سوشید

نام کوهی در برزک

سوشید

نام کوهی در برزک

۲۵۰- وظایف منتظران امام زمان (ع)

در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) منتظران آن حضرت چه وظایفى بر عهده دارند؟  
 
پاسخ: در تفکر شیعى انتظار موعود به عنوان یک اصل مسلّم پذیرفته شده، و از آن به عنوان برترین اعمال یاد شده و تأکید شده است که منتظر فرج باشید و از رحمت خدا مأیوس نباشید (به جهت طولانى شدن غیبت) چرا که بهترین اعمال در پیش خداوند انتظار فرج است. از بررسى اخبار و روایات معصومین(علیهم السلام)وظایفى چند در عصر غیبت براى منتظران استفاده مى شود: 1 ـ شناخت حجت خدا و امام زمان (علیه السلام): مهم ترین وظیفه ى یک فرد منتظر تلاش براى کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) است; چرا که انسان بدون شناخت امام و منزلت او نمى تواند وظیفه ى خود را در رابطه ى با او تشخیص دهد. در روایت آمده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة». «هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.» 2 ـ تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقى (خود سازى فردى): منتظر واقعى همیشه در صدد کسب فضایل اخلاقى و آراسته شدن به صفات خوب انسانى است. 3 ـ تلاش براى اصلاح جامعه (خود سازى اجتماعى): تلاش براى برطرف کردن مفاسد اجتماعى از طریق امر به معروف و نهى از منکر و اهتمام براى تربیت نسل مهذّب و کارا و خلاصه آماده سازى زمینه براى ظهور امام زمان (علیه السلام)یکى از وظایف منتظر واقعى است، چون تا زمینه ى ظهور فراهم نگردد امکان ظهور امام زمان (علیه السلام)میسر نخواهد شد. 4 ـ کسب آمادگى هاى فکرى و فرهنگى و نظامى براى یارى امام زمان (علیه السلام): چرا که آن حضرت پس از قیام به یارانى نیاز دارند که حداقل در یکى از عرصه ها بتواند مفید واقع گردد. 5 ـ توبه از گناهان 6 ـ اطاعت و پیروى از نایبان امام زمان (علیه السلام): همان طور که مى دانیم در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) مردم موظفند در تمام کارها و حوادث، به توصیه ى ائمه ى اطهار(علیهم السلام)بویژه امام زمان (علیه السلام) به فقهاى جامع الشرایط ـ که نواب عام آن حضرت هستند ـ مراجعه کنند و به احکامى که آن ها طبق موازین شرعى صادر مى کنند، عمل نمایند. 7 ـ دعا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام) و تعجیل فرج ایشان: منتظر واقعى در هر صبح و شام با خلوص نیت از پیشگاه خداى مهربان سلامتى و ظهور امام زمان (علیه السلام)را درخواست مى نماید. 8 ـ صدقه دادن براى سلامتى امام زمان (علیه السلام) 9 ـ انجام اعمال عبادى مانند خواندن نماز و قرآن، زیارت نمودن به نیابت از امام زمان (علیه السلام) 10 ـ توجه به اماکنى که مورد عنایت امام زمان (علیه السلام) است نظیر مشاهد مشرفه، مسجد سهله، مسجد جمکران و ... 11 ـ توسل به امام زمان (علیه السلام) و زیارت آن حضرت با زیارت ها و دعاهایى که در کتب ادعیه مانند مفاتیح الجنان آمده و از آن جمله موارد ذیل است: الف) دعاى عهد که هر روز صبح بعد از نماز خوانده مى شود: اللهم رب النور العظیم و رب الکرسى الرفیع ... ، ب) دعاى اللهم عرفنى نفسک فانک لم ان لم تعرفنى نفسک ... این دعا در عصر روز جمعه خوانده مى شود، ج) دعاى که براى برآورده شدن حاجات ذکر شده است و با این عبارت شروع مى شود: الهى عظم البلاء و برح الخفاء ...، د) دعا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام): اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن ...، هـ) دعاى حضرت مهدى (علیه السلام) که با این عبارت آغاز مى شود: اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المصیبته ...، و) زیارت آل یاسین. جهت توضیح بیشتر به کتابهاى (وظیفة الانام) و (شیوه هاى یارى قائم آل محمد علیه السلام) مراجعه شود  

آیا نام حضرت مهدى (علیه السلام) در قرآن آمده است؟  
 
پاسخ: قرآن کریم براى معرفى شخصیت هاى الهى گاهى نام آن ها را ذکر مى کند و گاهى ویژگى ها را یادآور مى شود، بدون ذکر نام آن ها. همان گونه که از میان صدو بیست و چهار هزار پیامبر الهى تنها نام حدود بیست و پنج نفر از آن ها در قرآن آمده، و نام دیگر پیامبران در قرآن نیامده است، و همان گونه که نام هیچ یک از امامان معصوم(علیهم السلام)در قرآن نیامده، نام مبارک امام زمان (علیه السلام) هم در قرآن نیامده است: از میان چهارده معصوم تنها نام پیامبر «محمد (صلى الله علیه وآله وسلم)» چهار بار در قرآن آمده است، آل عمران / 144 ـ احزاب / 40 ـ محمد / 2 ـ فتح / 29. اگر بنا بود نام امامى در قرآن بیاید، آمدن نام حضرت على (علیه السلام) سزاوار بود. علت اصلى این که خداوند سبحان در قرآن کریم نام امامان معصوم(علیهم السلام)را ذکر نکرده است، خودش بهتر مى داند، و شاید یکى از علت هاى آن جلوگیرى از تحریف قرآن باشد. در عین حال که اسامى ائمه(علیهم السلام)در قرآن نیامده است، آیات فراوانى در خصوص حضرت على (علیه السلام)، امام زمان (علیه السلام) و دیگر ائمه وجود دارد، که این آیات همراه با احادیثى که در تفسیر و تبیین آن ها وارد شده است، شخصیت امامان معصوم(علیهم السلام)را معرفى مى کند، مانند آیات تبلیغ سوره ى مائده، آیه 67. اکمال دین سوره ى مائده، آیه 3. ولایت سوره ى مائده، آیه 55. مباهله سوره ى آل عمران، آیه 61. تطهیر سوره ى احزاب، آیه 33. سوره ى هل اتى و ... تشکیل حکومت جهانى که بعد از ظهور امام زمان (علیه السلام) خواهد بود. در آیات قرآن مطرح شده است. آیاتى از سوره ى توبه از وصف گسترش اسلام در سطح جهان نوید مى دهد: «... هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهر، على الدین کله ولو کره المشرکون» سوره ى توبه، آیه 3 و سوره صف، آیه 9. مضمون این آیه ـ که پیشگویى گسترش و همه جانبه ى اسلام در سطح جهان است، ـ هنوز تحقق نیافته است، و وعده ى الهى صدق است و من اصدق من الله حدیثنا، نساء / 87. و این در زمان حکومت جهانى حضرت مهدى (علیه السلام) تحقق خواهد یافت. خداوند سبحان در آیه ى دیگرى مى فرماید: «ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون»،انبیاء / 105. ما پس از ذکر، در زبور نوشتیم که بندگان شایسته ى من وارث زمین خواهند بود. وعده ى مندرج در این آیه هم هنوز تحقق نیافته، و این وعده اشاره به تشکیل حکومت جهانى حضرت مهدى (علیه السلام)است. آیات دیگرى هم پیرامون حکومت جهانى امام زمان (علیه السلام) در قرآن هست، مانند آیه 55 / نور و آیه 5 / قصص. آیا تنها ذکر نام مهدى (علیه السلام) دردى را دوا مى کند؟ آیا اگر نام حضرت در قرآن برده مى شد، امکان نداشت در طول تاریخ، شیادان و افراد شهرت طلب از آن سوء استفاده نکنند، یا افرادى روى غرض هاى خاص، وجود حضرت را انکار نمایند؟ تجربه ى تاریخى نشان داده است که اگر هم در قرآن صراحتاً نام حضرت برده مى شد، باز در طول تاریخ، شیادان و مدعیان دروغین مهدویت پیدا مى شدند و نام خود را امام زمان و مهدى موعود مى گذاشتند، تا از آب گل آلود ماهى بگیرند و از نام او و انتظار مردم استفاده ى نادرست کنند، مگر خدا نام پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) را در انجیل نبرده است؟ ولى گروه هاى مغرض، از آن بهره بردارى ناجوانمردانه کردند. بنابراین، مسأله ى مهم، بیان ویژگى هاى دیگر حضرت است تا افراد آگاه با شناخت آن ها، مهدى واقعى را از مدعیان دروغین مهدویت باز شناسند.  

آیا در دوره غیبت کبرى ملاقات با امام زمان (علیه السلام) ممکن است و چه افرادى و تحت چه شرایطى مى توانند حضرت را ملاقات کنند؟  
 
پاسخ: با توجه به روایاتى که در مورد ملاقات با امام زمان (علیه السلام) وارد شده است، نظر علماء بر این است که در دوره غیبت کبرى ملاقات با امام زمان (علیه السلام)ممکن است. و حکایت هاى زیادى که در زمینه دیدار با امام زمان (علیه السلام) در کتاب ها نقل شده است، مؤید امکان ملاقات با حضرت است. دیدار و رو یا رویى با حضرت به سه صورت ممکن است پیش آید: 1 ـ دیدار حضرت با عنوان غیر واقعى ایشان، به طورى که کاملا براى دیدار کننده، نا شناس باشند. 2 ـ دیدار حضرت با عنوان حقیقى ایشان، بدون اینکه این امر را ملاقات کننده متوجه شود ـ مگر پس از پایان دیدار ـ متوجه باشد. 3 ـ دیدار حضرت با عنوان حقیقى ایشان، و به صورت اختیارى در حالى که دیدار کننده نیز در اثناى ملاقات متوجه این امر باشد، این گونه دیدار بسیار کم نقل شده است مانند ملاقات سید بن طاووس و علامه بحرالعلوم. آرى هر شیعه پاک سرشتى مى تواند آن حضرت را ملاقات کند ولى باید توفیق رفیقش شود، از گناهان و موارد شبهه دار و مشکوک پرهیز کرده و درون خویش را از آلودگى هاى روحى پاک کند، و از طرفى به ایمان و یقین و صفات پسندیده، انجام واجبات و مستحبات نظیر استمرار بر نماز شب، زیارت عاشورا، زیارت جامعه، دعاى عهد، دعاى فرج، دعاى ندبه، زیارت آل یس و ... و ذکر حق تعالى جان خود را آراسته کرده و در رفع نیازمندیهاى مردم و اصلاح جامعه کوشا باشد، تا نور ولایت در دل او بتابد و توفیق دیدار حضرت نصیبش گردد. مشتاق دیدار امام زمان (علیه السلام) علاوه بر اینکه در خود زمینه ملاقات با حضرت را ایجاد مى کند، باید به نکاتى چند توجه داشته باشد: الف ـ دیدار حضرت یک اصل اساسى و ضرورى نیست; یعنى این گونه نیست که اگر شخصى توفیق دیدار حضرت را پیدا نکرد، مورد عنایت آن حضرت نیست یا از پیروان صادق و شیعیان راستین آن حضرت محسوب نمى شود، زیرا حتى در زمان حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) وائمه (علیه السلام) هم شیعیان راستینى بودند که حتى براى یک بار توفیق دیدار نیافتند. آنچه در دوران غیبت اصل اساسى براى یک شیعه است، انتظار صادقانه، ایجاد زمینه براى ظهور حضرت و عمل به تکالیف دینى است. در روایت است که: «هر کس با انتظار قائم (علیه السلام) از دنیا رود، همچون کسى است که در خیمه امام زمان (علیه السلام) و در خدمت او باشد». (بحارالانوار، ج 52، ص 125) ب ـ دل خود را با نور محبت و ولایت ایشان آشنا سازد و براى اطاعت از خداوند به شدت تلاش کند و در راه تحقق این هدف گام بردارد. ج ـ انگیزه هاى مادى و دنیا گرایانه را ترک کند. د ـ از افراط و تفریط و اقداماتى که ضرر قطعى براى روح و جسم او دارد پرهیز کند. هـ ـ از عزلت و کناره گیرى و بى توجهى به مسئولیت هاى اجتماعى دورى گزیند. و ـ از تماس گرفتن با افرادى که در لباس هاى گوناگون، این ابزار مقدّس را دستمایه اهداف دنیایى خویش قرار مى دهند دورى گزیند. ز ـ از تأخیر فیض دیدار به خاطر مصلحت هایى خاص و الهى ناامید نگردد.  


مکان زندگى امام زمان (علیه السلام) کجاست؟ و آیا جزیره خضراء صحت دارد و با مثلث برمودا چه ارتباطى دارد؟  
 
پاسخ: محل زندگى آن حضرت تعیین نشده است، و شاید مسکن معینى نداشته باشد و به طور ناشناس در بین مردم زندگى کند، شاید هم نقاط دور افتاده اى را براى زندگى انتخاب کرده باشد. در احادیث وارد شده است که در موسم حج حاضر مى شود و اعمال حج را به جا مى آورد، او مردم را مى شناسد اما مردم او را نمى شناسند.( [1]- بحارالانوار، ج 52، ص 152، به نقل از دادگستر جهان.) اما در مورد «جزیره ى خضرا» مطالب زیادى نقل شده است و در بین علماى بزرگ و صاحب نظر در این مسأله اختلافاتى وجود دارد. نتیجه ى جمع بندى ها این مى شود که این مسأله مورد اتفاق همه نیست، زیرا طبق حکایت جزیره ى خضرا ـ که از فردى به نام على بن فاضل مازندرانى نقل شده است ـ امام زمان (علیه السلام)اولادى دارند که در جزایر دریاى سفید (بحر الابیض) زندگى مى کنند و با سید شمس الدین که خود را از فرزندان امام (علیه السلام)معرفى مى کند دیدار مى نماید و ... اصل این حکایت در بحارالانوار، ج 52، ص 159 تا 174 آمده است. در هر حال دسته اى از علما آن حکایت را صحیح و معتبر دانسته، و عده اى دیگر آن را مجعول و خالى از حقیقت مى دانند و هر دسته براى ادعاى خود دلایلى ذکر مى کنند; عمده ى دلایل مخالفین آن است که اولا: این حکایت سند صحیحى ندارد لذا نمى توان آن را پذیرفت. ثانیاً: در متن حکایت تناقضاتى به چشم مى خورد از جمله این که فردى به نام سید شمس الدین خود را نایب خاص امام زمان (علیه السلام) معرفى مى کند و مى گوید: من آن حضرت را اصلا ندیده ام، بعد در جاى دیگر خود سید شمس الدین مى گوید: من هر روز صبح جمعه براى زیارت امام زمان (علیه السلام) به آن کوه مى روم ... ثالثاً: در حکایت مزبور ادعا مى شود که در قرآن تحریفاتى واقع شده است، که این حرف با اصول اعتقادى اغلب مسلمانان بویژه شیعیان همخوانى ندارد. رابعاً: در لابه لاى مباحث این حکایت احکامى ذکر شده است که با اعتقادات و احکام فقهى فقهاى شیعه مخالفت دارد. به عنوان مثال: در طى این حکایت خمس مباح دانسته شده است یعنى پرداخت خمس براى شیعیان لازم نیست، در حالى که کسى این مطلب را بیان نمى کند و ... از طرف دیگر کسانى هم خواسته اند جزیره ى خضرا را همان مثلث برمودا معرفى کنند که این موضوع با حوادثى که بعدها رخ داده تکذیب شده است. در این باره کتاب هاى مفیدى تنظیم و منتشر شده است که به نقد و بررسى این مسأله پرداخته اند. به عنوان مثال مى توان به کتاب «جزیره ى خضرا، افسانه یا حقیقت» نوشته ى سید جعفر مرتضى عاملى، ترجمه ى ابوالفضل طریقه دار، و یا به کتاب «جزیره خضراء» تألیف علی اکبر مهدیپور مراجعه نمود.  


حکومت جهانى حضرت مهدى (علیه السلام) چه ویژگیهایى دارد و امام زمان (علیه السلام) چند سال حکومت مى کنند؟  
 
پاسخ: بعد از آنکه مصلحت الهى اقتضاء کرد امام زمان (علیه السلام) از پرده غیبت بیرون مى آیند، دشمنان و ستمگران در مقابل آنحضرت به صف آرایى مى پردازند و جنگهاى سختى پیش مى آید که به لطف خداوند و همّت پیروان صدیق و وفادارشان آن حضرت در همه وقایع علیرغم تحمّل رنجهاى فراوان به پیروزى نائل مى شوند و حکومت عدل الهى را تأسیس مى نمایند که در توصیف آن، ام السلمه از پیامیر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)نقل مى کند: که در سایه حکومت حضرت مهدى (علیه السلام) چنان عدالتى در جامعه مستقر مى شود که زنده ها آرزو مى کنند اى کاش مرده ها زنده مى بودند و از آن عدالت بهره مند مى گشتند. و در مورد دیگر ضمن اشاره به این حقیقت که حضرت مهدى (علیه السلام) بر دلهاى مردم حکومت خواهند کرد مى فرمایند: شما را به مهدى، مردى از قریش بشارت مى دهم که ساکنان آسمان و زمین از حکومت و فرمانروایى او خشنودند ... در دوره حکومت آن حضرت زمین برکات خود را به روى مردم مى گشاید، امنیت بر همه جوامع حاکمیت پیدا مى کند، تعلیم و تربیت و علم و دانش پیشرفت فوق العاده اى پیدا مى کند، در روابط اجتماعى صفا و صمیمیّت رواج مى یابد و ... حضرت کوفه را پایتخت حکومت خود بر مى گزینند و حتى امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: مسجد سهله خانه امام (علیه السلام) خواهد بود یعنى حضرت با خانواده اش در آنجا سکونت خواهند داشت. در زمینه مدّت حکومت آن حضرت اقوال متفاوتى در روایات وارد شده است; در برخى از روایات مدت حکومت امام زمان(علیه السلام)هفت سال، در برخى دیگر هشت سال و در بعضى ده و بیست و یا حتى هزار سال ذکر شده است که جمع نمودن بین این روایات گفته اند سالهاى آن زمان با سالهاى رایج در زمان ما فرق خواهد داشت، چنانکه در بعضى از روایات آمده است که حکومت حضرت هفت سال است و هر سال آن به مقدار ده سال از سالهاى شماست. علامه مجلسى در بحارالانوار درباره اختلاف این روایات مى نویسند: برخى روایات بر تمام مدت حکومت دلالت دارد، برخى بر مدت ثبات و استقرار حکومت، بعضى بر طبق سالها و روزهایى است که ما با آن آشنائیم و بعضى احادیث دیگر بر طبق سالها و ماه هاى روزگار حضرت است که طولانى خواهد بود و ... بااین همه آنچه مسلم است دوره حکومت آنحضرت کوتاه نخواهد بود زیرا با توجه به زحمات فراوانى که انبیاء و ائمه(علیها السلام)در طول تاریخ کشیده اند بعید است نتیجه اش ایجاد یک حکومت 7 یا 8 ساله باشد، آنهم با این همه روایات و توصیفاتى که درباره آن حکومت جهانى از آدم تا خاتم نقل شده است; بهرحال مدّت این حکومت به اندازه اى خواهد بود که طعم عدالت به ذائقه بشریت چشانده مى شود و آنان بعد از تحمل قرن ها بى عدالتى و ستم، به یک جامعه جهانى عادلانه دست مى یابند که مسائلى همچون اقتصاد، بهداشت، امنیت، دانش و صنعت، کشاورزى و ... در حدّ بسیار بالایى از سلامت و رشد و ترقى برخوردار خواهد بود.  

مادر امام زمان (علیه السلام) کیست؟ لطفاً داستان مربوط به ایشان را توضیح دهید:  
 
پاسخ: مادر امام زمان (علیه السلام) نرجس خاتون دختر یوشعا پسر قیصر روم از نسل شمعون یکى از حواریین حضرت عیسى (علیه السلام) است که به دنبال یک سلسله وقایع معجزه آسا از روم به سامرّا مى آید و سپس به افتخار همسرى امام عسکرى (علیه السلام) نایل مى گردد. خلاصه سرگذشت ایشان از زبان خودشان بدین شرح است: جدّ من قیصر مى خواست مرا در سن سیزده سالگى براى برادر زاده خود تزویج کند وقتى مجلس عقد برپا شد و قیصر برادرزاده خود را روى تخت مخصوص نشاند ... ناگهان صلیب ها فرو ریخت، پایه هاى تخت شکست و پسر عمویم با حالت بى هوشى از بالاى تخت بر روى زمین افتاد و مجلس به هم خورد ولى باز دستور دادند تا مجلس را از نو سامان دهند تا این مراسم به اجرا درآید ولى همان حادثه دوباره تکرار شد ... همه پراکنده شدند. همان شب من در خواب دیدم که حضرت عیسى و شمعون وصى او و گروهى از حواریین در قصر جدّم اجتماع کرده اند و منبرى از نور در آنجا قرار داده شده است، طولى نکشید پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) و داماد و جانشینان آنحضرت وارد شدند; حضرت عیسى (علیه السلام) به استقبال ایشان شتافتند، حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند (خطاب به حضرت عیسى (علیه السلام)) یا روح الله من به خواستگارى دختر وصى شما شمعون براى فرزندم آمده ام و در این هنگام اشاره به امام حسن عسکرى (علیه السلام) کردند که او نیز موافقت کرد ... آنگاه حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) بالاى منبر رفته و خطبه اى خواندند و مرا به تزویج فرزندشان امام عسکرى (علیه السلام) در آوردند ... از خواب بیدار شدم و از ترس، آن واقعه را به کسى نقل نکردم ولى محبت به امام عسکرى (علیه السلام)باعث شد که کم کم رنجور گردم و از خوردن و آشامیدن باز مانم و ... بالاخره مریض شدم ... چهارده شب بعد باز در خواب واقعه عجیب دیگرى دیدم و آن اینکه دیدم دختر پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) به همراهى حضرت مریم و ... به عیادت من آمدند و من از اینکه حضرت عسکرى (علیه السلام) به دیدن من نمى آیند گله و شکایت کردم حضرت فاطمه (علیه السلام) فرمودند: اگر مى خواهى خداوند، عیسى و مریم از تو خشنود باشند و میل دارى فرزندم به دیدنت بیاید شهادت به یگانگى خدا و نبوّت پدرم پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) بده و من آنچه که او فرمودند تکرار کردم; آنگاه حضرت فاطمه(علیهم السلام)مرا در آغوش گرفتند و این کار باعث بهبودى من شد آنگاه فرمودند: اکنون به انتظار فرزندم عسکرى (علیه السلام)باش که او را نزد تو خواهم فرستاد ... وقتى از خواب بیدار شدم شعف و خوشحالى عجیبى تمام وجود من را فرا گرفته بود تا اینکه از شب بعد امام را پیوسته در خواب مى دیدم تا اینکه یکى از شب ها حضرت فرمودند: فلان روز جدّت قیصر لشکرى را به جنگ مسلمانان مى فرستد تو مى توانى به طور ناشناس در لباس خدمتگزاران همراه با عده اى از کنیزان که از فلان راه مى روند به آنها ملحق شوى و من هم چنین کردم و در نهایت جزو اسیران جنگى به اسارت مسلمانان در آمدم و بالاخره به بغداد آورده شدم و در آنجا بود که توسط نماینده امام على النقى (علیه السلام) یعنى بشر بن سلیمان خریدارى شده به خدمت آنحضرت رسیدم و آنحضرت هم مرا به خواهرشان حکیمه خاتون سپردند، او آموزشهاى به من دادند ... پس از آموزش فرایض دینى و تعلیمات اسلامى به همسرى امام عسکرى(علیه السلام) در آمدم ... و در سال 255 هجرى روز 15 شعبان در سامرّا حضرت مهدى (علیه السلام) از این بانوى بزرگوار متولد شد.  




یاران امام زمان (علیه السلام) چه ویژگیهایى دارند؟  
 
پاسخ: در همه حرکتهاى بزرگ اجتماعى جهت دستیابى به پیروزى، وجود عواملى ضرروى است که از مهم ترین عوامل در پیروزى نهضت ها وجود حامیان دلسوز، مخلص و شجاع است; بر این اساس اگر تمامى حرکتهاى مهم اجتماعى مورد بررسى قرار گیرد به خوبى روشن مى شود که در هر یک از آنها که یاران و حامیان وفادارى وجود داشته است، میزان موفقیت بیشتر بوده است. از آنجا که قیام حضرت مهدى (علیه السلام) نیز در راستاى تکمیل نهضت هاى انبیاء و اولیاء الهى است و در سطح وسیعى واقع خواهد شد لذا وجود یاران آگاه و با استقامت، نقش بسیار مهمى در پیشرفت این حرکت بزرگ جهانى دارد مخصوصاً با توجه به این واقعیت که سنت الهى آن است که این جریان مهم تاریخ بشریت بطور عادى در چهار چوب اصول و قوانین اجتماعى واقع گردد و البته این به آن معنى نیست که امدادهاى الهى وجود نخواهد چرا که «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم»( [10] ) همیشه جریان داشته و خواهد داشت و مقدار آن بستگى به میزان اخلاص و تقواى افراد و رهبران حرکتها و نوع جهت گیرى آنها دارد. در مجموعه روایات براى یاران حضرت، مشخصات و ویژگیهایى ذکر شده است که از جمله آنها روایتى است از امام صادق (علیه السلام)که فرمودند: «آنها مردانى هستند که دلهایشان همانند قطعه هاى آهن است، هرگز دچار شک و تردید نمى شوند، در حق خدا از سنگ سخت تر هستند، اگر به کوهها حمله ببرند از جاى بر مى کنند، با پرچمهاى خویش به هر شهرى روى آورند تحت سیطره خود در آورند. بر فراز اسبها چون عقاب چابک و چالاکند. براى تیمّن و تبرّک، زین اسب امام (علیه السلام) را مسح مى کنند و پروانه وار، دور شمع وجودش مى گردند و خود را سپر جان امام قرار مى دهند، شبها را به شب زنده دارى سپرى مى کنند و در سراسر شب نغمه هاى نماز و ذکر و عبادتشان چون صداى زنبور به گوش مى رسد. آنها زاهدان شب و شیران روزند، و در برابر امام عزیزشان کاملا مطیع و تسلیم هستند».( [11] ) در اغلب کتابهاى مربوط به معارف امام زمان (علیه السلام) تعداد یاران مخصوص آن حضرت را سیصد و سیزده نفر معرفى مى کنند که آنها از سراسر عالم در یک شب خود را به طرق مختلف به مکه مى رسانند این عده اولین افرادى خواهند بود که با امام زمان (علیه السلام) بیعت مى کنند و عهده دار فرماندهى لشکر و یا پرچمدار آن حضرت هستند البته بلافاصله پس از اعلام ظهور، دسته دسته مردم به آن حضرت مى پیوندند و انشاءالله جمله «اللهم اجعلنى من انصاره واعوانه والذّابین عنه والمسارعین الیه و ...»( [12] ) مصداق پیدا مى کند. در همان روزهاى اول تعداد یاران حضرت به ده هزار نفر مى رسد و تا تعداد یاران حضرت به ده هزار نفر نرسند عملا قیام نمى کنند و حرکت انقلابى این رهبر بزرگ پس از آن است که کم کم خود مکه و سپس مدینه و ... را فتح مى کنند و زمینه را براى تشکیل حکومت جهانى فراهم مى نمایند. نکته دیگر در مورد یاران حضرت آن است که بر طبق روایتى که از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است حدود پنجاه نفر از یاران آن حضرت زن هستند که کارهاى مناسب با ویژگیهاى خودشان را انجام مى دهند.( [13] ) در مورد ترکیب سربازان، حضرت امیر مؤمنان (علیه السلام) مى فرمایند: اصحاب مهدى (علیه السلام) جوانند و پیر در آنها بسیار کم است همچون سرمه در چشم و نمک درغذا و ...( [14] ) در مورد وطن یاران حضرت نیز تعابیر مختلف وارد شده است، در برخى از روایات آمده است که جمعى از مردم از طرف مشرق خروج کنند و مقدمات حکومت مهدى (علیه السلام) را فراهم سازند. على (علیه السلام) مى فرمایند: آفرین بر طالقان که خداوند در آن گنجهایى نهاده که از طلا و نقره نیست بلکه مردان مؤمنى هستند که بطور شایسته خدا را شناخته اند و در آخر الزمان یاوران حضرت مهدى (علیه السلام) خواهند بود ...( [15] )

مادر امام زمان (علیه السلام) کیست؟ لطفاً داستان مربوط به ایشان را توضیح دهید:  
 
پاسخ: مادر امام زمان (علیه السلام) نرجس خاتون دختر یوشعا پسر قیصر روم از نسل شمعون یکى از حواریین حضرت عیسى (علیه السلام) است که به دنبال یک سلسله وقایع معجزه آسا از روم به سامرّا مى آید و سپس به افتخار همسرى امام عسکرى (علیه السلام) نایل مى گردد. خلاصه سرگذشت ایشان از زبان خودشان بدین شرح است: جدّ من قیصر مى خواست مرا در سن سیزده سالگى براى برادر زاده خود تزویج کند وقتى مجلس عقد برپا شد و قیصر برادرزاده خود را روى تخت مخصوص نشاند ... ناگهان صلیب ها فرو ریخت، پایه هاى تخت شکست و پسر عمویم با حالت بى هوشى از بالاى تخت بر روى زمین افتاد و مجلس به هم خورد ولى باز دستور دادند تا مجلس را از نو سامان دهند تا این مراسم به اجرا درآید ولى همان حادثه دوباره تکرار شد ... همه پراکنده شدند. همان شب من در خواب دیدم که حضرت عیسى و شمعون وصى او و گروهى از حواریین در قصر جدّم اجتماع کرده اند و منبرى از نور در آنجا قرار داده شده است، طولى نکشید پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) و داماد و جانشینان آنحضرت وارد شدند; حضرت عیسى (علیه السلام) به استقبال ایشان شتافتند، حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند (خطاب به حضرت عیسى (علیه السلام)) یا روح الله من به خواستگارى دختر وصى شما شمعون براى فرزندم آمده ام و در این هنگام اشاره به امام حسن عسکرى (علیه السلام) کردند که او نیز موافقت کرد ... آنگاه حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) بالاى منبر رفته و خطبه اى خواندند و مرا به تزویج فرزندشان امام عسکرى (علیه السلام) در آوردند ... از خواب بیدار شدم و از ترس، آن واقعه را به کسى نقل نکردم ولى محبت به امام عسکرى (علیه السلام)باعث شد که کم کم رنجور گردم و از خوردن و آشامیدن باز مانم و ... بالاخره مریض شدم ... چهارده شب بعد باز در خواب واقعه عجیب دیگرى دیدم و آن اینکه دیدم دختر پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) به همراهى حضرت مریم و ... به عیادت من آمدند و من از اینکه حضرت عسکرى (علیه السلام) به دیدن من نمى آیند گله و شکایت کردم حضرت فاطمه (علیه السلام) فرمودند: اگر مى خواهى خداوند، عیسى و مریم از تو خشنود باشند و میل دارى فرزندم به دیدنت بیاید شهادت به یگانگى خدا و نبوّت پدرم پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) بده و من آنچه که او فرمودند تکرار کردم; آنگاه حضرت فاطمه(علیهم السلام)مرا در آغوش گرفتند و این کار باعث بهبودى من شد آنگاه فرمودند: اکنون به انتظار فرزندم عسکرى (علیه السلام)باش که او را نزد تو خواهم فرستاد ... وقتى از خواب بیدار شدم شعف و خوشحالى عجیبى تمام وجود من را فرا گرفته بود تا اینکه از شب بعد امام را پیوسته در خواب مى دیدم تا اینکه یکى از شب ها حضرت فرمودند: فلان روز جدّت قیصر لشکرى را به جنگ مسلمانان مى فرستد تو مى توانى به طور ناشناس در لباس خدمتگزاران همراه با عده اى از کنیزان که از فلان راه مى روند به آنها ملحق شوى و من هم چنین کردم و در نهایت جزو اسیران جنگى به اسارت مسلمانان در آمدم و بالاخره به بغداد آورده شدم و در آنجا بود که توسط نماینده امام على النقى (علیه السلام) یعنى بشر بن سلیمان خریدارى شده به خدمت آنحضرت رسیدم و آنحضرت هم مرا به خواهرشان حکیمه خاتون سپردند، او آموزشهاى به من دادند ... پس از آموزش فرایض دینى و تعلیمات اسلامى به همسرى امام عسکرى(علیه السلام) در آمدم ... و در سال 255 هجرى روز 15 شعبان در سامرّا حضرت مهدى (علیه السلام) از این بانوى بزرگوار متولد شد.  


www.jamkaran.info

نظرات 1 + ارسال نظر
ره گذر پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:58 ب.ظ

سلام
چند روز بعد در گروه مطالعاتیمان انشاالله از مطالبتان استفاده می کنیم.
یا علی.التماس دعا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد