخاطره انگیز جنسی می باشد؛ در حالی که موارد بیمار به صورت سنتی در مراکز شهـری متمـرکـز شـده و به تـدریج در حال انتقال به حومه شهرها نیز می باشد.
بنابراین در جواب سؤال «چه افرادی در معرض خطر این بیماری قرار دارند؟» در یک کلمه پاسخ اینست -همه! پزشکان فرض را بـر این می گیرند که تمامی بیمارانشان - نوجوانان و جوانان - در معرض خطر ابتلا قرار دارنـد. آنـها از هـر کـدام سـؤالاتی خاص درباره رفتارهای جنسی و رفتارهای پر خطر دیگر می پرسند، و بر این اساس مشاوره و آموزش خود را ارائه می نمایند. تصور این که فردی در خطر ابتلا قرار ندارد، یک فکر خطرناک و گمراه کننده است.
پیشگیری از HIV و رفتارهای جنسی
به منظور ارائه مشاوره و آموزش مؤثر در مورد ایدز، یک پزشک ابتدا باید بتواند از سابـقـه و گـذشته جنـسی فـرد به صـورتی جـامع و فراگیر آگاهی حاصل نماید. این هدف زمانی عملی می گـردد که مباحث مربوط به مسائل جنسی به راحتـی مـطرح شـود، تـفـاوت های فردی محترم شمرده شود، از واژه های عامیانه قابل فهم توسط همه بیماران استفاده شود و سؤالاتی واضح در مورد رفتـارهـای بـخصوص پرسیده شود - نه این که فقط سؤال شود، «آیا روابط جنسی داشتی؟»
مبانی HIV
ویروس HIV از طریق عمل جـنسی با در مـعـرض قـرار گـرفتـن غشـاءهـای مـخـاطی آلت تناسلی مرد، دهان، مهبل و مقعد با منی مبتلا به ویروس ایدز، پیش انزال، ترشـح هـای مـهبـلی یـا خـون انـتـقال مـی یـابد.
پیشگیری از HIV و مواد مخدر
گفته می شود یک سوم مبتلایان به HIV معتادان تزریقی هسـتـنـد. ایـن آمار شامل تـعـداد افـرادی کـه هـم زمـان با اعتیاد به مواد مخدر (تزریقی و غیر تزریقی) یـا الـکـل، از طریق رفتارهای پر خطر جنسی دچار HIV می شوند، نمی گردد.افرادی که آلوده به مواد مخدر هستند باید نکات زیر را رعایت نمایند:
- پرهیز کلی از مصرف مواد مخدر
- مراجعه به برنامه های درمان و ترک اعتیاد
- استفاده از سرنگ های تمیز و خودداری از به کارگیری شراکتی سرنگ
- دوری از ارتباط جنسی خطرناک یا هر نوع عملی کـه دیـگران را در مـعـرض خـطــر قرار دهد.
متأسفانه این نکات همیشه عملی نمی شوند. بیماران خیلی اوقات مـایـل یـا قـادر بـه تغییر دادن اعمال و رفتار، پـذیـرش درمـان یــا دستـیابی بــه خـدمات بـه کارگیری روش های مناسب نیستند. از آنجایی که این سناریو اغلب تکرار می شود، راهبرد پیشگیری از HIV بیشتر شبیه یک مدل کاهش آسیب می بـاشـد. این مدل می پذیرد که استفاده از مواد مخدر وجود داشته و اتفاق می افتد، امـا ســعی در به حداقل رساندن پی آمدهای مضر آن رفتار می نماید.
قالَ علیٌ علیهِ السَّلامُ : کـَم مِن شَهوَةِ ساعَةٍ اَورَثـَت حُزناً طـَویلاً.
علی علیه السلام فرموده است: چه بسا یک ساعت کامروایی و شهوت، اندوه طولانی به بار می آورد و غم و غصه ی فراوان از پی دارد.
مبانی HIV در خصوص مصرف مواد مخدر
اولین قدم، آموزش صحیح است. در مورد بیمارانی که مرتباً از مواد مخدر تزریقی استفاده می کنند نیز نحوه انتقال را شرح می دهیم - ویروس HIV هنگـامی از طـریق مصرف مواد منتقل می شــود که خون یا دیگر مایعات بدن از یک فرد مبتلا به شخصی که هنوز مبتلا نشده انتقال یابد. باید دانست که سوزن ها یا سرنگ هـای مشـتـرک متداول ترین راه انتقال بیماری ایدز در بین معتادان تزریقی محسوب می گردد. معتادان باید برای هر تزریق از سرنگ های استریل شده استـفاده نمایند. اشخاصی که همچنان به استفاده اشتراکی از سرنگ مبـادرت مـی ورزند، بـاید از جـزئیات کامل نحوه ضدعفونی نمودن وسایل خود آگاهی یابند.
ویروس HIV به طور مؤثر از طریق شستشوی مناسب وسایل استعمال مواد بـا آب تمیز از بین می رود. بعد از آب کشیدن، باید آن را حداقل به مدت یک دقیقه در یک مـایع ضـدعفونی کننده قوی خیـسـاند یا شستشو داد. در برخی کشورها محل هایی وجود دارد که معتادان تزریقی می تـوانند سوزن های مستعمل و آلوده خود را با سوزن های استریل تعویض کنند. مطالعات نشان داده که برنامه های تعویض سوزن ، انتقال بیماری را در بین معتادان تزریقی کاهش داده و یک ایده مفـیـد بـرای هـر بـرنامـه فـراگیر پیـشگیری از ایـدز است. اگرچـه، بــرخــی نـقـادان بیم دارند که چنین برنامه هایی معتادان تزریقی را از یافتن راه های درمان بازداشته و مــمکن است بــر استـفاده از مــواد مــخدر صحه بگذارد؛ هیچ مـدرکی ایـن ادعـاهـا را تـصدیــق نمی کند. با حمایت های شدید انجمن های علمی، مذاکره درباره برنامه تعویض سوزن ظاهراً بیشتر جنبه سیاسی پـیـدا کرده تا جـنـبـه سلامـتـی همگانی.
پیشگیری از HIV و بارداری
هیچ کدام از برنامه های پیشگیری از HIV به اندازه برنامه های پیشگیری در زنان باردار موفق نبوده است. 90 درصد از مـوارد بـیـماری ایـدز در کـودکان بـه دلیل انتقال آن از طریق مـادر- فـرزنـدی روی می دهد. در آمریکا سالانه 7000 کودک از طریق مادران مبـتـلا بـه HIV متولد می شوند، ولی تعداد نادری از این کودکان حامل ویروس ایدز نیستند. در کشورهای در حـال تـوسـعـه ایـن تــعداد بسیار بسیار بیشتر است. در خلال بارداری یـا زایـمـان اگـر درمان های مناسبی صورت نگیرد، ویروس HIV می تواند در بیش از یـک سـوم موارد از مـادر به فرزند انتقال یابد. در سال های اخـیر معالجات دارویـی در خصـوص مبــارزه با HIV موارد میزان انتقال بیماری را کاهش داده اند. یک داروی خاص به نام AZT یا ZIDOVUDINE، وقتی هم به مادر باردار و هم به کـودک تـازه بـه دنیا آمده داده می شود، می تواند به میزان 8 درصد انتقال بیماری را کاهش دهد. داروهای دیگر HIV نـیـز مـمـکن اسـت مـؤثر باشند ولی در این خصوص مطالعات کافی صورت نگرفته است.
زنان باردار بـاید تـست HIV را حتماً انجام دهند و از مشاوره صحیح در این زمینه برخوردار گردند. زنــانی که مبتلا به HIV هستند باید اطلاعات کافی در مــورد جـلوگیــری از بــارداری، خطر انــتقـال ویــروس HIV از مادر به فرزند، و به کارگیری داروهـــای ضـد ایدز جهت کاستن احتمال انتقال، از پزشک خود کسب نمایند. همـچنـیـن بـرای زنـان مـبــتلا به HIV بخصوص کسانی که شوهرشان HIV منـفـی هسـتـنـد لازم است تا مشاوره ای صحـیـح در مـورد رفـتـارهای جنــسی ایـمن دریافت کنند، و اگر قصد بارداری دارند، جایگزین های آمیزش محافظت نشده را بیاموزند.
بیشتر موارد راه های انتقال ویروس HIV می تـواند بـه طرق مخـتلف بـه رفـتـار بشر مربوط گردد؛ مانند مواد مخدر و فعالیت های جنسی. در حالی کـه ایـن گونه رفتارها در بـرخی از جوامع رواج بسیاری یافته است، اغلب آنها را می تـوان بــا آموزش و مشاوره منـاسب تـغیـیر داد یا اصـلاح نـمـود. چـندین کشور از قبیل تایلند و اوگاندا توانسته اند با سعی بسیار در این زمینه، با موفقیت میـزان انتشار ایــن بـیـماری را کاهش دهند.
در کشورهایی که داروهای ضد ایدز از قبیل AZT به سادگی در دسترس است برنامه های پیشگیری در زنان باردار در کاهش تعداد کودکان مبتلا به HIV کاملاً موفــق بــوده اسـت. این وضعیت در کشـورهای درحال توسعه بسیار بـد است چـرا کـه فـقـدان مـنـابــع ، دستـیابی بـه داروهـای ضد ایدز را محدود کرده و امکان انجام تست های مربــوط به HIV را کاهش داده است.
پیشگیری از HIV بعد از در معرض قرار گرفتن
تا قبل از این، مردم بعد از دچار شدن به HIV انگیزه کمی برای استفاده از مراقبت های پزشکـی داشـتـنـد. مطالـعات نشان داده اند که استفاده از AZT بلافاصله بعد از استفاده از سرنگ آلوده، می تـواند تا میزان 80 درصد احتمال ابتلا به HIV را کاهش دهد. پیشگیری پس از پیدایش (PEP) مسـتـلزم استفاده از داروهای ضد HIV بلافاصله بعد از در معرض ویروس قرار گرفتن می بـاشد. اگر این روش برای معتادان تزریقی مفید بوده باشد، منطقی به نظر می رسد که برای افرادی که از طریق تماس جنسی در معرض ابتلا قرار دارند نیز مفید واقع گردد.
نظریه اصلی در مورد PEP به عنوان یـک راهبرد پیشگیری کننده از HIV این است که مصرف داروهای ضد ایدز بعد از این که فرد در معرض HIV قرار می گیرد، ممکن است بتواند از طریق متوقف نمودن تکثیرعفونت و یا تقــویت سیستم ایمنی بدن برای از بین بردن ویروس، از ابتلا به بیماری جلوگیری نماید.
تا به امـروز مـدرک آشـکاری که PEP را بعد از رفتارهای پر خطر جنسی مؤثر بداند، وجـود نـداشـتـه و بـرای PEP فعـلاً رهنمودهای ملی یا موافقت نامه ای در این شرایـط تـهـیـه نشده است. با این حال در بسیاری از کشورها پـزشــکان و متخصصان بالینی PEP را بعد از رفتارهای پرخطر جنسی به افراد پیشنهاد می کنند.
اغلب مردم ( و بسیاری متخصصان بالینی ) تا به حـال چـیـزی در مــورد PEP به گوششان نخورده است. برای پیاده سازی راهبردهای فراگیر پیـشگیـری از HIV، بـالابـردن سـطــح آگاهی جامعه ضروری است. ببینید آیا PEP در محل زندگی شما ارائه می شــود. مـردم باید بدانند که PEP یک خط مشی اولیه برای پیشگیری از HIV نمی بـاشد.اســتفــاده از وسایل پیشگیری، اعمال جنسی ایمن و پرهیز از رفتارهای پـرخــطر دیـگر، «استانداردهای طلایی» راهبردهای پیشگیری از ایدز محسوب می شـوند. با این حال در صورتی که متدهای اولیه پیشگیری دچار نقصان شد، می توان از PEP برای کاهش احتمال ابتلا به بیماری در فرد استفاده نمود. مـیزان تـأثیر پـذیـری PEP در کـاهـش خـطر ابـتـلا بعد از رفتارهای پر خطر جنسی کماکان ناشناخته مانده است.
اگرچه رهنمودهای پذیرفته شده جهـانـی بـرای PEP وجـود ندارد، این متد برای کسانی که دارای تماس های جنسی محافظت نشده مقعـدی، مـهـبلی و یـا دهـانی بـا انـزال فرد مبتلا به HIV یا محتمل به آن (مانند معتادان تزریقی) بوده اند، توصیه می گردد. PEP باید حـداکثر سه روز (72 ساعت) بعد از در مـعرض قـرار گـرفتن شروع شود. PEP برای افرادی کـه از طـریق اعـمال جـنسی ایـزوله در مـعرض ویـروس HIV قـرار گرفته، یـا در آیـنده قصد انجام رفتارهای ایمن تر را دارند، بسیار مناسب می بـاشد، امـا رهـنمودهـای سـریـع و قطعی برای زمان به کارگیری PEP تحت این شرایط وجود ندارد.
وضعیت ایدز در ایران چگونه است؟
براساس آخرین آمار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تعداد آلودهشدگان به HIV / ایدز در کشور ١١ هزار و ٢٢١ نفر اعلام شده است، که از این تعداد ١٠ هزار و ٦٤٢ نفر (٨/٩٤ درصد) مرد و ٥٧٩ (٢/٥ درصد) زن هستند. به گزارش خبرنگار«بهداشت و درمان» خبرگزاری دانشجویان ایران، همچنین بر این اساس، ٦/٩٢ درصد مبتلایان به ایدز در کشور را مردان (٣٦١ نفر) و ٤/٧ درصد (٢٩ نفر) را زنان تشکیل میدهند، به طوری که طبق آخرین آمار ٣٩٠ نفر ایرانی آلوده شده به HIV وارد مرحله نهایی بیماری یعنی ایدز شدهاند. بر اساس تعداد موارد مبتلایان به HIV بر حسب جنس و سن در کشور، رده سنی صفر تا ٤ سال با ١٥ مبتلای پسر و ١٠ مبتلای دختر کمترین میزان آلودگی و رده سنی ٢٥ تا ٣٤ سال با ٣٠٥٥ مبتلای مرد و ١٨٥ مبتلای زن بیشترین میزان آلودگی را به خود اختصاص دادهاند؛ این در حالیست که رده سنی ٣٥ تا ٤٤ سال با مجموع ٢٤٣٥ مبتلای زن و مرد و رده سنی ٤٥ تا ٥٤ سال با مجموع ١٤٨٥ مبتلای زن و مرد در ردههای بعدی از نظر شیوع قرار دارند.
به گزارش ایسنا، بر اساس تعداد موارد مبتلا به HIV /ایدز بر حسب جنس و راه انتقال در ایران، راه انتقال «اعتیاد تزریقی» با شیوع ٩/٦٠ درصد، موارد «نامشخص» با شیوع ٤/٢٩ درصد، «تماس جنسی» با میزان ٣/٧ درصد، «خون و فرآوردههای خونی» با ٢ درصد شیوع و بالاخره «مادر به کودک» با فراوانی ٤/٠ درصد به ترتیب به عنوان راههای انتقال ایدز در کشور شناخته شدهاند.
گفتنی است: راه انتقال عمده در آلوده شدهگان ایرانی در رده سنی ٢٥ تا ٣٤ سال اعتیاد تزریقی با درجه فراوانی ٧/٤١ درصد (٢٢٦٦ آلوده شده)، سپس راه آمیزشی با شیوع ٦/٣٧ درصد (٢٧٦ مورد) و خون و فرآوردههای خونی، مادر به کودک ١/٢ درصد و در نهایت راه نامشخص ١/٣٨ درصد ٦٢٦ مورد است و به طور کلی بر اساس این آمار 6828 مبتلا به HIV/ایدز از طریق اعتیاد تزریقی، ٨١٦ نفر از راه آمیزشی، ٢٢٥ نفر از طریق دریافت خون و فرآوردههای خونی، ٤٨ نفر مادر به کودک و بالاخره ٣٣٠٤ نفر با علت نامشخص به HIV/ایدز مبتلا شدهاند.
به گزارش ایسنا، بر اساس همین گزارش و طبق تعداد موارد ایدز بر حسب جنس و سن در ایران، از ٥٢٣ فرد مبتلا به ایدز در ایران تا کنون ٤٨٨ مرد و ٣٥ نفر زن بودهاند که رده سنی ٣٥ تا ٤٤ سال با ١٨٥ فرد مبتلا (١٧١ مرد و ١٤ زن) بالاترین آمار را به خود اختصاص داده است.
بر اساس آخرین موارد ایدز بر حسب جنس و راه انتقال ارائه شده در ایران، راه انتقال اعتیاد تزریقی با شیوع ٧/٤٦ درصد، آمیزشی ٦/٢٢ درصد، خون و فرآوردههای خونی ٤/٢١ درصد، راه نامشخص ٣/٨ درصد و بالاخره مادر به کودک با فراوانی یک درصد به ترتیب راههای انتقال عمده در مبتلایان ایدز ایرانی گزارش شدهاند.
به گزارش ایسنا، تعداد فوتشدگان ایرانی بر اساس ابتلا به ایدز تا کنون ١٢٦٣ مورد بوده که از این تعداد ١٢٢١ نفر مرد و ٤٢ نفر زن بوده و رده سنی ٣٥ تا ٤٤ سال با ٤٠٠ قربانی در صدر قرار دارد که ٣٨٧ مرد و ١٣ زن هستند این در حالیست که رده سنی صفر تا ٤ سال با ٣ قربانی در پایین این جدول قرار دارند.
به گزارش ایسنا، بر همین اساس عمده راه انتقال در میان فوتشدگان، اعتیاد تزریقی با ٨٥٥ قربانی، سپس به ترتیب آمیزشی (١٣٢ قربانی)، خون و فرآوردههای خونی (١٢٠ نفر)، مادر به کودک (٧ قربانی) و نامشخص با ١٤٩ قربانی بوده است.
همچنین سال ٨٣ بیشترین قربانیان ایدز را به خود اختصاص داده یعنی ٣٠٠ فوت شده در برابر ٦ فوت شده در سال ٧٣ و ٧٤).
http://www.nipc.net/
نتیجه
بـا نـبـودن واکسـن و درمان قطعی، تلاش ما برای غلبه بر بیماری مسـری HIV بـایـد روی پیشگیری از آن تمرکز یابد. چـه اعـمـال جـنـسی بـاشـد، چـه مـصـرف مـواد مخـدر و چه رفتارهای دیگری که فرد را در معرض خطر ابتلا قرار دهد؛ لازم اسـت مـردم از آموزش ها و مهارت های صحیح برای محافظت از خودشان بهره مند گردند.
" میزی برای کار،
کاری برای تخت،
تختی برای خواب،
خوابی برای جان،
جانی برای مرگ،
مرگی برای یاد،
یادی برای سنگ،
این بود زندگی."
نوشته ای از زنده یاد" حسین پناهی "
-)جایگزینی اهداف فردی به جای اهداف عمومی:
در اغلب سازمان های اداری کشورهای در حال توسعه حفظ مقام وشغل و تحقق اهداف فردی و اجتماعی از عمده ترین دغدغه های هرمدیر است او در ارتباطات و فعالیتهایش بیشترین تلاش را در تحقق این اهداف منظور می دارد و از نظر وی مسائل واهداف سازمانی در درجات بعدی اهمیت قرار دارند .وظایفی چون برنامه ریزی ،سازماندهی ،کنترل، ونظارت جنبه صوری دارد و اهتمام در حفظ مسند مدیریت است. امور سازمانی جنبه سیاسی پیدا می کند وکمتر به مسائل فنی توجه می شود .
جابه جایی هدف های فردی وسازمانی مدیران گاهی به صورت احساس مالکیت بر سازمان ومشاغل آن نیز بروز می کند بدین ترتیب که مدیران فکر می کنند مشاغل ومنابع و به طور کلی امکانات سازمان جزو مایملک آنهاست و با نظر و سلیقه وقضاوت شخصی آنها تقسیم پذیر و توزیع شدنی است .بهره گیری از سازمان های اداری برای مقاصد سیاسی واستفاده از آنها به عنوان سکوی پرتاب به مشاغل بالاتر عارضه دیگری از جابه جایی هدف هاست .
-)فرهنگ سخنگویی به جای عمل
در کشورهای در حال توسعه درباره ایده آلها و آرمانها سخن بسیار می گویند ، اما از عمل خبری نیست . برنامه های جامع وکلی طراحی می شوند که هرگز به مرحله عمل نمی رسند، و قوانین ومقرراتی وضع می شوند که ازآغاز مشخص است هیچ گاه به اجرا در نخواهند آمد
صداقت در کلام ارزشمند است ولی در جامعه بی صداقتی رایج است .در چنین فضایی ،در سازمان های اداری نیز فرهنگ سخنگویی جانشین عمل واقدام می شود و وعده ها بسیار اما عمل اندک می شود مدیریت به حرافی ولفاظی اطلاق می شود وبه فعالیت وتلاش در راه توقف هدف ها التفات چندانی نمی شود ومالا نظام اداری به صورت گزافه گویی بی تحرک وعاطل در می آید و موجبات ناامیدی وبدبینی مردم را به نظام فراهم می کند.
-) روحیه تقدیر گرایی
یکی از ویژگی های فرهنگی برخی ملل در حال توسعه تقدیر گرایی و اعتقاد به سرنوشت محتوم است که روحیه ای انفعالی است و در راه انجام وظایف مختلف مدیریت مشکل ایجاد می کند.مثلاً کسی که معتقد است سرنوشت انسان هر چه باشد همان رخ خواهد داد ، لزومی در تحرک و تلاش نمی بیند و با رخوت در انتظار وقوع حوادث می ماند. چنین فردی سعی در ایجاد تحول و تغییر، بهبود و اصلاح ، و توسعه و پیشرفت ندارد وبرنامه ریزی راکاری عبث وبی فایده می پندارد زیرا هر آنچه باید شود خواهد شد وبا برنامه ریزی آینده را نمی توان دگرگون ساخت. با چنین تلقی از آینده انگیزه تعالی وکمال طلبی نیز دچار وقفه و رکود می شود وافراد به وضع موجود بسنده می کنند و به آنچه رخ می دهد رضایت می دهند .روحیه تقدیر گرایی با چنین تظاهراتی در برخی کشورهای در حل توسعه در مقابل تحقیق و توسعه ، نوآوری وانتقال فناوری ودر نهایت توفیق نظام اداری سدی ایجاد کرده وتحقق اهداف توسعه ملل مذکور را با مشکل مواجه ساخته است.
گردآوری :جواد جهانی
منبع : دکتر سید مهدی الوانی ،سیمین سلطانی عربشاهی -(مدیریت تطبیقی-ص36-42- 43 -انتشارات پیام نور 1383)
گفته اند که دو مغز بهتر از یک مغز فکر می کنند و این گفته همواره مورد قبول کشورهای غربی بوده است سیستم حقوقی آمریکا وبسیاری از کشور های دیگر براین باور گذارده شده است .این باور ،گسترش یافته وبه دنیا رسیده که امروز بسیاری از بسیاری از تصمیات سازمانها در سطح گروه ،تیم با کمیته گرفته می شود .یکی از مزایای عمده تصمیم گیریهای فردی سرعت آن است. فرد نباید تشکیل جلسه بدهد ووقت زیادی را صرف بحث درباره راههای گوناگون کند. بنابراین زمانی که باید تصمیمی گرفته شود،اوازاین مزیت برخوردار است که بتواند به سرعت تصمیم بگیرد همچنین تصمیماتی که به وسیله فرد گرفته می شود ،از نظر مسئولیت و کسی که باید حساب پس بدهد مساله بسیار روشن است.به خوبی مشخص است که چه کسی تصمیم گرفته بنابراین نتیجه کار بر عهده وی بوده و او هم مسئولیت را می پذیرد اما اگر مسئولیت تصمیم برعهده گروه گذارده شود مساله تا اندازه ای مبهم می گردد.
سومین مزیت تصمیمات فردی این است که در این گونه تصمیم گیری ها ثبات رویه در ارزشها وجود دارد .تصمیماتی که به وسیله گروه گرفته می شود دستخوش کشمکشها و برخورد قدرتهای بین گروه قرار می گیرد . نمونه عالی این گونه تصمیمات مصوباتی است که در مجالس قانون گذاری به تصویب می رسد.تصمیماتی که در یک جلسه گرفته می شود با تصمیمی که در جلسه بعد گرفته می شود 180 درجه تفاوت دارد واین منعکس کننده تواناییها و فشارهایی است که آنها می توانند بر سایر اعضا (در رابطه با یک مساله خاص) وارد آورند. اگر چه فرد معمولاً در تصمیمات خود برای همیشه و به صورت کامل پایدار وبا ثبات نیست ،ولی در مقایسه با گروره از ثبات بیشتری برخورداراست.
اینک مطالب بالا را با نقاط قوت تصمیمات گروهی مقایسه می کنیم ،درگروه اطلاعات و دانش بیشتر وکامل تری وجود دارد .اطالاعاتی که از منابع چندین نفر گرفته می شود ،به گروه این امکان را می دهد که بار اطالاعاتی تصمیمات را سنگین تر کند . علاوه بر افزایش بار اطلاعاتی ،گروه می تواند در سطح ناهمگن وغیر متجانس تصمیم بگیرد بدین وسیله دیدگاههای مختلف ارائه می گردد،بنابراین راه حلها ورهیا فتهای بیشتری مورد توجه قرار می گیرد . مدارک وشواهد بیانگر این است که همیشه عملکردگروه از بهترین فرد هم، بهتر است بنابراین کیفیت تصمیماتی که گروه می گیرد در سطح بالاتری است سرانجام ،گروه باعث می شود که راه حل بیشتر مورد قبول واقع شود . بسیاری از تصمیمات ،پس از اتخاذ مورد قبول واقع نمی شود زیرا افراد آنها را نمی پذیرند .اعضای گروه که در فرایند تصمیم گیری مشارکت می کنند علاقه زیادی دارند تا راه حلهای ارائه شده را موردتایید قرار دهند و دیگران را تشویق به پذیرش آنها نمایند.
بنابراین کدام یک بهتر است فرد یا گروه ؟ پاسخ بسیار روشن است ((آن بستگی دارد)) موارد زیادی وجود دارد که فرد می تواند بهترین تصمیم را بگیرد .
برای مثال ،مدارک وشواهد موجود بیانگراین است که اگر تصمیم چندان مهم ودر مرحله اجرا نیازی به تعهد زیر دست و کارکنان رده پایین نباشد بهتر است که به وسیله فر د گرفته شود. به همین شیوه می توان استدلال کرد که اگر اطلاعات به میزان کافی وجود داشته باشد واگر زیر دستان درباره نتایج حاصل تعهد بنمایند بهتر است که تصمیم به وسیله فرد گرفته شود.
به طور کلی این که آیا فرد یا گروه باید تصمیم بگیرد یا خیر ،به میزان اثر بخشی وکارایی بستگی دارد ازنظر اثر بخشی گروه برتری دارد .هر قدر راه حلهای ارائه شده بیشتر باشد آنها می توانند خلاقیت بیشتری داشته باشند ،دقیق تر وصحیح تر باشند ،ودر مقایسه با تصمیمات فردی از کیفیت بالاتری برخودار باشند ،ولی تصمیماتی که فردمی گیرد از نظر کارایی یا راندامان بر تصمیمات گروه برتری دارد ، تصمیمات گروه کارایی چندانی ندارد زیرا آنها برای رسیدن به یک راه حل باید وقت و منابع بیشتری صرف کنند.
گردآورنده :جواد جهانی
منبع: استیفن پی رابینز1943(Stephen P. Robbins)( مبانی رفتار سازمانی ص159-160 انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی 1385 )
(پان پراگ-ماده مخدر جدید)
پان پراگ، ماده مخدری است که جدیدا در غالب آدامس وارد ایران شده است. پان پراگ، راجا، تایتانیک، ناس خارجی، پان پاکستان، پان عربی، ویتامین، ملوان زبل، پان اسفناج وگوتکا.
هنوز داستان مصیبت و بدبختیهای اکستازی که هزاران معتاد مفنگی روی دست خانواده ها گذاشت، به آخر نرسیده بود که چند ماه قبل، سر و کله یک مخدر توهم زای دیگر در بازار ایران و خصوصا در مناطق شرقی پیدا شد؛ مخدری که این بار در بسته های شکیل با عکسهای هنرپیشههای خوشتیپ هندی و پاکستانی به عنوان آدامس، پاستیل و پودرهایی با طعم نعنا و خوشبوکننده دهان وارد شده است . این آدامسهای مخدر را خیلی راحت میشود مثل سیگار از مغازه ها خرید؛ به طوری که خانواده هایی که تفاوت اکس و استامینوفن را ازهم نمیفهمیدند، عمرا بفهمند آدامسها و خوشبوکننده های پان چیست و تا به خودشان بیایند، آنچه نباید بشود، اتفاق میافتد .
خطر اساسی این است که این بار طعمه ها، بچه های خردسالی هستند که ۲ آدامس بادکنکی را به زور میچپانند توی دهانشان و آن را تق و تق میترکانند. لطفا یکی این آژیر خطر را به صدا دربیاورد . اکس، قرص شادی، فراری، میتسوبیشی، گشنیز، happy ، صلیب، تویوتا، سان، یا - با ( Ya-ba ) ، ع، Speed ،عشق و آتش و…؛ سر و کله اکس و ترکیبات آمفتامین که توی بساط موادفروشهای شمال شهری ایران پیدا شد، هیچ آژیر خطری به صدا درنیامد. اکس با همه مخدرهای دیگر تفاوتی از زمین تا آسمان داشت؛ قرصی در بسته های شیک و خوشرنگ با اسامی توپ… قرصهایی که بین جوانها پخش شده و آدم را خفن میبرد به هپروت؛ منقل و دود و بوی گند و کثافت هم نداشت، بنابراین لابد مثل تریاک، هروئین، کوکائین و … ترسناک نبود .
اما تفاوت اساسی آن با مواد مخدر دیگر، این بود که خانواده ها نمیتوانستند آن را از استامینوفن کدئین یا قرص ضد اسهال تشخیص بدهند . اینطوری بود که تا خانواده ها و مسئولان به خودشان بجنبند، سیل اکستازی همه جا را فرا گرفت؛ سیلی که حتی بسیاری از نوجوانان کم سن وسال را هم غرق کرد. البته این قرصهای عجیب و خوشرنگ مواد جدیدی نبودند، همان MDMA ها بودند که شرکت مرک (MERCK ) آلمان در سال ۱۹۱۲، آنها را برای درمان بیماران روانی ساخته بود ولی ۴۰سال بعد در آمریکا مهر ممنوعیت خورده بودند و حالا پس از نیم قرن، دوباره مثل اژدهایی از خواب بیدار شده و در بسته بندیهای شیک در مراسم پایکوبی جوانها سر و کله شان پیدا شده بود؛ قرصی ویرانگر که پلهای بود برای مصرف مخدرهای سنگینتر …
پان، همان ناس خودمانی آدامسها و خوشبوکنندههای پان پراگ - اگرچه این بار با اسم قلمبه سلمبه ای وارد شده اند - ترکیبی شبیه همان مخدر ناس دارند؛ مخدر کثیفی که مرزنشینان شرق ایران و خراسانیها و ساکنان قسمتهایی از آذربایجان، آن را - که از افغانستان، پاکستان و هند وارد میشود - خیلی خوب میشناسند؛ دوست صمیمی تف و دندانهای کثیف و جرم گرفته …
ناس یکی از کثیفترین و تهوع آورترین موادی است که در دسته مخدرهای توهم زا قرار میگیرد و اگرچه پلیس کشورهای مختلف آن را مخدری مانند سیگار محسوب میکند و داشتن آن جرم محسوب نمیشود اما این ماده به خاطر نوع استفاده آن، مواد سازنده اش و نوع مصرف کنندگانش، در ایران یکی از مفلوکترین و تو سریخورده ترین مخدرها به حساب میآید .
این ماده که تا همین چند سال قبل در بسته های پلاستیکی درب و داغان - شبیه حنا - وارد ایران میشد، از برگ درختی به نام بتل به دست میآید که در اندونزی، مالزی، فیلیپین، چین، تایوان، کامبوج، ویتنام، لائوس، هند و پاکستان مىروید. برگهاى آن را اگر تازه باشد میجوند ولی معمولترین شیوه مصرف آن استفاده از خشک کرده آن است .
برگهای خشک شده درخت بتل را میکوبند، سپس آن را با کمی آشغال مثل خاک سیگار و آهک قاتی کرده و با انگشت میچپانند زیر لثه، بعد از چند دقیقه مکیدن هم با یک تف غلیظ پرت میکنند بیرون؛ فلچ… حالتان به هم خورد؟
پان پراگ، کلاغی که قناری شد پان ( paan ) یا پان پراگ که چند وقتی است آدامسها و خوشبوکننده های آن از مرزهای شرقی کشور وارد شده و با قیمتی بین ۵۰ تا ۳۰۰ تا تکتومانی به فروش میرسد، در اصل از فک و فامیلهای همان ناس کثیف است که لباس خوش تیپی به تنش کردهاند و او را جزو خوشبوکننده های دهان به حساب آورده اند.
برای تهیه آدامسها و پاستیلهای پان، دانه های قرمز و درشت درخت بتل را در برگ درخت پیچیده و تنباکو، آهک، خاکستر، ادویه جات معطر، ساخارین و مقدار زیادی اسانس و افزودنیهای غیرمجاز را میچپانند توی این مخلوط و میشود پان پراگ .
البته تحقیقاتی که روی آدامسها و خوشبوکننده های دهان پان در سیستان و بلوچستان انجام شده، نشان میدهد در ۱۱نوع از آنها مقداری هم مواد مخدر دیگر اضافه شده تا طرف را حسابی بگیرد. خب، دروغ نباشد در برخی از نمونه ها هم البته ارسنیک، کربنات منیزیم و سرب مشاهده شده است؛ آدامسی با ترکیبات جادویی …
خوشبوکنندهای برای مردن لثه ها دلیلی که مصرفکنندگان پان را به سمت آن میکشد، احساس گرمی، سرخوشی موقت، سبکی سر، گیجی و شادی کاذبی است که پس از مصرف آن دست میدهد. اما این ماده توهم زا، آنقدر ویران کننده است که مضراتش را نمیشود شمرد .
پان پراگ که حالا به صورت آدامس (جویدنی) و پاستیل (مکیدنی) وارد کشور میشود، بدجوری پدر لثه ها را درمیآورد، چرا که نیکوتین آن به سرعت از طریق مخاط دهان جذب شده و باعث بدرنگی دندانها میشود .
علاوه بر آن، مصرف این ماده، زمینه ساز بروز سرطانهای دهان، حنجره و لثه میشود. آمارها نشان میدهد کشور هندوستان به دلیل مصرف زیاد مردم آن از این ماده، مقام دوم سرطان دهان را در دنیا دارد .
اما این تمام ماجرا نیست؛ پان پراگ علاوه بر اینها، بدجوری دستگاه تنفسی و قلب و عروق مصرف کننده را آسفالت میکند و با جذب شدن توسط بزاق دهان، دخل سلولهای مغزی فرد را هم میآورد.
علاوه بر این، با توجه به اینکه ناس و پان پراگ بزاق دهان را مثل سیل راه می اندازند، تمایل مصرف کننده را هم به تخلیه این ترشحات یا همان تف کردن تحریک میکنند .
به این ترتیب مصرفکننده فرت و فرت تف میکند که با این کار، علاوه بر لکه های کثیف که در خیابانهای مناطق فقیرنشین پاکستان و هند سانت به سانت دیده میشود، بیماریهای عفونی مثل سل و هپاتیت به سرعت گسترش مییابند .
منبع: همشهری آنلاین
... قاعدتاْ روح قدرت است و جسم سستی، اما اگر وضع معکوس شود عواقب اسف باری ببار می آید.
... پاسکال: انسان چیزهایی می نویسد که بر خواننده نیز ممکن است معلوم بشود، اگر از او بخواهند که خود درباره ی آنها تامل کند.
... تمدن روزی بوجود آمد که صیادی، اول بار، از دریدن شکار خود در نخجیرگاه صرف نظر کرد و آن را به خانه برد و پخت، و از این راه لذت آنی ارضاء شدن گرسنگی را به تعویق انداخت. اما در خلال پیشرفت تمدن جدا ساختن لذت از نیاز تقریباْ یکی از صفات ممیزه ی آن شده است، تا آن جا که ما کارها را فقط برای بردن لذت انجام می دهیم بی آنکه توجهی به ارزش باطنی و مقاصد آنها داشته باشیم. بسیار زیاد می خوریم بی آنکه ارزش غذایی مواد مصرف شده را در نظر بگیریم. بیشتر از حد احتیاج می نوشیم و می خوابیم. آموخته ایم که ارضاء شدن را از نیاز جدا سازیم، و احتیاجات مصنوعی ایجاد می کنیم تا از ارضاء شدن آنها لذت ببریم.
کتاب روان شناسی جنسی - تالیف پرفسور اسوالد شوارتز - ترجمه ب. صمد، نوری نژاد