تلاش های بسیاری در جهت پی گیری طرح نابر در حال انجام است. کندن جای نهال ها و آوردن کود و نهال و صحبت های داغ و داغ برای وضعیت آب طرح و کشیدن کانال سیمانی و خراب کردن کانال سیمانی به جهت کیفیت نداشتن آن قبل از اینکه حتی یک بار آب از آن عبور داده شود و هزاران اما و اگر دیگر
یکی از بچه های می گفت بزرگترین خیانت را تو به طرح کردی که از هیئت امنا طرح آمدی بیرون تا حالا طرح به جاهایی برسد که بیا و ببین
هر چند من خودم را عددی نمی دانم اما گفتن این نکته هم بد نیست که من از هیئت امنا بیرون نیومدم بلکه مرا به جهت اینکه تنها حرفم این بود که دوستان اصولی کار کنیم؛ اخراج کردند.
الان هم هدفم تخریب طرح نیست بلکه هنوز هم فرصت داریم تا درست تر حرکت کنیم به شرطی که به نقد ها توجه نماییم:
نقد زیر توسط یکی از دوستان که عملاْ در طرح می باشد ارائه گردیده امیدوارم که کوچکترین توجهی به آن بشود:
آهای نابر سلام نمی دونم چرا برای صحبت کردن تو رو انتخاب کردم آخه میدونی دوست داشتم در باره تو با یکی صحبت کنم ولی خیلی خجالت میکشم بهت بگم چه اتفاقی افتاد چه من چه دوستام تا اومدن حرفی بزنن یه جورایی پشیمونشون کردن گفتن وقت ما اونقدر بی ارزش نیست که بخواهیم حرف بزنیم ترجیح میدیم عمل کنیم تا .............. خلاصه گذشت ولی خب قصه نخور من تا پایان خدمتم اونقدر وقت خالی دارم که حداقل واسه دل تو هم که شده دربارت فکر کنم مطلب بنویسم البته تو تقصیری نداری تا حالا فکر کنم عادت کرده باشی اونقدر فاعل اومده رو خاکت قدم گذاشته که فقط تو سنگینیش رو احساس میکنی البته اینم بدون هیچکس با استیل و اصل تو مخالف نیست چه بسا نگاههایی که نورشون تویی و هر تغییری که در وجود تو اتفاق می افتد احساس غرور به اونا دست میده ولی باور کن فقط به خاطر اینکه خیلی از ما دوست داریم درباره آینده تو دقیق تر بدونیم و هیچکس نیست بیاد تو رو معرفی کنه شتابی وهم آلود به وجود آورده که دیدگاه ها را به تمسخر گرفته و امیدها را به ریکاوری می فرستد گیسوی راستت را نبافته باد می وزد و گیسوی چپت را به هم می ریزد البته امیدواریم و آرزو میکنیم که همه اینها توهمی بیش نباشد و ای کاش ما در اشتباه باشیم ای کاش تمامت همین باشد که میگویند ولی می ترسم یعنی میدونی هیچوقت این ادعا رو نمیکنم که مثلا خیلی میدونم و خدا اون روز رو نیاره که من بخوام بگم خیلی میدونم ولی شاید شنیده باشی میگن گالیله وقتی نظریه خودش رو درباره کره زمین داد وگفت کره زمین گرده هم دور خودش میگرده هم دور خورشید بهش خندیدن از تو جلسه هم انداختنش بیرون گفتن دیوونه ای از بیکاری این فکر به سرت زده خلاصه وقتی اومد بیرون محکم با پای راستش زد تو سر زمین
و گفت آهای زمین من که میدونم تو گردی ودور خودت می چرخی بگذار هر کی هر چی میخواد بگه , بگه
حالا نابر من که میدونم ارزش تو بیشتر از اینه که خیلی ها حاضر نیستند واسه معرفیت گرد هم بنشینن و تو رو از پشت درهای بسته آزادت کنن ولی امیدوارم خراب غرور نشی
رنگ رخساره نشان می دهد از سر درون
بهتر نیست به جای گفتن از سیب هندونه ورزش مدیریت منابع
از عطر دهانت بگویم
کاش میشد حرف را تحکیم کرد
خدمتم را مدتی تمدید کرد
لابلای کوچه های بی چراغ
بوسه ای بر هیکل باریک کرد
هیکل باریک در نابر خطاست
کو جوانی که بوسه بر دستش رواست
آقا مجید تموم شد ولی هنوز نگاهم به دستان هیکل های ضعیف است تاسبز بودن را احساس کنم
امیدوارم فعالیت های شما ثمر بخش و خوب باشد
دوستدار شما ترسو