سوشید

نام کوهی در برزک

سوشید

نام کوهی در برزک

۳۶۷- شما وجدان ندارید

شما وجدان ندارید، حاضرید منافع جامعه را فدای منافع شخصی کنید، دو سال دیگر شما شورا می شوید؛ ببینم چه گلی به سر مردم می زنید.
می گویید «دستاورد شورا در بخش کشاورزی»،
در حالی که در زمان ما بعد از سیل بیشترین لوله برای کشاورزها وارد منطقه شد.
شما می گویید « من نماینده هیئت امنا طرح نابر هستم»
کی چنین چیزی واقعیت دارد.
می گویید « رکود طرح نابر»
چرا دل مردم را خالی می کنید.
 می گویید « مردم چگونه وام ها را پرداخت خواهند کرد»
وام با سود چهار درصد هم چیزی هست که راجع به آن صحبتی شود.
این گزارش را تو نوشته ای و جرات نکرده ای اسم خود را زیر آن بنویسی. مدیر مسئول نشریه آدم خوبی است و تو از آن سوء استفاده می کنی؛ من جوابیه آماده کرده ام و برای چاپ به نشریه می فرستم.
....
این صحبت های مسئول سابق مرکز ترویج برزک بود که با ناراحتی هرچه تمام تر در ارتباط با گزارشی که توسط اینجانب به نام « دستاورد شورا در بخش کشاورزی – انتقال مرکز ترویج، رکود طرح نابر» نوشته شده بود، بیان گردید.

۳۶۶- ناز مستاجر

بیش از یک ماه از پی گیری محلی برای مهد می گذرد که در نهایت به پیدا کردن منزل مرحوم حاج الماسی منجر شد و البته مشروط بر تخلیه منزل توسط مستاجرین آن که کارکنان پروژه جاده نابر می باشند. 

بگذریم از این که برای بستن قرارداد مسیر پر فراز و نشیبی طی شد، از صحبت کردن با کارپرداز مالک گرفته تا راضی کردن کلیه ی صاحبان حق تملک تا اینکه بالاخره قرارداد امضا گشت. ناگفته نماند که محبت مالکین شامل حال مجموعه گشت تا بدین جا رسید والا اصل موضوع مورد قبول واقع نمی گشت.  

بعد از امضا شدن قرارداد حدود دو هفته است که در حال چک و چونه زدن با مستاجرین موجود هستیم که محل را ترک نمایند. کارپرداز مالک ادعا می کند که قرار داد تا ۱۵ مهر می باشد و کارپرداز مستاجر مدعی است که قرار داد یک ساله با مستاجرین دارد و از طرف دیگر هیچ ارتباط حقوقی و مکتوب مابین مستاجر و کارپردازش و مالک و کارپردازش و هر کدام به صورت ضربدری با یکدیگر برقرار نمی باشد. 

با همه توصیفات فوق الاشاره، کار خود را شروع کرده ایم. نمای مکان در حال تکمیل شدن است و داخل حیاط نیز یک سری کارهای تعمیراتی و پاک سازی انجام شده است و داخل یکی دو اطاق که لوازم مستاجر نمی باشد مشغول تعمیرات شده ایم. 

مستاجر هم مانند عروس دم حجله در حال ناز کردن است که چه خانه ای برایم پیدا کنید تا این چهار تا موکت و تشک از اینجا خارج کنیم، این طوری نباشد و آن طوری باشد. و بعضی از دوستان ما هم که ادعایشان آسمان و زمین را به هم می دوزد برای همکاری این موضوع در حد حرف باقی مانده اند. 

با همه ی ازدحام کاری که دارم چند خانه برای مستاجرین عزیزی که در اثر نبود قرار داد شفاف در حال ناز کردن هستند، پیدا کرده ام و قرار است فردا صبح محل را تخلیه نمایند. و این در حالی است که هنوز حاضر نشده اند برای مکان جدید پای قرار داد بروند گویا علاقمندند مثل مکانی فعلی در یک حالت غیر شفاف و مسئولیت ناپذیر طی نمایند. 

شاید بعضی از دوستان اشکال بگیرند که چرا سلسله مراتب گرفتن مکان و تعمیرات و مابقی کار به ترتیب طی نشده است که بنده در پاسخ عرض می کنم اگر در وضعیت موجود منتظر سلسله مراتب باشیم چیزی نیست جز از دست دادن زمان و انجام نشدن کار 

قبل از اینکه دست به هرگونه کاری بزنیم، کار و نحوه انجام را به صورت مکتوب خدمت شهردار و بخشدار و شورای شهر و امام جمعه محترم ارائه نموده ام. و به صورت حضوری از شهردار و رئیس شورا درخواست نمودم که به محل بیایند و از نزدیک شروع کار و وضعیت را  نظارت نمایند. اما آنچنان توجهی به این موضوع از طرف شهردار و رئیس شورا صورت نمی گیرد. تا در آینده چه شود؟

۳۶۵- دیدار رئیس پاسگاه از مجموعه فرهنگی

چند روز پیش از آقای حسینی رئیس محترم پاسگاه ضمن دیدار اتفاقی در جلوی مجموعه فرهنگی عماد، خواستم از مجموعه یک بازدیدی داشته باشند. ایشان بعد از بازدید فرمودند که کار مجموعه را به صورت مکتوب گزارش نماییم. نامه زیر به درخواست ایشان نوشته و ارسال شد.
ریاست محترم پاسگاه انتظامی شهر برزک
سلام علیکم
همانطور که اطلاع دارید شرکت تعاونی چند منظوره عماد در محور آموزشی، فرهنگی خود اقدام به برگزاری دوره آمو زشی و همایش و هم اندیشی با حضور محصلین و فارغ التحصیلان شهر برزک در حسینیه ولی عصر واقع در محله کارگاه نموده است.
امید داریم با همکاری شما و مسئولین شهری بتوانیم قدمی در جهت پیشرفت و تعالی جامعه برداریم.
شرکت تعاونی عماد

۳۶۴- حقیقت هرگز نمی میرد

در میان مردمی که حتی یک آدم بیدار وجود داشته باشد حقیقت هرگز نمی میرد.

بهترین سیاست صداقت است. سروانتس
چون حق با من است از تهدیدها نمی ترسم. سوفوکل
ما حقیقت را به استعانت عقل نمی شناسیم به واسطه قلب با آن آشنائی پیدا می کنیم. پاسکال
باور کردن دروغیکه انسان صد بار شنیده آسان تر است از حقیقتی که انسان حتی یکدفعه هم آنرا نشنیده است.
آنجا که حقیقت نباشد همه چیز پست و زشت و مبتذل است. سقراط
آدمی قوانین فیزیک و شیمی و میکانیک را بخوبی می شناسد ولی خود را نمی شناسد و از نیازمندیهای حقیقی جسم و جانش آگاه نیست. الکسیس کارل

ادامه مطلب ...

۳۶۳- بازخوردهای نشریه

امروزبعضی بازخوردهای نشریه شماره پنج به گوشمان رسید. مسئول سابق مرکز ترویج اولین بازخورد بود که به شدت ناراحتی و نگرانی خود را از گزارش «دستاورد شورا سوم؛ انتقال مرکز ترویج و رکود طرح نابر» به مدیر مسئول اعلام داشتند. کارگروه تلاش کرده بود در این گزارش مطلب به صورت مستند ارائه شود ولی با توجه به نظام های تصمیم گیری رایج که به صورت خودمانی و پشت درهای بسته انجام می گیرد و کمتر توجهی به دو دو تاهای قانونی می شود؛ طبیعی است که روشن شدن بعضی از زوایای مغفول می تواند برای افراد ذینفع دردسر ساز شود و این وظیفه مطبوعات است نوری به تاریکی تابانده و فضایی فراهم سازد تا مسئولین خود را مقید به حرکت در چارچوب قانون بنمایند.
دومین بازخورد به گوش رسیده از «دکتر الهام برزک» بوده است که مقاله «بی حرمتی به ساحت خوبان» را توهینی به خود فرض نموده و فالگوش گزارش نموده است که ایشان به تهدید مدیر مسئول پرداخته  که شکایت ایشان را به رئیس مدیرش می رساند تا از مدیریتش ساقط کنند؛ دست های پشت پرده درآمده از آستین مبارک

۳۶۲- قرارداد مهد

امروز قرارداد نحوه همکاری شرکت تعاونی عماد و دارنده مجوز مهد کودک در برزک به امضاء طرفین رسید.
طبق زمان بندی مشخص شده مقرر گردید در طول هفته پیش رو مکان گرفته شده آماده گردد و مربی که دو نفر در نظر گرفته شد آموزش نهایی را ببینند و با توجه به رایزنی و مشورت با بهزیستی و مهد کودک های کاشان وسایل مورد نیاز خریداری شود.

۳۶۱- و نگاه دردمندش

طلب لبنیاتی سرکوچه، خرید یک کیلو گوشت، دفتر و مداد دختر کوچکش
از دور نگاهی به انبار انداخت، درب آن باز بود. به راه افتاد.
... نگاه به داخل انبار کرد.
با خود گفت:
«چگونه شد که انبار خالی شد و کسی صدایش نکرد»
لحظه ای نگاه،
درد دست که خواب و خوراکش را گرفته بود.
و انبار دار می دانست.
هیچ نگفت و آهسته رفت و نگاه دردمندش را برای همیشه به یادگار گذاشت.

۳۶۰- حواسم به شماست

- من رفیعی هستم، در رابطه با مهد می خواستم اگر فرصت دارید یک ده دقیقه ای باهم صحبت کنیم.
* ( در حالی که مشغول نوشتن پیش نویس نامه است) بله، گوش می کنم.
- ( قدری تامل)
* شما صحبت خودتون بکنید من گوش می کنم.
- عجله ای ندارم کارتون تمام بشود.
* نه بفرمایید من حواسم به شماست.
- ( در حالی که چاره ای نمی بینم...) ببینید همانطور که اطلاع دارید من سال قبل هم در این ارتباط آمدم خدمت شما و علاقمندم که یک مهد کودک در برزک راه اندازی بشود.

ادامه مطلب ...

۳۵۸- مدرک با کوله باری از ادعا

امروز بعد از ظهر بچه ها سخت مشغول مطالعه در مجموعه فرهنگی عماد  جهت آزمون کارشناسی ارشد بودند.
وقتی به عناوینی مثل مهندس و فوق لیسانس و دکترا و پی اچ دی بر می خورم سخت وسوسه می شوم که مشغول مطالعه بشوم و یکی یکی همه رو بگیرم و داخل رزومه قرار دهم.
وقتی می روی یک جایی حرف بزنی و برای گوش کردن آن نگاه به پیشوند اسمت می کنند. وقتی می خواهی یک مجوز بگیری و می گویند برو مدرک بیار. وقتی برای پایه حقوقی ات لحاظ می شود. و هزار تا وقتی دیگر...
بی خود نیست که وزیر کشور برای خودش مدرک جعلی لیسانس و فوق لیسانس و دکترا درست می کند. حتماً این قدر مهم است که یک شخص نسبتاً مهم  این کار رو می کند!
از طرف دیگه نگاه می کنم که هزارتا کار نکرده هست و وقت هم کم. با خودم می گویم چطور می شود با ارزش ترین زمان را صرف یادگیری فرمولهایی کنم که هیچکدامش داخل واقعیات زندگی به درد نمی خورد.
یادم نمی رود لیسانس حسابداری که  پیش یک دیپلم تجربی کار، التماس می کرد تا کارآموزی کند. پزشکی که مغازه فتوکپی باز کرده بود. استاد دانشگاهی که با التماس دانشجویانش برای یک نمره، حال می کرد.
و وقتی برای انجام کارهای مجموعه وارد کار با دوستان می شوم و با تمام ناچیزی اطلاعاتم در الفبای کارهای اجتماعی به مشکل بر می خوریم؛ افسرده و غمگین می گردم و با خود می گویم آیا ممکن است در محیطی که شخصیت ها از روز اول تولد، با آموزش های نادرست خانوادگی و اجتماعی و آموزشی شکل می گیرد، مجالی برای کار هست یا خیر؟
گاهی در آرمان های خود تمام پروژ ها را با کمک تئوری های مدون در ذهن و کاغذ، مجسم می بینم آنگاه در شروع یک کار به یک فرد بر می خورم که کاخ آرمان های اجتماعی را خراب می کند فقط و فقط به خاطر این که شخصیتش به گونه ای شکل گرفته است که یا نفر اول است و یا هیچ و این امتیاز در صورتی حاصل می شود که دیگری نفر اول نباشد.
و این مدرک شیئی که تمامی ابزارها را توجیه می کند تا حاصل آید و زمانی که به کف آمد خود با کوله باری از ادعا سنگی می شود جلوی پیشرفت جامعه

۳۵۷- مکانی برای مهد کودک

امشب، بعد از پی گیری مداوم جهت یافتن مکانی برای مهد کودک، کار به مراحل نهایی نزدیک شد.
مقرر گردید در طول هفته پیش رو به صورت ضربتی کار آماده سازی و متناسب سازی مکان جهت مهد با کمک دوستان انجام گیرد.
در این مسیر کمک دوستان: آقای محمد سنجریان عضو فعال شورا، آقای محمد خوانساری  و آقای سید اکبر سید علی زاده بسیار موثر بود.
امیدواریم با کمک دوستان شاهد مهد کودکی ایده آل در برزک باشیم.

۳۵۶- متوقع آفرین مباش

انسان دنیائی از عجایب است. ارسطو
آدمی بصیرت است نه بصورت، انسانیت به کمال است نه به جمال. جان اشتانبک
آنکس که جرأت انجام کارهای شایسته دارد، انسان است. شکسپیر
اگر زندگی انسان هیچگونه جنبه انسانی نداشته باشد، فردا روز دیگری نیست.
آنچه را که انسانیت به تو فرمان میدهد، انجام بده و از هیچ کس جز خودت متوقع آفرین مباش. سرریچارد برتن
اگر انسان خود را از آنچه هست نتواند به مقامی بالاتر برساند موجودی ضعیف و ناچیز است.
اگر انسان هر کاری را به اجبار انجام دهد، یعنی مثلاً خود را مجبور نماید که هر روز ده صفحه بنویسد آن علاقه اصلی و باطنی از بین خواهد رفت، من تصدیق می کنم که نوشتن کار سختی است، ولی حتماً باید با تفریح توام باشد. ویلیام فالکر

ادامه مطلب ...

۳۵۵- همچنان به دنبال مکان برای مهد کودک

همچنان به دنبال مکان برای مهد کودک؛ دیشب پیش نویس قرارداد مکان با نماینده مالک نوشته شد. این مکان در ابتدای باغستان است و  نیاز به تعمیراتی دارد، البته قرارداد نهائی نگشته و مقرر گردید تا با موافقت مالک در رابطه با کلیت موضوع و مدت قرارداد و قیمت اجاره، امروز صحبت شود.
در برزک مکان برای اجاره کردن به سختی پیدا می شود. هر چند خانه هایی خالی هست که فقط تابستانها مورد استفاده قرار می گیرد و در زمستان بدون استفاده است؛ در عین حال مالک چنین منازلی با توجه به این که از وضعیت خوبی بهره مندند تمایلی به اجاره دادن آن ندارند.

۳۵۴- تهرانی - شهرستانی - سید مرتضی افقه

تهرانی، شهرستانی:

مروری بر تهران-گرائی تصمیمات برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان کشور در دهه های اخیر

سید مرتضی افقه(عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز)
مقدمه:  طی یک قرن اخیر، موضوع مهاجرت و جابجائی نیروی انسانی و عواقب مترتب بر آن حجم وسیعی از ادبیات موجود در مطالعات اقتصادی-اجتماعی را بخود اختصاص داده است.  رشد سریع صنایع و گسترش شهرها، رشد جمعیت، پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و افزایش امکان حمل و نقل از عوامل اصلی تشدید مهاجرتها در سطح جهان و کشورهای در حال توسعه می باشند.  اکر چه مهاجرت و جابجائی نیروی انسانی در همه جهان وجود داشته ولی ماهیت و اثرات مترتب بر آن در کشورهای پیشرفته کنونی در مقایسه با کشورهای عقب مانده ویا در حال توسعه کاملا متفاوت است.  در کشورهای پیشرفته، مهاجرت امری طبیعی و ضروری در روند توسعه بوده و باعث تسریع رشد اقتصادی این کشورها گردید در حالیکه در کشورهای در حال توسعه، مهاجرتها معلول رشد نامتوازن ناشی از بکارکیری سیاست های نامناسب در این کشورها است و خود به مانعی برای رشد تبدیل شده است.
در این مقاله سعی شده است بدون بررسی دقیق و وسیع مهاجرت و عواقب آن، صرفا به بررسی سیاست هائی بپردازیم که

ادامه مطلب ...

۳۵۲- جلسه عمومی نشریه

دیروز عصر در جلسه نشریه بهشت پنهان که در مجموعه فرهنگی شرکت تعاونی عماد برگزار می شود، شرکت کردم.
جلسه نشریه دوشنبه ها با حضور کارگروههای تخصصی و پنج شنبه ها جلسه عمومی نشریه برگزار می گردد. طبق آیین نامه داخلی قبل از  جلسه پنج شنبه ها یک ساعت صرف آموزش هیئت تحریریه می گردد.
قبل از جلسه و کلاس کارگروهها سخت در تکاپو جهت جمع بندی مطالب بودند از جمله کارگروه سلامت و کارگروه شورا و کارگروه جغرافیا و کارگروه مدیریت هرکدام با توجه به فضای مناسبی که برای تحقیق و پژوهش ایجاد گردیده است، مشغول هم اندیشی بودند.
در این پست فرصت را مغتنم شمرده مصاحبه ای که جهت شماره دوم نشریه با شهردار محترم توسط اینجانب و مدیر مسئول محترم انجام شد و به طور کامل در نشریه چاپ نگردید برای دوستان عزیز ارائه نمایم.

بهشت پنهان: دست شما درد نکنه که به ما وقت دادید حتماً بهشت پنهان را ملاحظه کرده اید؟
شهردار: بله تو اولین فرصت وظیفه مان است که بخونیم یعنی باید بخونیم

ادامه مطلب ...

۳۵۱- همچنان پی گیری مکانی برای مهد کودک

امروز صبح به محض بیدار شدن زنگ تلفن به صدا در آمد و وقتی جواب دادم متوجه شدم یک بونکر سیمان برای واحد مصالح شرکت تعاونی عماد  بارگیری شده است و این در حالی است که انبار شرکت پر از سیمان بود. با هماهنگی بخشدار محترم بونکر برای یکی از روستاهای بخش فرستاده شد.
بعد ازظهر به مجموعه فرهنگی شرکت تعاونی عماد رفتم و ساعتی صرف مطالعه نشریات موجود شد و بعد از  آن جهت پی گیری محلی برای مهد کودک در محله کارگاه یا باغستان به رایزنی با چند نفر پرداختم.
حدود دو سه هفته است که به دنبال محلی برای این کار می باشم و تا کنون جای مناسبی پیدا نکرده ام. بعضی از منازل حیاط ندارد و بعضی هم که حیاط دارد از لحاظ ساختمانی مناسب نمی باشد. (با توجه به ضوابط که برای این کار تعریف شده؛ حیاط الزامی است) در حال حاضر منزلی پیشنهاد شده است که فعلاً مستاجر دارد و چند روزی است که مترصد فرصت، تا با مستاجر آن صحبت کرده و راضی به جابجایی بنماییم. در این ارتباط جناب آقای خوانساری کمک قابل توجهی می نماید.
یکی از واحدها به مشکلی برخورد کرده بود که به من مراجعه نمود؛ خیلی برایم جالب است، در صورتی که مشکلی ایجاد شود شرکت باید جوابگو باشد ولی عمل به تعهدات جزو وظایف واحد نمی باشد و مانند آب خوردن از آن می گذرند.

۳۵۰- مادرم نیست و خیلی چیزهای دیگر

امروز وقتی صدای هیئت که به طرف زیارت عازم بود شنیدم در حال و هوای ۲۵-۲۰ سال پیش قرار گرفتم. 

با مادرم به زیارت می رفتیم و منتظر آمدن نخل و هیئت ها می شدیم. 

وقتی نخل پیشاپیش هیئت به زیارت می رسید، آقای نخلی که روی نخل نشسته بود، متن هایی را می خواند و افراد زیادی که زیر نخل قرار داشتند با حرکاتی منظم و گاهی غیر منظم نخل را به جلو و عقب و گاه به چرخش در می آوردند و بعد روی زمین می گذاشتند. 

مادرم خوردنی هایی که با خودش آورده بود به نخل می مالید و دوباره داخل کیفش می گذاشت تا شب با آنها افطار کنیم. 

اما امروز مادرم نیست و خیلی چیزهای دیگر