سوشید

نام کوهی در برزک

سوشید

نام کوهی در برزک

۲۸۲- سگان رها و سنگ ها بسته

 

شاعری پیش امیر دزدان رفت و ثنایی بر او بگفت . فرمود تا جامه ازو برکنند و از ده بدر کنند. مسکین برهنه به سرما همی رفت.. سگان در قفای وی افتادند . خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند ، در زمین یخ گرفته بود ، عاجز شد ، گفت : این چه حرامزاده مردمانند، سگ را گشاده اند و سنگ را بسته . امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید ، گفت : ای حکیم ، از من چیزی بخواه . گفت : جامه خود را می خواهم اگر انعام فرمایی . رضینا من نوالک بالرحیل.

       امیدوار بود آدمی به خیر کسان                   مرا به خیر تو امید نیست ، شر مرسان

سالار دزدان را رحمت بروی آمد و جامه باز فرمود و قبا پوستینی برو مزید کرد و درمی چند.

منبع : شبنورد

۲۸۱- جزیره خضراء



متن روایت جزیره خضراء

علامه مجلسی در جلد 52 بحارالانوار می‌گوید: «بسم الله الرحمن الرحیم؛سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که نعمت معرفت به ما ارزانی داشت و توفیق پیروی از اشرف مخلوقات و برگزیده کاینات حضرت محمد بن عبدالله (ص) را به ما عنایت فرمود. و ما را به محبت و مودت امیرالمؤمنین (ع) و دیگر پیشوایان معصوم از اهل بیت پیامبر (ص) مفتخر و مخصوص گردانید. پس از حمد و ثنا، در خزانه امیرمومنان، پیشوای پرهیزکاران، سرور اوصیا و حجت پروردگار جهانیان حضرت علی بن ابی طالب (ع) رساله‌ای یافتم به خط شیخ فاضل عالم عامل « فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی» که متن آن چنین است:

«پس از حمد پروردگار و درود بر پیامبر و اهل بیت آن حضرت، این بنده محتاج به عفو پروردگار « فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی» چنین گوید که از شیخ شمس الدین بن نجیح حلی و شیخ جلال الدین عبدالله بن حرام حلی در نیمه شعبان سال 699هـ هجری حکایت عجیبی که زین الدین علی بن فاضل مازندرانی در جزیره خضراء آن را مشاهده نموده بود ، شنیدم. با شنیدن داستان شوق عجیبی در من ایجاد شد که به خدمت شیخ زین الدین بروم و داستان را از خودش بشنوم و واسطه‌ای در بین نباشد.پس از جستجو از مکان او، مطلع شدم که او اوایل شوال همان سال (699 هـ) به حله مسافرت کرده است. من نیز راهی حله شدم و او را در منزل فخر الدین ملاقات نمودم. از او خواستم آنچه را برای شیخ شمس الدین و شیخ جلال الدین حلی نقل کرده برای من هم تعریف کند. شیخ زین‌الدین، حکایت خود را از آغاز تا انجام در منزل سید فخر الدین و در حضور او و گروهی از علمای حله که برای زیارت شیخ آمده بودند، برای من نقل کرد.متن حکایت به طور خلاصه چنین است:

«من در دمشق خدمت شیخ « عبدالرحیم حنفی» و شیخ « زین الدین علی اندلسی» به تحصیل علوم اشتغال داشتم. شیخ زین ‌الدین اندلسی مردی خوش اخلاق و نسبت به شیعه و علمای امامیه خوش بین بود و به آنان احترام می‌گذاشت. ویژگیهای اخلاقی او باعث شد که از دیگر اساتید بریدم و همه درسهایم را در خدمت ایشان تحصیل کردم. مدتها از حضورش استفاده کردم تا این که  برای او مسافرتی به مصر پیش آمد. به دلیل محبت فراوانی که در میان ما بود مفارقت او بر من و مفارقت من بر او سخت گران آمد. بنابراین تصمیم گرفت مرا نیز با خود به مصر ببرد. مسافرت خوشی داشتیم تا به قاهره رسیدیم. مدت 9 ماه در آنجا به بهترین وجه زندگی کردیم. در یکی از روزها استادم نامه‌ای از پدرش دریافت کرد که نوشته بود شدیداً بیمارم و آرزو دارم پیش از مرگ تو را ملاقات کنم. استاد از نامه پدر گریه کرد و تصمیم گرفت که به اندلس سفر کند و من در این سفر با او همراه شدم. هنگامی که به اولین قریه جزیره رسیدیم من شدیداً بیمار شدم به طوری که قادر به حرکت نبودم. استاد از وضع من بسیار ناراحت شد. مرا به خطیب قریه سپرد تا از من پرستاری کند و خودش به سوی شهر حرکت نمود.

بیماری من سه روز طول کشید و سپس حالم روبه بهبودی نهاد. از منزل خارج شدم و در کوچه‌های قریه گردش کردم. در آنجا قافله‌هایی را دیدم که از کوههای اطراف آمده بودند و اجناسی را با خود آورده بودند. از احوال آنها جویا شدم. گفتند اینها از سرزمین بربر که نزدیک جزیره شیعیان است می‌ایند. وقتی نام جزایر شیعیان را شنیدم مشتاق شدم که آنجا را ببینم. گفتند از اینجا تا آن جزایر بیست‌وپنج روز راه است.

من به راه افتادم تا این که  به جزیره رافضیان (شیعیان) رسیدم. این جزیره دارای چهار قلعه و برجهای بلند و محکمی بود. از دروازه بزرگ شهر که دروازه بربر نام داشت وارد شدم. به مسجد رفتم صدای موذن را شنیدم که به شیوه شیعیان اذان ‌گفت و بعد از آن برای تعجیل فرج امام زمان (عج) دعا کرد. از خوشحالی گریه‌ام گرفت . مردم به مسجد آمدند و بر طبق تعالیم اهل بیت (ع) وضو گرفتند. مرد خوشرویی از میان آنها وارد محراب شد و مردم نماز را به او اقتدا کردند.

بعد از فراغ از نماز احوال من را جویا شدند. گفتم: از عراق هستم و به یکتایی خدا و رسالت پیامبر(ص) گواهی می‌دهم. وقتی فهمیدند که من هم مانند آنها شیعه هستم با عنایت خاصی به من توجه کردند و محلی را در یکی از گوشه‌های مسجد به من اختصاص دادند. در مدت اقامت من در آن شهر، امام مسجد همواره با من بود. یک روز از امام مسجد پرسیدم: در این شهر زراعتی نمی‌بینم، پس آذوقه شما از کجا می آید؟

گفت: از جزیره خضراء در آبهای سفید. گفتم: سالی چند بار آذوقه برای شما می‌اید؟ گفت: دو بار. بار اول آمده و بار دوم آن ، چهار ماه دیگر خواهد بود.

من از طولانی بودن مدت، اندوهگین شدم، مدت چهل روز آنجا اقامت کردم . عصر روز چهلم احساس کردم که دلم گرفته به کنار دریا رفتم. به طرف مغرب که گفته بودند آذوقه‌ها از آن سمت می‌اید نگریستم. از دور چیزی در حال حرکت دیدم. به مردم آنجا گفتم من چیزی می بینم، گفتند: اینها کشتیهایی هستند که هر سال از شهرهای فرزندان امام زمان(عج) به سوی ما می‌ایند.  طولی نکشید که هفت کشتی یکی بعد از دیگری وارد شد، از کشتی بزرگی مرد خوش سیمایی پیاده شد. به مسجد آمده , طبق فقه شیعه وضو گرفت و نماز ظهر و عصر را خواند؛ چون از نماز فارغ شد روبه من کرد و اسم خودم و پدرم را ذکر کرد. از این حادثه‌تعجب‌کردم.گفتم: شاید در سفر از شام تا مصر و اندلس با اسم من آشنا شده‌ای؟

گفت: نه، بلکه نام تو و پدرت و خصوصیاتت از پیش به من رسیده است! او یک هفته آنجا اقامت کرد و آذوقه را به صاحبانشان رسانید. آنگاه عازم حرکت شد. من نیز که بسیار مشتاق رفتن به آنجا شده بودم از او خواستم تا مرا با خود ببرد و او پذیرفت. با هم حرکت کردیم . بعد از این که  مدت شانزده روز در دریا حرکت کردیم، در وسط دریا آبهای سفیدی نظر مرا جلب کرد. آن شیخ که نامش محمد بود به من گفت: چه موضوعی نظرت را جلب نموده است؟

گفتم: آبهای این نقطه رنگ دیگری دارد؟

گفت: اینجا بحر ابیض «دریای سفید» است و این هم جزیره خضراء می‌باشد. این آبها همانند دیوار, اطراف جزیره را احاطه نموده است و حکمت خدا بر این قرار گرفته که کشتی‌های دشمنان ما در صورتی که بخواهند به این نقطه نزدیک شوند ، به برکت صاحب‌الزمان (عج) غرق ‌گردند. بعد از این که  آبهای سفید را پیمودیم به جزیره خضراء رسیدیم. از کشتی پیاده و وارد شهر شدیم. این شهر میان هفت قلعه استوار قرار گرفته بود و آبشارها و چشمه سارها در خود داشت و بسیار شهر زیبایی بود.

مدتی را در منزل شیخ محمد استراحت کرده , به مسجد رفتیم. در مسجد جمعیت انبوهی حضور داشت. در میان آنها مردی نشسته بود ، بسیار با وقار، متین و با هیبت. مردم او را شیخ شمس‌الدین محمد عالم می‌خواندند و نزدش علوم قرآنی و فقه و اصول دین می‌آموختند. زمانی که به محضر سید شرفیاب شدم به من خوشامد گفت و احوالم را پرسید و در یکی از حجرات مسجد جایی برایم تهیه نمود. من در آنجا استراحت می‌کردم و غذا را با سید شمس الدین و یارانش  صرف می‌کردم.

هجده روز بدین گونه گذشت. در نخستین نماز جمعه که در محضر جناب سید برگزار شد دیدم که سید جمعه را به عنوان دو رکعت واجب ادا کرد. من از ایشان پیروی نموده نماز را با ایشان ادا کردم. چون از نماز فارغ شد به ایشان گفتم: مگر زمان حضور امام (عج) است که نماز را واجب می‌خوانید. پاسخ داد: خیر، ولی من نایب خاص آن حضرت هستم. از او پرسیدم: ایا امام زمان را دیده‌ای؟ فرمود: نه، ولی پدرم می‌گفت که صدای آن حضرت را شنیده ولی آن حضرت را ندیده است. اما جدم هم شخص آن حضرت را دیده و هم صدایش را شنیده است.

بعد از آن سید شمس‌الدین دست مرا گرفت و به خارج از شهر برد و به سوی بستانها رفتیم. در بستان در حال قدم زدن بودیم که مرد خوش سیمایی با دو قطعه جامه از پشم سفید از نزدیکی ما گذشت. از سید پرسیدم: این مرد کیست؟ فرمود: این کوه بلند را می‌بینی؟ گفتم: آری. فرمود: در وسط این کوه، مکانی زیبا و چشمه آبی گوارا، زیر درختان وجود دارد و در آنجا قبه‌ای است که از آجر ساخته شده است. این مرد با رفیق دیگرش، خادم آن قبه و بارگاه است. من هر صبح جمعه به آنجا می‌روم و امام زمان (ع) را زیارت می‌کنم، در آنجا دو رکعت نماز می‌خوانم و ورقه‌ای می‌یابم که هر چه نیاز داشته باشم،در آن نوشته شده است و هر حادثه‌ای که پیش اید و هر محکمه‌ای که در بین مومنان انجام دهم حکمش را در آن می‌یابم و به آن عمل می‌کنم. تو نیز شایسته است آنجا بروی و امام (ع) را زیارت کنی.

من به سوی آن کوه حرکت نمودم. قبه را همانطور یافتم که برایم توصیف کرده بود. همان دو خادم را آنجا دیدم. خواستار ملاقات با امام زمان شدم. گفتند: غیر ممکن است و ما مأذون نیستیم. گفتم: پس برایم دعا کنید. پس از کوه پائین آمدم و به منزل شمس‌الدین رفتم. در خانه نبود. بنابراین به خانه شیخ محمد که در کشتی با من بود رفتم و جریان کوه را برایش تعریف کردم و گفتم که آن دو خادم به من اجازه ملاقات ندادند. شیخ محمد به من گفت: هیچ کس حق ندارد به آن مکان برود جز شیخ شمس‌الدین. او از فرزندان امام (عج) است و بین او و امام زمان (ع) 5 واسطه است.

بعد از آن از او اجازه خواستم که برخی مسائل مشکل دینی را از او سوال کنم و قرآن را در محضرش بخوانم. گفت اگر چنین ضرورتی هست از قرآن شروع کن. من شروع کردم به خواندن و در بین قرائت ، اختلاف قراء را هم ذکر می‌کردم. سید به من گفت: ما اینها را نمی‌شناسیم . قرآن ما مطابق قرآن علی بن ابی طالب است. گفتم: چرا بعضی ایات قرآن ربطی به ما قبل و ما بعدشان ندارد؟ گفت‌: آری، چنین است و جریان جمع آوری قرآن به وسیله ابو بکر و نپذیرفتن قرآن علی بن ابیطالب را تعریف نمود.

او گفت: وقتی علی(ع) قرآن را بر ابوبکر و عمر عرضه کرد آنها گفتند ما به قرآن تو نیازی نداریم. آنگاه ابوبکر در میان مسلمانان اعلام کرد که هر کس ایه‌ یا سوره‌ای از قرآن در اختیار دارد نزد من بیاورد. سپس ابوبکر ,ابوعبیده جراح، عثمان، سعد بن ابی وقاص، معاویه بن ابی سفیان، عبدالرحمن‌بن عوف، طلحه بن عبیدلله، ابو سعید خدری، حسان بن ثابت و جماعتی دیگر از مسلمانان گرد هم آمدند و این قرآن را جمع‌آوری کردند و در هنگام جمع آوری, ایاتی را که خطاهایشان را در غصب خلافت آشکار می‌کرد از قرآن حذف کردند. از این رو ایات قرآن را غیر مرتبط می‌بینی.

از جناب شمس‌الدین مسائل بسیاری پرسیدم. گفتم: سید من! علمای شیعه حدیثی را از امام نقل می‌کنند که خمس را به شیعیان خود از اولاد علی (ع) مباح ساخته است. فرمود: بلی چنین است. آنگاه مسائل و سخنان دیگری را از سید نقل می‌کند و می‌گوید : سید به من گفت: تو نیز تا کنون دو مرتبه امام زمان را دیده‌ای ولی او را نشناخته‌ای.

از او خواهش کردم اجازه دهد تا زمان ظهور، نزد آنان بمانم. اما سید شمس‌الدین گفت: به ما دستور رسیده که شما به وطن خود بازگردید. بسیار اندوهگین شدم . گفتم: ایا اجازه می‌دهید همه آنچه را دیده‌ام، باز گو کنم؟ فرمود: آری اما فقط برای مؤمنان جز فلان و فلان را! آنگاه مطلبی را که نباید برای دیگران نقل کنم، برایم مشخص کرد.

به او گفتم سرور من؛ می‌شود به جمال عالم آرای حضرت ولی عصر (ع) نگاه کرد؟ گفت نه؛ ولی بدان که هر بنده مؤمنی او را می‌بیند ولی نمی‌شناسد. گفتم: من از بندگان مخلص آقا هستم ولی آن حضرت را ندیده‌ام! فرمود: شما دو بار ایشان را دیده‌ای و سپس آن دو زمان را برایم برشمرد.

بعد از این ماجرا ، سید به من دستور داد که در مراجعت درنگ نکنم و در بلاد مغرب توقف نکنم سپس پنج درهم به من عنایت فرمود که من همچنان آنها را برای برکت نزد خود محفوظ داشته‌ام.  یحیی بن طیبی می‌گوید: شیخ زین‌الدین علی بن فاضل گفت: در جزیره خضراء فقط نام پنج نفر از علمای شیعه مطرح بود: سید مرتضی, شیخ طوسی, محمد بن یعقوب کلینی, ابن بابویه, ابوالقاسم جعفربن اسماعیل حلی.این آخرین مطلبی است که از علی بن فاضل شنیدم.



--------------------------------------------------------------------------------


آیا جزیره خضرا در مثلث برمودا قرار دارد؟

داستان جزیره خضراء حکایت از آن می کند که: زین الدین علی بن فاضل مازندارنی،درسال690 هجری به اقیانوس اطلس سفر کرده،و از سرزمین بربر سه روز با کشتی در دل اقیانوس رفته،تابه جزایر روافض (جزایر شیعیان)رسیده است در آنجا مطلع شده که جزیره ای به نام خضراء وجود دارد که اولاد حضرت ولیعصر(عج) در آنجا زندگی می کنند.مدت چهل روز در آنجا اقامت نموده سرانجام بعد از چهل روز هفت کشتی مواد غذائی از جزیره خضراء به این جزیره آمده است . نا خدای کشتی او را با نام و نام پدر صدا زده و گفته مشخصات تو را به من گفته اند و اجازه دادند که تو را به جزیره خضراء ببرم. بعد از شانزده روز دریا نوردی سرانجام به «آبهای سفید» رسیدند .علی بن فاضل نقل می کند که وقتی به این آب سفید رسیدیم پرسیدم چرا این آب سفید هست ؛ ناخدا گفت:

«کشتی دشمنان ما هنگامی گه وارد این آبهای سفید بشوند، هرچه محکم باشند،از برکت مولای ما حضرت صاحب الزمان(عج) غرق شوند» واین دقیقا همان مطلبی هست که در گزارش خلبانان و ملوانان از «مثلث برمودا» به دست ما رسیده است .

این همان تعریفی است که من از جزیره محبوبم "جزیره خضراء" شنیدم. می خواهم رابطه ای میان جزیره خضراء،موجودات فضایی و امام زمان (عج) با استدلال های علمی در حد وسع و توان عقل خود بدست بیارم. رابطه ای که می تواند بسیاری از معماهای دنیای واقعی ، تخیلات و برداشت های ذهنی جوانان هم سن و سال خودم را بدور از پیشداوری حل کند.

آبهای سفید: کریستف کلمب اولین کسی هست که متوجه درخشش ناشناخته دریا در این ناحیه شد. او بر عرشه کشتی سانتاریما،در 11 اکتبر 1492میلادی،دو ساعت بعد از غروب آفتاب متوجه آبهای سفید و درخشان «باهاما» در لبه غربی دریای «سارگاسو» شد.

درخشندگی آبهای سفید ، در سطحی است که از سطح آب و فضا قابل مشاهد است. فضانوردان آپولو 12 درخشش آبهای سفید مثلث برمودا را به عنوان آخرین نور قابل رویت از زمین مشاهده کردند. جالب توجه و شایان دقت هست هر کجا از مثلث سخن گفته شد از آب ها سفید هم سخن گفته شده.چارلز برلیتز می گوید: جالب است در این باره گفته شود ، که وضعیت آبهای مرموز که «کریستف کلمب»و فضانوردان اخیر ، متّفقاً به آن اشاره کرده اند به عملکرد نیروی یاد شده، ارتباط دارد.در آخرین پرواز 19 تایلور از آبهای سفید سخن به میان آمده،او می گوید:« ما کاملا گم شده ایم . ما وارد آبهای سفید شده ایم»دیگر پیامی از او شنیده نشد.

یکبار دیگر سخنان علی بن فاضل را به یاد می آوریم که از ناخدای کشتی نقل می کند:«این آبهای سفید چون دیوار جزیره خضراء را احاطه کرده،کشتی های دشمنان ما هر چه قدر هم محکم باشند وقتی وارد این آبها بشوند غرق می شوند ، به برکت مولای ما حضرت صاحب الزمان».

نور سبز: حالا کمی در مورد نور سبز مثلث برمودا و جزیر خضراء سخن می گویم.پس برخورد با حوادثی که در آنها از «نور سبز» گفته شد، یک مرتبه این سئوال در ذهنمان پدید می آید :راستی چرا به جزیره خضرا، خضرا می گویند؟آیا برای این هست که سرسبز و خرم هست؟همه جزیره های روی زمین سرسبز و خرم هست پس باید دلیل دیگری داشته باشد. شاید جزیره خضرا درخشش سبزی دارد و به همین جهت خضراء نامیده می شود.

جالب توجه و شایان دقت هست که گروهی هواپیماهای اکتشافی در اقیانوس اطلس بر فراز مثلث برمودا به پرواز درآمدند و به مصیبت دیگر هواپیماها مبتلا شدند.در آخرین پیامی که تونستن به زمین مخابره کنند چنین هست:
-دیگر هواپیما در اختیار ما نیست !
-همه دستگاهها از کار افتاده است !
-ما روی آب های سفید هستیم !
-جزیره ای می بینم که در وسط آب های سفید است ولی نور سبز رنگی آنرا احاطه کرده است که نمی توانیم از آن فیلمبردای کنیم!!!سپس ارتباط برای همیشه قطع شد و دیگر خبری از آن ها نشد.جالبتر اینکه عین همین پیام از دیگر هواپیماهای دیگر نیز دریافت شد.!

اینجاست که سرنخ دیگری به دست می آید و این احتمال قوت می گیرد که شاید «جزیره خضرا»در اقیانوس اطلس و در مثلث برمودا باشد و همه این حوادث مربوط به همان نیروی غیبی الهی باشد و پژوهشگران حق داشته باشند که چیزی از حوادث مثلث را نتوانند توجیه کنند.

تذکر لازم:یاد آوری این نکته ضروری هست که هرگز ادعا نمی کنم جزیره خضراء همان مثلث برمودا است.بلکه به عنوان یک احتمال مطرح کرده تا شاید پژوهشگران به نتیجه قطعی برسند و آنرا به طور قطع اثبات یا نفی کنند. الله اعلم و رسوله

http://shalamshoorba.blogfa.com/post-181.aspx

۲۸۰- همه چیز درباره جن

ماهیت جن

جن دارای حرکات بسیار سریع می‌باشد و به همین دلیل قبلاً می‌توانست در آسمان نفوذ و استراق سمع کند ولی با ظهور حضرت مسیح(علیه‌السلام) جلوی ورود و نفوذ آنها به آسمانها به صورت نسبی گرفته شد و با ظهور پیامبر گرانقدر اسلام حضرت خاتم الانبیاء(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) کاملاً از ورود آنها به آسمانها جلوگیری گردید. خلقت انسان بعد از خلقت جن روی زمین بوده است و جن‌ها هفت هزار سال پیش از انسان در کره زمین زندگی می‌کردند.

همانطور که انسان ها از نسل آدم و حوا بوده، جن ها از نسل مارج و مارجه می‌باشند. طول عمر جن از انسان بسیار زیادتر است ( حدود دو هزار سال عمر میکنند ) ولی جن نیز دارای مرگ، تولد و عمر محدود و مشخص می‌باشد، همچنین دارای حشر، نشر، معاد، حساب و کتاب اخروی است. از لحاظ مرفولوژی و ظاهری، قیافه واقعی جن با انسان تفاوت دارد(این موجودات می‌توانند با قیافه و ظاهر کاذب نمایان شوند). جن یک امتیاز از لحاظ ظاهری نسبت به انسان دارد و آن اینکه می‌تواند به هر شکلی که می‌خواهد اعم از انسان و حیوان دربیاید، ولی به شکل پیامبران، ائمه معصومین و شیعیان واقعی ظاهر نمی‌شود.

طول قد جن بسته به سن او، بین سی تا هشتاد سانتیمتر است. جن دارای دو جنس مذکر و مؤنث است و تولید مثل می‌کند. نطفه جن بر خلاف انسان از جنس و ماهیت شبیه هوا می‌باشد. انسان و جن می‌توانند با همدیگر ازدواج نموده، حتی تولید مثل نمایند. دستگاه گوارش جن با انسان تفاوت دارد. بطور معمول جن انسان را می‌بیند ولی برای انسان قابل رؤیت نمی‌باشد.


جن مانند انسان دارای علم، ادراک، قدرت تشخیص، مسئولیت و تکلیف است. پیغمبر گرامی اسلام بر جن‌ها نیز مبعوث شدند و در بین جن‌ها نیز دین و مذهب و فرقه وجود دارد. جن به دو گروه مسلمان و غیرمسلمان تقسیم شده و مسلمانان آنها نیز در یک گروه اهل تشیع  قرار می‌گیرند. رهبر جن‌های شیعه«سعفر ابن زعفر» می‌باشد و لوحی مزیّن به جملة مبارک«یا ابا عبد الله الحسین»برگردن دارد. پدر زعفر در صدر اسلام توسط حضرت علی(علیه‌السلام) کشته شد و خود نیز به دست آن حضرت مسلمان گردید. زعفر و لشکریانش در واقعه کربلا به یاری حضرت امام حسین(علیه‌السلام) شتافتند ولی آن امام بزرگوار اجازه نفرمودند.

در منابع مختلف از جمله قرآن کریم، تفاسیر، احادیث و کتب علمی از جن یاد شده است. دانشمندان غربی از جن به عنوان ارواح صدادار یاد می‌کنند. پیامبر گرامی اسلام که درود خدا بر او باد می‌فرمایند:«خداوند جن را در پنج صنف آفرید: باد، مار، عقرب، حشرات و انسان.»برخی از انسانها جن را می‌پرستند، علّامه طباطبائی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌فرمایند:«مشرکان سه دسته می‌شوند، اول آنهاییکه جن می‌پرستند، دوم آنهاییکه ملائکه می‌پرستند و سوم آنهاییکه مقدّسینی از بشر را پرستش می‌کنند.» ابلیس از طوایف جن است و در قرآن صراحتاً به این مطلب اشاره شده است.به (روایتی) ابلیس دوازده هزار سال عبادت کرد و همین امر باعث شد از زمین به آسمان برود و در رده ملائک قرار بگیرد و به درجه‌ای رسید که مرتبة استادی برخی از ملائک را داشت. برخی از جن‌ها علاقمند به داشتن ارتباط با انسان می‌باشند، بعضی انسانها نیز به ایجاد رابطه با جن‌تمایل دارند، ایجاد این ارتباط امکان پذیر است ولی به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود و نهی شده است، برخی از علما نیز آن را مجاز نمی‌دانند.

تسخیر جن کاری خطرناک میباشد .  اگر انسانی با جن ارتباط گرفت، دیگر نمی‌تواند آنرا قطع کند و یا حداقل قطع این ارتباط دارای عواقب خطرناکی است. قابل ذکر است که جن در مقابل ارتباط با انسان و خدماتی که ارائه می‌کند، چیزهایی از انسان می‌گیرد که جبران آن بسیار سخت بوده، یا غیرقابل جبران است. در صورتیکه جن از طرف انسان احساس خطر کند و یا آسیب ببیند، اقدام به تلافی خواهد کرد و به شخص مورد نظر یا بستگان نزدیک، از جمله همسر و فرزندان او آسیب می‌زند و یا آزار و اذیّت می‌رساند، پس بهتر است جن را بهانه‌ای برای تفکّر و تدبّر در عظمت خالق آن قرار دهیم. براستی که اگر انسان تمام عمر خویش را نیز صرف اندیشیدن در بزرگی و عظمت حق تعالی نماید، بسیار اندک خواهد بود.



--------------------------------------------------------------------------------



جن در قرآن و احادیث


در میان انسانها بر سر خلقت نظام عالم دو دیدگاه کلی وجود دارد، عده ای که همه چیز را ناشی از خلقت ذات الهی می دانند و گروهی دیگر که سرمنشا خلقت نظام عالم را در طبیعت جستجو می کنند. اگرچه میان آنان اختلاف نظرها بسیار عمیق و اساسی است، ولی هیچ یک از این دو گروه نتوانسته اند وجود موجودات ماوراؤالطبیعه را انکار کنند. آنهایی که خداباورند و به روح و معاد معتقدند (غیر از مسلمانان) از آنها به عنوان ارواح خبیثه و یا ارواح شریر و یا شیطان یاد می کنند، برخی هم آنها را موجودات فضایی قلمداد می کنند، مادیون هم که اعتقادی به ذات الهی و قدرت پروردگار ندارند، این موجودات را همان انسانهای اولیه ای می دانند که در سیر تکامل بین انسان و میمون حیران مانده و به شکل و شمایل غریب درآمده اند و یا حتی برخی از آنان معتقدند که اینان انسانهای وحشی و بدوی در اعماق جنگل هستند و گاهی خود را نمایان ساخته و موجب اذیت و آزار انسانهای متمدن می شوند. و اما مسلمانان : بنا به نص صریح قرآن، موجودات عالم به سه گروه تقسیم می شوند: ۱ـ جمادات ۲ـ نباتات ۳ـ حیوانات؛ که یا دارای عقلند مانند انسان، فرشتگان و جنیان و یا فاقد عقل و شعورند مانند حیوانات و باز بنا به آیات نورانی قرآن کریم، باید بدانیم که بدون هیچ شک و تردیدی موجودی با نام «جن» در جهان آفرینش وجود دارد که از نظر تکلیف و شایستگی مورد خطاب پروردگار قرارگرفته و مشابه انسان می باشد، چرا که، ۱ـ سی و چهار بار نام جن در قرآن کریم آورده شده است. ۲ـ هفتاد و دومین سوره قرآن با نام این موجود مزین گردیده است. ۳ـ احادیث و روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع)، امامان و بزرگان علوم دینی در این خصوص، موجود بوده و در دسترس قرار دارد. ۴ـ به وسیله بسیاری از انسانها رویت شده اند. به آیاتی از قرآن کریم که وجود جن را مبرهن می داند اشاره می کنیم:
سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمده و به صف می رفتند. (سروه نمل، آیه ۱۷)
برای خدا شریکانی از جن قرار دادند و حال آن که جن را خدا آفریده است. (سوره انعام، آیه ۱۷)
بگو اگر جن و انس گرد آیند تا همانند این قرآن را بیاورند، نمی توانند، هر چند که یکدیگر را یاری دهند. (سوره اسرا، آیه ۸۸)
سخن پروردگارت بر تو مقرر شد که جهنم را ازجن و انس انباشته می کنیم. (سوره هود، آیه ۱۱۹)
ای گروه جنیان و آدمیان، اگر می توانید که از قطر آسمان و زمین بگذرید، بیرون روید ولی بیرون نتوانیدرفت مگر با قدرتی. (سوره الرحمن، آیه ۳۳)

مرحوم شیخ مفید در کتاب «ارشاد» آورده است: «در آثاری از ابن عباس نقل شده: زمانی که پیامبر اسلام (ص) به قصد جنگ با قبیله بنی مصطلق از مدینه خارج شد، هنگام شب به دره وحشتناک و صعب العبوری رسید. اواخر شب جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد که طایفه ای از جن در وسط دره جمع شده و قصد مکر و شر و آزار و اذیت شما و اصحابتان را دارند». (ارشاد ص ۳۹۹)

از حضرت امام صادق (ع) روایت شده : روزی حضرت رسول (ص) نشسته بود، مردی به خدمتشان رسید که بلندی قامتش مثل درخت خرما بود. سلام کرد، حضرت جواب داد و سپس فرمود: «خودش و کلامش شبیه جن است». سپس به او فرمود: کیستی؟ عرض کرد: من هام، پسر هیم، فرزند لاتیس، پسر ابلیس هستم (بحارالانوار ص ۸۳)

بانو حکیمه دختر امام کاظم (ع) گوید: «برادرم امام رضا (ع) را دیدم که جلو در اتاقی با کسی صحبت می کرد در حالی که تنها بود، عرض کردم: با چه کسی سخن می گویید؟ فرمودند: فردی از جن آمده تا مسائلی بپرسد و از چیزهایی شکایت کند» (اصول کافی ص ۳۹۵) علامه طباطبایی (ره) می فرمودند: «روزی آقای بحرینی که یکی از افراد معروف ومشهور در احضار جن و از متبحرین در علم ابجد و حساب مربعات بود در مجلس ما حضور یافت،چادری آوردند، دو طرفش را به دست من داد و دوطرف دیگر را به دستهای خود گرفت. این چادر به فاصله دو وجب از زمین فاصله داشت. در این حال جنیان را حاضر کرد، صدای غلغله و همهمه شدیدی از زیر چادر برخاست. چادر به شدت تکان می خورد چنان که نزدیک بود از دست ما خارج شود. من محکم نگه داشته بودم، آدمکهایی به قامت دو وجب در زیرچادر بودند و بسیار ازدحام کرده و تکان می خوردند و رفت و آمد داشتند، من با کمال فراست متوجه بودم این صحنه، چشم بندی و صحنه سازی نبوده و صد درصد وقوع امر خارجی بوده است» (رجایی، تهرانی جن و شیطان ص ۴۷)

اینها شمه ای بود از آیات قرآن کریم و احادیث و روایات که هر گونه شک و شبهه ای را در وجود واقعیت جن به یقین تبدیل می سازد.

جن چگونه موجودی است؟


به واقع جن چگونه موجودی است و آیا می توان توسط علوم پیشرفته امروزی آن را اثبات کرد؟جن در لغت به معنای مستور و پوشیده است،همان طور که بچه در رحم و پنهان از چشم ما را «جنین» گویند و جنت اشاره به باغی است که درختان آن مانع از به چشم آمدن زمینش می گردد. و شاید علت شک و تردید در وجود جن نیز همان مستور و پنهان بودنش از انظار و حس بشری است، که علت آن در ذات خلقتش نهفته است. قرآن کریم خلقت جن را چنین بیان می دارد:
و جان (که در بعضی از متون اسلامی آمده است، جان پدر جن است همان طور که آدم، پدر انسان) را پیشتر، از آتش زهرآگین آفریدیم. (سوره حجر، آیه ۲۷)
خدا انسان را از گل خشک شده ای چون خاک سفال آفرید و جنیان را از شعله ای بی دود. (سوره الرحمان، آیه ۱۴ و ۱۵)
مرا از آتش خلق کردی و او (انسان) را از گل آفریدی.

از این آیات در می یابیم که جن، آتش است و انسان از جنس خاک، و این چنین دریافت می شود که جنیان قبل از انسان خلق شده اند، و از آن جایی که هر دو از ماده آفریده شده اند پس مادی هستند، ولی دو تفاوت اساسی آنها را از سایر موجودات متمایز می سازد:
۱ـ می توانند خود را به هر شکل و قیافه ای درآورند (آکام المرجان) (به استثنای پیامبران و ائمه معصوم و بنا به برخی روایات حتی احدی از شیعیان).

۲ـ از چشم موجودات دیگر پنهانند. ملاصدرا پنهان و آشکار شدن جن را با هوا قیاس می کند و این طور عنوان می دارد: «بدن های لطیف آنها در الطاف و نرمی متوسط بوده و از این رو آماده جدایی و یا گردآمدن هستند، چون گرد هم آیند قوام آنها بهتر گشته و مشاهده می گردند و چون جدا گردند قوامشان نازک و جسمشان لطیف می شود و از دیده پنهان می مانند، مانند هوا که وقتی ذراتش گرد هم می آیند غلیظ می شود و به صورت ابر درمی آید و وقتی ذرات از هم جدا می شوند لطیف شده و دیده نمی شوند.» (ملاصدرا، مفاتیح الغیب)

همین ذات وجودی جنیان به آنها این امکان را می دهد که خود را به هر شکلی و با هر حجمی درآورند، چه به اندازه سرسوزن و چه در اندازه اتاقی بزرگ. آنها به واسطه همین ویژگی، بعد زمان برایشان معنا ندارد، و مسافتی را که بشر مدتها باید آن را طی کند، در لحظه ای می پیمایند و اعمالی را که از توان انسان خارج است آنها به راحتی قادر به انجامش هستند. عمده ترین علت شک و تردید در وجود آنان هم همین پنهان بودن از چشم انسانهاست، که البته از نظر علمی هم توجیه پذیر است. چرا که در جهان هستی چیزهای زیادی وجود دارد که به چشم ما قابل رویت نیستند ولی قدرتشان از نظر جسمی از انسان به مراتب بیشتر است، مثل الکترونها، امواج الکتریسیته، نورهای ماورای بنفش، اشعه ایکس، باکتریها و ویروسها، آمیب ها، جانداران تک سلولی و از همه مهمتر ذات اقدس الهی که دیده نمی شود ولی کدام عقل سلیمی می تواند آن را انکار کند؟ بنابراین صرف این که با حواس خود قادر نیستم آنان را درک کنیم، دلیل بر نبودن آنها نیست.





مکان جنیان
  

   از آنجایی که نوع خلقت جنیان با انسانها و حیوانات متفاوت است، واضح است که مکان زندگی آنها نیز متناسب با نوع خلقت آنها باشد، ولی آن مکانها کجاست. در بین عوام شایع است که زیرزمینها، جاهای تاریک و مرطوب مانند حمامها، چاهها و عمق جنگلها جایگاه جنیان است. اما بررسی ها حاکی از آن است که قطعا آنها در جایی زندگی می‌کنند که از انسانها به دور باشند. در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که: «در وادی شقره (بیابانی که رنگ خاکش سرخ مایل به زرد است) نماز نخوان، زیرا در آن جا منازل جن است.» (وسائل الشیعه، ص ۴۵۲) قابل ذکر است یکی از معروفترین مساجد مکه با نام «مسجد الجن» در غرب شهر مکه محل نزول جنیان در مکه است و مستحب است حاجیان در آن مسجد رفته و دو رکعت نماز به جا آورند.

                      


تولید مثل جنیان
   آنچه مسلم است این است که بنابر ذات وجودی جنیان آنها نیز مانند انسان دارای غریزه جنسی بوده و توالد و تناسل دارند و لازمه ادامه و بقای نسلشان آمیزش جنس مونث و مذکر است، اما این سوال که آیا آنها هم مانند انسانها و یا سایر جانداران با عمل لقاح
   و تشکیل نطفه تولد می‌یابند، چیزی نیست که از کلام خداوند بتوان استنباط کرد ولی ابن عربی در فتوحات گفته است: «تناسل بشر به القای آب نطفه در رحم است و تناسل جن به القای هوا در رحم اثنی (جنس ماده) می‌باشد». (جن و شیطان ص ۵۷)
   روایتی است از بخشی از وصیت حضرت رسول (ص) به امیرالمومنین (ع) که فرمود: «ای علی، در شب اول، وسط و آخر ماه آمیزش مکن و... همانا جنیان در این سه شب به پیش زنان خویش (برای مقاربت) می‌روند». (وسائل الشیعه، ص ۹۱) و در آیه ای برای وصف حوریان بهشتی آمده است: «حوریان بهشتی را قبل از شوهرانشان، نه آدمی و نه جن دست زده است». (سوره الرحمن، آیه ۵۶ و ۷۴)


خواب جنیان
   «الله خدایی است که هیچ خدایی جز او نیست. زنده و پاینده است. نه خواب سبک او را در برمی گیرد و نه خواب سنگین». (سوره بقره، آیه ۲۵۵) و از حضرت صادق (ع) روایت است که می‌فرمایند: «به غیر از خداوند متعال همه خواب دارند، حتی فرشتگان». (میزان الحکمه، ص ۲۵) و حدیثی است از رسول خدا(ص) که می‌فرمایند: «خواب به چهار گونه است، پیامبران به پشت می‌خوابند، مومنین به دست راست، کافرین و منافقین به دست چپ و شیاطین به رو می‌خوابند». (شیخ حر عاملی، ص ۱۰۶۷) آنچه از این مطالب می‌توان دریافت این است که به غیر از ذات اقدس الهی همه موجودات دارای خواب هستند.

مرگ جنیان


 جنیان نیز مانند هر جانداری همان طور که دارای حیات هستند مرگ هم شامل حالشان می‌شود. چنان که در قرآن کریم آمده: «و بر آنها (خطا کاران) نیز همانند پیشینیانشان از جن و انس عذاب مقرر شد». (سوره فصلت، آیه ۲۵) «به میان امتهایی که پیش از شما بوده اند، از جن و انس در آتش داخل شوید». (سوره اعراف، آیه ۳۸) از این آیات چنین برمی آید که نه تنها آنها هم مانند
   انسان مرگ دارند، بلکه مانند انسان از عقوبت خدا بر حذر نیستند

تکالیف جنیان در مقابل ذات پروردگار


   همان طور که در مباحث قبل گفتیم، انسان فرشته و جن سه موجودی هستند که بنابر مصلحت خداوندخلق شده اند و هدف از آفرینش آنها نیز عبادت پروردگار است. چنان که در قرآن کریم آمده است: «جن و انس را جز برای پرستش خود نیافریده ام». (سوره ذاریات، آیه ۵۶) ناصر خسرو نیز این طور می‌سراید: داخل اندر دعوت او جن و انس تا قیامت امتش هر نوع و جنس جن نیز مانند انسان مختار است و حق انتخاب دارد و مانند ما در اجرای قوانین دینی مکلف است، چگونگی عبادت و اجرای احکام در میان آنها، مشخص نیست ولی آنچه مسلم است، این است که پیامبرانی که برای هدایت مخلوق برگزیده شده اند، جنیان را نیز هدایتگرند. چنان که علامه طباطبایی (ره) فرمودند: «اتفاقا در این باره از خود جنیان هم سوال شده که آیا پیغمبر شما از جنس خود شماست؟ در پاسخ گفته اند: «پیامبران ما انسانند و اینک ما به رسالت حضرت ختمی مرتب ایمان آورده ایم و او را آخرین پیامبر می‌دانیم». (جن و شیطان)

از بسیاری از آیات، روایات و احادیث نیز این طوراستنباط می‌شود که بعضی از جنیان کافر و بعضی مسلمانند و حتی قبل از ظهور اسلام برخی از آنها  یهودی بوده اند که بعد از اسلام به پیشگاه حضرت محمد(ص) آمده و مسلمان شده اند، و برای آنها عقوبتی همانند عقوبت انسانها در نظر گرفته می‌شود. در قرآن آمده است: «بعضی از ما مسلمانند و بعضی از حق دور و آنان که اسلام آورده اند در جست  و جوی راه راست بوده اند، اما آنان که از حق دورند هیزم جهنم خواهند بود و اگر بر طریق راست پایداری کنند، از آبی فراوان سیرابشان کنیم». (سوره جن، آیه ۱۴، ۱۵ و ۱۶) از آیه این چنین برمی آید که جنها همانند انسان به گونه های مختلفند، بعضی کافر و بعضی فاسق و ظالم البته برخی نیز نیکوکار و صالح بوده و دارای عقاید مختلف و ادیان مختلف هستند.

در سوره احقاف آمده است که: «حضرت رسول (ص) پس از آن که از مکه به طایف رفت تا مردم را به سوی اسلام دعوت کند، کسی به دعوت او پاسخ مثبت نداد، در بازگشت به محلی رسید که آن را «وادی جن» می‌گفتند، شب را در آنجا ماند و به تلاوت آیات الهی مشغول شد، در آن هنگام گروهی از جنیان صدای صوت آن حضرت را شنیدند، پس از آن که رسول اکرم (ص) از تلاوت فراغت یافت، جنیان به سوی قوم برگشتند و این طور مشاهدات خود را بازگو کردند: «ای قوم، کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده و تصدیق کننده مطالب آن است و به حق و راستی هدایت می‌کند». (سوره احقاف، آیه ۲۹ و ۳۰) و روایت است که حتی برخی از جنیان از گروه شیعیان می‌باشند از آن جمله روایتی است که از ابوحمزه ثمالی نقل شده: «روزی جهت شرفیابی به  حضور امام باقر (ع) اجازه خواستم، گفتند که عده ای خدمت آن حضرت هستند، لذا اندکی صبر کردم تا آنها خارج شوند. پس کسانی خارج شدند که آنها را نمی شناختم و غریب به نظرم آمدند. چون اجازه شرفیابی گرفتم، داخل شدم و به حضرت عرض کردم، فدایت شوم، الان زمان حکومت بنی امیه است و شمشیرهای آنها خونریز می‌باشد. امام فرمود: ای اباحمزه! اینان گروهی از شیعیان، از طایفه «جن» بودند و آمده بودند تا از مسائل دینی خود سئوال کنند». (جن و شیطان، ص ۶۵)


ارواح شریر کدامند و چه تفاوتی با جن دارند؟


   مطالعات بر روی آثار بشر بدوی از قبیل نقاشی ها و کنده کاریهای غارها نشان می‌دهد که انسان از ابتدای آفرینش وجود موجوداتی غیر از خود را در محیط پیرامونش حس کرده است. موجوداتی که ترس، وحشت و حتی نوعی پرستش و کرنش را در آنها ایجاد می‌کرده است. پس از اختراع زبان و خط، هر قوم و قبیله ای نامی برآنان گذاردند و برای ارتباط یا دفع آنان آدابی را برای خود قائل شدند و این آداب نسل به نسل تداوم یافت چنان که امروز هنوز در افریقا رسومی با همان روش سنتی برای ارتباط با این موجودات و یا دفع آنان صورت می‌گیرد. به عنوان مثال در آیین مسیحیت، جن گیری یک سابقه دیرینه دارد که اغلب کشیش ها اقدام به آن می‌کنند و در واقع معتقدند که شیطان در قالب جسم فردی رسوخ می‌کند. البته تقریبا به غیر از مسلمانان همگی این موجودات را ارواح شریر می‌نامند و برای دفع شر آنان اعتقادات مخصوص به خود دارند. مثلا برخی از اروپاییان امروزی بر مبنای یک تفکرسنتی وقتی در خیابان راه می‌روند دستهای خود را تکان می‌دهند تا از ارواح شریر دور بمانند و یا در روز معینی از سال مراسمی برپا می‌کنند که در آن عده ای بسیار از مردم لباسی شبیه به لباس اتاق عمل می‌پوشند، بوقی در دست می‌گیرند و در آن می‌دمند. اما بنا بر اعتقادات مسلمانان تنها موجودات ماوراؤالطبیعه فرشته ها و جن ها هستند و روح انسان وقتی کاملا از بدن انسان خارج شود، نه تنها قدرتی ندارد بلکه انسان هم نمی تواند هیچ گونه تسلطی برآن داشته باشد، مگر به خواست خداوند.


   در کتاب «ارتباط با ارواح» این طور آمده: «تسلط ارواح عقب مانده بر انسانها را در اصطلاح عامیانه «جن زدگی» می‌گویند که در واقع به همان مفهوم افسون و تسخیر است. ما استفاده از این اصطلاحات را به دو علت صلاح نمی دانیم؛ اول این که، جن واژه ای است مخصوص موجودات هوشمند که برطبق روایتی عامیانه معمولا برای ایجاد شر خلق گشته اند، و همواره محکوم به بدی کردن می‌باشند حال آنکه هیچ موجودی به خاطر بدی کردن آفریده نمی شود، مشیت پروردگار چنان است که راه تکامل و
   تعالی همواره به روی تمام موجودات هوشمند باز باشد. دوم این که اصطلاح «جن زدگی» غالبا بدین معنی به کار می‌رود که جسم شخص جن زده را یک جن دیگر و یا روح متصرف شود. یعنی در واقع دو نوع سکونت در قالب یک بدن و این فقط یک نوع استثناست نه یک تصرف یا دشمنی و آزار، بدین جهت واژه جن زدگی به مفهوم عامیانه آن برای ما قابل قبول نیست»..


   آنچه از این متون و بسیاری از متون دیگر برمی آید این است که واژه «جن» در فرهنگ های دیگر نیز وجود دارد ولی عموما آن را شیطان و یا ارواح شریر می‌نامند. در حالی که ما مسلمانان معتقدیم که در میان جنیان، جن صالح و نیکوکار نیز وجود دارد.


   اسماعیل حسین زاده سرابی در کتاب «سیمای جن»این طور می‌نویسد: «سالها پیش در مشهد مسئله احضار روح غوغایی عجیب به راه انداخته بود تا این که دو نفر از علمای معتبر مشهد خواستار شرکت در آن مجلس شدند و پس از حضور، از نزدیک جریان حرکت میز را مشاهده کردند. در جلسه دیگر یکی از آن دو درخواست کرد که میز (مقصود میز مخصوص احضار روح است که روی آن همه حرفها نوشته شده و جنها توسط اشاره ای میز راتکان می‌دهند تا روی حرف مورد نظر بایستد) را بگردانند، این عالم چون دارای علوم و معنویت خاصی بود و راه مکالمه صحیح با موجودات نامرئی را بلد بود، گرداننده میز را به اسمایی که حضرت سلیمان (ع) می‌دانست و با آن اسما جنیان را مسخر کرده بود، قسم داده و پرسیده بود: شما روح انسان هستید یا موجودی دیگر؟ و شروع به خواندن حروف الفبا کرده در نهایت این جمله ها حاصل شد: من جن هستم». زمردیان نیز در کتاب «شیطان کیست» می‌گوید: «مدتهاست (ارتباط گیرندگان با روح) با وسیله های گوناگون با جن تماس می‌گیرند... البته جن خود را به آنها با نام روح یکی از افراد معرفی می‌کند و آنها بر این باورند که با روح آدمی تماس گرفته اند، در حالی که اغلب تماس آنها با جن و شیطان است.»


   آیا جن علم غیب دارد


   قابلیت های موجود در جن که ناشی از نوع خلقتش می‌باشد (مانند پنهان بودن از چشم، طی مسافت کردن و غیره) این تصور را در ذهن انسانها ایجاد می‌کند که این موجودات از عالم غیب آگاهند. البته بسیاری از ارتباط برقرارکنندگان آگاهانه به قصد سوؤ استفاده و فریب مردم و یا ناآگاهانه به این باورها دامن زده اند، ولی حقیقت آن است که تنها خداوند است که آگاه به غیب می‌باشد و لاغیر، چنان چه می‌فرماید: «خداوند دانای غیب است و غیب خود را بر هیچ کس آشکار نمی سازد، مگر بر آن پیامبری که از اوخشنود باشد». و البته بسیار دیده شده در جریان همین احضار روح که ما آن را احضار جن می‌دانیم، جنیان توانسته اند پاسخ های درست و مناسبی را ارائه دهندکه آن را نباید ناشی از علم غیب آنان دانست، زیرا جنها از آنجایی که به راحتی می‌توانند طی طریق کنند، می‌توانند از همنوعان خود که در جریان ماجرا قرار دارند پاسخ را جویان شده و به شخص رابط اطلاع دهند و یا از امکانات دیگری استفاده کنند که ما از آن بی خبریم. به هر حال علم غیب چه برای انسان و چه برای جن منتفی است مگر برای عده ای خاص که از طرف خداوند این توانایی برایشان ممکن می‌شود.



--------------------------------------------------------------------------------


سوال و جواب درباره جن

۱:فضیلت سوره جن:در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است؟هرکس بسیار سوره جن را بخواند هرگز در دنیا چشم زخم جن و جادو و سحر و مکر آنها به او نمی رسد.

در آخرت با حضرت محمد(ص) و اهل بیت او محشور باشد و به عدد هر جن و شیطانی بنده آزاد کرده و هر جا این سوره خوانده شود اجنه از آنجا فرار کنند و اگر صاحب غمی آن را بخواند اندوه او بر طرف گردد.

۲:آیا ابلیس از سفیهان جن است؟ آیه چهارم سوره جن از زبان مومنان جن می گوید((ما اکنون اعتراف می کنیم که سفیهان ما سخن ناروا و دور از حق درباره خدا می گفتند)).سفیه در اینجا اشاره به ابلیس است که بعد از مخالفت فرمان خدا نسبتهای ناروائی به ساحت مقدس او داد حتی به دستور پرودگار دائر بر سجده بر آدم رسما اعتراض کرد،و آن را دور از حکمت شمرد و خود را برتر از آدم پنداشت و از آنجا که ابلیس از جن بوده،مومنان جن به این وسیله از او ابراز تنفر می کنند.

۳:آیا طائفه جن،مومن و کافر دارند؟ در تصور بسیاری از مردم واژه جن با نوعی شیطنت و فساد و گمراهی و انحراف همراه است اما قرآن می گوید آنها نیز گروههای مختلفی دارند در نخستین آیه از زبان آنها می گوید:((در میان ما افراد صالح و غیرصالحی وجود دارد و ما گروههای مختلفی و متفاوتی هستیم.))مومنان جن در ادامه کلام خود می افزایند:((ما هنگامی که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوریم.))

((و انا لما سمعنا الهدی امنا به))

۴:قرآن چه ویژگیهایی را برای جن ذکر می کند؟جن موجودی است ناپیدا که مشخصات زیادی در قرآن برای او ذکر شده است:

موجودی است که از شعله های آتش آقریده شده است.
دارای علم و ادراک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است.
دارای تکلیف و مسئولیت است.
گروهی از آنها مومن صالح و گروهی کافرند.
آنها دارای حشر و نشر و معادند.
در میان آنها افرادی یافت می شوند که از قدرت زیادی برخوردارند.
آنها قدرت بر انجام بعضی کارهای مورد نیاز انسان را دارند.
خلقت آنها در روی زمین قبل از خلقت انسانها بوده است.
۵:دلیل برتری انسان بر جن چیست؟برخلاف آنچه در افواه مردم عوام مشهور است و آنها را از ما بهتران می دانند انسان برتر از آنهاست به دلیل اینکه:

تمام پیامبران الهی از انسانها برگزیده شدند،و آنها به پیامبر اسلام که از نوع بشر بود ایمان آوردند،و از او تبعیت کردند و اصولا واجب شدن سجده در برابر انسان بر شیطان که از بزرگان طایفه جن بود دلیل بر فضیلت نوع انسان بر جن می باشد.

نظر ملاصدرا درباره جن

صدر المتالهین شیرازی معروف به ملا صدرا می نویسد:((جن را وجودی در این جهان حس و وجودی در جهان غیب و تمثیل((عالم مثال))است،اما وجودشان در این جهان هیچ جسمی که آن را نوعی از لطافت و اعتدال باشد نیست،جز آن که روحی در خور آن و نفسی که از مبدا فعال بر آن اضافه شده است می باشد آنان بدنمای لطیفی دارند که در لطافت و نرمی متوسط بوده و پذیرای جدائی و گرد آمدن است،چون جدا گشت،قوامش نازک و حجمش لطیف گشته و از دیگرن پنهان می گردد.

خداوند جن را در پنج صنف آفریده است

پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله)می فرماید:((خداوند جن را در پنج صنف آفریده است:صنفی مانند باد در هوا و صنفی به صورت مارها،و صنفی به صورت عقربها و صنفی حشرات و زمینی اند و صنفی از آنها مانند انسانند که بر آنها حساب و عقاب است.))

((و ان من شیء الا یسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبیحهم)) و هیچ نیست مگر اینکه تسبیح گوی به حمد خداست،ولکن شما تسبیح آنها را نمی بینید.

۶:آیا شیطان همان ابلیس است؟

شیطان برخلاف آنچه بعضی پنداشته اند اسم خاص برای ابلیس نیست بلکه مفهومی عام دارد و شامل هر موجود متمرد و طغیانگر و خرابکاری می شود خواه از جن باشد یا از انسانها و غیر آنها.

۷:چه موقع آفرینش جن اتفاق افتاده؟

در کتاب اثبات الوصیه آمده است که جنیان ۷۰۰۰ هزار سال پیش از آدمیان آفریده شده اند.

۸:مسجد الجن کجاست و در آنجا چه اتفاقی افتاده است؟

محل دیدار رسول اکرم(صل الله علیه و آله)با برخی از فرستادگان جنیان که در مکه معظمه در نزدیکی پل حجون قرار دارد.

۹:دلیل وجود جن چیست؟

ما وجود جن را به عنوان یکی از اصول مسلم قرآنی می پذیریم.اگر چه عده ای منکر وجود آنها هستند و این موجودات نامریی را توهم ضعیف و غیر قابل قبول می پندارند حتی عده ای می گویند در هنگام تبدیل میمون به انسان عده ای در بین میمون و انسان مانده اند که همان جنها هستند و حتی بعضی ها هم گفته اند جنها همان انسانهای جنگلی هستند که بعضی مواقع به شهر می آیند و مردم را می ترسانند!!!.

اما قرآن جن و شیطان را به عنوان یک واقعیت مطرح کرده و ما نیز باید آنها را به عنوان یکی از واقعیات قرآن بپذیریم.همچنین وجود جن را می شود از دو راه اثبات کرد.یکی نظر علمی زیرا در جهان هستی با این گستره،چیزهای بسیاری وجود دارد که برای ما قابل رویت نیستد مثل الکترونها،امواج الکتریسیته نورهای ماوراء بنفش و مانند آنها،اما علم و دانش توانسته است وجود آنها را اثبات نماید.پس صرفه اینکه با حواس خود قادر نیستیم آنان را درک و حس کنیم دلیل نبودن آنها نیست.

دلیل دوم:از نظر تجربی هم بسیارند کسانی که جنیان را دیده اند و حتی با آنها سخن گفته اند.

۱۰:آفریدگان عاقل خدا؟

آفریدگان عاقل سه دسته اند:۱ـ آدمی که از خاک درست شده است.۲ـ فرشته از نور.۳ـ جن از آتش.

۱۱:آیا جنها هم مانند انسانها زن و مرد دارند؟

گروه جن دارای مذکر و مونث هستند مانند انسانها تولید مثل می کنند و دارای فرزند می باشند.

۱۲:جنیان نیز مانند انسانها دارای اختیار می باشند؟

چون بعثت پیامبران و اولیای الهی بر همه جن و انس می باشد پس جنیان نیز مانند انسانها دارای اختیار می باشند و با میل خود،همراه با استدلال عقلی می توانند دین انبیاء الهی را قبول،یا رد کنند عده ای که به پیامبران الهی ایمان آورند و اعمال نیک انجام دهند مانند انسانها پاداش می گیرند.و آنان که از فرامین سرپیچی نمایند به عذاب سخت الهی دچار خواهند شد چرا که خداوند می فرماید((و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون))((ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای آنکه (خدا را)پرستش نمایند.

۱۳:پناهنده شدن مردم به جن:علامه طباطبایی(ره)در تفسیر المیزان درباره پناهنده شدن مردم به جن چنین می فرماید:مراد از پناه بردن انس به جن بطوریکه گفته اند این است که در عرب رسم بوده وقتی در مسافرت در شب،به بیابانی برمیخوردند از شر جانوران و سفهیان جنی به عزیز آن بیابان که سرپرست جنیان است پناه می بردند و می گفتند:من پناه می برم به عزیز این وادی،از شر سفهاء قومش.

۱۴:جن و خرافات:مردم نا آگاه خرافات زیادی درباره این موجود ساخته اند به همین جهت وقتی کلمه جن گفته می شود مثلا در زمانهای قدیم در اتاق زنی که تازه وضع حمل کرده بود آهن یا آهنربایی قرار می دادند.یا با کودکان خود قطعه ای از شیء فلزی که اغلب سنجاق قفلی بود همراه می کردند و معتقد بودند این اشیا فلزی آنها را از اذیت و آزار جن حفظ می کند.اما امروزه با بالا رفتن فرهنگ مردم،خرافات نیز به حداقل رسیده است.

۱۵:وادی الجن چه جایی است؟

سرزمینی است بین مکه و طائف که گروهی از جنیان به محضر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و ایمان آوردند.

۱۶:آیا جن سنی وجود دارد؟

خیر،علامه طباطبائی فرموده است که:استاد ما مرحوم آقا سید علی قاضی حکایت کرد که کسی از جنی پرسیده است طایفه جن مانند انس دارای مذاهب گوناگون اند جز اینکه سنی ندارند برای اینکه در میان ما کسانی هستند که در واقعه غدیر خم حضور داشتند و شاهد ماجرا بوده اند.و صد البته این است که رئیس کل جنیان یعنی سعفر بن زعفر بر روی سینه اش گردن بندی دارد که بر رویش نوشته شده(یا ابا عبدالله الحسین)یا (السلام علیک یا ابا عبدالله). داستانی در باره جن و سعفر جنی را می توانید در اینجا بخوانید.

۱۷:آیا زندگی در هوا و زمین برای جن ممکن است؟

ابن خرم در کتاب الفصل می نویسد:طایفه جن امتی هستند دارای عقل،فکر و قدرت تمیز که به ایشان از طرف خدا وعده و وعید نازل شده و آنها نیز پذیرفته اند.

آمیزش می کنند اولادی از آنها بوجود می آید و مرگ نیز آنها را در بر می گیرد و چون جسمشان زود فنا می شود احتیاج به قبرستان ندارند و تمامی مسلمانان نیز بر این امر توافق و اجماع دارند جنیان دارای اجسام لطیف،شفاف و هوائی هستند یعنی زندگی در هوا و زمین برای آنها امکان دارد زیرا عنصر آنها از آتش است.همچنانکه عنصر انسانها از خاک است.

۱۸:آیا جنیان غذا هم می خورند و اگر می خورند چه نوع غذایی می خورند؟

طبق روایات جنیان غذا هم می خورند و غذای آنان بازمانده غذای انسان و مغز استخوان غذای جن را تشکیل می دهد چنان که ((ابن بابویه)) نیز نقل شده که:گروهی از طایفه جن به خدمت پیامبر اکرم (ص)شرفیاب شدند و عرض کردند:یا رسول الله چیزی برای خوردن به ما عطا کن.حضرت استخوان و بازمانده غذا به آنها عطا کرد.

۱۹:فلسفه خلقت جن چیست؟

((و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون))

ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای آنکه (خدا را)پرستش نمایند پس همانطور که از این آیه بر می آید فلسفه خلقت جن برای عبادت و پرستش خداوند می باشد.

۲۰:آیا عده ای از جنیان در خدمت حضرت سلیمان (ع) بودند؟

یکی ار نعمتهای خداوند متعال به حضرت سلیمان این بود که علاوه بر بسیاری از آدمیان،جن و شیطان و حتی پرندگان و وحوش در اختیار و تسخیر او قرار داشتند و زبان همه آنها را می فهمید و به راحتی با آنان صحبت می نمود و قرآن کریم نیز به این مساله اشاره دارد.

۲۱:جن و شیطان میکروب نیستند!؟

در پاره ای از روایات می خوانیم که امیر المومنین(ع) فرمود:از قسمت شکسته ظرف و دستگیره آن آب نخورید زیرا که شیطان روی دستگیره و قسمت شکسته ظرف می نشیند.این روایت و روایاتی دیگر سبب شده که عده ای جن و شیطان را نوعی میکروب بنامند اما این نظریهکاملا غلط و نادرست می باشد.و تصریح قرآن به جن به عنوان موجودی مختار و دارای که در ثواب و عقاب و داخل شدن در بهشت و جهنم با انسان مساوی هستندبه خوبی نشان می دهد که جن و شیطان هیچ ارتباط منطقی و عقلی با میکروب ندارند.در مورد حدیث بالا می توان گفت که چون در زمان آن حضرت هنوز علوم پیشرفتی نکرده بود و مردم با معنی و مفهوم میکروب آشنا نبودند حضرت برای اینکه متوجه وجود امراض در قسمت های شکسته و دستگیره ظرف شوند از لفظ شیطان استفاده کرده اند.

۲۲:آیا جن و شیطان می خوابند؟

تنها ذات اقدس احدیت است که نمی خوابد و همه مخلوقات از خواب ناگریزند حتی فرشتگان.پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز می فرمایند:خواب بر چهار گونه است:

پیامبران به پشت می خوابند.
مومنین به دست راست می خوابند.
کافران و منافقین به طرف دست چپ می خوابند.
و شیاطین به رو می خوابند.
این حدیث اشاره به چگونگی خواب شیاطین،که از جن می باشند دارد و انسان را از این گونه خوابیدن برحذر می دارد.

۲۳:آیا طایفه جن بهشت و جهنم دارند؟

در تفسیر فخر رازی در پاسخ به این سوال که شیطان و بدان از جن از آتش خلق شدند پس چگونه هیزم آتش بر آنها اثر می کند بر آمده است:درست است که از آتش خلق شدند ولی تغییر کیفیت داده و گوشت و خون می شوند و ابن عربی هم در این باره می گوید:عذاب شیاطین جنی و اکثرا به زمهریز یعنی سرمای شدید است و نیز روایت است که از امام(علیه السلام)پرسیدند:آیا مومنین از جن به بهشت داخل می شوند؟فرمود:نه ولی برای خداوند باغهایی بین بهشت و جهنم است که ایشان و فساق شیعه در آنجا خواهند بود.

۲۴:جن زدگی چیست؟

جن زدگی یعنی بیماری روانی و جنون که در اثر مس شیطان اتفاق می افتد.علامه طباطبائی در تفسیر المیزان درباره این امر تصریح دارند که:هرچند همه دیوانگان بر اثر مس شیطان دیوانده نشده اند؛اما بعضی از جنون ها در اثر مس شیطان رخ می دهد.

۲۵:تسخیر جن توسط حضرت سلیمان(ع):در قرآن کریم راجع به تسخیر جن و شیطان،تنها درباره حضرت سلیمان آمده است که از نعمت هایی که خداوندبه آن حضرت عطا کرد علاوه بر بسیاری از بنی آدم،جن نیز در اختیار ایشان بودند،چنانکه در قرآن نیز می خوانیم:

((و من الجن من یعمل بین یدیه باذنه))

((برخی از جن پیش روی او به اجازه پروردگارش کار می کنند))               (سوره سبا آیه ۱۲)

۲۶:جن گیری چیست؟

برخی از انسانها ممکن است که مورد هجوم شیطان و یک جن شریر قرار گیرند و به اصطلاح مجنون و جن زده بشوند در چنین شرایطی از قدیم یک سری آداب و رسوم به عنوان جن گیری انجام می شود و مبتلایان،با انجام آداب و شیوه هایی که شخص جن گیر از اجداد و نیاکان خود به ارث برده درمان می شوند و شیطان و جن شریر از کالبد آنها خارج می شود.

البته امروزه سیر تکاملی علم،نظر دانشمندان را مخصوصا در قاره آمریکا و اروپا بوجود موجودات نامرئی و عالم ماوراءالطبیه منتقل نموده است و لذا شبهه اینکه ((آیا در روی زمین چنین موجودی وجود دارد یا خیر؟))را از مرحله محال بودن به مرحله امکان تنزل داده:حتی کتابهائی راجع به ((احضار ارواح))تالیف و تا اندازه ای هم پیشرفت نموده اند.البته ناگفته نماند که آنها از((جن))به ((ارواح شریر)) تعبیر می نمایند اما آنچه را به وسیله میزگرد و غیره بعنوان ارواح بشر و ارواح شریراحضار می نمایند،چیزی جز همان جن نیست زیرا آنها هیچگونه تسلطی بر روح انسان ندارند تا بتوانند احضارش کنند.

۲۷:آیا شباهتی بین انسان و جن وجود دارد؟

در بلوچستان جن ها را شبیه انسان ولی با کالبدی کوتاهتر و پوشیده از موهای زرد ظریف می دانند که شیار چشمان آن ها عمودی و پاهای آنان مثل چهار پایان سم دارد. این موجودات بسیار شبیه انسانها هستند که در همه جا وجود دارند ولی در دل شبها فعالیت آنها بیشتر شده و طبق شنیده ها مجالس عروسی یا بزم خود را در حمام ها،سرداب ها،مخروبه ها،گورستان ها،زیرزمین ها،آب انبارها و غیره برپا می کنند.و شبها در خانه هایی به بازی و گشت مشغول هستند و چه بسا بارها از روی رختخواب انسانهای به خواب رفته هم عبور می کنند ریختن نجاسات یا آب داغ به زمین و یا لگد مال کردن بچه جن ها ممکن است والدین آنها را مجبور به انتقام جویی کند.



--------------------------------------------------------------------------------




((  آمدن زعفر جنی به قصد یاری امام حسین علیه السلام ))
هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم ، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود . در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری  می اید. زعفرجنی گفت :(( کیست که در وقت شادی ، گریه می کند؟!)) دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند وزعفر از آنان سبب گریه را پرسید .آنان گفتند : (( ای امیر ! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی ، در  حین رفتن به آن شهر  ، عبور ما به رودفرات افتاد که عربها به ان نواحی نینوا می گویند .  ما دیدیم که درآنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده ودر حال جنگ هستند .
وقتی که نزدیک آنان شدیم ، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام ، پسر همان اقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده ، یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ وراست خود نگاه می کرد ومی فرمود : ((آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟!)) و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار ، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند . وقتی که این واقعه ناگوار  را مشاهده کردیم فی الفور خود را به بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا (ص) را به شهادت  می رسانند .)) به محض اینکه زعفر جنی این سخنان را شنید ، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد وهمگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند .
خود زعفر گفته است : (( وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم ، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ رالشکریان دشمن فراگرفته است ، بعلاوه صفهای فرشتگان زیادی را دیدیم . ملک منصور با چندین هزار فرشته ی دیگر یک طرف، ملک نصر با چندین هزار فرشته از  طرف دیگر ، جبرئیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در ان طرف و در یک طرف دیگر میکائیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در ان طرف ، ودر یک طرف دیگر  اسرافیل ، ملک ریاح ( فرشته بادها ) ، فرشته ی دریاها ، فرشته ی کوهها ، فرشته ی دوزخ و فرشته ی عذاب و... هر یک با لشکریان خود منتظر گرفتن اجازه از حضرت بودند . بعلاوه ارواح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر ( علیهم السلام ) از ادم تا خاتم همه صف کشیده ، مات و متحیر مانده بودند . تمام موجودات و حقیقت کل اشیا در کربلا بودند و همگی گریان . چه کربلا و چه غوغائی .خاتم پیامبران ( ص ) آغوش  خود را گشوده و به امام حسین علیه السلام می فرمود:(( پسرم ! عجله کن ! عجله کن ! به راستی که مشتاق تو هستیم .))
حسین بن علی علیه السلام یکه و تنها در میان میدان  با زخمها و جراحات فراوان ، پیشانی شکسته، با سری مجروح، با سینه ای سوزان و با دیده ای گریان ایستاده بود  و در هر نفسی که میکشید  ، از حلقه های زره خون می چکید اما اصلا" توجهی به هیچ گروهی از ان فرشتگان نمی کرد به من هم کسی اجازه نمی دادتا خدمت ان حضرت برسم  .



همانطور که از دور نظاره میکردم ودر کار ان حضرت حیران بودم ،ناگهان دیدم که اقا امام حسین  علیه السلام سر غربت از نیزه ی بی کسی بلند کرد و با گوشه چشم به من نگاه کرد و اشاره ای فرمود که : ای زعفر ! بیا .در این هنگام   همه فرشتگان به سوی من نگاه کردند و مرا اجازه دادند تا نزد حضرت بروم . من خود را خدمت حضرت رساندم و عرض کردم : من با نود هزار جن به یاری شما امده ام . اگر بخواهی تمام دشمنانت را قبل از اینکه از جای خود حرکت کنی نابود میسازیم . حضرت فرمود : ای زعفر  ! خدا و رسولش از تو راضی باشند . خدمت تو مورد قبول درگاه حق باشد .اما لازم نیست که زحمت  بکشید ،شما برگردید .عرض کردم : قربانت شوم چرا اجازه نمی فرمائید ؟!  حضرت فرمود :  خداوند چنین نخواسته است و باید به لقای حضرت دوست برسم  . اگر من در جای خود بمانم  خداوند بوسیله چه کسی این مردم  نگونبخت را مورد  امتحان قرار دهد ؟ و چگونه از کردار زشت خود آگاه خواهند شد ...



جنیان گفتند : ای حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا ! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و مخالفت با تو حرام نبود ، سخنت را قبول نمی کردیم  و تمام دشمنانت را پیش از دستیابی به تو از میان می بردیم . حسین بن علی علیه السلام فرمود : به خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم  ولی باید حجت بر مردم تمام شود  تا (( آنکس که گمراه می شود با دلیل گمراه شود و انکس که هدایت می شود  با دلیل هدایت شود .))



من (زعفر ) به امر آن حضرت مایوسانه برگشتم  .وقتی که ما جنیان به محل خود رسیدیم ، بساط شادی را جمع کرده و اسباب عزا را فراهم کردیم . مادرم به من گفت : پسرم چه میکنی ؟! کجا رفته بودی که اینچنین ناراحت بر گشتی ؟!



گفتم :مادر ! پسر ان بزرگواری که ما را مسلمان کرد ، اینک در کربلا در چنان حالی است که من رفتم تا یاریش کنم اما ان حضرت اجازه نفرمود و چون امر امام واجب بود ، باز گشتم  .مادرم  وقتی که سخنان را شنید ، گفت : ای فرزند ! تو را عاق می کنم . من فردای قیامت در جواب مادرش حضرت فاطمه (س )  چه بگویم ؟! زعفر گفت : مادر ! من خیلی ارزو داشتم تا جانم را فدای انحضرت کنم ولی ایشان اجازه نفرمود . مادرم گفت : ((بیا برویم ، من همراهت می آیم . مادرم جلو و من با لشکریانم از پشت سرش ، دوباره به سوی کربلا حرکت کردیم  . )) و هنگامی که به انجا رسیدم ، از لشکریان کفار صدای تکبیر شنیدم  و چون نگاه کردیم ، دیدیم  که سر مبارک و درخشان اقا امام حسین علیه السلام  بالای نیزه است و دود و آتش از خیمه های حرم بلند است . مادرم  خدمت حضرت امام سجاد علیه السلام رسید اجازه خواست تا با دشمنان آنان بجنگد  ولی ان حضرت اجازه نداد و فرمود : (( در این سفر همراه ما باشید و در شبها  اطفال ما را مواظبت کنید تا از بالای شتران بر زمین نخورند .))



در نتیجه جنیان اطاعت کردند و تا سرزمین شام با اسیران بودند تا حضرت سجاد علیه السلام  آنان را مرخص فرمود .



زعفر آمد با   سپاه  بی شمار                      در حضور آن ولی کردگار

ؼ/td>

۲۷۹- بالاترین امتیاز برای مارماهی

 

نقدی بر عدم توجه به تفاوتهای فردی در دانش آموزان:

روزی، روزگاری یکی بود و یکی نبود. حیوانات مدرسه ای داشتند و درسهای آنها شامل دویدن، بالا رفتن، غواصی و شنا می شد و همه حیوانات باید این درسها را می گذراندند.

مرغابی در درس شنا حتی از معلم خودش بهتر بود و در درس پرواز هم نمره قبولی گرفت اما او در دویدن موفق نبود و برای جبران باید بعد از کلاس شنا در مدرسه می ماند و دویدن را تمرین می کرد او آنقدر تمرین کرد تا توانست نمره متوسط را در این درس بگیرد و به خاطر این نمره متوسط هیچ کس به او اعتراض نکرد.

عقاب به عنوان یک دانش آموز مشکل دار شناخته شد و تنبیه شد. اما او در درس بالا رفتن به بالاترین حد رسید و از همه بالاتر بود اما راهی را که خودش انتخاب کرده بود را استفاده می کرد.

خرگوش در درس دویدن بهتر از همه بود و همه را شکست می داد. اما چون فقط در یک درس موفق بود به او گفته شد احتمال دارد از مدرسه اخراج شود بنابراین خرگوش تمام تلاش خود را کرد تا شنا یاد بگیرد.

سنجاب در درس بالا رفتن از همه بهتر بود اما مجبور بود پرواز کردن را یاد بگیرد و از درخت ها بلند بپرد. او با تلاش بسیار موفق شد درجه C در درس بالا رفتن و درجه D را در دویدن بگیرد.

سمورها فرزندشان را پیش گورکن بردند چون درس حفریات جزء برنامه های درسی نبود.

در آخر سال یک مارماهی توانست هم خوب شنا کند، هم خوب بدود و هم خوب بالا برود و هم خوب پرواز کند. شاگرد اول شد.

ترجمه از کتاب مدرسه حیوانات

معصومه کوهسالی

کارشناس ارشد روانشناسی

 

۲۷۸- اثبات قرآن از طریق روابط ریاضی



مقدمه: مقاله ای که از نظر گرامی شما عزیزان می گذرد حاصل تحقیقات پژوهشگران علاقمندی است که با پشتکار و تلاش خود به این نتایج دست یافته اند. بی شک آگاهی از این نظم غیربشری اطمینان ما را به آسمانی بودن قرآن، دوچندان می نماید و به قول یکی از این محققین، هر فرد نا مسلمان منصفی با خواندن مطالب زیر ایمان میآورد که قرآن کلام خدا است، چه رسد به افرادی که مسلمان هستند.انشاءالله خداوند توفیق عمل به دستورات نجات بخش قرآن را به همه ما عنایت فرماید.

برای کسانی که اعتقاد به قرآن ندارند همین ابتدا بگم که...همه ی شما میدونین که قرآن به یک زبان عامیانه عربی و خیلی ساده مسائلی رو توضیح داده .ولی قرآن همین ظاهرش نیست و حتی شاید اون رو اگه برعکس بخونیم توضیحات دیگه داشته باشه.
شما میدونین در قرآن مثلا کلمه "یوم" یا "روز" 365 بار تکرار شده.کلمه "ان" یا "لحظه" میدونین 60 بار تکرار شده در کل قرآن ؟؟ میدونین در کل قران کلمه "ساعه" 24 بار کلا تکرار شده ؟؟ میدونین تعداد کلمات بهشت و جهنم دقیقا مساوی تکرار شده؟!!! میدونین مژده و ترساندن دقیقا به تعداد مساوی تکرار شده؟!!!!!
اگه دانشمندان توی قرآن به کندو کاو بپردازن خیلی مسایل میتونن در بیارن.
در قرآن بیشتر روی درستکاری کمک به یکدیگر احترام به همدیگه و به پدر مادر و دزدی و نامردی نکردن تاکید شده که جالب اینجاست فقط همین مسایل رعایت نمیشود و اهمیت ندارن در جامعه ما.
اسلام دین به روز است و میتواند با توجه به شرایط زمان تغییر کند.
خیلی از مسایل گفته شده در قرآن از درک ما خارج است.قرآن گفته...خدا اون رو آورده و خودش از اون محافظت میکند و میبینیم که 1400 سال است که یک "واو" در قرآن تغییر پیدا نکرده و هر کس میتواند بره تغییرش بده.......تنها منبع معتبر در اسلام که کوچکترین تغییر و انحراف و تحریفی پیدا نکرده " قرآن کریم " میباشد.



جمله ”بسم الله الرحمن الرحیم“ 19 حرف است، و در آیه 74:30 سوره مدثر آمده است که نگهبانان جهنم 19 فرشته هستند و هر کس که بگوید قرآن سخن انسان است خداوند او را وارد جهنمی میکند که 19 فرشته نگهبان آن هستند.

ما میدانیم که عدد 19 عدد اول ( prime number ) است. عدد اول عددی است که فقط بر خودش و بر یک قابل تقسیم باشد.

آقای کورش جم ‌نشان که در زمان حاضر در تهران زندگی میکند با یک ماشین حساب کوچک به نتیجه‌ای رسید که شما میتوانید آن را امتحان کنید. او شماره هر سوره را با تعداد آیات آن بصورت زیر جمع کرد:

زوج 8 = 7 + 1
زوج 288 = 268 + 2
فرد 203 = 200 + 3
زوج 180 = 176 + 4
فرد 125 = 120 + 5
...
زوج 118 = 5 + 113
زوج 120 = 6 + 114

جمع زوج ها 6236
جمع فردها 6555
جمع آیه ها 6236
جمع سوره ها 6555

قابل توجه است که تعداد زوج‌ها 57 عدد و فردها نیز به همان تعداد یعنی 57 عدد میباشد که این خود به تنهائی یک معجزه است.
اما معجزه دیگر اینست که اگر حاصل جمع‌های زوج را با هم جمع کنیم 6236 بدست می ‌آید که مساوی است با تعداد کل آیه‌های قرآن. و معجزه دیگر اینکه اگر حاصل جمع‌های فرد را با هم جمع کنیم 6555 بدست میاید که مساوی است با جمع کل شماره سوره‌های قرآن. و معجزه دیگر اینکه اگر رقم‌های 6555 را با رقم‌های 6236 جمع کنیم، عدد 38 بدست میآید که خود ضریب 19 دارد:
2 X 19 = 38 = (6+2+3+6) + (5+5+5+6)
همانطور که تعداد سوره‌های قرآن ضریب 19 دارد: 6 X 19 = 114

لطفا توجه کنید که اگر تعداد آیه‌های قرآن را کم یا زیاد کنیم یا جای سوره‌ها را با هم عوض کنیم دیگر چنین روابطی وجود نخواهد داشت، و این نشان دهنده اینست که تعداد آیات قرآن همین اندازه و ترتیب سوره‌ها نیز به همین ترتیب بوده و در نتیجه قرآن نمیتواند کار دست انسان باشد.

آقای عبدالله اریک متوجه شدند که در چهار کلمه "بسم" و "الله" و "الرحمن" و ”الرحیم“ 18 رابطه ریاضی وجود دارد. و یک رابطه دیگر را آقای مهندس جواد رحمانی بدست آورده اند که روی هم 19 رابطه میشود. که با محاسبه ارزشهای عددی حروف الفبای عربی (که در قدیم به آن ابجد میگفتند) به آن رسید. حروف ابجد 28 حرف عربی را نشان میدهد که بترتیب از یک تا هزار شماره گذاری شده:
لازم به تذکر است که این ارزشهای عددی حروف الفبای عربی مانند ارزشهای عددی حروف لاتین (Roman Numerals) قرن‌هاست که مورد استفاده بوده است.

19 حرف بسم الله الرحمن الرحیم و ارزشهای ابجدی مربوطه:

شماره حرف عربی ارزش ابجدی
بسم
1 ب 2
2 س 60
3 م 40
4 ا 1

الله
5 ل 30
6 ل 30
7 ه 5
8 ا 1

الرحمن
9 ل 30
10 ر 200
11 ح 8
12 م 40
13 ن 50
14 ا 1

الرحیم
15 ل 30
16 ر 200
17 ح 8
18 ی 10
19 م 40

معجزه ریاضی ”بسم الله الرحمن الرحیم“
چهار کلمه و 19 حرف ( بسم الله الرحمن الرحیم ) چنان با یکدیگر، بنابر یک سیستم ریاضی متشکل گردیده است که با دانش و احساس بشری غیر قابل انجام میباشد. این سیستم قابل تعمق، بر اساس ارزشهای ابجدی این حروف بدست میاید که اطلاعات مورد نیاز برای شرح آن بطور خلاصه در زیر نشان داده شده است.
چهار کلمه ”بسم الله الرحمن الرحیم“ شماره حروف عربی هر کلمه و ارزشهای ابجدی آنها:

شماره کلمات تعداد حروف ارزشهای ابجدی جمع ارزشها

1 ب س م 3 2/60/40 102
2 ا ل ل ه 4 1/30/30/5 66
3 ا ل رح م ن 6 1/30/200/8/40/50 329
4 ا ل ر ح ی م 6 1/30/200/8/10/40 289
جمع 19
جمع ارزشها 786

1- بسم الله الرحمن الرحیم 19 حرف است.

2- اگر شماره ترتیب هر کلمه را بنویسیم، بعد از هر شماره تعداد حروف آن را بنویسیم

عدد 13243646 بدست میاید که قابل قسمت به 19 است.

(شماره ترتیب هر کلمه برای تشخیص بهتر متفاوت نوشته شده): 19 X 19 X 36686 = 13243646

3- اگر ترتیب کلمات را با شماره آن از آخر بنویسیم باز ضریب 19 دارد: 46362413 = 19 X 2440127

4- اگر بجای تعداد حروف هر کلمه جمع ارزش ابجدی آن را پس از شماره ترتیب آن بگذاریم باز قابل قسمت به 19 است:

110226633294289 = 19 X 5801401752331

5- اگر ارزش ابجدی هر حرف را پس از شماره ترتیب کلمه بگذاریم، باز قابل قسمت به 19 است:

1260402130305313020084050413020081040 =

19 X 66336954126595422109686863843162160

6- اگر پس از شماره ترتیب هر کلمه حاصل جمع تعداد حروف هر کلمه را با مجموع ارزش‌های ابجدی آن کلمه بگذاریم باز ضریب 19 دارد. یعنی:

110527033354295 = 19 X 5817212281805

(3 + 102 = 105), (4 + 66 = 70), (6 + 329 = 335), (6 + 289 = 295)

7ـ اگر پس از شماره ترتیب هر کلمه تعداد حروف هر کلمه را به اضافه مجموع حروف کلمات قبل از آن بگذاریم باز ضریب 19 دارد

1327313419 = 19 X 69858601

(0 + 3 = 3), (3 + 4 = 7), (3 + 4 + 6 = 13), (3 + 4 + 6 + 6 = 19)


8- اگر پس از شماره ترتیب هر کلمه حاصل جمع ارزش ابجدی هر کلمه را باضافه مجموع ارزش‌های ابجدی قبل از آن بگذاریم باز ضریب 19 دارد یعنی:

1102216834974786 = 19 X 58011412367094

چون (102 + 66 + 329 + 289 = 786), (102 + 66 + 329 = 497), (102 + 66 = 168) میباشد.

9- اگر ارزش ابجدی هر حرف از 19 حرف (بسم الله الرحمن الرحیم) را قبل از شماره ترتیب آن حرف بگذاریم ( عدد 62 رقمی بدست میاید) باز ضریب 19 دارد یعنی:

21602403 1430530657 183092001081140125013 11430152001681710184019 =

19 X 113696858647 ...)

زیر اعداد مربوط به هر یک از چهار کلمه )بسم الله الرحمن الرحیم( خط کشیده شده است. این خط ‌کشی برای درک نکات بعد مفید میباشد.

10- اگر شماره ترتیب هر کلمه (4 و 3 و 2 و1) را در آخر هر عددی که زیر آن خط‌کشیده شده است اضافه کنیم

عدد جدیدی بدست میآید (عدد 66 رقمی) که باز هم ضریب 19 دارد.

216024031 14305306572 1830920010811401250133 114301520016817101840194 =

19 X 113696855849 …)

11- اگر پس از هر کلمه بجای شماره ترتیب (1 و2 و 3 و 4) مجموع ارزش‌های ابجدی هر کلمه (102 و 66 و 329 و 289) را بگذاریم، یک عدد 73 رقمی بدست خواهد آمد که باز هم ضریب 19 دارد.

216024031021430530657661830920010811
4012501332911430152001681710184019289 =

19 X 111369685843 …)

12- در این مرحله ارزش‌های ابجدی هر کلمه 102 و 66 و 329 و 289 را در ابتدای هر کلمه میگذاریم، باز هم عدد 73 رقمی جدیدی بوجود میآید که ضریبی از 19 است.

102216024036614305306573291830920010
8114012501328911430152001681710184019 =

19 X 5379790738 …)

برای هرکلمه (بسم الله الرحمن الرحیم) نکات زیر را مینویسیم:

تعداد حروف هرکلمه، مثلاً کلمه " بسم " از 3 حرف تشکیل شده (برای تشخیص برنگ قرمز نوشته شده).

جمع ارزش ابجدی هر کلمه، مثلاً کلمه " بسم " جمع ارزش حروف آن 102 میباشد.

ارزش ابجدی هر حرف در هر کلمه، مثلاً کلمه " بسم " از حروف (ب، س، م) تشکیل گردیده که ارزش هر حرف به ترتیب ( 2 و 60 و 40 ) میباشد.

اگر پس از تعداد حروف هر کلمه جمع ارزش ابجدی هر کلمه و بعد ارزش ابجدی هر حرف آن کلمه را بگذاریم یک عدد 48 رقمی بوجود میآید که باز ضریب 19 دارد.

310226040466130305632913020084050628913020081040 =

19 X 1632768634 …)

در این مرحله پس از تعداد حروف هر کلمه ارزش هر حرف آن کلمه و بعد جمع ارزش حروف آن را مینویسم

که این بار هم عدد 48 رقمی بدست می آید که باز هم ضریبی از 19 میباشد.

326040102413030566613020084050329613020081040289 =

19 X 1716000539 …)

اگر شماره ترتیب حروف هرکلمه را با شماره ترتیب حروف کلمه‌‌‌‌‌های بعد جمع کنیم عددی 12 رقمی بدست میآید که باز هم ضریبی از 19 میباشد.

123 + 4567 + 8910111213 + 141516171819 =

150426287722 =

19 X 7917173038

16- اگر شماره ترتیب هر کلمه را پس از شماره ترتیب حروف هر کلمه بگذاریم عدد 23 رقمی بدست میآید که باز هم ضریبی از 19 میباشد

123145672891011121331415161718194 =

19 X 648135120479 …)

17- اگر تعداد کلمات "بسم الله الرحمن الرحیم" (4) را اول بنویسیم و تعداد حروف (19) آن را بعد از آن بنویسیم و بعد حاصل جمع ارزش ابجدی (786) آن را بنویسیم عدد 6 رقمی بوجود میاید که ضریبی از 19 میباشد.(برای تشخیص زیر آن اعداد خط کشیده شده است).

4 19 786 = 19 X 22094

18- اگر رقم های رابطه 17 را برعکس بنویسیم ضریب 19 خواهد داشت.

36206 x 19 = 4 91 687

19- اگر شماره آیه )بسم الله الرحمن الرحیم( که اولین آیه قرآن است بنویسیم و بعد تعداد حروف آن (19) را بنویسم و بعد تعداد حروف هر کلمه را بنویسیم باز ضریبی از 19 میباشد.

174 X 19 X 19 X 19 = 3466 19 1

باید توجه داشت که هر یکی از این رقمها اگر بخواهد درست سر جای خود قرار گیرد احتمال آن یک به 10 میباشد. چون احتمال بین صفر تا 9 را دارد.

برای مثال: در شماره 4 عدد 102 شامل رقم های 1 و 0 و 2 می باشد و عدد 66 شامل رقم های 6 و 6 می باشد

و عدد 329 شامل رقم های 3 و 2 و 9 می باشد و عدد 289 شامل رقم های 2 و 8 و 9 می باشد، لذا امکان درست کردن آن یک میلیون میلیاردیم یعنی ( 10 به توان 15 - ) یعنی 1000000000000000 / 1 می باشد.

اگر چهار کلمه ای که در "بسم الله الرحمن الرحیم" وجود دارد برای اینکه ارقامش مطابق حساب ابجد 19 بار قابل تقسیم به 19 باشد،

امکان آن 19 بار 19 / 1 ضرب در 19 / 1 است.

یعنی 37589973457545958193355601 / 1

آیا فکر میکنید این روابط ریاضی تصادفی است ؟

اگر اینطور فکر کنید خیلی بی ‌انصافی کرده‌اید و خواسته‌اید با کمال بی ‌انصافی این حقیقت بزرگ را که قرآن کلام خدا است و نه تنها کار محمد (ص) و تمام مردم آن زمان نیست، بلکه حتی مردم این زمان هم با وجود کامپیوتر نمیتوانند چهار کلمه پیدا کنند که اینهمه روابط ریاضی داشته باشد. چون بیشتر این روابط باید در قالب 1?2?3?4? = 19 X … باشد.

یعنی بجای علامت سؤال پس از شماره ترتیب باید عدد خاص آن چهار کلمه وجود داشته باشد.

مطابق محاسبه‌ای که با کامپیوتر شده، احتمال مرحله 2، برابر یک در 189753 میباشد و احتمال مرحله 2 و 4، کمتر از یک در 36 میلیارد میباشد و احتمال مرحله 2 و 4 و 5، کمتر از یک در 6.832 کاترلیون میباشد.

در نتیجه احتمال تصادفی بودن این 19 رابطه تقریباً صفر یعنی محال است.

اندکی فکر کنید و منصفانه قضاوت کنید که آیا محاسبه این روابط کار مردم 14 قرن پیش عربستان است؟ چه رسد به یک شخص. آیا این روابط نشان ‌دهنده یک وجود بسیار بسیار دانا و حسابگر که خدا باشد نیست و پیامبری محمد (ص) و الهی بودن قرآن را نشان نمیدهد؟

حالا که معلوم شد قرآن واقعاً کلام خدا است، آن را با دقت هر چه بیشتر بخوانید و در آیات آن اندیشه و فکر کنید تا راه درست زندگی را پیدا کنید.

چند معجزه ریاضی دیگر...

کلمه اسم 19 بار در قرآن آمده است. کلمه (الله) بدون حساب الله که در ”بسم الله الرحمن الرحیم“ اول سوره‌ها است، 2698 بار یعنی 19 X 142بار آمده است. کلمه (الرحمن) که یکی از صفات انحصاری خدا است، 57 بار یعنی 19 X 3 بار و کلمه (رحیم) که بصورت صفت خداوند آمده 114 بار یعنی19 X 6 بار آمده است. (کلمه رحیم 9:128 سوره توبه در مورد صفت پیغمبر اسلام (ص) ذکر شده است، نه در مورد صفت خداوند). سوره علق که 5 آیه اول آن اولین آیاتی است که به پیغمبر (ص) نازل شده 19 سوره مانده به آخر قرآن یعنی سوره 96 قرآن است و 5 آیه اول آن که اولین آیاتی است که بر پیغمبر (ص) نازل شده 19 کلمه دارد و 76 حرف است یعنی19 X 4 = 76 سوره علق 19 آیه و 285 حرف یعنی 19 X 15 حرف دارد.

سوره ناس آخرین سوره قرآن (سوره 114) است و 6 آیه دارد یعنی 19 X 6 = 114

سوره نصر سوره 110 قرآن که بقولی آخرین سوره‌ای است که بر پیغمبر(ص) نازل شده 19 کلمه دارد و آیه اول آن 19 حرف دارد.

9 آیه اول سوره قلم سوره 68 قرآن که دومین آیاتی است که به پیغمبر (ص) نازل شده، 38 کلمه دارد که مساوی 19 X 2 میباشد. 10 آیه اول سوره مزمل سوره 73 قرآن، سومین آیاتی است که بر پیغمبر (ص) نازل شده که 57 کلمه دارد یعنی57 = 19 X 3 حرف ”ق“ در سوره ق (سوره 50) و در سوره شوری (سوره 42) که در حروف مقطعه اول این دو سوره ذکر شده 57 عدد است یعنی 19 X 3

در تمام حروف مقطعه قرآن این روابط ریاضی وجود دارد که حدود 200 رابطه است.

حرف ”ن“ در سوره قلم (سوره 68) 133 بار آمده است یعنی 133 = 19 X 7

حروف ”ی“ و ”س“ در سوره یس ( سوره 36) 285 بار آمده است یعنی: 285 = 19 X 15

حرف ”ص“ در سوره اعراف (سوره 7) 97 بار و در سوره مریم (سوره 19) 26 بار

و در سوره ”ص“ (سوره 38) 29 بار آمده که جمع آن در سه سوره (152 = 97+ 26 + 29) می باشد

یعنی: 152 = 19 X 8

در قرآن هفت سوره پیاپی (سوره های 40 تا 46) وجود دارد که با حم "ح" و "م" شروع میشود.

این سوره‌ها با هم روابط ریاضی عجیبی دارند که نامی جز معجزه بر آنها نمیتوان گذاشت.

اگر تعداد ”ح“ و ”م“ این هفت سوره را جمع کنید عدد 2147 میشود که مساوی است با 19 X 113

و اگر ”ح“ های این هفت سوره را جدا و ”م“ های آنها را جدا جمع کنید و بعد رقم‌های بدست آمده را باهم جمع کنید درست همان عدد 113 بدست میاید. منظور از رقمها عدد نیست مثلاً رقمهای عدد 380، (3) و (8) و (0)، و رقمهای عدد 64 ، (6)‌و (4) میباشد.

در این هفت سوره تعداد ”ح“ و ”م“ بترتیب:

در سوره مؤمن یا غافر (سوره 40) ، 64 و 380،

در سوره فصلت (سوره 41)، 48 و 276،

در سوره شوری (سوره 42) ، 53 و 300

در سوره زخرف (سوره 43) ، 44 و 324

در سوره دخان (سوره 44) ، 16 و 150

در سوره جاثیه (سوره 45) ، 31 و 200

در سوره احقاف (سوره 46) 36 و 225 میباشد.

64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 2147= 19 X 113

حالا اگر رقمهای این اعداد را با هم جمع کنیم:

6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 113

می ‌بینیم حاصل جمع این رقمها درست 113 یعنی مساوی خارج قسمت 2147 به 19 است.

حالا اگر همین کار را با سه سوره اول (سوره 40 و 41 و 42) بکنیم باز می ‌‌بینیم حاصل جمع ”ح“ و ”م“ های این سوره‌ها را اگر به 19 تقسیم کنیم مساوی حاصل جمع رقمهای ”ح“ و ”م“ این سه سوره میشود.

64 + 380 + 48 + 276 + 53 + 300 = 1121 = 19 X 59

6+4+3+8+0+4+8+2+7+6+5+3+3+0+0 = 59

حال اگر 4 سوره بعد یعنی سوره‌های 43 و 44 و 45 و 46 را مورد امتحان قرار دهیم باز همین رابطه بدست می ‌آید.

44 + 324 + 16 + 150 + 31 + 200 + 36 + 225 = 1026 = 19 X 54

4+4+3+2+4+1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5 = 54

حال اگر ”ح“ و ”م“ سه سوره 41 و 42 و 43 را با هم جمع کنیم 1045 میشود که اگر آنرا تقسیم به 19 کنیم عدد 55 بدست میاید که با حاصل جمع رقمهای ”ح“ و ”م“ مساوی است.

48 + 276 + 53 + 300 + 44 + 324 = 1045 = 19 X 55

4+8+2+7+6+5+3+3+0+0+4+4+3+2+4 = 55

حال اگر ”ح“ و ”م“ چهار سوره 44 و 45 و 46 و 41 را با هم جمع کنیم عدد 1102 بدست میاید که خارج قمست آن به 19 عدد 58 بدست میاید که با حاصل جمع رقمهای ”ح“ و ”م“ مساوی است.

16 +150 + 31 + 200 + 36 + 225 + 64 + 380 = 1102 = 19 X 58

1+6+1+5+0+3+1+2+0+0+3+6+2+2+5+6+4+3+8+0 = 58

حالا شما سعی کنید با کامپیوتر 14 رقم دیگر پیدا کنید که چنین خاصیتی داشته باشند.

حالا فکر کنید که اگر بخواهید هفت مقاله بنویسید که ”ح“ها و ”م“ های آن چنین خاصیتی داشته باشند. چه زمانی باید صرف کرد؟

حالا فکر کنید اگر کسی بخواهد بطور عادی هفت سخنرانی بکند که چنین روابطی در آن وجود داشته باشد، امکان دارد یا نه؟

با توجه به اینکه خداوند در آیه 29:48 سوره عنکبوت به پیغمبر (ص) میفرماید:

" تو قبلاً کتابی نخوانده بودی و با دستت چیزی ننوشته بودی چون در آن حال کسانی که در صدد باطل ساختن رسالت تو هستند شک میکردند" یعنی پیغمبر سواد خواندن و نوشتن نداشت.

شما سعی کنید با کامپیوتر 14 رقم دیگر پیدا کنید که چنین حالتی داشته باشد تا بدانید قرآن نمیتوانسته کار پیغمبر بیسواد 14 قرن پیش باشد. بلکه تمام مردم آن زمان هم نمیتوانسته‌اند چنین کاری بکنند و بیائید واقعاً سعی کنید چهار کلمه مثل (بسم الله الرحمن الرحیم) بسازید که 19 رابطه ریاضی در آن باشد. یا حتی سه رابطه ریاضی از لحاظ حروف ابجد در آن باشد.

البته توجه داشته باشید در آن زمان چرتکه هم وجود نداشته، چه رسد به ماشین حساب و کامپیوتر.

جهت کسب اطلاعات بیشتر به کتاب Beyond probability نوشته آقای عبدالله اریک مراجعه کنید.

http://www.farshad7.com/quran/mojeze.htm


۲۷۷- زن شایستگی و وقار دارد

... ادامه پست ۲۷۴

اتحاد کامل بین دختر و پسر با عنوان ازدواج یعنی چه؟ به جملاتی نگاه کنیم:

« پاسکال: انسان را می شود درک کرد فقط اگر از نظر خدا و یا یک انسان عالی به او نگریسته شود»(۱)

«سخن بردیائف در کتاب سرنوشت انسان: معنی و هدف اتحاد بین مرد و زن نوع و اهمیت اجتماعی آن نیست، بلکه وجود خود شخص، و تلاش وی برای نیل به کمال و کلیت زندگی، و علاقه اش به جاودانه بودن است»(۱)

اتحاد جهت کمال و جاودانه بودن اجتیاج به بررسی و نگاه کارشناسانه از زوایای مختلف دارد وظیفه ما حلاجی مسئله است بدون پیش داوری یا قضاوت های عجولانه و یا دادن نظریه های جورواجو

«هیچ دانشمندی حق ندارد معارض عقاید و اصول اخلاقی افراد بشود. علم، حقایق را به همان وضع که هست تعریف می کند؛ و بعد به بصیرت اشخاص وامیگذارد که یا به نفع خود از آنها استفاده بکنند و یا به مسئولیت خویش آنها را کنار بگذارند»(۱)

برای اینکه اهمیت این اتحاد برایمان روشن شود چاره ای نیست جز اینکه ابعاد بسیار و ظریف شخصیتی پسر و دختر مورد تجزیه و تحلیل کامل قرار گیرد. حتی از زمان نوزدای، چرا که بدون توجه به آن، نگاه به بحث اتحاد و تکامل و جاودانه بودن نگاهی سطحی خواهد بود و بی حاصل.

اگر از زاویه جنسی نگاه کنیم نظر فروید قابل تامل است:

«زندگی جنسی ما از دوران بلوغ سنی شروع نمی شود بلکه عملاْ از نخستین زمانهای دوران بچگی شروع می شود.»(۱)

و به گونه ای دیگر:

«در کودکی راه زندگی ثابت است، اما از روز بلوغ، زندگی در زمان پیش می رود. طرح نقشه مستلزم و متضمن داشتن تصویری از آینده است. و آینده اولین بعد زمان است که بچه کشف می کند. درک «حال» به معنای تنها زمانی که واقعاْ در آن هستیم، از امتیازاتی است که خاص مرحله بلوغ است.

یک نفر بالغ خود، جهان و زمان و ارزشها را کشف می کند. اما در حقیقت میتوان گفت که آنها را کشف نمی کند بلکه از این عوامل وجود که همیشه در زندگی او موجود بوده است اطلاع می یابد»(۱)

اما ایا درک برای جنسیت یکی است. برای پسر همانگونه است که برای دختر.  یاد جمله ای افتادم که مضمون آن اینگونه بود که: دخترها تا هنگام ازدواج به آینده فکر می کنند و پسرها از زمان ازدواج به بعد

بی شک تفاوتی عمیق وجود دارد و آن به گونه ای در جملات زیر بیان شده است:

«انسان زن را با درک مختصری می شناسد، اما مرد را تکه تکه بررسی می کند تا به خود واقعی او برسد. زنان همیشه خود خودشان هستند؛ منش آنان هرگز در نتیجه کیفیات لک بر نمی دارد. به این جهت زنان غالباْ یقین حاصل می کنند در جائی که بسیاری از مردان باهوش تردید دارند و در راهی که اغلب مردان عالیقدر نا امیدانه به بیراهه می روند زنان با سادگی و فروتنی راه راست را در پیش می گیرند.

زنان سنگ  معدن حقیقت را از اعماق وجود ما بیرون می کشند و آنها را در حیطه ی درک حواس ما قرار می دهند. نبوغ از نوع نبوغ مردان، استثنای نادری بین مردان است، و حال آنکه نبوغ زنان مختص هر زنی است. آنها بر مجردات و اخلاق مدون که از طرف مردان برای خود اینان تدوین شده است احساس و محل مصرفی ندارند؛ اما اخلاقی که در قلب هر زنی محفوظ است، اخلاق «اساسی»، یعنی قوانین غیر مدون است که نظامات واقعی نام دارد. زن به این قوانین سفت و سخت و به وضع مصالحه ناپذیری می چسبد. اگر زنان بخواهند کاری انجام بدهند، احتیاج ندارند انگیزه ای را با انگیزه ی دیگری موازنه کنند، و به عزم و اندیشه ی پیش از وقت و طرح ریزی نیاز ندارند. آنها به اقتضای وقت عمل می کنند. و از معرفت شان بر اساس مقتضیات موقعیتی که که با آن یکتا هستند اطمینان دارند. روزی از زنی شنیدم که می گفت «من مسائل را با اندیشه حل نمی کنم بلکه با آنها زندگی می کنم»

زنان نمی توانند تنها زندگی کنند؛ آنها باید به کس یا به چیز دیگری تعلق داشته باشند؛ این یکتایی راه زندگی آنها است و اگر از این تماسها دور نگه داشته شوند، مثل مرغ آن عشق، که اگر منزوی شوند بیحس و نالان می شوند، پژمرده می گردند.

زن شایستگی و وقار دارد و مرد احترام و افتخار. احترام و افتخار، ارزش مصنوعی است و از طرف جامعه داده می شود. و مفهوم آن از جامعه ای به جامعه ی دیگر فرق می کند، شایستگی و وقار رکن مادی وجود زن است و تغییر نمی کند و منهدم نمی شود. و جلوه ای از متانت شخصیت اوست.»(۱)

این جملات را به گونه ای بسیار عمیق درک کرده ام. معمولا زنان در برخورد با مسئله ای می گویند من اینگونه «حس می کنم» و مردان معمولا می گویند «فکر می کنم» (هرچند بسیار شده است که از مردان سیاستمدار شنید ه ام می می گویند «حس ما اینگونه است»)

یا وقتی پسری به دوست دختر خود  پیشنهاد ازدواج می دهد و دختر می گوید هیچ مشکلی بین ما نیست، فقط یه حسی به من می گوید که این ازدواج نمی تونه موفق باشد. و پسر اصرار پشت اصرار که حتماْ مشکلی هست بگو تا اونو رفع کنم و ....

شاید بتوان گفت:

زن همه احساس و مرد کمی فکر

ادامه دارد... 

(۱) کتاب روان شناسی جنسی - تالیف پرفسور اسوالد شوارتز - ترجمه ب. صمد، نوری نژاد

 

۲۷۶- چیزی به نام شکست وجود ندارد....


چیزی به نام شکست وجود ندارد ،آنچه بدست می آید نتیجه است وبس. هر یک از ما مواردی می توانیم یادآور شویم که به دنبال چیزی بوده ایم ولی چیز دیگری بدست آورده ایم گاهی هر گونه تلاش و برنامه ریزی می کنیم می بینیم هیچ چیز درست از آب در نمی آید انچه می توان گفت این است که اگرنتیجه بدست آمده مطلوب نیست ولی نتیجه ای بدست آمده.
نتایج مثبت ازصحت تکالیف انجام شده حکایت می کند ونتایج منفی ما را به آزمودن شیوه ای معقول ودرست فرا می خواند ونه افسوس و دریغ خوردن بر گذشته ونتایج از دست رفته.
آدمی تا زنده است شکست نخورده است واین باور افراد موفق است .آدم ها همیشه موفق می شوند نوعی نتیجه بدست آورند، خواه مثبت یا منفی آنان نتیجه را تجربه ای به شمار می آورند که بر میزان شناخت آنها افزوده است. تنها سرمایه ای که همواره برای آدمی می ماند یا تنها فایده ای که هر روز نسبت به روز قبل بدست می آورده تجربه است واین سرمایه ای است که تنها افراد موفق توان بهره برداری از آن را می یابند.
افرادی که از شکست می ترسند از آنچه ممکن است  عملی شود از قبل نقشه ای در ذهن خود ترسیم می کنند و همین نقشه ذهنی آنان را از همان اقدامی که می تواند موجب  تضمین موفقیت شود باز می دارد.
نویسنده مشهوری  (Mark twain) گفته است هیچ منظره ای غم انگیز تر از مشاهده جوان بدبین نیست، این گفته درست است زیرا افرادی که شکست را باور دارند تقریباً یک زندگی نکبت باربرای خود تضمین می کنند مانند افراد خود کم بین که با احساس خود کم بینی پذیرفته اند که بدبخت هستند وهر چه غم وناراحتی سختی است سهم آنان است اینان گمان می کنند دیگران نه غمی دارند ونه دردی . ولی افراد موفق نسبت به آنچه درست از آب در نمی آید یا درست عمل نمی شود هیچگونه احساس منفی به خود راه نمی دهند برای مثال:
فردی در21 سالگی در تجارت شکست می خورد.
در 22سالگی درانتخابات مجلس رای نمی آورد .
بازدر 24 سالگی در تجارت شکست می خورد .
در 26 سالگی همسرش را از دست می دهد.
در 27 سالگی ناراحتی عصبی شدید پیدا می کند.
در 34 سالگی در رقابت های انتخاباتی کنگره شکست می خورد.
در 36 سالگی بازهم در رقابت های انتخاباتی کنگره شکست می خورد.
در45 سالگی می خواست سناتور شود اما رای نیاورد .
در 47 سالگی تلاش می کند معاون رئیس جمهور شود اما موفق نمی شود.
در 49 سالگی در انتخابات مجلس سنای کشورش رای نمی آورد .
پس ازاین ناکامی های پیاپی در سن 52 سالگی به ریاست جمهوری می رسد.
اگر آبرهام لینکلن این رخدادها رادرزندگیش شکست به شمار می آورد بعید به نظر می رسید که بتواند به ریاست جمهوری دست یابد.

                                                                        گرد آورنده:جواد جهانی
Email:j_javadjahani@yahoo.com                                                          
منبع:
آنتونی رابینز ، 1987 ،ص73  ( به نقل از دکتر رضاییان،مبانی مدیریت رفتار ص350)

۲۷۵- محمد رضا شجریان


به روایت استاد شجریان:
تولدم روز اول مهر ماه سال یکهزارو سیصد و نوزده خورشیدی در مشهد است، در خانواده ای که پدر بزرگم (علی اکبر) صدای بسیار رسایی داشته و به زیبایی آواز می خوانده است. او از مالکین بزرگ مشهد بود و از خواندن در جمع پرهیز داشته ، گاه برای دوستان سرشناسی که به دیدارش می آمده اند می خوانده است. پدرم مهدی از صدای پر طنین و رسا برخوردار بود و در جوانی آواز خواندن را شروع می کند ولی خیلی زود در محیط بسته و سنتی به قرائت قرآن رو آورده و تا آخر عمر بر همان عقیده باقی ماند و آواز را رها کرد و در قرائت قرآن جایگاه خاصی در مشهد پیدا نمود و شاگردان زیادی برای تلاوت قرآن قرآن تربیت کردکه از جمله خود اینجانب است.

تمام وقت من از شش سالگی به خواندن قرآن با صدای خوش می گذشت . در دوازده سالگی شهره ی خاص و عام بودم و در مجامع بزرگ مذهبی و یا سیاسی آن موقع تلاوت اول برنامه با من بود. به علت توانایی در تلاوت قرآن با صدای خوش، چشم و چراغ همه اعضاء و دانش آموزان مدرسه و مردم بودم. در سال چهارم دبیرستان بر خلاف خواسته ام به دانشسرای مقدماتی رفتم و راه معلمی پیش گرفتم و از بیست سالگی به معلمی در دهات خراسان پرداختم. یک سال بعد ازدواج کردم با دختری که او هم معلم دبستان بود. همسرم خیلی با من همراه بود و با کمک او بر مشکلات مالی یک زندگی بسیار محقر پیروز شدیم.

از نوجوانی برای فراگیری گوشه های آوازی به هر دری می زدم و از هر کسی که شمه ای اطلاع داشت سئوال می کردم. به ندرت دسترسی به رادیو پیدا می کردم تا موسیقی دلخواهم را بشنوم آن هم زمانش کوتاه بود و حاصلی نداشت ، تا اینکه در محیط شبانه روزی دانشسرا میسر شد "برنامه گلها" و برنامه "ساز تنها" را بشنوم و تمریناتم را شروع کنم . کمی بعد دبیر موسیقی مان آقای جوان نیز راهنمایی و کمک کردند. بیشترین تمرینات سازنده در دوران معلمی در خارج شهر بود که فراغتی داشتم و اغلب به کوه و صحرا می دم و تکنیک و متد را با سلیقه ی خودم تجربه و تمرین می کردم و صداهای گوناگون و تحریرها و چهچه ها را دستور کار خود قرار داده بودم.دوستم همکلاسیم (ابولحسن کریمی) از ابتدای کار معلمی سنتوری با خود آورده بود که بنوازد ، ترغیب شده مضراب دستم بگیرم و ببینم می شود زد ، بعد دیدم عجب کار مشکلی است تا دمدمه های صبح نشستم و ان قدر تمرین کردم تا توانستم آهنگی را دست و پا شکسته اجرا کنم و از آن به بعد سنتور شد یار غار من.
چندی بعد صدای سنتور جلال اخباری را از رادیو مشهد شنیدم و خوشم امد ، پیدایش کردم و با هم دوست شدیم . سازی می زد و من هم می خواندم و تمرینات آواز با ساز و فراگیری نت و نواختن صحیح سنتور را با ایشان شروع کردم.

همان ابتدای کار هم صدای سنتور مشقی ام بسیار بد بود به فکر افتادم که سنتوری بسازم. کمی نجاری می دانستم با زیر رو رو کردن تمامی کاروانسراها و چوب فروشی ها و با دادن یک انعام 5 توانی الوار پهن از چوب توت بیست ساله را پیدا کردمآن را مطابق اندازه ها بریدم . در ان زمان کسی در مشهد گوشی سنتور نمی فروخت ، مجبور شدم صد عدد میخ نمره شش بخرم و آن ها را با سوهان دستی کوچک کنم. این سنتور که دوازده خرکه بود ساخته شد و من با یک دلبستگی عجیب به این ساز ، تمرینات سنتورم را بیشتر کردم. با اینکه برای اولین بار بود چنین کاری کرده بودم و در مورد پل گذاری سنتور تجربه و اطلاعی نداشتم ولی سنتور صدای دلنشینی داشت. غیر از آن سنتور سنتورهای دیگری ساخته یا در حال ساخت داشتم که کا پل گذاری را برای موزون تر کردن صداها تا به حال ادامه داده ام و خوشبختانه به نتایج قابل توجهی هم رسیده ام . در نظر دارم در آینده کتاب یا جزوه ای درباره ی تجارب کار پل گذاری های گوناگون که روی سنتورها کرده ام همراه با نتایج آن ها منتشر کنم تا در این زمینه کار مفیدی انجام داده باشم

در سالهای بعد از چهل با هنرمندان رادیو خراسان آشنا شده بودم ولی حاضر به ضبط برنامه موسیقی نبودم . در رادیو خراسان گاه اشعار عرفانی و مذهبی و گاهی تلاوت قرآن داشتم.
سال 1345 خورشیدی به اصرار دوستم ابوالحسن کریمی برای شرکت در امتحان شورای موسیقی به اتفاق او به تهران رفتم. راهی برای نام نویسی و شرکت در امتحان پیدا کردیم. در اتاق شورا میز کنفرانس بزرگی بود و حدود 12 تا 13 نفر اعضا شورا نشسته بود ، آقای مشیر همایون شهردار رییس شورا و آقایان حسنعلی ملاح ، علی تجویدی و مختاری و دیگران بودند. گفتند بیات ترک بخوان ! من هم از مایه بلند دو سه بیتی خواندم و در مایه ی بم فرود امدم . ضربی با یک شعر هم به درخواست آقای ملاح خواندم.بعد اقای تجویدی پرسیدند تصنیف هم می خوانی ؟ چون تصنیف خواندن را دوست نداشتم و دون شان آواز خوان می دانستم ، بسیار جدی گفتم ابدا.
جوابی که بعد از یکماه از نتیجه امتحان به ما دادند این بود که فعلا رادیو بودجه ندارد که خواننده استخدام کند و فعلا رادیو نیاز به خواننده ندارد.

سال بعد به وسیله آقای دکتر شریف نژاد (که معاون رادیو خراسان بود و بسیار به من لطف داشت) قرار گذاشتیم در تابستان که ایشان در تهران هستند من هم به تهران بروم . باایشان شبی به منزل آقای حسین محبی (که اپراتور با سابقه رادیو و برنامه ی گل ها بود) رفتیم و او که دوستی نزدیکی با دکتر داشت فردای آنروز مرا همراه با یک نوار که در " سه گاه " خوانده بودم به اقای داود پیرنیا (مسئول و تهیه کننده ان زمان برنامه گلها ) معرفی کرد که همان معرفی راهگشای من به رادیو ایران و و برنامه ی گلها که منظور اصلی ام بود گردید.
با سپاس از دلسوزی های ابولحسن کریمی و محبت های دکتر شریف نژاد و یادی خوش از زنده یاد حسین محبی .


1319 تولد اول مهر ماه در مشهد
1324 اغاز خوانندگی های کودکانه در خلوت
1326 ورود به سال اول پانزدهم بهمن در مشهد.
1327 اموختن تلاوت قران در نزد پدر
1328 شرکت در مجمع تلاوت قران در نه سالگی.
1329 اغاز تلاوتهای قران در میتینگها و اجتماعات سیاسی ان سالها . گذراندن سال چهارم مدرسه در دبستان فرخی.
1331 تلاوت قران برای اولین بار در رادیو خراسان به دعوت رییس رادیو.
1332 قبولی در امتحانات شم ابتدایی با عنوان شاگرد ممتاز در بین دانش اموزان مشهد.اغاز تحصیل در دبیرستان شاه رضا.
1334 شرکت در مسابقات فوتبال دبیرستانهای مشهد.
1336 ورود به دانشسرای مقدماتی در مشهد.اشنایی با اقای جوان اولین معلم موسیقی شجریان ( معلم سرود و موسیقی دردوران تحصیل در دانشسرای مقدماتی در مشهد).
1338 اغاز همکاری با رادیو خراسان و اجرای اوازهای بدون ساز و قراعت قران برای رادیو به طور افتخاری.
1339 دریافت دیپلم دانشسرای مقدماتی و استخدامدر اموزش و پرورش و انتقال به بخش رادکان و تدریس در دبستان خواجه نظام الملک و اشنایی با سنتور.
1340 اشنایی با نت و فراگیری سنتور نزد اقای جلال اخباری و شروع سنتور سازی و تحقیق برای بهتر کردن صدای سنتور . جشن عقد کنان در 21 مهر ماه با دوشیزه فرخنده گل افشان در شهر قوچان.
1341 جشن عروسی در مشهد (در 20 مرداد ماه) و اغاز یک زندگی خانوادگی سی ساله با ایشان که حاصل ان سه دختر و یک پسر است.
1342 انتقال از بخش رادکان به روستای شاه اباد مشهد به عنوان مدیر دبستان شاه اباد. تولد راحله فرزند اول در 2 مهر ماه در مشهد. ساختن اولین سنتور خود با چوب توت.
1344 تولد دختر دوم افسانه در 28 اردیبهشت ماه در مشهد.(افسانه بعدها با پرویز مشکاتیان ازدواج میکند).انتقال از شاه اباد به شهر مشهد و تدریس در کلاس ششم دبستان پهلوی از مهر ماه.شرکت در مسابقات والیبال معلما مشهد.
1345 انتقال از دبستان پهلوی به دبستان عبداللهیان مشهد و نظامت و معاونت دبتان مذکور.
1346 تدریس در دبستان های مشهد و انتقال در 25 اذر از مشهد به تهران.تدریس در دبیرستان صفوی . اغاز فعالیت با برنامه های رادیو ایران. اشنایی با استاد احمد عبادی. راه یابی به کلاس درس اواز استاد اسماعیل مهرتاش و انجمن خوشنویسان نزد استاد بوذری.اشنایی با رضا ورزنده (استاد سنتور) در تابستان همین سال. اجرا و ضبط اولین برنامه ی در رادیو ایران که با عنوان ((برگ سبز شماره ی 216 )) در شب جمعه 15 اذر ماه پخش شد.کار در رادیو با نام مستعار ((سیاوش بیدکانی)) تا سال 1350 خورشیدی و بعد در رادیو و تلویزیون با نام خودش. اشنایی با اسماعیل مهرتاش در کلاس اواز ایشان.
1347 انتقال از اموزش و پرورش به وزارت منابع طبیعی . راه یابی به کلاس خط استاد حسن میرخانی.
1348 تولد دختر سوم مژگان در 27 هردیبهشت ماه در تهران. تاسیس و شروع رادیو اف-ام به طریقه ی استریو فونیک و اجرای برنامه ی ((سه گاه)) به همراهی سه تار عبادی و تار مجد برای اولین بار به طریقه ی استریو . شرکت در جشن هنر شیرازبرای اولین بار. قبولی در امتحان خط (مرحله ی عالی) . راه یابی به کلاس خط استاد حسین میرخانی.
1349 اغاز همکاری با برنامه های تلویزیون ملی ایران در برنامه ی ((هفت شهر عشق)) غیره. قبولی در امتحان خط (مرحله ی ممتازی) انجمن خوشنویسان وزارت فرهنگ و هر . سفر به برغان با استاد حسین میر خانی (خطاط) ابراهیم بوذری (استاد خط شجریان) خسرو زعیمی ( مدیر عامل انجمن خوشنویسان)فرامرز پیل ارام(نقاش و استاد نقاشیخط شجریان).
1350 اشنای با استاد فرامرز پایور و مشق سنتور نزد ایشان و اموزش ردیف اوازی صبا نزد فرامرز پایور . اشنایی ئ همکاری با هوشنگ ابتهاج((ه . الف . سایه)در برنامه های (گل های تازه))رادیو.
1351 شروع تهیه ی برنامه های گلهای تازه توسط هوشنگ ابتهاج در رادیو و همکاری با او. اغاز فراگیری ردیف های اوازی و تصانیف قدیمی نزد استاد عبدالله دوامی.برگذاری کنسرتی در شمال ایران با منصور صهرمی و هنرمندان دیگر.دیدار و اشنایی با اقای دوامی به وسیله ی فرامرز پایور.
1352 اشنایی با استاد نور علی برومند و فراگیری شیوه ی اوازی سید حسن طاهر زاده نزد ایشان در مرکز خط ئ اشاعه ی موسیقی و اشنایی با هنر جویان مرکز: محمد رضا لطفیو ناصر فرهنگفرو حسین علیزاده و جلال ذوالفنون و گنجه ای و مقدسی و حدادی و دیگران.
1353 سفر برای کنسرت های هندو پاکستان و افغانستان با استاد احمد عبادی . سفر به چین و ژاپنن با احمد احرار و کریم فکور و حسین ملکو پرویز قاضی سعید به عنوان میهمانان ویژه برای گشایش پروازهایی به این دو کشور.
1354 تولد همایون در 30 اردیبهشت ماه در تهران . ماموریت رادیو و تلویزیون برای کنسرتهای فروردین در ایالات مختلف امریکا.انتقال از وزارت منابع طبیعی (به عنوان مهمور خدمت)به رادیو.قطع رابطه با مرکز اشاعه ی موسیقی و ادامه ی درس اواز در منزل استاد نورعلی برومند.
1355 شرکت در جشنواره ی توس (نیشابور)با فرامرز پایور , سایه, حسن ناهید, رحمت الله بدیعی, محمد اسماعیلی, عبدالوهاب شهیدی و هوشنگ ظریف.حضور در برنامه ی جشن هنر شیراز ( در حافظیه) با محمد رضا لطفی و فرهنگفر و اجرای برنامه ی ((راست پنجگاه)).کناره گیری رسمی و قطع رابطه ی کامل از رادیو در اسفند ماه.اجرای اواز در صفحات ردیف نوازی کانون پرورس فکری کودکان و نوجوانان . بهره گیری از محضر اقای برومند (در منزل خود استاد) شیوه ی اواز مرحوم طاهر زاده (اخرین جلسه روز چهار شنبه 29 دی ماه).فوت رضا ورزنده(29 دی ماه) و نور علی برومند (30 دی ماه) . اغاز ضبط تصانیف قدیمی با صدای عبدالله دوامی.
1356 اجرای برنامه ی ((نوا)) به همراهی محمد رضا لطفی و گروه شیدا در جشن هنر شیراز.اجرای موسیقی ((چهره به چهره)) و ((گلبانگ)) . کناره گیری از رایو به خاطر جو نامساعد. تاسیس شرکت دل اواز برای انتشار برنامه های خود.
1357 احراز مقام اول تلاوت قران سراسر کشور در مرداد ماه. اجرای بخشی از ((تلاوت قران)) .انتشار البوم ((گلبانگ))( دو نوار). همکاری در تاسیس کانون ((چاوش)) با هوشنگ ابتهاج و محمد رضا لطفیبرای ادامه ی فعالیت های موسیقی در خارج از رادیو تلویزیون(شجریان در انجا تدریس میکرد).
1358 اشنایی با فیلسوف یگانه استاد غلامرضا دادبه( جانسوز) در منزل استاد خط مرتضی عبدالرسولی ئ اغاز فراگیریی و شناخت بایگانی های فرهنگ و نوا ,... فرهنگ پهلوانی و جوانمردان , فرهنگ مادرنوایی .اجرای موسیقی ((خلوت گزیده)) .(( پیغام اهل راز)) ( شامل دو نوار : راز دل و انتظار دل).اخرین کنسرت ها با گروه پایوردر مهر ماه در تالار رودکی . کنسرت ماهور با محمد رضا لطفی و گروه شیدا در تالار رودکی و دانشکاه ملی در ابان ماه.
1359 فوت استاد دوامی . اجرای موسیقی ((عشق داند)) ( در ابو عطا) اجرای موسیقی ((ساز قصه گو)) ( اواز سه گاه در انتشار مجدد, البوم پیغام اهل راز). انتشار نوار موسیقی ((پیغام اهل راز )) (شامل دو نوار : راز دل انتظار دل).
1361 اولین کنسرت در سفارت ایتالیا به همراهی پرویز مشکاتیان و ناصر فرهنگفر (آستان جانان) پس از سه سال کناره گیری از فعالیت های کنسرتی - اجرای موسیقی نوا (مرکب خوانی) و سر عشق ( ماهور) و بیداد
1362 اجرای موسیقی ((همایون مثنوی)) با منصور صارمی. اجرای موسیقی ((چهار گاه)) (با فرهنگ شریف) و دیگر اواز ها در برنامه های خصوصی.
1364 اجرای موسیقی ((گنبد مینا ))و ((جان عشاق)). انتشار نوار موسیقی ((بیداد)).
1365 انتشار نوارهای موسیقی (نوا)) ( مرکب خوانی ),((سر عشق)) (ماهور) و ((استان جانان)). ضبط ده اواز به همراهی ویولن حبیب الله بدیعی در مونیخ در منزل دکتر علی خادمی.
1366 اغاز کنسرت ها در اروپا پس از انقلاب و شروع همکاری با گروه عارف . اجرای موسیقی ((دود عود)) ,((دستان))و...
1367 برگذازی سه شب کنسرت برای بزرگداشت حافظ در تالار رودکی( وحدت).انتشار نوار ((دستان)).
1368 اجرای ((ماهور)) و ((ابو عطا)) در کنسرت های بهاره در اروپا با پیرنیاکان, جمشید عندلیبی, و اعیان. اجرای ((نوا)) و ((افشاری)) در کنسرت های پاییزه اروپا به همراهی مشکاتیان و گروه عارف و دو شب کنسرت در اسفند ماه به دعوت شهردار بارسلون در این شهر به همکاری نی حسین عمومی , تار طلایی و تنبک شمیرانی.
1369 سفر به تاجیکستان به دعوت خصوصی وزیر فرهنگ و هنر تاجیکستان پرده برداری از پیکره ی باربد و دو شب کنسرت در کاخ باربد به همراه کمانچه ی محمود تبریزی زاده , سه تار رضا قاسمی , و تنبک مجید خلج. کنسرتهایی در امریکا به همراهی پیرنیاکان عندلیبی و اعیان. اجرای مو سیقی ((سرو چمان)) , (( پیام نسیم)) , و ((دل مجنون)) ( هر سه در امریکا). کنسرت شجریان برای زلزله زدگان رودبار در لس انجلس. سخنرانی در پنج دانشگاه معتبر امریکا برای دانشجویان و محققین.
1370 برگذاری پنج شب کنسرت در پارک ارم و هشت شب کنسرتهای افتخاری برای مردم جنوب شهر تهراندر فرهنگسرای بهمن ( کشتارگاه سابق تهران) در اسفند ماه.برگذاری کنسرت شکوهمندی به مدت پنج شب در محوطه ی چهل ستون اصفهان.کنسرتهای اروپا با جهاندار و گروه اوا . جدایی از همسر اول خانم فرخنده گل افشان. اجرای موسیقی ((دل شدگان)) و ((اسمان عشق)). انتشار نوارهای موسیقی ((سرو چمان)) , ((پیام نسیم)),(( دل مجنون)) و (( خلوت گزیده)).
1371 ازدواج با همسر دوم خانم کتایون خوانساری. کنسرتهای مرحله ی دوم در امریکا با داریوش پیر نیاکان ,جمشید عندلیبی و همایون شجریان ( اگوست تا نوامبر) .برنامه ای با هابیل علی اف و همایون شجریان در سالن تالار رودکی(وحدت) ,تهران. اجرای موسیقی ((یادایام)) . انتشار نوارهای ((دل شدگان )) و ((اسمان عشق)).
1372 انتشار گزارشی همراه با گفتگویی با شجریان تحت عنوان (( محمد رضا شجریان استاد اواز ایران کجاست؟)) در نشریه ی نوید فضیلت,شماره ی 16 ,سال 2, مهر ماه ,تهران. اجرای(( سه گاه )) و (( راست پنجگاه)) در کنسرتهای اروپایی به همراهی محمد رضا لطفی و مجید خلج در تابستان.
1373 اجرا برنامه ی ((قاصدک)) در کنسرتهای دور اروپا با پرویز مشکاتیان و همایون شجریان.
1374 کنسرتهای اصفهان,شیراز,ساری, کرمان, و سنندج با گروه اوا.برگذاری کنسرتی در اروپا با محمد رضا لطفی در ابات ماه.اجرای موسیقی ((چشمه ی نوش)) در ( فرانسه).انتشار نوارهای موسیقی ((همایون مثنوی)) ,(( گنبد مینا )),(( جان عشاق)), چشمه ی نوش))و (( یاد ایام)). اجرای موسیقی ((در خیال)).
1375 درگذشت پدر در 18 اذر ماه در سن 85 سالگی.اجرای موسیقی ((رسوای دل)) در دبی.انتشار موسیقی(( در خیال)) . انتشار نوار موسیقی ((ساز قصه گو)) ( اواز سه گاه در انتشار مجدد, البوم پیغام اهل راز).
1376 تولد پسر دوم رایان (از ازدواج دوم) در ونکوور کانادا.اجرای برنامه های((سه گاه)) و ((ماهور)) در کنسرتهای دور اروپا با همکاری داریوش طلایی, سعید فرجپوری و اهمایون شجریان در پاییز .اجرای موسیقی(( شب ,سکوت , کویر)) .اجرا و انتشار موسیقی ((معمای هستی)) در کلن, المان. اجرا و انتشار موسیقی ((شب وصل)). انتشار نوار موسیقی ((رسوای دل)). انتشار نوار موسیقی ابوعطا((عشق داند)).
1377 اجرای کنسزتهای تهران,اصفهان, و دور اروپا با گروه اوا. برگذاری کنسرت درامریکا در شهریور ماه.اجرای (( ارام جان )) .انتشار نوار ((پیام نسیم). انتشار نوار موسیقی ((شب ,سکوت, کویز)). انتشار نوار موسیقی((چهره به چهره)).انتشار نوار موسیقی((راست پنجگاه)).
1378 اجرای ((ماهور)) و((افشاری)) در پنج کنسرت به نفع دانش اموزان در شهر هشتگرد.بریافت جایزه ی پیکاسو ئ دیپلم افتخار یونسکو تز دبیر کل یونسکو ((اقای مایور)) در پاریس, شهریور ماه. انتشار نوار ((ارام جان)) . اجرای ((اهنگ وفا)) .انتشار نوار ((تلاوت قران)) (1) و (2).
1379 انتشار کتاب((راز مانا)) ( زندگی,دیدگاه و اثار استاد اواز ایران, محمد رضا شجریان)کار محمد جواد غلامرضا کاشی ,محسن گودرزی, و علی اصغر رمضانپور, نشر کتاب فردا, چاپ اول تهران.اجرای برنامه ی ((نوا ))و ((داد و بیداد)) (زمستان) در کنسرتهای دور اروپا و امریکا و کانادا به همراهی حسین علیزاده,کیهان کلهر و همایون شجریان. عمل جراحی کلیه و دهانه های معده در واشنگتن در 20 اسفند ماه.
1380 عمل جراحی برای چسبندگی روده در تهران در ابان ماه.
1381 اجرای برنامه ی (( راست پنجگاه ))و(( مرکب خوانی)) در کنسرتهای دور اروپا و کانادا با حضور حسین علیزاده, کیهان کلهر و همایون شجریان. انتشار نشریه ی (( دفتر هنر )) شماره ی 15, ویژه ی محمد رضا شجریان ,در اسفند ماه ,در کالیفرنیا.

برگرفته از سایت www.delawaz.ir
گردآوری :جوادجهانی

۲۷۴- افسانه عشق

 

<در زیست شناسی قانونی هست که کاملاْ به ثبوت رسیده است. و آن اینکه هر عضوی از اعضای بدن احتیاج دارد وظیفه خود را انجام بدهد و کار خود را بکند، و اگر از انجام آن بازداشته شود اختلال حاصل می شود.>(۱)

پروفسور اسوالد شوارتز اعتقاد دارد بنا بر قانون فوق با توجه به اینکه رحم در زنان یک عضو اصلی می باشد  چنانچه به وظیفه خود که همان تولد نوزادی که ثمره یک اتحاد کامل است باز بماند، اختلالی که برای شخص و شخصیت زن ایجاد می کند غیر قابل جبران می باشد.  چنانچه در  جای دیگر دارد:

<... مرد اگر مجرد بماند از مقداری از کاملیت زندگی خود منصرف می گردد؛ اما زن جزء اساسی خویش را فدا می سازد.>(۲)

البته تولد نوزاد نمی تواند یک آرمان برای زنی باشد که ازدواج دلخواه خود را نداشته است و تولد فرزند زمانی خوشایند است که حاصل یک به هم پیوستگی ظریف، کامل و  عاشقانه باشد؛ همانطور که در افسانه عشق نقل می شود:

<... افسانه ای در یونان قدیم وجود دارد که ماهیت واقعی عشق را بهتر از هر نوع تعریفی که تا کنون درباره ی آن شده است توصیف می کند. افسانه می گوید: در اصل در روی زمین موجوداتی زندگی می کردند که نیمی مرد و نیمی زن بودند و چون از کامل بودن - هیبریس - Hybris - باد بر غبغب انداختند، علیه خدایان شوریدند تا اینکه زئوس Zeus خشمگین شد و هریک از آنها را دو نیم کرد و هر نیمه را در زمین پراکند، از آن پس هر نصفه در جستجوی نصفه ی دیگر خود است و این آروزی نیل به کمال همان چیزی است که عشق گفته می شود.>(۳)

... ادامه دارد

(۱) و (۲) و (۳) روان شناسی جنسی - پروفسور اسوالد شوارتز

 

۲۷۳- سایت حرفه ای برای برزک



با سلام .
ممنون از استقبال شما از پیشنهاد من ( راه اندازی سایت حرفه ای برای برزک ) و اعلام آمادگی که کردین.

خوب برای این کار گفتم چندتا مطلب رو به شور بزاریم.

۱) محتوای سایت چی باشه :

می تونه اخبار مربوط به شهر یا پاتوقی برای جوان های این منطقه و یا ...

۲) دامنه سایت چی باشه ( آدرس اینترنتی)
پیشنهاد بنده اینه :

www.barzokcity.ir


خوشحال می شم نظر همه دوستان رو بدونم.

در ضمن برای پویایی سایت نیاز به افرادی هست که بتونن از مناطق شهر عکس تهیه کنن یا اگه آماده دارن واسه ما ارسال کنن.
و اگر کسی عکس مناسب از مناظر داره واسه من حتما ارسال کنه واسه طراحی بنر ها و لوگو ها.
ممنون

اینم آدرس ایمیلم هست واسه ارسال عکس

morya_l@yahoo.com

کاری داشتین

info@smlhost.com

با تشکر: مرتضی لاجوردی

۲۷۲- شیمیدان های نامی اسلام


جابر بن حیان نخستین دانشمند اسلامی است که علم شیمی را بر پایه آزمایش بنا نهاد. جابر نخستین کسی است که اسید سولفوریک یا گوگرد را از تکلیس زاج سبز و حل گازهای حاصل در آب بدست آورد و آن را زینت الزاح نامید. جابر اسید نیتریک یا جوهر شوره را نیز نخستین بار از تقطیر آمیزه‌ای از زاج سبز ، نیترات پتاسیم و زاج سفید بدست آورد.
شیمیدان های نامی اسلام
آغاز کیمیاگری اسلامی با اسامی مردانی همراه است که احتمالا خود کیمیاگر نبوده‌اند، اما با گذشت زمان و فرارسیدن قرن دهم میلادی ، کیمیاگران شهیری از میان آنان برخاستند که علاوه بر تفکراتشان ، نوشتارهای کاملا جدید و نوینی خلق کردند.

امام جعفر صادق علیه السلام (148 ـ 82 هـ . ق. / 770 ـ 705 م.)
محضر پر فیض حضرت امام صادق (ع) ، مجمع جویندگان علوم بود. با دانش پژوهی که به محفل آن حضرت راه مییافت از خرمن لایزال دانش او بهره مند میشد. در علم کیمیا ایشان نخستین کسی بودند که عقیده به عناصر چهارگانه (عناصر اربعه) آب ، آتش ، خاک و باد را متزلزل کردند. از فرموده‌های ایشان است که : «من تعجب میکنم مردی چون ارسطو چگونه متوجه نشده بود که خاک یک عنصر نیست. بلکه عنصرهای متعددی در آن وجود دارد.» ایشان هزار سال پیش از پرسینلی ، لاووازیه و ... دریافته بود که در آب چیزی هست که میسوزد (که امروزه آن را هیدروژن مینامند).
از امام صادق (ع) ، رساله‌ای در علم کیمیا تحت عنوان «رسالة فی علم الصناعة و الحجر المکرم» باقیمانده که دکتر «روسکا» آن را به زبان آلمانی ترجمه و در سال 1924 آن را تحت عنوان «جعفر صادق امام شیعیان ، کیمیاگر عربی» در «هایدبرگ» به چاپ رسانده است. به عنوان مثال و برای آشنایی با نظرات حضرت صادق (ع) در شیمی ، خلاصه‌ای از بررسی دکتر «محمد یحیی هاشمی» را در ذیل درج میکنیم:

شرحی که امام صادق (ع) برای اکسید میدهد، چنین معلوم میشود که اکسید جسمی بوده که از آن برای رفع ناخالصی در فلزات استفاده شده است. ایشان تهیه اکسید اصغر (اکسید زرد) را از خود و آهن و خاکستر به کمک حرارت و با وسایل آزمایشگاهی آن دوره ، مفصلا شرح داده و نتیجه عمل را که جسمی زرد رنگ است، اکسید زرد نام نهاده‌اند. این شرح کاملا با فروسیانید پتاسیم که جسمی است زرد رنگ به فرمول Fe(CN)6] K4] منطبق است و ... . نتیجه عمل بعد از طی مراحلی ایجاد و تهیه طلای خالص است. امروزه نیز از همین خاصیت سیانور مضاعف طلا و پتاس برای آبکاری با طلا استفاده میشود.

جابر بن حیان (200 ـ 107 هـ . ق / 815 ـ 725 میلادی)
جابربین حیان معروف به صوفی یا کوفی ، کیمیاگر ایرانی بوده و در قرن نهم میلادی میزیسته و بنا به نظریه اکثریت قریب به اتفاق کیمیاگران اسلامی ، وی سرآمد کیمیاگران اسلامی قلمداد میشود. شهرت جابر نه تنها به جهان اسلام محدود نمیشود و غربیها او را تحت عنوان «گبر» میشناسند.ابن خلدون درباره جابر گفته است:

جابربن حیان پیشوای تدوین کنندگان فن کیمیاگری است.
جابربن حیان ، کتابی مشتمل بر هزار برگ و متضمن 500 رساله ، تالیف کرده است. «برتلو» شیمیدان فرانسوی که به «پدر شیمی سنتز» مشهور است، سخت تحت تاثیر جابر واقع شده و میگوید: «جابر در علم شیمی همان مقام و پایه را داشت که ارسطو در منطق .» جورج سارتون میگوید: «جابر را باید بزرگترین دانشمند در صحنه علوم در قرون وسطی دانست.» اریک جان هولیمارد ، خاورشناس انگلیسی که تخصص وافری در پژوهشهای تاریخی درباره جابر دارد، چنین مینویسد:

جابر شاگرد و دوست امام صادق (ع) بود و امام را شخصی والا و مهربان یافت؛ بطوری که نمیتوانست از او جدا ولی بی نیاز بماند. جابر میکوشید تا با راهنمایی استادش ، علم شیمی را از بند افسانه‌های کهن مکاتب اسکندریه برهاند و در این کار تا اندازه‌ای به هدف خود رسید. برخی از کتابهایی که جابر در زمینه شیمی نوشته عبارتند از : الزیبق ، کتاب نارالحجر ، خواص اکسیرالذهب ، الخواص ، الریاض و ... .

وی به آزمایش بسیار علاقمند بود. از این رو ، می توان گفت نخستین دانشمند اسلامی است که علم شیمی را بر پایه آزمایش بنا نهاد. جابر نخستین کسی است که اسید سولفوریک یا گوگرد را از تکلیس زاج سبز و حل گازهای حاصل در آب بدست آورد و آن را زینت الزاح نامید. جابر اسید نیتریک یا جوهر شوره را نیز نخستین بار از تقطیر آمیزه‌ای از زاج سبز ، نیترات پتاسیم و زاج سفید بدست آورد.

رازی ، ابوبکر محمد بن زکریا (313 ـ 251 هـ . ق / 923 ـ 865 م.)

زکریای رازی به عنوان یکی از بزرگترین حکیمان مسلمان شناخته شده و غربیها او را به نام «رازس» میشناسند. رازی در علم کیمیا ، روش علمی محض را انتخاب کرده و بر خلاف روشهای تمثیلی و متافیزیک ، به روشهای علمی ارزش زیادی قائل شده. رازی موسس علم شیمی جدید و نخستین کسی است که «زیست شیمی» را پایه‌گذاری نموده است. دکتر «روسکا» شیمیدان آلمانی گفته است: «رازی برای اولین بار مکتب جدیدی در علم کیمیا بوجود آورده است که آن را مکتب علم شیمی تجربی و علمی می توان نامید.

مطلبی که قابل انکار نیست اینست که زکریای رازی پدر علم شیمی بوده است.» کتابهای او در زمینه کیمیا در واقع اولین کتابهای شیمی است. مهمترین اثر رازی در زمینه کیمیا کتاب «سرالاسرار» است. ظاهرا رازی 24 کتاب یا رساله در علم کیمیا نوشته که متاسفانه فقط معدودی از آنها بدست آمده و در کتابخانه‌های مشهور دنیا نگهداری میشود. وی نخستین بار از تقطیر شراب در قرع و انبیق ماده‌ای بدست آورد که آن را الکحل نامید که بعدها به هر نوع ماده پودری شکل حتی به جوهر هم داده شد، از این رو آن جوهر را جوهر شراب نیز نامیدند. گفته میشود که رازی کربنات آمونیوم را از نشادر و همچنین کربنات سدیم را تهیه کرده است.

ابن سینا ، حسین (428 ـ 370 هـ . ق / 1036 ـ 980 م.)

ابن سینا ملقب به شیخ الرئیس ، بزرگترین فیلسوف و دانشمند اسلامی و چهره‌ای بسیار موثر در میدان علوم و فنون است. غربیها وی را به نام «اوسینیا» میشناسند. ابن سینا ، رنجی برای کیمیاگری و ساختن طلا نکشید؛ زیرا او به استحاله باور نداشت و صریحا تبدیل فلزات به یکدیگر را ناممکن و غیر عملی میدانست.

ابو علی سینا از ادویه منفرد ، 785 قلم دارو را به ترتیب حروف ابجد نام برده و به ذکر ماهیت آنها پرداخته و خواص تاثیر آن داروها را شرح داد. وی ضمن توصیف این مواد ، آگاهیهای جالبی در زمینه «شیمی کانی» به خوانندگان میدهد و میگوید از ترکیب گوگرد و جیوه می توان شنگرف تهیه کرد. وی نخستین کسی است که خواص شیمیایی الکل و اسید سولفوریک را از نظر دارویی شرح داد.

بیرونی ، ابوریحان محمد (442 ـ 362 هـ . ق / 1050 ـ 972 م.)

کانی شناس و دارو شناس جهان اسلام و یکی از بزرگترین دانشمندان اسلام است که با ریاضیات ، نجوم ، فیزیک ، کانی شناسی ، دارو سازی و اغلب زبانهای زنده زمان خود آشنایی داشته است. یکی از آثار مهم بیرونی در شیمی کتاب الجواهر وی است که در بخشی از آن ، نتایج تجربی مربوطه به تعیین جرم حجمی امروزی آنها تفاوت خیلی کم دارد و یکی از کاربردهای مهم وی به شمار میرود که در علوم تجربی ، انقلابی بزرگ به وجود آورد. برای تعیین جرم اجسام ، ترازویی ابداع کرد.

بیرونی همچنین در کتاب الجماهیر (در شناسایی جوهرها) به معرفی مواد کانی به ویژه جواهرات گوناگون پرداخت. بیرونی ، چگالی سنج را برای تعیین جرم حجمی کانیها به ویژه جوهرها و فلزها نوآوری کرد که در آزمایشگاه امروزی کاربرد دارد.


منبع: دانشنامه رشد

۲۷۱- نمره درس عملی اتحاد ملی؟

این نوشته صرفا رویکردی اخلاقی و فرهنگی دارد و نه بیش از آن.عبد الرضامدرس زاده

دو روزی است که از مرگ نابهنگام شادروان احمد بورقانی می گذرد . طبیعی است که روزنامه ها و سایت های اصلاح طلبان و دوم خردادی ها در سوک او به مویه بنشینند وپیام سید محمد خاتمی سر لوحه آن سوکواری باشد اما در بسیاری از روزنامه ها و سایت های اصولگرا این مطلب به حاشیه رانده شده و یا اصلا به عنوان خبر از آن سخنی نیامده است و شگفت این که این مرحوم از بانیان شکل گیری خبر گزاری جمهوری اسلامی در سال ۵۸ است و در دولت اصلاحات البته جرم او مجوز دادن های بی حساب و شمار به متقاضیان انتشار روزنامه و مجله است و البته نام او با مجلس ششم هم گره خورده است.

این روزها لغات اصلاحات و همه هم خانواده های آن و مجلس ششم چیزی مانند کفر ابلیس است و انتساب هر کسی به آن در مواردی ذنب لایستغفر است ولی سخن ما در اسنجا که نمی خواهیم سیاسی باشد این است که در سال اتحاد ملی به راستی بخش عملی این درس تاریخی را چگونه باید امتحان بدهیم و نمره قبولی بیاوریم . چند ماه پیش هم مهندس بهاالدین ادب نماینده همین مجلس ششم در گذشت و چندان در همین جاهایی که نام بردیم آب از آب تکان نخورد. در حالی که همه این پیشامد ها و واکنش ها بی آن که ما بخواهیم آزمون عملی درس اتحاد ملی است. و لطف کار در این است که برای همه ما چنین اتفاقی پیش روست:

ای دوست بر جنازه دشمن چو بگذری

شادی مکن که با تو همین ماجرا رود(سعدی)

اگر رهبر معظم انقلاب اسلامی این سال را سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نام نهادند این نامگذاری درست از روی یک نیاز مبرم جامعه بوده است گیرم که دهها همایش هم برگزار کنیم پای عمل که در میان آمد چه کاره ایم . به راستی نمره ما در عمل چند است؟

منبع : سبز اندیش کاشان

 

۲۷۰- عجائب هفتگانه قدیم


معبد آرتمیس در افوسوس (ترکیه )
معبد آرتمیس در افوسوس (ترکیه ) یکی از زیباترین بناهای ایام گذشته بود . این بنا با داشتن 100 ستون مرمری زیبا که ارتفاع هر کدام از آنها به 15 متر می رسد یکی از عجایب هفتگانه به حساب می آید . این معبد فضایی را در بر می گرفت که تقریبا چندین برابر وسعت آکروپلیس در آتن بود . میتوان گفت که معبد آرتمیس صعود و سقوطهای بسیاری را در طی قرنها پشت سر گذاشت . این بنا در 600 سال قبل از میلاد ساخته و در550  سال پس از میلاد در آتش سوخت . بعد از آن مجددا به صورت بسیار زیباتر و عظیمتری باز سازی شد . این بنا برای دومین بار دچار حریق شد البته این بار بطور عمدی توسط فردی بنام هروستراتوس که برای به یاد ماندن نامش به این کار دست زد ،ولی این معبد دوباره به اندازه بزرگتر و بسیار بهتر از قبل ساخته شد . این معبد بسیار زیبا درونش با مجسمه های بی نظیر تزیین شده بود . این معبد پا بر جا بود تا زمانیکه بر اثر هجوم بربرها در 262 پس از میلاد برای همیشه از صفحه تاریخ محو شد و هرگز دوباره ساخته نشد . آنچه که از این معبد باقی ماند هم توسط زلزله ها کاملا از بین رفت .


مجسمه زئوس
تقریباً سه هزار سال پیش، «المپیا»، مرکز مذهبی در جنوب غربی یونان بود. یونانیان باستان زئوس پادشاه خدایان را می پرستیدند و در زمانهای مشخص به افتخار او جشن هایی بر پا می کردند. در این جشن ها مسابقات ورزشی هم انجام می شد. از نظر ساکنان دنیای قدیم این بازیها خیلی مهم بودند، چندان که در زمان برگزاری مسابقات، جشن ها متوقف می شد تا شرکت کنندگان و تماشاگران به آسانی خود را به محل مسابقات برسانند.
مجسمه زئوس خدای یونان در المپیا یکی از عظیم ترین مجسمه های جهان است . این اثر در 450 سال قبل از میلاد توسط مجسمه ساز معروفی بنام فیدیاس ساخته شد این هنرمند همان کسی بود که مجسمه خدای آتنا را هم برای معبد پارتنون در آتن ساخت . ارتفاع مجسمه زئوس در حدود 12 متر بود . بدن این مجسمه را از عاج فیل و ردا و موها و ریشش را از طلا ساخته بودند . این اثر ارتفاعش چنان بود که با سقف معبد زئوس بر خورد می کرد . فیدیاس با این کار می خواست اقتدار و نیرومندی زئوس را نشان دهد . مجسمه زئوس در معبد زئوس که طول آن به 64 متر می رسید قرار داشت . 72 ستون خارجی این معبد که به سبک معماری قدیم یونان بودند این معبد را دارای معماری خیره کننده ای کرده بودند . سنگفرش آن نیز با مجسمه های بی نظیری تزیین گشته بود . مجسمه زئوس در حدود 850 سال در این معبد قرار داشت تا هنگامیکه بعضی از یونانیها آنرا به استانبول منتقل کردند . البته این زیاد طول نکشید چرا که محل جدید نیز در آتش سوخت و این مجسمه برای همیشه از بین رفت .


مقبره هالیکارناسوس در ترکیه
مقبره هالیکارناسوس در 4 قرن قبل از میلاد نه تنها بسیار پر ابهت و پر عظمت بود بلکه به صورت زیبایی با ستونها و مجسمه ها تزیین شده بود . سقف این مقبره با مجسمه هایی از اسبها تزیین شده بود اسبهایی که ارابه شاه ماسالوس و همسرش ملکه آرتمیسیا را می کشیدند . ارتفاع این مقبره مرمری به اندازه یک ساختمان 14 طبقه بود . از نقطه نظر استراتژیکی دامنه کوه درست مشرف به هالیکارناسوس و خلیج آن بود . ملکه آرتمیسیا فرمان ساخت این مقبره را در هالیکارناسوس برای همسرش در 353 سال قبل از میلاد صادر کرد . ملکه این بنا را برای قدر دانی از همسرش ساخت و به این منظور بهترین هنرمندان و مجسمه سازان آن زمان را گرد آورد . شاه ماسالوس تنها حکمران ایالتی معمولی در بین امپراطوری های عظیم ایرانی در 2300 سال پیش بود . ملکه آرتمیسیا دو سال پس از همسرش ، شاه ماسالوس که برادرش هم بود در گذشت . او در کنار شاه در مقبره هالیکارناسوس دفن شد . این بنا در حدود 17 قرن پا برجا بود و در 1400 سال بعد از میلاد بر اثر زلزله فرو ریخت .


فانوس الکساندریا
فانوس الکساندریا یکی از بزرگترین شاهکارهای روزگار باستان می باشد . ارتفاع این بنا حداقل به اندازه یک ساختمان 40 طبقه امروزی بود و برای 16 قرن پا بر جا بود . بر خلاف 6 عجایب دیگر ،فانوس الکساندریا استفاده های عملی بسیاری داشت . این بنا به کشتیهای دریا نوردی کمک می کرد که اسکله ها را براحتی پیدا کنند و با ایمنی کامل داخل آن شوند . چرا که تنگه های خطر ناک دقیقا در خارج از بندر ها قرار داشتند . ارتش نیز از این فانوس برای پیدا کردن کشتیهای دشمنان استفاده می کرد . این بنا ظاهرا ساختار جامدی داشته است و برای 1600 سال باقی بوده است اما  با وجود این بر اثر طوفانهای دریایی زمستان و زلزله های بسیار از بین رفته است . فانوس الکساندریا دو نوع برج دیده بانی داشت که در نوک آن قرار داشتند . این فانوس سه عنصر ساختمانی داشت ، پایه مستطیل شکل ، قطعه میانی هشت وجهی ، و قسمت بالای آن که استوانه ای شکل است و برجهای دیده بانی در آنجا قرار دارند.تقریبا ارتفاع این سه قسمت به 110 تا 180 متر می رسید . بجز اهرام مصر فانوس الکساندریا بلندترین ساختمان جهان بود البته این تا زمانیکه برج ایفل در 1889 ساخته شد.

مجسمه عظیم الجسه رودس در یونان
ارتفاع مجسمه عظیم الجسه رودس با پایه اش به اندازه یک ساختمان 15 طبقه امروزی است. این مجسمه یک شاهکار برجسته معماری می باشد که بر روی جزیره رودس در حدود 280 قبل از میلاد ساخته شده است. هیچ کس به درستی نمی داند که این مجسمه شبیه چه بوده و یا در کجا قرار داشته است. نظریه بسیار مورد توجه آن است که مجسمه رودس در روی ورودی لنگرگاهی بنا شده بوده و پهای مجسمه در دو طرف قرار داشته است بطوریکه کشتیها از بین پاهای آن عبور می کرده اند. البته این فرضیه بسیار محتمل به نظر میرسد. این بنا مشکلات غیر قابل حل در 3 قرن پیش از میلاد را مطرح می کند. همچنین تجارت در این بندر در زمان احداث این مجسمه دارای رکود شده و این بندر از رونق اقتصادی افتاده است. این مجسمه یکی از عجایب هفتگانه به شمار می رود که برای مدت کوتاهی تقریبا 53 سال پا بر جا بوده است.


باغهای معلق بابل در عراق
در عراق باغهای معلق بابل یکی از بحث انگیزترین عجایب هفتگانه می باشد چرا که هنوز برخی از باستانشناسان در وجود داشتن آنها شک دارند. بعد از بدست آمدن اسناد اصلی و خرابه های بر جا مانده از آن زمان وجود داشتن آنها ثابت شد البته در مقیاسی کمتر از آنچه تصور می شود . در این میان سئوالی مطرح است که این باغهای معلق چرا ساخته شده اند؟ در پاسخ این سئوال می توان گفت که موثق ترین سند حاکی از آن است که شاه نبوچاد نزار دوم که دارای شهرت مذهبی می باشد این بنای عجیب را برای خوشحال کردن همسرش در 6 قرن قبل از میلاد ساخت چرا که همسرش از دیدن چشم انداز صحرا مانند بابیلون دچار دلتنگی برای محل زندگی اش شده بودجایی که دارای کوهها و جنگلهای سرسبزی بود به همین خاطر به دستور شاه تپه مصنوعی سبز وخرمی ساخته شد که دارای درختان و گلها و گیاهان زیبایی بود . بعضی ها می گویند که یک ملکه آشوری قدرتمند باغهای معلق را برای تفریح و سرگرمی خودش ساخته است و افراد دیگری عقیده دارند که این باغها به دستور یک شاه آشوری ساخته شده است .


اهرام مصر (هرم خوفو )
هرم خوفو بزرگترین هرم در بین اهرام مصر است ، این بنا که قدیمی ترین و بزرگترین بنا در بین عجایب هفتگانه می باشد تنها بنایی است که در حال حاضر وجود دارد . هرم خوفو در 2600 سال قبل از میلاد ساخته شده است . این هرم بلند ترین بنای ساخته شده دست بشر از 4400 سال پیش تا سال 1889 بود ،زمانیکه برج ایفل با ارتفاع 300 متر ساخته شد . محدوده هرم خوفو به اندازه 6 قطعه زمین شهری عظیم می باشد . بیشتر سنگ های بکاررفته در این بنا به بزرگی سنگهای عظیمی هستند که بوسیله کامیون حمل مشوند . سطح خارجی زمختی که ما امروزه از این هرم می بینیم مقبره فرعونی بنام خوفو بوده که در آن زمان پوشیده شده از سنگهای آهک صیقلی و زیبایی بوده است. فرمانروایان بعدی این سنگهای با ارزش را متعاقبا برای ساختن بنای خودشان می دزدیدند . این عمل باعث شد که از ارتفاع هرم 5 درصد کم شود و به ارتفاع فعلی اش که 138 متر است برسد . هرم خوفو دارای سه اتاق دفن اجساد است . اتاق اول محل دفن شاه ، اتاق دوم محل دفن ملکه و اتاق سوم که برای رد گم کردن دزدان هرم بوده است .

www.prfco.com


 

۲۶۹- عجایب هفتگانه جدید


با شرکت‌ حدود صد میلیون‌ نفر از طریق‌ رای‌ گیری‌ اینترنتی‌ و تلفنی‌ عجائب‌ هفتگانه‌ جدید دنیا از بین‌ بیست‌ و یک‌ مکان‌ نامزد انتخاب‌ شدند.

‌هرچند این‌ اقدام‌ با حمایت‌ سازمان‌ علمی‌ آموزشی‌ فرهنگی‌ ملل‌ متحد یونسکو صورت‌ گرفت‌ ولی‌ ابتکار یک‌ سوئیسی‌ بود که‌ از ژانویه‌ گذشته‌ آغاز شده‌ بود.

‌به ‌گزارش‌ واحد مرکزی خبر از خبرگزاری‌ فرانسه‌ از لیسبون‌ ‌ عجائب‌ هفتگانه‌ جدید عبارتند از:

‌‌‌1‌/ دیوار بزرگ‌ چین‌‌

2‌/ شهر باستانی‌ پترا در اردن

‌‌3‌/ تمثال‌ مسیح‌ در ریودوژانیرو

‌4‌/ آثار ماشو پیشو در پرو‌

‌5/ شهر شیشن‌ ایتزا مکزیک

‌‌6‌/ کولیزیه‌ در رم

‌‌7‌/ معبد تاج‌ محل‌ در هند

گفتنی‌ است‌ عجائب‌ هفتگانه‌ قدیمی‌ بجز اهرام‌ ثلاثه‌ مصر از بین‌ رفته‌ اند و در این‌ مسابقه‌ این‌ اهرام‌ بخاطر شان‌ و عظمت ‌برتر آن‌ در مسابقه‌ قرار نگرفت‌.‌ فیلون‌ مورخ‌ بیزانسی‌ در قرن‌ سوم‌ قبل‌ ازمیلاد بر اساس‌ تمدن‌ بین‌ النهرین‌ عجایب‌ هفتگانه‌ را مشخص‌ کرده‌ بود.‌

مصر با غیر علمی‌ خواندن‌ این‌ مسابقه‌ به‌ برگزاری‌ آن‌ اعتراض‌ کرده‌ بود و معتقد بود کارشناسان‌ / باستان‌ شناسان‌ و دانشمندان‌ باید بر اساس‌ علوم‌ مربوطه‌ اقدام‌ به‌ این‌ کار بکنند

۲۶۸- مثلث برمودا


مقدمه

در دنیا نقاط ناشناخته ی بسیاری وجود دارد که تا کنون انسان نتوانسته است به راز آنها پی ببرد.یکی از این مناطق مثلث برمودا است که منطقه ی بحث انگیزی از اقیانوس اطلس می باشد.شاید زمانی فرا برسد که اسرار ناپدید شدن صدها کشتی , هواپیما و هزاران از قربانیانی که در این مثلث ناپدید شده اند کشف شود ولی خدا می داند تا آن زمان چه وقایع دیگری رخ بدهد.

در مورد این موضوع سؤال هایی برای بشر پیش می آید که عبارتند از:

-1 در آسمان حفره ای وجود دارد که هواپیماها و کشتی ها از آنجا به دنیای دیگری منتقل می شوند؟
2 - ساکنان کرات دیگر در مثلث برمودا دست به آدم ربایی فضایی می زنند؟
3- هیولاهایی در اعماق اقیانوس زندگی می کنند که بر اثر انفجار بمب های هسته ای آزمایشی از سوی ابرقدرت ها, تبدیل به جانوران خطرناکی شده اند و گاهی حوادثی پیش می آید؟
4 -یک منبع بزرگ انرژی در زیر اقیانوس اطلس باعث این ماجراست,زیرا این منبع,اشعه ای قوی تر از لیزر از خود ساطع می سازد و کشتی ها و هواپیما ها را ذوب می کند؟
-5 و یا هیچکدام از این ها؟...

راز‌های زندگی: آیا مثلث برمودا واقعا خطرناک است؟ (اولین ادعا)
این منطقه را مثلث شیطان، برزخ گمشدگان،منطقه برزخ و از همه مشهورتر مثلث برمودا نامیده‌اند.
این ناحیه نیمه‌مثلثی در میان برمودا، پورتوریکو و فلوریدا به خاطر ناپدیدشدن ظاهرا بی‌دلیل هواپیماها و کشتی‌ها در آن شهرت دارد.

این افسانه از 2:10 بعدازظهر 5 دسامبر 1945 آغاز شد که بنا به روایت مشهور گروهی از خلبانان باتجربه در یک ماموریت آزمایشی معمول در هوایی بسیار خوب پرواز در این منطقه را آغاز کردند. اما این خلبان‌‌های "پرواز 19 "جهت خود را گم کردند و پی از فرستادن پیام رادیویی برای کمک ناپدید شدند.

توضیحات غریبی برای این ناپدیدشدن و موارد مشابهی که بعدها رخ داد ارائه شده است:
بیگانگان فضایی که زیر دریا پنهان شده‌اند، وجود مدخلی در این منطقه به بعدی دیگر و وجود حباب‌های غول‌آسای در اندازه کشتی‌ها.

اما پاسخی منطقی برای این ناپدیدشدن وجود دارد. مثلث برمودا منطقه‌ای است که مسافرت‌های هوایی و دریایی بسیاری در آن صورت می‌گیرد، و به نسبت این تراقیک شدید حوادث بیشتری نسبت به مناطق دیگر در آن رخ نمی‌دهد.

در این منطقه طوفان‌های پیش‌بینی‌نشده بسیاری رخ می‌دهد. و همچنین بنا به گزارش نیروی دریایی امریکا گلف استریم – جریان اب گرمی که از این منطقه اقیانوس منشا می‌گیرد - : "بسیار سریع و مواج است و می‌تواند به سرعت باقیمانده‌های هر سانحه‌ای را بزداید."

نهایتا اینکه دریا در این منطقه تا 10000 متر عمق دارد.

در مورد پرواز شماره 19 هم بر خلاف داستان مشهور در واقع خلبانان نه باتجربه بلکه در حال تعلیم بوده‌اند، و هوا هم اصلا صاف نبود.
درباره نیروهای ماورائ الطبیعه ای که باعث ناپدید شدن کشتی ها و هواپیما ها در مثلث برمودامی شود نظریات مختلفی وجود دارد

یک دانشمند کانادایی به نام (ادینگتون) می گوید:آتشفشان هایی زیر زمین در این منطقه پیوسته فعالیت دارند که با آتشفشان هایی که در اقیانوس آرام است متفاوت است .در اعماق اقیانوس آرام ممکن است شکاف هایی پدید آید فشار گازهای هسته زمین مواد مغناطیسی رادیواکتیو را که بشر با آنها آشنا نیست به بیرون براند و این مواد به سرعت به حرکت آمده و مانند یک موشک سطح آب را شکاشفته و مانند یک اشعه کیهانی قوی عمل کند.تاثیر این تشعشعات بر هواپیماهایی که وارد آن میدان مغناطیسی شود محسوس است.اول کلیه وسایل برقی را از کار انداخته و کنترل هواپیما از دست خلبان خارج شده و به طرف زمین می رود پس امکان تماس نیست و جرقه ای که از هواپیما برمی خیزد در برخورد با میدان مغناطیسی منفجر می شود.

در مورد کشتی ها ذرات رادیواکتیو با سرعت یک بمب هیدروژنی به اطراف پراکنده شده و مانند یک اژدر به بدنه فلزی کشتی برخورد می کند و همه چیز ویران می کند کشتی منفجر شده و اثری از مسافران و کشتی نمی ماند اما در مورد کشتی های بدون سرنشین که در مثلث برمودا دیده می شود گاهی اوقات منظره وحشتناک بمب های آتش زا از دریا بیرون می آید و بر سر کشتی می ریزد سرنشینان را ترسانده و خود را به دریا می اندازند و در آب خفه می شوند.

یک بار خبری شنیدم که شاید مطلب بالا بتواند من و دیگر شنونده های این خبر را قانع کند:
در این آب ها یک بار یک کشتی ناپدید شده و بعد از مدتی در جایی دور تر کاملا سالم و بدون خدمه یافت شده
این بار خدمه به شکلی عجیب ناپدید شدند!
نیمی از سرنشینان دچار جنون شدند و عده ای تحت مراقبت علمی هستند. یکی دیگر از نظریات درباره ی قاره ی آتلانتیس است.دانشمندان وجود این قاره و مثلث برمودا را با هم مرتبط میدانند.شواهدی درست است که نمی توان از کنار آنها گذشت مانند ابرهای شگفت انگیزی که هواپیماها ناگهان داخل آن شده و دیگر خارج نشدند.حرکت نقاط نورانی در فضا و یا آبهای مثلث برمودا که گاهی از دریا به آسمان رفته و گاهی از فضا وارد آب شده و مشاهده ی اشیایی روی صفحه رادار ناگهان محو می شود.

آزمایش فیلادلفیا

در اواسط اکتبر سال 1934 نیروی دریایی امریکا در فیلادلفیا دست به آزمایش حیرت انگیزی زد که به آزمایش فیلادلفیا مشهور شد.آنها می خواستند به راز مثلث برمودا پی ببرند.آنها با استفاده از مولدهای مغناطیسی یک میدان مغناطیسی را ایجاد کردند تا یک ناو دریایی و نفراتش را ناپدید کنند.این کار از نظر علمی بسیار اهمیت داشت.آنها توانستند کشتی را به طور موقت به بعد دیگری بفرستند ولی این کار یک جنایت بود.در ابتدا یک نور سبز رنگ ماتی مانند مثلث برمودا سراسر کشتی را فرا گرفت و کشتی ناپدید شد و چند دقیقه بعد آنطرف تر د در میدان مغناطیسی ماندند آن را جهنم مجسم کردند.هیچ یک از افرادی که در کشتی بودند حاضر نشدند دوباره نامرِِِِِِِِِیی شوند.

موقعیت مثلث برمودا
مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره‌ای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند.

در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی‌شود.
وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف می‌کند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو می‌گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد.
این محل فتنه‌انگیز و تقریبا باور نکردنی اسرار غیر قابل توصیف جهان را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن 6 هواپیمای نیروی دریایی همراه با تمام سرنشینان آنها در پنجم دسامبر 1945 کسب کرد. 5 فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای ماموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز می‌کردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ، به هوا برخاست که هر شش هواپیما به طرز فوق‌العاده مشکوکی مفقود شدند.
آخرین پیامهای مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم روئیت خشکی ، از کار افتادن قطب نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از کوسه‌ها دیده نشد. هیچ حادثه‌ای چه قبل و چه بعد از آن ، تا این حد حیرت‌آورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه ‌قایقها و کشتیهایی مفقود شده‌اند (قربانیان مثلث برمودا)، در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشته‌اند.


منطقه وحشت
همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز می‌کنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال تردند و افراد زیادی برای بازدید ، به این منطقه مسافرت می‌کنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و می‌شوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانه‌ای وجود ندارد. ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل ، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است.

مشاهدات و گزارشات
در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده‌اند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده‌اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کرده‌اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربه‌های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بوده‌اند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.

این پیامها رفته رفته ضعیف‌تر و غیرقابل تشخیص‌تر شده و یا سریعا قطع شده‌اند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده‌اند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.

در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده‌اند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایق‌های ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کرده‌اند.

در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. "خطری همانند یک خنجر هم اکنون ... به سرعت می‌آید ... ما نمی‌توانیم فرار کنیم ..." در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.

علل واقعه
علل فرضی طبیعی
توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمول‌ترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:
جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها می‌شود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب می‌شود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.
علل فرضی غیر طبیعی
دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده‌هایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمده‌اند، می‌تواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.
یکی از عجیب‌ترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می‌کردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها می‌گردد.
ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام { در مورد بشقاب پرنده‌ها } ابراز می‌دارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط می‌دهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد می‌کنند که دارای طرحی یونیزه شده است و می‌تواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار می‌کرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و می‌تواند باعث نامرئی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی می‌دانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرنده‌ها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.
داستانی عجیب
حادثه‌ای در اثر اختلال زمانی در فرودگاه میامی رخ داد که هرگز توضیحی قابل قبول برای آن وجود نداشته است. این واقعه مربوط به یک هواپیمای مسافربری بود که برای فرود در باند آماده بود و با رادار مرکز کنترل هوایی ردیابی می‌گردید که ناگهان ده دقیقه از صفحه رادار ناپدید شد و سپس دوباره ظاهر گشت. هواپیما بدون هیچ واقعه‌ای فرود آمد و خلبان و خدمه از آنچه افراد پایگاه می‌گفتند ابراز تعجب کردند، زیرا تا آنجا که به خدمه مربوط می‌شد، هیچ اتفاق غیر عادی نیفتاده بود. جالب این که ساعتهای همه آنها حدود ده دقیقه از زمان واقعی عقب‌تر بود. در حالی که هواپیما درست 20 دقیقه قبل از این واقعه وقت اصلی را کنترل کرده بود و در آن هنگام هیچ اختلاف زمانی وجود داشت.

· آیا مثلث برمودا و نقاط مشخص دیگر به صورت ماشینی عظیم عمل می کنند تا اختلالاتی بوجود آورند؟
· آیا آنها می‌ توانند گردابهایی را چه در داخل و چه در خارج از جو بوجود آورند که اجسام و اشیا به داخل آنها بیفتد و به بعد زمان و مکانی دیگر منتقل شوند؟
· آیا این مثلث دوباره قربانیان دیگری می‌گیرد؟
· آیا بشر موفق به کشف راز آن خواهد شد؟
و بسیاری آیاها و پرسشهای بی جواب دیگر که مسلما در ذهن شما هم وجود دارد.

گذشته و آینده برمودا
به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبره‌ها » ، »مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده می‌شده است.

شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.

اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد.

هواپیماهای مهم مفقود شده
1. 5 دسامبر 1945 : 5 هواپیمای جنگنده TBM متعلق به نیروی دریایی که در یک پرواز آموزشی از پایگاه دریایی هوایی فورت لادردیل در فلوریدا به هوا برخاستند و همگی ناپدید شدند. مجموع خلبان و سرنشینان آن 14 نفر بودند.

2. 5 دسامبر 1945 : هواپیمای بمب افکنهای PBM مارتین مارینر با 13 خدمه که جهت نجات هواپیماهای TBM اعزام شده بود، چند دقیقه بعد از پرواز ارتباط رادیویی‌اش قطع شده و ناپدید گشت.

3. 1947 : هواپیمای سوپر فورت C-54 متعلق به ارتش آمریکا در 100 مایلی برمودا ناپدید شد.

4. 29 ژانویه 1948 : هواپیمای چهار موتوره استارتایگر از نوع تئودور 4 در حالیکه ارتباط رادیویی‌اش با مرکز قطع گردیده بود، در 380 مایلی شمال شرقی برمودا با 13 سرنشین و خدمه گم شد.

5. 28 دسامبر 1948 : هواپیمای Dc-3 در مسیر سن خوان به میامی با 32 سرنشین به اضافه خدمه ناپدید شد.

6. 17 ژانویه 1949 : استارآریل همتای هواپیمای استارتایگر ، در مسیر لندن به سانیتاگوی شیلی از طریق برمودا و جامائیکا ، در 380 مایلی جنوب و جنوب غربی برمودا سمت کینگستون پس از قطع ارتباط رادیویی‌اش ، ناپدید شد.

7. مارس 1950 : هواپیمای آمریکای گلوب ماستر در شمالی‌ترین قسمت مثلث در حالیکه رهسپار ایرلند بود، گم شد.

8. 2 فوریه 1952 : هواپیمای باربری انگلیسی یورک در شمال مثلث که رهسپار جامائیکا بود، با 33 سرنشین ، ناپدید شد.

9. 30 اکتبر 1954 : هواپیمای نیروی دریایی سوپر کانستلیشن با 40 سرنشین در شمال مثلث ناپدید گشت.

10. 9 نوامبر 1956 : هواپیمای گشتی P5M متعلق به نیروی دریایی با 10 خدمه نزدیک برمودا ناپدید شد.

11. 8 ژانویه 1962 : هواپیمای نیروی هوایی در مسیر لنگلی فیلد ، در ویرجینیا به آزورز ، گم شد.

12. 28 آگوست 1963 : دو هواپیمای جدید متعلق به نیروی هوایی ، چهار موتوره از نوع KC- 135 استراتوتانکرز از پایگاه هوایی همستید ، در فلوریدا به قصد پیوستن به گروه اختصاص یافته جهت سوخت گیری ، در 300 مایلی جنوب غربی برمودا ناپدید شد.

13. 5 ژوئن 1965 : هواپیمای C- 119 باکسکار با 10 خدمه در جنوب شرقی باهاما ناپدید گردید.

14. 11 ژانویه 1967 : هواپیمای YC- 122 شکاری که به هواپیمای باری تبدیل شده بود، با 4 سرنشین در ناحیه گلف استریم بین پالم‌بیج و گراند باهاما گم شد.

15. 22 سپتامبر 1963 : هواپیمای بازی C-132 که رهسپار آزوزر بود، ناپدید گشت.


کشتیهای مهم مفقود شده

لیست زیر کشتیهای مهمی که در مثلث برمودا ناپدید شده‌اند یا بدون هیچ سرنشینی به حالت غرق شده در آبها پیدا شده‌اند، را نشان می‌دهد.
1. 1840 : کشتی بزرگ فرانسوی رزالی که از اروپا عازم هاوانا بود، در مثلث برمودا با تمام وسایل دریانوردی و مجموعه‌های دست نخورده پیدا شد، در حالی که تمام سرنشینان آن ناپدید شده بودند.

2. ژانویه 1880 : کشتی جنگی بادبان‌دار انگلیسی آتلانتا ، برمودا را به مقصد انگلستان با 290 سرنشین ترک کرد که احتمالا در محلی نه چندان دور از برمودا باید ناپدید شده باشد.

3. اکتبر 1902 : کشتی آلمانی سه دکله فریا ، مدت زمانی کوتاه بعد از ترک مانزانیوی کوبا در حالیکه خیلی ناجور کج شده و قسمتی از دکل آن از بین رفته و لنگر آن آویزان بود، پیدا شد. تقویم اتاق کاپیتان 14 اکتبر یعنی روز بعد از حرکت را نشان می‌داد.

4. مارس 1918 : کشتی نیروی دریایی آمریکا به نام یواس. اس سیکلوپز ، 19000 تنی با طول 500 پا در چهارم مارس از باربادوس با 309 سرنشین و خدمه به طرف نورفولک حرکت کرد. نه هوا بد بود، نه پیامی رادیویی دریافت شد و نه قطعه شکسته‌ای هرگز از آن بدست آمد.

5. 1925 : اس. اس. کاتوپاکسی که از چارلستون عازم هاوانا بود، ناپدید گردید.

6. آوریل 1932 : دو کشتی دکل‌دار جان و مری ، ثبت شده در نیویورک ، شناور اما خالی از سرنشین در 50 مایلی جنوب برمودا در حالیکه بادبانهایشان جمع شده بود و بدنه آنها به تازگی نقاشی گردیده بود، پیدا شدند.

7. فوریه 1940 : کشتی گلوریا کلیت از سینت وینسنت ، متعلق به کمپانی هند غربی ، بدون سرنشین از 200 مایلی جنوب موبایل در آلاباما پیدا شد، در حالیکه همه وسایل آن دست نخورده و منظم بود.

8. 22 اکتبر 1944 : کشتی باری کوبایی به نام رابیکن در حالی که همه سرنشینان آن به به جز یک سگ ، به نظر می رسید که کشتی را ترک کرده‌اند، بوسیله گارد ساحلی در گلف استریم از سواحل فلوریدا پیدا شد.

9. ژوئن 1950 : کشتی باری اس. اس. سندرا به طول 350 پا از ساوانای جورجیا به مقصد پورتو کابلو ، در ونزوئلا با 300 تن محموله حشره‌کش از سینت آگوستین در فلوریدا ، عبور کرد و سپس بدون باقی گذاشتن هیچ اثری از خود ناپدید گردید.

10. سپتامبر 1955 : کشتی کانمارا 4 به طرزی مرموز در 400 مایلی جنوب غربی برمودا غرق شده بود.

11. 2 فوریه 1963 : کشتی باری مارین سولفور کوئین به طول 425 پا که از بیومونت در تگزاس رهسپار نورفولک در ویرجنیا بود، بدون ارسال هیچ پیامی اثری یا باقی گذاشتن شکسته پاره‌ای از خود با تمام خدمه و سرنشینان ناپدید شد.

12. اژوئیه 1963 : کشتی کوچک ماهیگیری اسنو بوی با 63 پا طول و 40 سرنشین ، در جامائیکا به مقصد شمال شرقی کی ، در 80 مایلی جنوب برمودا ناپدید گشت.

13. 1924 : کشتی باری ژاپنی ری فوکو مارو در فاصله‌ای بین باهاما و کوبا تقاضای کمک کرد و سپس ناپدید شد.

14. 1931 : کشتی باری استیونجر با 43 خدمه ناپدید گردید.

15. مارس 1938 : کشتی باری استرالیایی آنجلو استرالین با 39 خدمه ، خبری را بدین مضمون "همه چیز خوب است" برای آخرین بار از آزورز مخابره کرد.

16. دسامبر 1967 : قایق مسابقه‌ای رواناک با 46 پا طول در حالیکه از خشکی اطراف قابل روئیت بود، ناپدید گردید.

17. 24 دسامبر 1967 : کشتی ویچ کرافت به حالت شناور در بندری در یک مایلی میامی پیداش شد، در حالیکه کابین هدایت کشتی سرنشینان و مالک آن همگی ناپدید شده بودند.

18. آوریل 1970 : کشتی باری میلتون یاتریدز که از نیو اورلئان عازم کیپ تاون بود، ناپدید شد.

19. مارس 1973 : کشتی باری هزار تنی آنتیا که با 32 خدمه در مسیر نیوپورت نیوز به آلمان در حال دریانوردی بود، ناپدید گردید.

مثلث برمودا و دریای شیاطین

محققانی که در مورد مثلث برمودا تحقیق و مطالعه کرده‌اند، از مدتها قبل متوجه منطقه اسرار آمیز دیگری در اقیانوسهای جهان شدند، جایی ما بین ژاپن و جزایر بونین که به دریای شیطان معروف بود. در این منطقه هم کشتیها و هواپیماهای زیادی مشابه مثلث برمودا ناپدید شده‌اند، بدون هیچ اثر و نشانه‌ای.

نگاه اجمالی

طی سالیان دراز ، ماهیگیران از دریای شیطان بیم داشته‌اند و معتقد بودند که ساکنین این دریا شیاطین ، دیوها و هیولاهایی هستند که کشتیها را بدون اخطار و اطلاع قبلی می‌ربایند. هواپیماها و قایقهای زیادی طی سالیان دراز در این منطقه مفقود گردیده‌اند، اما پس از جنگ ، هنگام صلح ، یعنی در فاصله بین سالهای 1950-1954، 9 فروند کشتی مدرن با سرنشینانی جمعا صدها نفر ، در شرایطی مشابه آنچه در مثلث برمودا اتفاق افتاده است، ناپدید گشته‌اند و با وجود جستجوهای وسیع هوایی _ دریایی ، هیچ قطعه شکسته یا لکه روغنی پیدا نشده است.

مفقود شدنهای بی دلیل کشتیها و هواپیماهای ژاپنی که دقیقا مشابه مثلث برمودا بود، باعث جستجویی به وسیله هیئتی تحت نظر دولت ژاپن در سال 1955 گردید. این هیئت با همراهی چند تن از دانشمندان با یک کشتی به نام کایوماروی شماره 5 گردش خود را در دریای شیطان آغاز کردند، ولی کشتی تحقیقاتی ناگهان با تمام خدمه و مسافران دانشمندش ناپدید شد. از آن به بعد ، از طرف مقامات رسمی ژاپن این ناحیه منطقه خطر اعلام شد.

دریای شیطان کجاست؟

دریای شیطان در قسمت جنوب شرقی ژاپن ، دقیقا بین دو جزیره ایوجیما و مارکوس قرار دارد. این ناحیه شهرتی شوم‌تر از مثلث برمودا داشته و افسانه‌های زیادی در مورد ناپدید شدنها بوجود آورده است.

وجه اشتراک مثلث برمودا و دریای شیطان

مثلث برمودا و دریای شیطان وجه مشترک مشابهی دارند. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌شوند و عقربه قطب نما هیچ انحرافی را نشان نمی‌دهد. این خط 80 درجه غربی مسیرش را هنگامی که به قطبین می‌رسد، به 150 درجه شرقی تغییر می‌دهد و از قسمت جنوبی قطب شمال ادامه می‌یابد و از شرق ژاپن ، از میان دریای شیطان ، می‌گذرد.

در مرکز دریای شیطان عقربه قطب نما به طرف شمال حقیقی نشانه می‌رود و در همین هنگام عقربه مغناطیسی نیز به همان سمت رو می‌کند. درست همانگونه که در مرزهای غربی مثلث برمودا در آن سوی دنیا اتفاق می‌افتد.
چندی پیش یک دانشمند ژئوفیزیک ساکن شهر وارونژ روسیه مدعی کشف یک علت طبیعی برای حوادث ناگوار مثلث برمودا شد. ولادیسلاو بوکریف، در این زمینه گفت: ویژگی عجیب مثلث برمودا توسط طبیعت برنامه ریزی شده است. یکی از شعبات جریانات گرم گلف استریم، با گردش در جهت عقربه‌های ‌ساعت در منطقه دریای سارگاسوف، روی می‏دهد. این حرکت به یادآورنده پرتاب کننده دیسک است که در آغاز خود می‏چرخد و تنها در لحظه ای که بالاترین سرعت زاویه ای را به دست آورد، دیسک را به جلو پرتاب می‏کند. به نظر وی وجود میکرو و ماکرو گودال‌هایی ‌در این منطقه، مولد آشفتگی‌های ‌جاذبه ای و مغناطیسی می‏باشد که در نتیجه آن دستگاه‌ها ‌از کار افتاده و ارگانیزم انسان سنگینی را تحمل می‏کند که گاهی مرگبار است.
وی می‏گوید: چون در این منطقه، گردش آب در جهت عقربه‌های ‌ساعت است، برمودا همانند گرداب، اشیا را به سمت خود می‏کشد، یعنی بردار جاذبه به سمت عمق دریا و مرکز زمین است. برمودا برای وسایل نقلیه هوایی و دریایی تنها در زمان وقوع جزر در دریا خطرناک است. در این فاز، ابتدا گودال‌های ‌آبی و پس از آن گودال‌های ‌هوایی پدیدار می‏شوند. این وضعیت همانند فنجانی است که به طور ناگهانی انتهای آن را باز کنند. آب به سمت شکاف حرکت می‏کند و حرکتی گردشی به خود می‏گیرد و در امتداد خود، جریان هوا را می‏راند. این دانشمند ژئوفیزیک روسیه می‏افزاید: با دانستن فاز جریان مد و ویژگی تشکیل جریانات، می‏توان روشی را ایجاد کرد که وقوع حادثه را در این مثلث ناآرام، همچنین در سایر نقاط خطرناک جهان هشدار دهد
کتاب Meteorology todayاز مثلث بر مودا چنین می گوید ( این کتاب مسائلی که تا کنون گفته شد را نقض می کند ) :
مجمع الجزابر برمودا یه سری جزیره هستند که روی نقشه تشکیل یه مثلث را میدهند. و به این دلیل به این نام خوانده میشوند.
اما در مورد پدیده هایی که در این منطقه اتفاق می افتد: کلیه این پدیده های دلیل علمی دارد.و از طریق علم هواشناسی کاملا توجیه میشه. یه توده هوای پرفشار بسیار قوی به نام پرفشار برمودا بر این منطقه حاکم است. اگه با علم هواشنای آشنا باشد میدونید که بسته های هوای پرفشار حرکت نزولی دارند و هوا در یک پرفشار به پایین نزول میکند.
حالا به توجه به شدت و قدرت زیاد این پرفشار از هواپیما گرفته تا کشتی و کبوتر و ... ممکنه در این آشفتگی و طلاتم جوی سقوط کنه و غرق بشه.
پدیده مشابهی نیز بر روی دریاچه بختگان در استان فارس هم رخ میدهید و تا حالا یه هواپیما و 2 تا هلیکوپتر توی این دریاچه سقوط کرده.
بنا به اظهارات این کتاب کلیه صحبت های دیگری که در مورد برمودا می شود از قبیل مثلث شیطان و محل اختفای امام زمان و ... و هزار جور صحبت دیگر کاملا بی اساس و کذب میباشد.

اظهارات دینی : ( ضمن تشکر از دبیر پرورشیم )

ما در قرن 21 به سر می بریم و با آن که در علوم مختلف و ساخت سلاح و فرستادن انواع ماهوراه ها به دور زمین، هنوز به آن قدرت نرسیده ایم که اسراری را در زمینی که همانند ریگی از بیابانی در جهان واقع شده را کشف کنیم و تا ابدیت باید به دنبال مجهولات زمین باشیم .

یکی از این مجهولات مثلث برمودا بوده که به نظر عده ای خاص جایگاهی برای زندگی امام زمان و یارانش است.
اینان می گویند امام زمان آن قدرت را دارد که در کمتر از یک ثانیه به دورترین نقاط سفر کند (طی العرض)
ولی مانند هر انسان دیگری نیاز به خانه ای دارد این مکان خانه ی وی است.
اما به نظر من امام زمان هیچ وقت با بنده های خدا این کرارو نمی کنه و این نظریه فقط یه شایعه است.
جمله آخر در مورد برمودا و از جانب آقای سحر خیز که مشوق من در این تحقیق بودند و کتابی رو به من مورفی کردند که انشا الله سر فرست اونم می خونم راسی اسم کتاب و پایین گذاشتم .اگه خواستید قبل از من برید سراغش.
مثلث برمودا مانند نقاط دیگر از آب است و طبیعتا آبی رنگ ولی رنگ آن کمی با آب های اطراف تفاوت دارد.
کتابی که در مورد همه چیز از برمودا و حتی مسائل دینیش توضیح داده جزیرة الخزرا یا مثلث برودا است.

منبع: وبلاگ از کجا چه خبر

۲۶۷- دهه فجر و برزک

همزمان با ایام الله دهه مبارکه فجر انقلاب اسلامی ، رونمایی از ضریح مطهرزیارت امامزاده سراج الدین ابن موسی ابن جعفر (ع) در برزک کاشان انجام شد .
حاجی فرماندارکاشان درآیین رونمایی ازضریح این امامزاده ضمن گرامیداشت ایام الله دهه مبارکه فجر انقلاب اسلامی  با اشاره به نقش ارزنده امام خمینی (ره)  در پیروزی انقلاب و ادامه این پیروزیها در 8 سال دفاع مقدس گفت : با رهبری های خردمندانه آن امام همام انقلاب اسلامی  تبدیل به قدرتی بزرگ در جهان شده است .
حسینعلی حاجی فرماندار کاشان  در مراسم رونمایی از ضریح این امامزاده که با حضور امام جمعه ،  شهردار ،  اعضای شورای شهر، بخشدار و جمعی از مردم برزک برگزار شد انقلاب اسلامی را ثمره رشادت ها ، ایثارگریها و خون هزاران شهید دانست و گفت انقلاب  اسلامی به ما رسیده است و ما باید پاسداری از ارزشها و خون شهیدان گرانقدرمان از انقلاب اسلامی پاسداری کنیم تا به دست صاحب اصلی اش امام زمان عجج  برسد .
حاجی بهترین شیوه مبارزه با دشمنان اسلام و مملکت را خدمت رسانی  مسئولین به مردم دانست و از مسئولین خواست در خدمت رسانی به مردم از هیچگونه کوششی دریغ نکنند .
همچنین در ابتدای این مراسم حجت السلام  مطهریان  امام جمعه  برزک  از مساجد و زیارتگاهها بعنوان پایگاههای اصلی انقلاب اسلامی  یاد کرد و گفت : انقلاب اسلامی ایران از مساجد و زیارتگاهها هدایت شد و با خون هزاران شهید والامقام به پیروزی رسید .
ضریح مطهر و مقدس امامزاده سراج الدین ابن موسی ابن جعفر  توسط هیات امنا و با کمک و همیاری مردم منطقه با 430 میلیون ریال هزینه از محل  کمکهای و نذورات مردمی ساخته و نصب شده است . قدمت بقعه امامزاده سراج الدین به یکهزار سال پیش می رسد . فضای کلی بقعه 67 متر مربع است  که در طرح توسعه این فضا تا 1500 متر مربع افزایش یافته است  .
ضریح  قبلی این امامزاده از جنس چوب است که قرار است بعنوان یکی از آثار ارزشمند ،  در موزه  این امامزاده نگهداری شود . 

منبع : اخبار کاشان


 

۲۶۶- حتی من، حتی تو، حتی همه


در میان ثبت نام کنندگان مجلس هشتم اسامی آشنایی به چشم میخورد.
آیا نمایندگی کار آنها هست یا نه؟!؟!؟!
بگذارید سرتان سوت بکشد اصلا لازم نیست نگران چشم های از حدقه بیرون دویده و دهان های باز تان باشید.کم کم عادت می کنید.


داریوش ارجمند کاندیدایی است که این روزها آنتن سیما را شش دانگ به نام خود کرده گفتن ندارد که سریال های "ساعت شنی""ستاره سهیل"و "پریدخت" بهتر از هر تراکت و پوستری جواب مب دهد.

حالا قیافه مظلومی را در "از کرخه تا راین" به خاطر بیاورید تا نام آشنای دیگری در فهرست های انتخاباتی برایتان رقم بخورد علی دهکردی این روزها از دنیای هیجان انگیز بازیگری به دنیای هیجان انگیز سیاست حرکت می کند.

داریوش کاردان هم از قافله عقب نمانده و کاندیداتوری خود را برای مجلس هشتم اعلام کرده است.
اگر خندهای کش دار آقای صندلی داغ هنوز یادتان باشد میتوانید نام احمد نجفی را در بین کاندیدها ببینید.

بیژن نوباوه یکی از خبرنگاران مطرح صدا و سیما که حضور در نیویورک به عنوان خبرنگار اصلی ترین بخش کارنامه کاری اش است.

علیرضا دهقان گوینده خبر ورزشی ساعت 19:45

ماجرا وقتی جالب تر میشه که بدونید هنرمندان دیگر حوزه ها در تلاشند تا سری در عالم سیاست بزنند فارغ از اینکه آیا نمایندگی کار آنها هست یا نه.

حسام الدین سراج و عبدالحسین مختاباد خوانندهایی هستند که قبراق و سر حال قدم در راه نماینده شدن گذاشتند.

محمد رضا سرشار شاعر و قصه گوی قدیمی

مجتبی مشیری و مرجان شیخ الاسلام و مجتبی رحماندوست را هم میتوانید در لیست کاندیدها ببینید.

پای ورزشکاران و اهالی ورزش کشور خیلی وقت است به دنیای سیاست باز شده هنوز چیزی از حضور محمد غفوری فرد , برادران خادم , علیرضا دبیر, هادی ساعی در میدانهای غیر ورزشی نگذشته که در این دوره انتخاباتی :

علی فتح الله زاده خویی مدیر عامل باشگاه استقلال تهران.

محمد مایلی کهن مربی سابق تیم ملی (مایلی کهن هدفش از ثبت نام را خیلی پوست کنده گفته است که میخواهم دیگر در ورزش سیاسی کاری نشود و تلاش خواهم کرد تا امکان استیضاح رئیس سازمان تربیت بدنی را در مجلس ایجاد کنم)

غلامرضا محمدی کشتی گیر

مهدی محمد نبی دبیر کل فدراسیون فوتبال

و عبدالرحمن شاه حسینی رئیس کمیته انظباطی هم آستین هایشان را بالا زده اند .

افراد سرشناس و چهرهای مختلف دیگری هم در این دوره از انتخابات مجلس ثبت نام کرده اند.

علی اشراقی نوه دختری امام خمینی (ره)

علی مطهری فرزند شهید مرتضی مطهری

حسن یونسی فرزند علی یونسی وزیر اطلاعات دوران سید محمد خاتمی ...

نماینده مردم عنوان مناسبی است برای توضیح و توجیه کاندیدا شدن.دلیل بسیاری از چهره ها برای پیوستن به صف ثبت نام کنندگان مجلس همین عنوان است.

شما چی میگید ؟؟؟

http://www.hamshahrijavan.blogsky.com/

۲۶۵- از سلاح های شیمیائی چه می دانید؟


این سلاحها برای کشتن افراد و وارد کردن صدمات بسیار جدی و یا ایجاد انواع معلولیت ها در مردم استفاده می شود. این سلاحها بر اساس اثرات مختلفی که بر بدن افراد می گذارد ، به 3دسته تقسیم بندی می شوند. دسته اول سلاحهای هستند که روی سیستم عصبی بدن تاثیر می گذارند. در این دسته GA ، GB ، GD ، GF و VX (متیل فسفوبوتیوئیک اسید , گاز سارین ) قرار دارند. دسته دوم ، اثرات خود را روی پوست به جا می گذارند و شامل HD (گازخردل گوگرد) ، HN (خردل نیتروژن)، L و CX هستند. دسته سوم نیز باعث اختلال سیستم تنفسی بدن می شوند. در این گروه گازهای بی رنگ CG و DP ، کلرین (Cl) و فسفوکلرین (Ps) وجود دارند. از سلاحهای شیمیایی که روی اعصاب اثر می گذارند، قبل و در طول جنگ دوم جهانی استفاده های بی شماری شده است.

دسته ی اول: این مواد از نظر شیمیایی وابسته به حشره کش های آلی فسفره هستند. این دسته از سلاحهای شیمیایی مانع از عمل آنزیم استیل کولین استر از می شوند. وقتی مواد شیمیایی این دسته وارد بدن شوند، غلظت استیل کولین را در بدن به بیش از حد لازم می رسانند. ریه ها و چشمها بسرعت این مواد را جذب کرده در کمتر از یک دقیقه بر سیستم عصبی بدن تاثیرات قابل توجهی می گذارند. علایم آن به صورت آبریزش بینی ، ترشح زیاد بزاق ، تنگی قفسه سینه ، کوتاهی تنفس ، تنگی مردمک چشم ، انقباض عضلانی و یا حالت تهوع و انقباض شکم ظهور می کند.

دسته دوم سلاحهای شیمیایی که بر روی پوست تاول و سوختگی ایجاد می کنند ، ماندگاری فراوانی در محیط دارند. این مواد روی چشمها ، پوشش مخاطی ، ریه ها ، پوست و اجزای خون اثر گذاشته و اگر از طریق تنفس وارد ریه ها شوند ، بر شدت تنفس اثرات منفی می گذارند و اگر توسط غذا بلعیده شوند ، سبب اسهال و استفراغ می شوند. خردل ها که جزو این دسته هستند به خاطر خواص فیزیکی خود مقاومت و ماندگاری بسیار زیادی در سرما و دماهای معتدل دارند.اگر دو دقیقه از تماس یک قطره خردل با پوست بگذرد، صدمات جبران ناپذیری به این عضو وارد می شود. CX نیز که جزو این گروه است ، پودری کریستالی شکل است که در دماهای 39 تا 40 درجه سانتی گراد ذوب شده و در دمای 129 درجه سانتی گراد به جوش می آید. این ماده را با افزودن موادی خاص در دمای اتاق به حالت مایع درمی آورند. CX دارای بوی بسیار نامطبوعی است.

در غلظتهای کم آن سوزش شدید چشم بروز می کند، اما در غلظتهای بالا به پوست حمله کرده و چند میلی گرم آن سبب دردهای زیاد و سوزشهای فراوان شده و زخمهای بدی بر جای می گذارد. برای پیشگیری از اثر این مواد سربازان باید به لباسها و ماسکهای حفاظتی مجهز باشند. دسته سوم از سلاحهای شیمیایی آنهایی هستند که بر دستگاه تنفسی اثر می گذارند. این مواد بشدت به بافت ریه آسیب می رسانند. فسفوژن که خطرناک ترین عضو این گروه است ، برای اولین بار در سال 1915 استفاده شد. این ماده گازی بی رنگ است که در دمای 2/8 درجه سانتی گراد به جوش می آید، بنابراین بسیار فرار و ناماندگار است ، ولی چون غلظت بخار آن 4/3 برابر هوا است ، به مدت طولانی در گودال ها و دیگر مناطق پست زمین باقی خواهد ماند. غلظت زیاد آن پس از چند ساعت سبب مرگ می شود، اما در غلظتهای کم سبب سرفه ، اختناق ، احساس تنگی قفسه سینه ، حالت تهوع و سردرد و غیره می شود. (انواع اول و سوم این سلاح یعنی گازهای سارین و خردل همان هایی هستند که حکومت عراق در جریان جنگ تحمیلی از آنها در برابر رزمندگان ما و حتی مناطق کردنشین خود استفاده کرد.)

در این میان ، محققان طرفدار صلح نیز بیکار ننشسته اند و همواره برای یافتن راه حل مبارزه با این سلاحها، مطالعه و تحقیق می کنند. مثلا آنها فهمیده اند اگر موشها مقدار کمی از آنزیمی با نام NTE داشته باشند، نسبت به فسفرهای آلی حساسترند. این موشها کم تحرک تر هستند و شانس مردنشان نسبت به جانورانی که مقدار این آنزیم در بدنشان در حد طبیعی است ، 2برابر بیشتر است ، پس وجود این آنزیم در بدن موشها از اثر فسفرهای آلی جلوگیری می کند. به همین ترتیب ، انسانها نیز ژن این آنزیم را دارند ، پس می توان امیدوار بود که از داورهایی که سطح NTE را افزایش بدهند، برای مبارزه با این مواد شیمیایی استفاده کرد، البته این داروها را باید پیش از حمله گازهای شیمیایی به کار برد. به عبارت دیگر، «هیچ درمانی برای ضایعات مواد شیمیایی وجود ندارد، مگر پیشگیری از تماس انسان ها با این مواد.» اما باید پرسید آینده این سلاحها چیست و ماهیت سلاحهای جدید چه خواهد بود؟ آیا ممکن است آینده ای رویایی در پیش رو داشته باشیم که در آن کاربرد هرگونه سلاح شیمیایی از نظر وجدان تمامی افراد کاری غیرقانونی باشد؟ آیا ممکن است آیندگان روزهای سیاه گذشته را به دست فراموشی بسپارند؟

منبع: روزنامه جام جم

۲۶۴- شاگرد ایرانی اینشتین


محمود حسابی(Mahmood Hesabi) و (Mahmoud Hessaby) در سال 1281 (هـ. ش) از پدر و مادری تفرشی در تهران متولد شدند. چهار سال از دوران کودکی رادر تهران سپری نموده بودند که به همراه خانواده (پدر، مادر، برادر) عازم شامات شدند. در 7 سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت، با تنگدستی و مرارت‏های دور از وطن، درمدرسه کشیش‏های فرانسوی آغاز کردند و همزمان، توسط مادر فداکار، متدین و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابی) تحت آموزش تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی قرار گرفتند. استاد، قرآن کریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشتند. دیوان حافظ را نیز از بر داشتته و به بوستان و گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی، منشآت قائم مقام اشراف داشتند.

پس از ورود به دوره متوسطه، جنگ جهانی اول آغاز شد، و به علت تعطیل شدن مدارس فرانسوی، پس از دو سال، برای ادامه تتحصیل، به کالج آمریکایی بیروت رفتنند و سپس در سن7 1 سالگی، موفق به اخذ لیسانس ادبیات گردیدند. در 19 سالگی لیسانس بیولوژی گرفته، سپس موفق به اخذ مدرک مهندسی راه و ساختمان شده و با نقشه‏کشی و راهسازی، به امرار معاش خانواده کمک می‏کردند. ضمناً استاد در رشته‏های پزشکی، ریاضیات و ستاره‏شناسی، تتحصیلات آکادمیک داشتند. به خاطر قدردانی از زحمات وی، ششرکت راهسازی فرانسوی که در آن مشغول به کار بودند، ایشان را برای ادامه تحصیل، به کشور فرانسه اعزام کرد و در سال 1924 م به دانشکده برق اکول سوپریورد و الکتریسیته پاریس وارد و در سال 1925 م فارغ التحصیل شدند. هم زمان با تحصیل در رشته معدن، در راه آهن برقی فرانسه کار می‏کردند، تا مهندسی معدن را گرفتند، و در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ایالت سار مشغول خدمت شدند. سپس به خاطر روحیه علمی که داشتند، تحقیقات خود را در دانشگاه سوربن، در رشته فیزیک دنبال کردند و در سال 1927 م در سن 25 سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را با رساله حساسسیت سلولهای فتوالکتریک با درجه عالی دریافت کردند. استاد با موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی کلاسیک غربی به خوبی آشنا، و در نواختن پیانو و ویولن تبحر داشتند. در چند رشته ورزشی کسب موفقیت نمودند، در شنا دارای دیپلم نجات غریق شدند.

دکتر محمود حسابی در طول عمر پربار خود، مصدر مشاغل و خدمات علمی و فرهنگی متعددی بودند که چند نمونه از آن به این شرح است:

- تأسیس مدرسه مهندسی وزارت راه و تدریس در آنجا (1306 هـ. ش)
- نقشه برداری و رسم اولین نقشه مدرن راه ساحلی سراسری میان بنادر خلیج فارس، تأسیس دارالمعلمین عالی و تدریس در آنجا (1307 هـ. ش)
- ساخت اولین رادیو در کشور (1307 هـ . ش)
- تأسیس دانشسرای عالی و تدریس در آنجا (1308 هـ. ش)
- ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی در ایران (1310 هـ. ش)
- نصب و راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران (1310 هـ. ش)
- تعیین ساعت ایران (1311 هـ. ش)
- تأسیس بیمارستان خصوصی (گوهرشاد) به نام مادرشان (1312 هـ.ش)
- تدوین قانون و پیشنهاد تأسیس دانشگاه تهران و تأسیس دانشکده فنی (1313 هـ.ش)
و ریاست آن دانشکده و تدریس در آنجا (1315 هـ. ش)
- تأسیس دانشکده علوم و ریاست آن دانشکده از (1321 تا 1327 و از 1330تا 1336هجری شمسی) و تدریس درگروه فیزیک آن دانشکده تا آخرین روزهای حیات،
- تأسیس مرکز عدسی سازی- دیدگانی- اپتیک کاربردی دردانشکده علوم دانشگاه تهران، - مأموریت خلع ید ازشرکت نفت انگلیس در دولت دکتر مصدق و اولین رییس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران،
- وزیر فرهنگ دردولت دکترمصدق(1330هجری شمسی)
- پایه گذاری مدارس عشایری و تأسیس اولین مدرسه عشایری ایران (1330هجری شمسی)
- مخالفت با طرح قرارداد ننگین کنسرسیوم و کاپیتولاسیون درمجلس،
- مخالفت با قرارداد دولت ایران درعضویت سنتو«باکت بغداد» درمجلس،
- تأسیس اولین رصدخانه نوین درایران، تأسیس اولین مرکز مدرن تعقیب ماهواره ها درشیراز (1335هجری شمسی)
- پایه گذاری مرکز مخابرات اسدآباد همدان (1338هجری شمسی)
- تدوین قانون استاندارد و تأسیس مؤسسه استاندارد ایران (1333هجری شمسی) ژئوفیزیک دانشگاه تهران (1330هجری شمسی)،
- استاد ممتازدانشگاه تهران (ازسال1350هجری شمسی)،
- پایه گذاری مرکز تحقیقات و راکتور اتمی دانشگاه تهران و تأسیس سازمان انرژی اتمی و عضو هیئت دائمی کمیته بین المللی هسته ای(1330 - 1349هجری شمسی)
- تشکیل و ریاست کمیته پژوهشی فضای ایران و عضو دائمی کمیته بین المللی فضا (1360هجری شمسی)
- تاسیس انجمن موسیقی ایران، مؤسس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان ایران(1349هجری شمسی) تا آخرین روزهای فعالیت.
- فعالیت دردونسل کاری و آموزش 7 نسل استاد و دانشجو ازخدمات ارزنده پرفسور حسابی بشمار می رود.
استاد به چهارزبان زنده دنیا: فرانسه، انگلیسی، آلمانی و عربی تسلط داشته و همچنین به زبانهای سانسکریت، لاتین، یونانی، پهلوی، اوستایی، ترکی و ایتالیایی اشراف داشتند.
درزمینه تحقیق علمی: 25مقاله، رساله و کتاب ازاستاد چاپ شده است. تئوری« بی نهایت بودن ذرات» ایشان درمیان دانشمندان و فیزیکدانان جهان شناخته شده است. نشان «کوماندور دولالژیون دونور» بزرگترین نشان علمی کشورفرانسه به ایشان اهداگردیده است. استاد تنها شاگرد ایرانی پرفسور اینشتین بوده و درطول زندگی با دانشمندان طرازاول جهان نظیر« پرفسور انیشتین، شرودینگر، بورن، فرمی، دیراک، بوهر... و ادبایی چون آندره ژید، برتراندراسل مرد اول علمی جهان» برگزیده شدند(1990م) و درکنگره 60سال فیزیک ایران(1366هجری شمسی) به عنوان پدرفیزیک ایران ملقب گردیدند. پرفسور دکترسید محمود حسابی در12شهریور1371هجری شمسی در بیمارستان دانشگاه ژنو بدرود حیات گفتند. مقبره استاد بنا به خواسته خودشان درزادگاه خانوادگی ایشان در شهر دانشگاهی تفرش قراردارد.

www.mashaheer.net

۲۶۳- ما و پرچم ایران

 
دکتر عبد الرضا مدرس زاده:

امروز صبح برنامه مردم ایران سلام با خانمی از فولادشهر اصفهان گفتگوی تلفنی داشت که بحثشان به جایگاه فیزیکی پرچم  ایران در مکان های عمومی کشور کشیده شد.

یادم آمد چند سال پیش میهمان محترمی که به تازگی از فرنگ برگشته بود در دانشگاه میهمانم بود . جضور او در دانشگاه همزمان با یکی از جشن های مذهبی بود و مسئولان دانشگاه به همه تیرهای چراغ برق و درختان و داربست ها پرچم ایران را آویخته بودند! میهمان ما از این همه نصب پرچم به شکل افراطی گله داشت که چرا پرچم مقدس کشور را که  در هر مکان رسمی یک یا دو مورد آن باید بر پایه مخصوص نصب باشد این گونه به همه درختان آویخته اند .  پاسخ این است که ما هنوز ابزارهای ابراز شادی را فراهم نکرده ایم و از کاغذ ها و پارچه های رنگی آن گونه که شاید و باید استفاده نکرده ایم و رنگ های ما جز رنگ سیاه به رنگ سبز و سرخ محدود می شود . سبز برای شادی و سرخ برای محرم.

باری ماجرا ی دانشگاه گذشت تا به خیابان آمدیم و دیدیم که بخشی از خیابان را آسفالت می کنند و کارگری برای کاستن از سرعت خودروها و هشدار ایمنی دادن به آنها پرچم ایران را به عنوان علامت هشدار د خطر در دست گرفته است !

واقعیت این است که در سالهای پس از انقلاب جمله ای از حضرت امام بر زبان ها افتاد که ما هر چه سیلی خورده ایم از ملی گرایی  خورده ایم . این جمله  به  نظر می رسد به جریانات دولت موقت مرحوم مهندس بازرگان بر می گشت و اینجا ما قصد داوری آن را نداریم اما به هر حال این قبیل تعبیرات موجب شد که در برابر خلیج عربی و خلیج فارس در همان ایام خلیج اسلامی ! مطرح شود.

نصب پرچم و کاربردهای فرهنگی و اجتماعی آن هم از این مقوله است شما همچنان پس از سی سال گذشت انقلاب در مساجد و حوزه های علمیه و هیات های  مذهبی و مکان هایی مانند آن پرچم ایران را نمی بینید همچنان که سید حسن نصر الله را هیج کجا بی پرچم لبنان نمی بینید.

امید است روزی به این درجه از باور در باب ایران دوستی و مذهبی زیستن برسیم که پرچم ایران و سرود ای ایران فقط برای دهه فجر یا انتخابات از آرشیو ها و بایگانی ها بیرون نیاید. درست است که ما پرچم های یا حسین و یا صاحب الزمان را هم در دست می گیریم اما دنیا این کشور صاحب الزمانی را با آن پرچم رسمی و شناخته شده سه رنگ باید به رسمیت بشناسد. در غیر این صورت مانند کسی هستیم که در خانه او را به یک نام صدا می زنند و در اداره به یک نام و همسرش او را به یک نام!

پس یک رنگ و یک پارچه و یک شیوه و یک پرچم باشیم.

منبع : سبز اندیش کاشان